#پائولوکوئلیو
#مدعیان_دروغین
چرا باید با #ترویج_کتابهای پائولو کوئلیو مقابله کنیم؟
#بریدا نام دختر جوانی است که شخصیت اول یکی از داستان پائولو است که به دنبال آموزش #جادوگری با استاد خود #رابطهی_نامشروع برقرار میکند. وی اینگونه اعمال را به نیکی یاد میکند و آن را راهی به سوی مقامات #معنوی میداند.
وی میگوید: «اگر در لحظه اوج #لذت_جنسى، همهی حواس پنجگانه با هم از راه برسند، براى #تشرّف پذیرفته میشوی».[بریدا، ص 192] نکتهای که بسیار مهم است این است که، ذهن انسان برخلاف کتابهای دیگر(غیر داستانی) در هنگام مطالعه داستان، کاملاً با گارد باز برخورد میکند و بهصورت نقادانه پیش نمیرود. لذا پذیرش گناه در ذهن ناخودآگاه تسهیل میشود.
#پائولو_کوئلیو مروج انحرافات جنسی
برخی از کتب پائولوکوئلیو به سرگذشت #روسپیها یا #جادوگران اختصاص دارد، پائولو در موارد متعدد به جزئیات #ارتباطات_جنسی وارد شده و فنون، حالات و روشهای روابط جنسی را بازگو میکند.
او ضمن پرداختن به موضوع ارتباط آزاد جنسی، پرده از رازی برمیدارد که از نگاه او انسان را به مرز «خود» نزدیک میکند و نوعی خودشناسی به دنبال دارد، گویا سکس میتواند منجر به اینگونه خودشناسی شود و انسان را به حالتی برساند که حین رنجیدن، لذت ببرد. کتبی نظیر « #ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد»، « #بریدا» و یا... با مضامینی مشابه تکرار میشود.
در نگاه وی یکی از راههای لذت، رنج کشیدن و رنج دادن دیگران است، گویی آزار دادن دیگران از اصول زندگی انسانها محسوب میشود، این رنج خودساخته نوعی حظ #معنوی برای انسان به ارمغان میآورد. آنچه یک انحراف واضح و مغالطه روشن در آثار وی است و درنتیجه یک #آسیب_اجتماعی را در پی دارد و موجب یک کجراهه در زندگی انسانهای معنویتگرا میشود، ارتباطی است که کوئلیو بین معنویت و بیبندوباری برقرار نموده است.
کوئلیو در آثارش برای #روسپیگری تاریخی مقدس میپرورد و ادعا میکند معنویت با روسپیگری منافاتی ندارد و در صفحات متعددی معنویت مبتذل ادعایی خود را به نمایش میگذارد.
#پائولو_کوئلیو مروج انحرافات جنسی
برخی از کتب پائولوکوئلیو به سرگذشت #روسپیها یا #جادوگران اختصاص دارد، پائولو در موارد متعدد به جزئیات #ارتباطات_جنسی وارد شده و فنون، حالات و روشهای روابط جنسی را بازگو میکند.
او ضمن پرداختن به موضوع ارتباط آزاد جنسی، پرده از رازی برمیدارد که از نگاه او انسان را به مرز «خود» نزدیک میکند و نوعی خودشناسی به دنبال دارد، گویا سکس میتواند منجر به اینگونه خودشناسی شود و انسان را به حالتی برساند که حین رنجیدن، لذت ببرد. کتبی نظیر « #ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد»، « #بریدا» و یا... با مضامینی مشابه تکرار میشود.
در نگاه وی یکی از راههای لذت، رنج کشیدن و رنج دادن دیگران است، گویی آزار دادن دیگران از اصول زندگی انسانها محسوب میشود، این رنج خودساخته نوعی حظ #معنوی برای انسان به ارمغان میآورد. آنچه یک انحراف واضح و مغالطه روشن در آثار وی است و درنتیجه یک #آسیب_اجتماعی را در پی دارد و موجب یک کجراهه در زندگی انسانهای معنویتگرا میشود، ارتباطی است که کوئلیو بین معنویت و بیبندوباری برقرار نموده است.
کوئلیو در آثارش برای #روسپیگری تاریخی مقدس میپرورد و ادعا میکند معنویت با روسپیگری منافاتی ندارد و در صفحات متعددی معنویت مبتذل ادعایی خود را به نمایش میگذارد.