eitaa logo
مؤسسه مداحی کریمه
4.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
87 فایل
آموزش اصول وفنون مداحی،روضه خوانی و سینه زنی ومولودی خوانی و...باتمرکزبرمهارت افزایی 📌به صورت حضوری،مجازی وخصوصی 📌اعطای گواهینامه معتبر 📌اساتید مجرب حوزه و دانشگاه پشتیبانی:@karimeadmin 🏢قم،عطاران
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹زینت سجادهٔ عشق🔹 بعد از آن واقعهٔ سرخ، بلا سهم تو شد پیکر سوختهٔ کرب‌وبلا سهم تو شد بعد از آن واقعه، هفتاد و دو آیینه شکست ناگهان داغ دل آینه‌ها سهم تو شد بعد از آن واقعه، آشوب قیامت برخاست بر سر نیزه سر خون خدا سهم تو شد بعد از آن واقعه خون جوش زد از چشمانت خطبهٔ اشک برای شهدا سهم تو شد بعد از آن واقعه در هرولهٔ آتش و خون در شب خوف و خطر خطبهٔ «لا» سهم تو شد بعد از آن واقعه در فصل شبیخون ستم خوردن زخم ز شمشیر جفا سهم تو شد خیمهٔ نور تو در فتنهٔ شب سوخت ولی کس نپرسید که این ظلم چرا سهم تو شد بعد از آن واقعه، ای زینت سجادهٔ عشق از دلت آینه جوشید، دعا سهم تو شد بعد از آن واقعه، ای کاش که می‌مردم من مصلحت نیست بگویم که چه‌ها سهم تو شد بعد از آن واقعهٔ سرخ حقیقت گل کرد کربلا در تو درخشید خدا سهم تو شد 📝
در وسعتِ شب، سپیده‌ای آه کشید خورشید به خون تپیده‌ای آه کشید آن لحظه که زینب به اسارت می‌رفت بر نیزه سر بریده‌ای آه کشید 📝
Hossein Pooyanfar - Azamallah Ojoorana (320).mp3
4.05M
اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین لالنا الا حسین 💔🥀💔 ساکنم زیر پرچم تو میزنم سینه با غم تو محرمم تو محرم تو یا حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔 نمیشه باورم که وقت رفتنه ... . آتش خیمه همان آتش پشت در بود سرِ بر نیزه همان زخم سر مادر بود ... . 🖤 . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️ درود به غیرت و شرافت دینی این مرد که شجاعانه در مورد بیحجابی این ایام تذکر میده! 👈🏻لطفا تا میتونید منتشر کنید!!!
🩸آمدن إمام سجاد علیه‌السلام برای دفن پیکر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام و شهدای کربلا... | خاک و خورشید، چه بر سر پیکر مطهر شهدای کربلا آورده بود... در نقل‌ها آمده است: 🥀 بعد از که گذشت سه روز از عاشورا وقتی که بنی اسد، بر بالای بدن پاک و مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام رسیدند، او از روی نشانه های امامت و نوری که از او ساطع می‌شد، شناختند. دور پیکر امام علیه‌السلام را گرفتند و شروع به گریه و زاری در اطراف او کردند. 📋 و حٰاوَلوا تَحريكَ عضوٍ من أعضائه، فلَم يَتمكّنوا. ▪️سعی کردند یکی از اعضای او را جابجا کنند، اما نتوانستند. 🥀 یکی از آنها گفت: چگونه ما می توانیم این بدن‌ها را دفن کنیم؟! ما از کجا می‌دانیم که هر جسد از آن کیست؟! 📋 و هُم كما تَرونَ جُثثٌ بلا رؤوس، قد غَيّرتْ مَعالمَهُم الشّمسُ و التّرابُ ▪️خودتان هم می‌بینید که اینها اجسادی هستند بدون سر؛ خاک و خورشید، وضعشان پریشان کرده است. 