eitaa logo
کاری کن خدا عاشقت بشه
774 دنبال‌کننده
39.7هزار عکس
31.5هزار ویدیو
60 فایل
کانال مذهبی و مطالب مفید و متنوع ارسال هر شب ارتباط با ادمین @Basirat_ekh
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽؛ 🌹 نماز اول وقت در اتاق ژنرال 🌹 #داستان_نماز #نماز_شهیدان #نماز_اول_وقت
﷽؛ ⭐️ نماز در خاکی ⭐️ 💎 نزدیک ظهر بود. از شناسایی بر می گشتیم. از دیشب تا حالا چشم روی هم نگذاشته بودیم. آن قدر خسته بودیم که نمی توانستیم پا از پا برداریم ؛ کاسه زانوهامان خیلی درد می کرد. 💎 حسن طرف شنی جاده شروع کرد به نماز خواندن. صبر کردم تا نمازش تمام شد. گفتم «زمین این طرف چمنیه، بیا این جا نماز بخوان». گفت «اون جا زمین کسیه، شاید راضی نباشه!!». 📒 یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری، ص 23 #نماز_شهیدان #داستان_نماز #نماز_اول_وقت #احکام
﷽؛ 🌼 راه برطرف شدن فقر 🌼 ⭐️ آیت الله بهجت رضوان الله علیه : از آقا سيّد عبدُ الهادى شيرازی رضوان الله علیه (از مراجع تقليد زمان آيت اللّه العظمى حكيم) كه واقعاً عالمِ حسابى بود، نقل كرده اند كه در كوچكى بعد از فوت پدرم ـ ميرزاى شیرازی بزرگ ـ تكفّل خانواده به عهده ى من بود. ⭐️ ایشان مى گويد: پدرم را در خواب ديدم. از من پرسيدند: آقا سيّد عبد الهادى، حال شما چه طور است؟ در جواب گفتم: خوب نيست. فرمود: به بچّه ها و اهل خانه سفارش كنيد كه نماز اوّل وقت بخوانند، تنگدستى شما رفع مى شود. 📚 در محضر آیت الله بهجت؛ ج 3 ؛ نکته 1608 #آیت‌_الله_بهجت_و_نماز #داستان_نماز #نماز_اول_وقت
﷽؛ 💟 نماز استخاره ازدواج 💟 💛 خانم فاطمه طباطبایی می گوید: یک بار از خانم پرسیدم: آیا امام در مورد انتخاب داماد هایشان استخاره می کردند؟ ایشآن گفتند: به این معنا که اگر استخاره خوب آمد قبول کنند و اگر بد آمد رد کنند نه. امام اعتقادی به استخاره در این معنی نداشتند. 💛 در مورد یکی از دخترهایشان دقیقاً یادم هست که اول وضو گرفتند بعد سر سجاده نشستند، دو رکعت نماز خواندند و از خدا طلب خیر کردند. 👌 نماز استخاره و طلب خیر از خداوند به این صورت است که پس از دو رکعت نماز مستحبی [مثل نماز صبح] از خدا بخواهیم اگر انجام این کار خوب است ما را یاری دهد و اگر در آن خیری نیست مانعی پیش بیاورد تا آن انجام نشود. 📚 روزنامه اطلاعات، 14/3/69. #نماز_مستحبی #نماز_امام_خمینی #داستان_نماز
﷽؛ 🍒 نماز در کوهستان 🍒 🔰 بچه های دیگه شاید فقط تو همین دانشکده نماز خوندن ایشون رو دیده باشند. ولی من در کوهستان هم دیدم. تا اذان شد، سریع قبله را پیدا کرد و ایستاد به نماز. 📚 شهید علم، ج 1، ص59، شهید دکتر مجید شهریاری #نماز_شهیدان #داستان_نماز #نماز_اول_وقت میشود دانشمند بود و مومن
﷽؛ 💟 نماز شب در جوانی 💟 🍃 خانم مریم پسندیده می گویند: زمانی که در خمین برق نبود، شب ها می دیدم آقا می رفتند به قسمت بیرونی و آن جا می خوابیدند و با خود یک چراغ یا کبریتی می بردند. 🍃 یک جوی آبی بود که آن جا وضو می گرفتند، بعد برای نماز شب توی آن اطاق می رفتند و لابد در آن موقع ۲۴ – ۲۵ ساله بودند. 📚 ستاد اقامه نماز، امام در سنگر نماز، دفتر هفتم، ص83. #نماز_مستحبی #نماز_امام_خمینی #داستان_نماز #نماز_شب
