eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
13.3هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت213 گذر از طوفان✨ کوله پشتیم رو روی دسته صندلی آویزون کردم مشغو
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ همراه پریسا تا سرخیابون رفتم کنار ایستگاه اتوبوس منتظر اتوبوس شدم با اومدن اتوبوس دست پریسا رو گرفتم _ببخشید معطل هم شدی _این چه حرفیه کاش میذاشتی باهات بیام تابرگردی خونه کلافه میشم _اذیت میشی چرا بیایی ،برسم بهت خبر میدم _باشه برو پس منتظر خبرتم خداحافظی کردم و سوار اتوبوس شدم روی صندلی کنار در نشستم و چند لحظه ای چشم هام رو بستم باحرکت اتوبوس چشم هام رو باز کردم گوشیم رو از جیب مانتوم بیرون آوردم به محض اینکه گوشی رو روشن کردم سیل پیام ها وتماس های بی پاسخ روی صفحه ظاهر شد پوشه پیام هارو باز کردم روی اسم عمو کلیک کردم مشغول خوندن پیام عمو شدم که شماره فروغی روی صفحه افتاد نفس کلافه وحرصی کشیدم انگشتم رو محکم روی دکمه سبز کوبیدم وگوشی رو کنار گوشم گذاشتم طلبکار الوی گفتم _سلام یکساعت دارم باهاتون تماس میگیرم گوشیتون چرا خاموش بود شما کجایی؟ حقشه به من چه ای بهش بگم انگار من گفتم زنگ بزنه _سلام داخل مدرسه گوشی نباید روشن باشه ،دارم میرم بیمارستان _منتظرم آدرس رو برام بفرستید _فعلا باید برم نامه ای که بیمارستان خواسته رو تحویل بگیرم بعد میرم پیش بابا رسیدم اونجا اگر تونستم عمو رو بفرستم خونه آدرس روبراتون میفرستم _من الان جلوی بیمارستانی که از خانم خجسته آدرسش رو گرفتم هستم صبر میکنم بیاید کارتون انجام بدید بعد میریم پیش پدرتون ازشنیدن حرفش شوکه شدم دهنم خشک شد وهول کردم _آقای فروغی چرا رفتید اونجا من خودم میتونم از پس کارام بربیام لطف کنید دردسر برام درست نکنید گلوش رو صاف کرد وخونسرد جواب داد _منتظرتون هستم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
سلام دوستان عزیز به خاطر درخواست های زیاد شما بزرگواران نویسنده تصمیم گرفتن vip رمان ها رو بار گزاری کنند😍 🌹توجه داشته باشید عزیزانی که میخواند تو کانال خصوصی نویسنده عضو بشن لطفا قبل از رفتن به پی وی ادمین شرایط رو کامل بخونن درصورت قبول شرایط پی وی ادمین مراجعه کنند . https://eitaa.com/joinchat/1087308137C16faeedd95
شـــهــیــدانـــه🌱
#روزشماره‌تانیمه‌ماه‌مهمانی‌خدا11روز #ولادت‌میوه‌دل‌حضرت‌مادر‌وآقاامیرالمومنین دوستان‌برآنیم برای‌
دوستان چیزی به ولادت کریم اهل بیت امام حسن جانمون نمونده ها😍میخوای یه کار خیلی کوچیک براولادتش انجام بدی متن بالارو بخون وقت واریز تا فردا ظهر جانمونید حـیـفه😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟
انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ الانعام/۲۴ ببين چگونه به خود دروغ مى‏ گويند ... چقدر هنگام گناه خودمان را فریب دادیم که این، آن نیست! 🍃
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت214 گذر از طوفان✨ همراه پریسا تا سرخیابون رفتم کنار ایستگاه ات
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ هر لحظه که به بیمارستان نزدیکتر میشدم استرسم بیشتر میشد با توقف اتوبوس کوله پشتیم رو برداشتم سریع پیاده شدم به طرف شاگرد راننده که کرایه ها رو میگرفت رفتم کرایه م رو دادم باقدم های تند سمت بیمارستان رفتم دیدن ماشین فروغی روبروی در بیمارستان یهوی ضربان قلبم رو بالا برد و استرسم رو چند برابر کرد سرم رو روبه آسمون گرفتم و زیر لب زمزمه کردم _خدایا کمکم کن از دست این بشر یه دنده و سمج نجات پیداکنم با قدم های تند داخل بیمارستان رفتم و توی دلم شروع به دعا خوندن کردم با کسی از آشناها روبرو نشم و فروغی توی دردسر نندازم در شیشه ای قسمت پخش مغز و اعصاب رو هول دادم و داخل رفتم سمت پذیریش رفتم نامه و شرح حالی که عمو گفته بود رو تحویل گرفتم شتاب زده پله های دو طبقه رو پایین اومدم نزدیک در حیاط چند لحظه ای توقف کردم سرکی به داخل خیابون کشیدم نگاهم به فروغی که به ماشینش تکیه داده بود افتاد نفس کلافه ای کشیدم وای چرا از ماشینش پیاده شده احتمالا دیده ام فکر کرده الان همراش میشم جلوی در بیمارستان ازش تشکر میکنم و پا به پاش داخل میرم زهی خیال باطل آدرس براش میفرستم تنهایی تشریف بیاره کاش بهش بربخوره پشیمان بشه بیمارستان نیاد نفس عمیقی کشیدم از در بیمارستان بیرون رفتم با دیدنم تکیه ش رو از ماشین برداشت و چند قدمی جلوتر اومد سلام کرد زیر لب جوابش رو دادم _کارتون انجام شد؟ چقد دلم میخواد اینطور مواقعی یه جواب توپ و کوبنده بهش بدم ولی چون دور از ادبه نمیتونم _بله _خب سوار ماشین بشید زودتر برسیم بیمارستان نگاه عصبی بهش انداختم با صدای پایینی گفتم _من خودم میرم الان آدرس براتون میفرستم منتظر جوابش نشدم سمت ایستگاه راه افتادم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
شـــهــیــدانـــه🌱
#روزشماره‌تانیمه‌ماه‌مهمانی‌خدا11روز #ولادت‌میوه‌دل‌حضرت‌مادر‌وآقاامیرالمومنین دوستان‌برآنیم برای‌
فرداولادت کریم اهل بیت امام حسن جانمون 😍میخوای یه کار خیلی کوچیک براولادتش انجام بدی متن بالارو بخون وقت واریز تا امروز ظهر جانمونید حـیـفه😍
12.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃شهیدی که از نظر کرامات فراوان به شهید امام رضایی معروف هستند .
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت215 گذر از طوفان✨ هر لحظه که به بیمارستان نزدیکتر میشدم استرسم ب
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ قدم هام رو تند تر از قبل برداشتم خودم رو به تاکسی های پارک شده کنار خیابون رسوندم به طرف اولین تاکسی رفتم وگفتم _آقا دربست میرید؟ _مسیرتون کجاست؟ قفل گوشی رو باز کردم آدرسی که عمو فرستاده بود رو نشونش دادم سرش رو جلو آورد متن رو خوند _دربست چهل هزارتومن میشه در ماشین رو باز کردم وگفتم _مشکلی نیست حرکت کنید سرش رو تکون داد در ماشین رو باز کرد پشت فرمان نشست ناخواسته نگاهی به پشت سرم انداختم با فروغی که کمی دورتر از تاکسی توقف کرده بود روبرو شدم در ماشین رو بستم کاش مسیر بیمارستان رو بلدبودم به راننده میگفتم از کوچه و پس کوچه ها بره فروغی نتونه پشت سرمون بیاد ولی با این وضع چه آدرس رو براش بفرستم چه نفرستم بیمارستان پیدا میکنه پیامکی که عمو برام فرستاده بود رو کپی کردم روی شماره فروغی کلیک کردم و آدرس رو براش فرستادم به محض دریافت پیام ماشینش تند از کنار تاکسی رد شد ازمون جلو افتاد انگار دنبالشن آدم پیله و لجبازه فکر کرده چون رئیس شرکته هر کاری بخواد میتونه انجام بده وسط فکر و خود خوریم صدای زنگ گوشیم بلند شد به صفحه گوشی خیره شدم انگشتم رو روی دکمه سبز گذاشتم جواب سلام عمو رو دادم _کجایی ترانه جان؟ _داخل تاکسی دارم میام بیمارستان چرا؟ _باشه عزیزم رسیدی بیا طبقه اول روی صندلی های روبروی پذیرش نشستم نامه رو تحویل بدم تا تو پیش بابات هستی برم جواب ام آرای رو بگیرم نشون دکتر بدم انگار همه چی دست به دست هم داده فروغی بابا رو ببینه _باشه عمو جان کاری ندارید؟ _نه دخترم خداحافظی کردم وگوشی رو قطع کردم چقد من بدبختم یه روزم باید بدون اعصاب خوردی و استرس نباشه الان برم به بابام چی بگم کاش فروغی میگفت چی میخواد به بابا بگه حرفاش حالش رو بد نکنه بیچاره بشم قبل از اینکه پیاده بشم یه پیام بهش بدم پشت سرم راه نیفته داخل بیاد "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
سلام دوستان عزیز به خاطر درخواست های زیاد شما بزرگواران نویسنده تصمیم گرفتن vip رمان ها رو بار گزاری کنند😍 🌹توجه داشته باشید عزیزانی که میخواند تو کانال خصوصی نویسنده عضو بشن لطفا قبل از رفتن به پی وی ادمین شرایط رو کامل بخونن درصورت قبول شرایط پی وی ادمین مراجعه کنند . https://eitaa.com/joinchat/1087308137C16faeedd95
4_359326163803309142.mp3
13.64M
✨🌸مولودے امام حسݩ‌جاݩ🎊 رسم اینه که شاها عیدی بدن به ماها خوبه که عیدی ما کربلا شه . . .♥️