دلتنگ کربلا 🕊
اخ کربلا😭 🕌@deltangekarbalaa_3 #ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
غرغراگرکردممراعاتِمراکن ...
اینگونهاموقتیکهدورازکربلایم💔:)
#حسینمن
enc_16596893002789882784398.mp3
4.38M
.
اِی یادِش بِخِیر...
یه حَسرَت بِه دِل
رِزقِ کَربَلا گِرِفت 🥲🕊
.
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
🕊🌱
دلتنگ حرمتم
به کی بگم...
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
ای حسین،
دردمندم،
دل شکسته ام،
و احساس می کنم که
جز تو
و راه تو
دارویی دیگر
تسکین بخش قلب سوزانم نیست !
#شهیدچمران 🪴
دلتنگ کربلا 🕊
❤️کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت چهل و یکم نمی دانم چرا، اما جمال و چند ت
❤️کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
📌قسمت چهل و دوم
مراسم یادبودی برای جمال در مسجد برگزار شد.احمداقا همهی بچه ها را جمع کرد و در مراسم شرکت کرد.
خودش هم بسیار با ادب در مسجد نشسته بود.بعدها وقتی از او دربارهی این مسئله سؤال کردم گفت: مولای ما امام زمان(عج) در مراسم ختم شهید جمال حضور یافته بود برای همین اصرار داشتم همهی بچه ها شرکت کنند.
جمال به جرگهی شهدای گمنام پیوست و دیگر پیکرش باز نگشت.
بعدها یکی از دوستان جمال که در قم سکونت دارد تماس گرفت و گفت: من جمال را در عالم رویا دیدهام.
جمال گفت: ما با کاروان شهدای گمنام برگشته ایم و در مجاورت مسجد جمکران، بالای کوه خضر، حضور داریم!
من بعدها شنیدم که آیت الله حق شناس دربارهی اهمیت نماز به کلام احمد آقا روی منبر استناد می کردند که: «داداش جون، نماز این قدر اهمیت داره که اون شهید میاد به دوستش میگه دو ماه برای من نماز بخوان، حتی شهید هم نمی خواهد حق الله به گردن داشته باشد.»
ادامه دارد ...
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید#احمدعلی_نیری✨
❤️کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
📌قسمت چهل و سوم
راوی : یکی از دوستان شهید و استاد محمد شاهی
توی پایگاه بسیج مسجد بودیم.بعد از اتمام کار ایست و بازرسی می خواستم برگردم خانه.
طبق معمول از بچهها خداحافظی کردم.
وقتی می خواستم بروم احمداقا آمد و گفت: می خوای با موتور برسونمت؟
گفتم: نه خونهی ما نزدیکهخودم از توی بازار مولوی پیاده میرم.
دوباره نگاهی به من کرد و گفت: یه وقت سگ دنبالت می کنه و اذیت می شی!
گفتم: نه بابا، سگ کجا بود؟
من هرشب دارم این راه رو میرم.
دوباره گفت:بذار برسونمت.
اما من اجازه ندادم وگفتم:از لطف شما متشکرم.
بعد هم از مسجد خارج شدم.
پیچ کوچه مسجد رو رد کردم و وارد بازار مولوی شدم.
یک دفعه دیدم هفت هشت تا سگ گنده و سیاه رو به روی من وسط بازار وایسادن!!
چی کار کنم؟ این ها کجا بودن؟ برم؟برگردم؟!
خلاصه بچه های مسجد را صدا زدم و..
تازه یاد حرف احمد آقا افتادم
یعنی می دونست قراره سگ جلوی من قرار بگیره؟!
ادامه دارد ...
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید#احمدعلی_نیری✨🌹
May 11
- یهبزرگیمیگفت:
اگهجاییراهتندادن
برودرخونهیامامحسین
اونجاهمهروراهمیدن ❣️:)
#امام_حسین
°•~🦋انیسلــملمنسالمکم
وحربلمنحاربکم
خواستمبدانۍتوملاڪدوستداشتن
برایمنۍ...
حسینجان...♥️✨