﷽ ؛ 💝 قضا شدن نماز شب 💝 🍀 رزمندگان برای #نماز صبح، صفوف را مرتب کرده بودند اما امام جماعت نيامده بود. سراغش رفتم ديدم در گوشه ای روی خاک افتاده و در #سجده گريه می کند. 🍀 گفتم: حاج آقا! بچه ها منتظرند. سر از سجده بلند کرد و با چشمان پر از اشک گفت: چه طور من پیش نماز این بچه ها شوم در حالی که دیشب نماز شبم قضا شده و این ها نماز شب خوانده اند. 🍀 بعد از شهادت طلبه غواص «نادر عبادی نیا» ، فهمیدم که به جز آن شب، هیچ نماز شبی از او قضا نشده است. 📚 زیر این حرف ها خط بکشید؛ ص ۱۰۳ #نماز_جماعت #نماز_شهیدان #داستان_نماز #نماز_شب 🍒
﷽ ؛ 💖 نذر نماز شب 💖 #داستان_نماز #نماز_شهیدان #نماز_شب 🌷🌷
﷽ ؛ 💖 معجزه اذان 💖 🍎 نزدیک اذان صبح بود. توی جلسه هر طرحی برای تصرف تپّه می دادیم به نتیجه نمی رسید. ابراهیم رفت نزدیک تپّه رو به قبله ایستاد و با صدای بلند اذان گفت. هر چه گفتیم: «نگو! می زننت!» فایده ای نداشت. 🍎 آخرای اذان بود که تیر به گلویش خورد و او را مجروح کرد. هوا که روشن شد هجده عراقی به سمت ما آمدند و تسلیم شدند. فرمانده آنها هم بود؛ در حین بازجویی گفت آنهایی را که نمی خواستند تسلیم شوند، فرستادم عقب؛ پشت تپّه هیچ کس نیست. 🍎 پرسیدم چرا؟ گفت : «به ما گفته بودند شما مجوس و آتش پرستید و برای حفظ اسلام باید به ایران حمله کنیم. باور کنید ما هم مثل شما شیعه هستیم» وقتی می دیدیم فرماندهان عراقی مشروب می خورند و اهل نماز نیستند در جنگیدن با شما تردید می کردیم. 🍎 امّا امروز صبح وقتی صدای اذان رزمنده شما را شنیدم که با صدای بلند نام امیرالمؤمنین را آورد، با خودم گفتم: «داری با برادرای خودت می جنگی! نکنه مثل ماجرای کربلا...» دیگه گریه امان صبحت به او نداد. 🍎 دقایقی بعد ادامه داد: «برای همین تصمیم گرفتم تسلیم بشم و بار گناهم رو سنگین تر نکنم، حالا خواهش می کنم بگو مؤذن زنده است یا نه؟» 🍎 گفتم: « آره زنده است، تمام هجده اسیر عراقی آمدند و دست ابراهیم را بوسیدند.» 📚 سلام بر ابراهیم، خلاصه صفحه 134 تا 137 #داستان_نماز #نماز #اذان 🌳
﷽ ☀️ اسراف در وضو ممنوع! ☀️ 🍋 #میرزا_جواد_آقا_تهرانی «رضوان الله علیه» در موقع #وضو ، با آب یک قوری معمولی، دو یا سه بار وضو می گرفت و از اسراف خودداری می کرد. 🍋 آب وضویش را هم در ظرفی جمع می کرد و در باغچه ای می ریخت. 📚 زیر باران، آیتی و محمودی، نکته ۶۲ #داستان_نماز 🍂🌷🍂🌷
﷽ 💛 تعقیبات مفصّل نماز صبح! 💛 🥀 حساس بود روی هایش. اگر احیاناً قضا می شد یا می رفت برای آخر وقت، تمام آن روز ناراحت و پکر بود. منتظر بود از زمین و زمان برایش بلا برسد. 🥀 بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، و و می خواند. هر سه اش را. 🥀 برای دعا هم می رفت می نشست جایی که سرد باشد. می خواست چشمانش گرم نشود و خوابش نبرد. می خواست بتواند دعاهایش را با حال و با توجه بخواند. 📚 حجت خدا؛ ۱۱۰ داستانک از ؛ ص ۳۶. 🌸✨💞
﷽ 💛 یه عهد و پیمان زیبا ! 💛 🦋 یک بار پیشم آمد و گفت : «بیا با هم عهد ببندیم» گفتم: «عهد ببندیم که چه؟» گفت: «که گناه نکنیم. که دل عجل الله تعالی فرجه الشریف را نشکنیم» لحظه ای فکر کردم و گفتم: «باشه» 🦋 نشستیم و عهد و قول و قرارمان را روی برگه نوشتیم. امضایش هم کردیم. اگر حرف بدی می زدیم یا زبانمان به غیبت و تهمت باز می کردیم یا هر گناه دیگری انجام می دادیم، باید کفّاره می دادیم. کفاره مان هم بود و روزه و صلوات و کمک به فقرا. 🦋 خوب ماند روی قول و قرارش. روی عهدش با امام زمان. واقعا از خودش حساب می کشید و محاسبه نفس می کرد. 📚 حجت خدا؛ ۱۱۰ داستانک از ؛ ص ۱۴. 💞💞