eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
14.2هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
❤️ صبحی که در آن ذکر لبم نام حسین است ای جان دلم صبح من آن روز بخیر است 🌿
هدایت شده از دُرنـجف
حکمت های ۱۷۲_۱۷۱.mp3
17.34M
📌 📒با موضوع: 📆 ۲۴ آذر ۱۴۰۲ 🎤 با سخنرانی: ❇️روزانه 15 دقیقه از کلام امیر لذت ببریم و دیگران را نیز دعوت کنیم تا در ثوابش شریک شویم.🌺 👇👇لیـــــــــنک دعوت 👇 📤 https://eitaa.com/mahdavi_arfae
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت722 گذر از طوفان✨ نفس کلافه ای کشیدم روی صندلی جابجا شدم و گفتم
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ لباس هام رو عوض کردم از اتاق بیرون رفتم نگاهی به بابا که توی خواب عمیقی فرو رفته بود انداختم وسایل داخل هال رو جمع کردم به سمت آشپزخونه رفتم در یخچال رو باز کردم قابلمه های خالی شده رو چرا داخل یخچال گذاشته خدایا کمکم کن دیگه دارم از دست کارهای ناز بانو کم میارم قابلمه هارو بیرون آوردم روی سینک ظرفشویی گذاشتم وسایل سوپ رو از یخچال بیرون آوردم و مشغول آشپزی شدم مواد رو قاطی کردم و شعله گاز رو کم کردم و سمت ظرفشویی رفتم با صدای قربون صدقه رفتن نازبانو با شخصی که باهاش حرف میزد عصبانی شدم و اسکاج به دست از آشپزخونه بیرون رفتم _یواش تر حرف بزن، چه خبرته خونه رو گذاشتی روی سرت نمیبینی بابا خوابه اخمی کرد و انگشتش رو روی بینیش گذاشت باصدای پایینی گفت هنوز نیومدن آبرو ریزی راه ننداز دستم رو براش تکون دادم _چی میگی واسه خودت ،برو داخل اتاق با گوشی حرف بزن نگاه چپ چپی بهم انداخت و سمت اتاق رفت بعد از شستن قابلمه ها شروع به درست کردن شام کردم صدای زنگ آیفون داخل خونه پخش شد رنده رو داخل کاسه انداختم بیرون رفتم با دیدن عمو و زن عمو لبخندی زدم گوشی آیفون رو برداشتم _سلام بفرمایید داخل خوش اومدید انگشتم رو روی کلید بازشدن گذاشتم برگشتم داخل آشپزخونه شعله سماور رو زیادش کردم و مشغول آشپزی شدم زن عمو و عمه بعد از احوال پرسی اومدن داخل آشپزخونه عمه آستین مانتوش بالا زد _میخوای چی درست کنی کمکت کنم ؟ _ممنون عمه جان دیگه داره تموم میشه ناز بانو خوشحال به جمع اضافه شد و باعمه و زن عمو احوال پرسی کرد و روبه عمه گفت "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
‌_😭😭😭😭 +چرا گریه می‌کنی؟ _دیروز مادر شوهرم اومد ، یخچالو باز کرد، دید که هارو با پلاستیک گذاشتم تو ، کلی کرد😭 +اخه کی دیگه از این کارا می‌کنه ؟🤦‍♀ _خب من که بلد نیستم😢 +مگه تو کانال هنر خانه داری جویین نیستی؟😒 _نه، چی هست؟ +یه کاناله که ترفند داری یاد میده، این که چجور وسایل رو کنی و خونت و باشه، تازه کلی کارای هنری هم داره... _وااقعا؟ وای نمی‌دونستممم😳 +بیا لینکشو بهت می‌دم ولی به کسی نگیا🤫خزش می‌کنن..👇 https://eitaa.com/joinchat/1416102027C206c14c564
خانمی که خونت کوچیک و بد مدله دیگه غصه نخور با این کانال خونتو تغییر بده😍 ایده های خونه هاتون رو اینجا انتخاب کنید و همیشه بدرخشید 🏡😍 اینجا دیگه خونه دست خودته که چطور باشه 😍 مخصوصه خونه های مستاجری و کوچیک🏡💒 https://eitaa.com/joinchat/3772711076C9933cb4d43 جهت ایده😍😉
هدایت شده از دُرنـجف
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ]‌ ‌ چرا به این اندازه قلب مهم است ؟‌ چرا نگفته اند :‌ فکر مومن؟! عقل مومن؟ جان‌ ِ مومن ؟‌ ‌ ‌ ‌ چرا قلب عرش خداست ،‌ ‌ حرم خداست ، خانه ی خداست ؟‌ ‌ مراقب‌قلبت‌باش♥️!‌ ‌
هدایت شده از دُرنـجف
- کاشف الکرب ِحسـﷺـین بعد عموجان هستی : ) ) ) ♥️ .
