👌ادبیاتمان، مناسب جامعه‌مان نیست‼️ ✍#ابوذرخدادادی اغلب افراد جبهه حق، از اوایل انقلاب برای تبلیغ و جذب دیگران، به خوبی تربیت نشده بودند. در این زمینه لازم هست کتاب تربیت توحیدی شهید مَعَن [۱] را بخوانیم. به عبارتی ما در تراز جمهوری اسلامي رشد نیافته و تربیت نشده بودیم و نتیجه کار خودمان را هم هرگز ندیدیم و در یک کلمه #متحجر بوده و هستیم. متحجر به همان معنایی که آقای پناهیان اخیرا بیان کرد و اما اغلب به او حمله کردیم. افراد مذهبی که: ✅صدا و سیما ✅ برخی از روحانیون ✅ عده‌ای از حزب‌اللهی‌ها ✅و... مربی آنها بودند و فرض‌شان این بود و هست که: اکثریت جامعه ما، مذهبی، انقلابی، متدين و... هستند و زمینه و آمادگی لازم را برای شنیدن حرف و تبلیغ ما (با آن سبکی که ما ارائه می کنیم) دارند. یقینا، جامعه ایران حداقل آنگونه که ما فکر می کردیم، مذهبی و انقلابی نبود و سبک تبلیغ‌مان هم مناسب آنها نیست و بلکه نادرست و ضد تبلیغ بود، و ارزیابی ما از نتایج تبلیغ‌مان نیز به شدت نادرست بود. این فرضمان و این سبک‌ تبلیغ‌مان، پس از ۴ دهه، #کاربه‌دستمان داد. تا جائی که الان روحانی، استاد دانشگاه، معلم و برخی مسئولان اجرایی در سطح کلان سکولار هستند. شاید اگر بگویم ما مرجع تقلید سکولار هم داشته و داریم باورتان نشود. این امت انقلابی و شهید پرور حداقل، #۲رئیس‌جمهور شبه‌منافق و همچنین حداقل #۲رئیس‌جمهورشبه‌سکولار انتخاب کرد، بگذریم از نمایندگان زنی را که انتخاب نمودند که هم اکنون کشف حجاب نموده و تئوری‌پرداز فمنیسم‌اند و مردانی را انتخاب کرد که از مجریان امپراتور رسانه‌ای و نظریه پردازان اپوزسيون هستند. مگر نه آن است وقتی رهبری می فرماید شرکت در انتخابات لازم است، گاه تنها ۲۰ تا ۳۰٪ امت ولایتمدار، پای صندوق انتخابات می آیند و اتفاقا گاه اکثریت همین ۲۰یا ۳۰٪ به کسانی رای می دهند که حداقل می دانند، افراد منتخب آنان چندان در خط انقلاب، امام و رهبری نیستند. پس الآن جامعه ۹۰ ملیونی ما، حداکثر حدودا ۱۵ تا ۲۰٪ آنها متدین، انقلابی و ولایتمدار هستند و اکثریت جامعه ادبیات مذهبی و انقلابی جاری ما را #به‌نوعی‌و‌به‌دلایلی‌قبول‌ندارند. از این مهم‌تر، به فلسفه مذمت رفتار اکثریت، آن هم توسط خود خدا به‌صورت مکرر در قرآن پی می‌بریم، آن هم خدایی که #مردم‌سالارترین است و شرط راه دادن به بهشت خود را، رضایت همین اکثریت دانسته و اسم آن را هم #حق‌الناس گذاشته. ما به غلط نماز جمعه، جماعت، اعتکاف و فلان راهپیمایی ملی (مثل تشییع جنازه شهید سلیمانی) را مشت نمونه خروار دانسته‌ایم. الآن: 🔽 حدود نیمی اگر نگوییم بیشتر، معلمان و اساتید دانشگاه ما نماز نمی خوانند، 🔽نمازخوان‌های آنها هم، بعض سنتی و معدودی هم به‌خاطر حفظ شغل‌شان است. 🔽 برخی دیگر از نمازخوانان، هم انقلابی و ولایتمدار نیستند، و اصلا ادبیات ما را قبول ندارد، با این وصف تکلیف دانش آموز و دانشجوی ما معلوم است. 🔽 آن قلیل انقلابی هم مثل بنده هم که غالبا متحجریم، هنوز در ادبیات‌مان با اکثرت جامعه چنین می گوییم: ✔️چنانکه خدا در قرآن فرموده ... ✔️معصوم و امام و رهبری چنین و چنان گفته اند... ✔️و... و تاکید کرده و می‌کنیم جامعه اسلامی باید چنین و چنان باشد. ↩️ در نتیجه ما باید چنان‌که در فنون آفندی و آینده‌پژوهی آمده (با حفظ اعتقادات مکتبی‌ و انقلابی‌مان صحیح و البته پرهزینه‌مان) زبان مناسب با اکثریت۸۰ و ۹۰٪ جامعه را بکار بگیریم. بکارگیری زبان مناسب، لازمه‌اش خروج از تحجر است، همان تحجری که امام معصوم علی(ع) را زمین‌گیر کرد، همان تحجری که امام "ره" از وجود آن در میان برخی عالمان شیعی فریادش به آسمان بلند بود. 👈 پس مدعیان انقلابیگری، ولایتمداری و حزب‌اللهی‌گیری، باید با حفظ اصول در راهبرد، حتما تاکتیک و تکنیک خود را در ارتباط با اقشار خاکستری، اصلاح کنند وگرنه بدتر از این هم می‌شود. 📚منبع:___________________ ۱. از علمای عراق و از شاگردان شهید صدر بود که به‌دست صدام شهید شد. ‌‌┄┅═✧❁🌼❁✧═┅┄ 🎋#فاطمیه @karevaneshgh

