#یادت_باشد
عاشقانه ترین کتاب شهدای مدافع حرم
شهید #حمید_سیاهکالی_مرادی
کتابی که می شود ساعت ها با آن خندید و روزها با آن اشک ریخت. کتاب را که ورق می زنی انگار برایت همه شهدا تصویر می شوند و تازه می فهمی آنهایی که فدایی زینب شدند، چقدر شبیه هم هستند.
فرقی نمی کند اسمشان چه باشد!
#محمد_بلباسی
#محسن_حججی
#مصطفی_صدرزاده
#مهدی_نوروزی
#حمید_سیاهکالی
اینها همگی «یادشون بود» تا با «یادشان بود» تا ما «یادمان باشد» راه از آسمان می گذرد
اگر دنبال کتابی برای آرامش روح،برای آرامش روح،براید پیدا کردن راه یا حتی برای #هدیه_دادن به بهترین عزیزانتان هستید، این کتاب را حتما بخرید و بخوانید و هدیه بدهید.
از آن دست کتاب هایی که نمی شود بدون گریه تمام کرد!
از آن دست کتاب هایی که دوست نداری تمام شود
از آن دست کتاب هایی که وقتی به آخر می رسی
نمی دانی اول راهی یا آخر راه!
فقط می شود گفت باران کلمات که می بارد، دلمان برایشان تنگ می شود،راه می افتیم بدون چتر ما بغض می کنیم،آسمان گریه!!
#نشرشهیدکاظمی
02537840846
خرید اینترنتی:
lish.ir/XBp
یاد آن جملهای افتادم که حمید شب قبل از رفتن گفته بود:
✨✨ «فرزانه #دلمو_لرزوندی ولی #ایمانمو_نمیتونی_بلرزونی»، ✨✨
در گوشش حلالیت خواستم، گفتم: «حمیدم ببخش اگر دلتو لرزوندم، منو حلال کن، شهادتت مبارک عزیزم، سلام منو به سیدالشهدا(ع) برسون، به حضرت زهرا(س) بگو هدیه منو قبول کنن».
نمیگذاشتند بیشتر از این کنار حمید بمانم، میگفتند خوب نیست پیکر بیش از حد در فضای باز باشد، میخواستند حمید من را داخل سردخانه ببرند، برای بار آخر دستم را روی صورتش گذاشتم، حمیدی که همیشه صورت گرم و پر از محبتش را لمس میکردم حالا سرد سرد بود، سردی که تا مغز استخوان آدم میرفت، گفته بودند چشمهای نیمه باز حمید را نبندید تا مادر و همسرش را برای بار آخر ببیند، خودم چشمهایش را بوسیدم و بستم، چشمهایی که هیچ وقت به گناه باز نشد، چشمهایی که انگار لحظات آخر امام زمان(عج) را دیده بود، چشم هایی که بسته شد تا از این به بعد فقط زیباییها را ببیند.
قسمتي از کتاب( يادت باشد) ....راوي : همسر شهيدمدافع حرم #حميد_سياهکالي