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت723 گذر از طوفان✨ لباس هام رو عوض کردم از اتاق بیرون رفتم نگاه
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ _یه شام درست کردن برای چند نفر که کمک نمیخواد چند وقت دیگه بره خونه شوهر کسی که همیشه نمیتونه بره کمکش باید رو پای خودش باشه عمه و زن عمو با تعجب نگاهی به همدیگه کردن زن عمو گلوش رو صاف کرد و گفت _شام و نهار درست کردن وظیفه ترانه نیست و ازدواج هم برای سن ترانه زوده ناز بانو پشت چشمی نازک کرد وگفت _مرجان جون دختری که خواستگار براش بیاد سن دیگه ربطی نداره بعدشم ترانه بچه هم نیست سال آخر درسشه تا همین جا بسشه بشینه خونه که چی بشه ؟مردم بگن عمه عصبانی وسط حرفش پرید _مردم بی جا میکنن بخوان حرف بی ربط بزنن ،درضمن کسی که میتونه برای ازدواج ترانه حرف بزنه و نظر بده خانواده پدری و مادریشه دیگه کسی حق دخالت نداره، پس دور برت نداره ترانه هم فعلا فقط باید بفکر قبولیش توی آزمون کنکورش باشه نه چیز دیگه ناز بانو با اخم به عمه خیره شد و گفت _والا خوبه جونیم بخاطر برادر زاده شما حیف شده بعد اجازه شوهر دادنشم ندارم چه حرفا صدای چه خبر گفتن بابا باعث شد ناز بانو ساکت بشه عمه شاکی از آشپزخونه بیرون رفت برای اینکه از حرفهای ناز بانو چیزی به بابا نگه سریع پشت سرش رفتم _عمه جون بیا بریم داخل آشپزخونه عمه وسط حرفم دستم رو گرفت با نگاهش خواست ساکت بشم،ناراحت روبه بابا گفت _داداش مگه همیشه نمیگفتی تا ترانه دانشگاه نره درسش تموم نشه اجازه خواستگار نمیدم مگر ترانه خودش نظرش یه چیز دیگه باشه بابا به بالشتی که روی تخت گذاشته بودم تکیه داد _آره الانم میگم _پس چرا بجای اینکه ترانه درس بخونه باید کارهای خونه رو انجام بده؟ نمیگم کمک نکنه ولی انجام کل کارهای خونه وظیفه ترانه نیست، این بچه الان فقط باید درس بخونه فکر وذهنش کنکور باشه نه بفکر درست کردن شام و نهار و اومدن خواستگارهای که ناز بانو دعوتشون میکنه بابا و عمو از حرف عمه جا خوردن بابا دستش رو کنار سرش گذاشت همین حرکتش باعث شد همه نگران بشیم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
هدایت شده از  حضرت مادر
رُقَیـ‌♡ـہ‌خاتـ‌ون ̶‌³¹⁵_۲۰۲۴_۰۲_۲۷_۰۱_۳۷_۰۹_۱۸۵.mp3
9.07M
•{﷽}• یارقیه‌میگم‌نفس‌میگیرم...🌸❤️ ❣حضرت رقیه(س)❣ -- 🌺🍃