آیا نقره داغ شدن سلیبریتی‌های ولنگار کلید می خورد؟ 🎥 جریمه‌های قانون حجاب چگونه اعمال می‌شود؟ در گفتگو با : دکتر #ابوالفضل‌اقبالی ‌‌┄┅═✧❁🌼❁✧═┅┄ #شرح_حکمت ۲۵۲ ❣امیرالمومنین علیه‌السلام مى فرماید: ▫️وَالاَْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ، وَالنَّهْيَ عَنِ آلْمُنْكَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ 💠و امر به معروف را براى اصلاح توده مردم و نهى از منكر را براى باز داشتن بى‌خردان قرار داد ✍اين امتياز مهم را قانون اسلام بر بسيارى از قوانين جهان دارد كه همه افراد جامعه را در برابر آنچه در جامعه مى‌گذرد مسئول مى‌داند، هرگاه كسى از انجام وظيفه خود عدول كند، همه به عنوان واجب كفايى مأمورند او را نصيحت كرده وبه انجام وظيفه فرا خوانند و هرگاه كسى آشكارا منكرى را انجام دهد و كارى برخلاف موازين اسلامى مرتكب شود، همه مسئولند او را اندرز دهند و از آن كار بازدارند. 🎋#فاطمیه @karevaneshgh

نه خوابی نه بیدار لحظه هات مثل کابوس✨ زل میزنی به ساعت شماره های معکوس✨ روز جهانی #معلولین گرامی باد🌹 ‌‌‎‌‎‌‎‌‎‎‌‎‌‎‌‎‌ 🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🎋#فاطمیه @karevaneshgh

‏🔴 ۳ دسامبر؛ روز جهانی #معلولین گرامی باد

🔹معلولان باید فرصت یابند تا #استعدادهای #خلاّق هنری و فکری خود را رشد داده و آن را نه تنها برای منافع خود، بلکه برای غنی سازی جامعه به کار گیرند. به این منظور، باید دسترسی آنان برای مشارکت در فعالیت های فرهنگی تضمین شود. 🎋#فاطمیه @karevaneshgh

در زمانهاى قديم، مردی ساز زن و خواننده ای بود؛ بنام "برديا" که با مهارت تمام می نواخت و همیشه در مجالس شادی و محافل عروسی، وقتی برای رزرو نداشت... بردیا چون به سن شصت سال رسید روزی در دربار شاه می نواخت که خودش احساس کرد دستانش دیگر می لرزند و توان ادای نت ها را به طور کامل ندارد و صدایش بدتر از دستانش می لرزید و کم کم صدای ساز و صداى گلویش ناهنجار می شود. عذر او را خواستند و گفتند دیگر در مجالس نیاید. بردیا به خانه آمد، همسر و فرزندانش از این که دیگر نمی توانست کار کند و برایشان خرجی بیاورد بسیار آشفته شدند . بردیا سازش را که همدم لحظه های تنهاییش بود برداشت و به کنار قبرستان شهر آمد. در دل شب در پشت دیوار مخروبه قبرستان نشست و سازش را به دستان لرزانش گرفت و در حالی که در کل عمرش آهنگ غمی ننواخته بود، سازش را برای اولین بار بر نت غم کوک کرد و این بار برای خدایش در تاریکی شب، فقط نواخت. بردیا می نواخت و خدا خدا می گفت و گریه می کرد و بر گذر عمرش و بر بی وفایی دنیا اشک می ریخت و از خدا طلب مرگ می کرد. در دل شب به ناگاه دست گرمی را بر شانه های خود حس کرد، سر برداشت تا ببیند کیست. شیخ ابوسعید ابوالخیر را دید در حالی که کیسه ای پر از زر در دستان شیخ بود. شیخ گفت این کیسه زر را بگیر و ببر در بازار شهر دکانی بخر و کارى را شروع کن. بردیا شوکه شد و گریه کرد و پرسید ای شیخ آیا صدای ناله من تا شهر می رسید که تو خود را به من رساندی؟ شیخ گفت هرگز. بلکه صدای ناله مخلوق را قبل از این که کسی بشنود خالقش می شنود و خالقت مرا که در خواب بودم بیدار کرد و امر فرمود کیسه زری برای تو در پشت قبرستان شهر بیاورم. به من در رویا امر فرمود برو در پشت قبرستان شهر، مخلوقی مرا می خواند برو و خواسته او را اجابت کن. بردیا صورت در خاک مالید و گفت خدایا عمری در جوانی و درشادابی ام با دستان توانا سازهایی زدم براى مردم این شهر اما چون دستانم لرزید مرا از خود راندند. اما یک بار فقط برای تو زدم و خواندم. اما تو با دستان لرزان و صدای ناهنجار من، مرا خریدی و رهایم نکردی و مشتری صدای ناهنجار ساز و گلویم شدی و بالاترین دستمزد را پرداختی. 🎋#فاطمیه @karevaneshgh