🥀 در همین حینی که مشغول صحبت باهم بودند، سواری را مشاهده کردند که نزدیک آن ها می آمد و نقاب بر صورت زده بود. آن ها _به گمان اینکه این سوار از بنی امیه است _ از اجساد فاصله گرفتند و دیدند که آن مرد از اسب پیاده شد و در حالی که کمرش، منحنی شده، آرام آرام از کنار اجساد، رد می‌شد؛ 📋 حتّى إذا وَقعَ نَظرَهُ على جسدِ الحسين رَمَى بِنَفسِه عليه، و احتَضَنه، و جعلَ يَشمّه تارةً، و يُقبّله أخرى، و هو يَبكي و قد بَلّ لِثامُه مِن دموع عينيه، ▪️تا اینکه که چشمش به بدن امام حسین علیه‌السلام افتاد ، پیش آمد و خود را بر آن انداخت ، آن را در آغوش گرفت و شروع کرد به گریه کردن.گاهی آن ها را می بوسید و گاهی آن را می بویید. آن قدر گریه کرد تا نقاب چهره اش، خیس از اشک شد و می فرمود: 📋 «يا أبتاه بِقَتلك قَرّتْ عيونُ الشّامتين، يا أبتاه بِقتلك فَرِحت بنو أميّة، يا أبتاه بعدك طالَ حُزنُنا، يا أبتاه بعدك طالَ كَربُنا» ▪️پدرجان! با کشتن تو، چشم های مردم کوفه و شام، روشن شد. پدرجان! با کشتن تو، بنی امیه خوشحال شدند. پدرجان بعد از تو اندوه ما طولانی است و غصه هایمان تمامی ندارد. 🥀 سپس رو به بنی اسد کردند و به آنها فرمودند: چرا دور و بر این اجساد ایستاده‌اید؟ گفتند: ما آمدیم آن را تماشا کنیم.حضرت فرمود: قصد شما چه بود؟ آنها گفتند: بدان ، ای برادر ، اکنون ما آنچه را در دل خود داریم در مورد آن جنازه ها به تو می گوییم. 🥀 ما آمده‌ایم تا جسد امام حسین علیه‌السلام و اصحاب او را به خاک بسپاریم و مشغول این کار بودیم که تو از دور نمایان شدی و ما به گمان اینکه تو از اصحاب بنی امیه هستی، دست از کار کشیدیم. 🥀 سپس امام علیه السلام ، خطی را روی زمین کشیدند و رو به بنی اسد کرده و فرمودند: اینجا را حفر کنید. بنی اسد مشغول حفر شدند. سپس حضرت دستور دادند که هفده جسد را در آن حفره به خاک بسپارند. سپس کمی آن طرف تر خطی را روی زمین کشیدند و دستور دادند تا آن جا را حفر کنند و باقی جسدها را در آن به خاک بسپارند به جز یک جسد را... 📚مقتل الحسین علیه‌السلام، بحرالعلوم ص۴۶۶
🏴 السلامُ عَلَیکَ يا عَلی بِن الحُسَيِن السَجّاد این چهل سال فقط سینه زد و گفت حسین یاد گودال فقط سینه زد و گفت حسین ▪️از امام سجاد علیه‌السلام پرسیدند: سخت‌ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام!🥀 ⚫️ شهــــادت حضرت سید الساجدین امام زین‌العابدین علیه‌السلام تسلیت باد. ┄┅═══••✾••═══┅┄ @jz_news | کانال رسمی جامعه الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ارباب من 🤍نشود صبح اگر عرض ♥️ ارادت نکنم 🤍نام زيبای تو را صبح ♥️تلاوت نکنم 🤍اَلسلامُ علی الحُسین ♥️وعلی علی بن الحُسین 🤍وَعلی اُولاد الـحسین ♥️وعَلی اصحاب الحسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از ما زمینیان ... به شما آسمان، سلام مولای دل شکسته ... امام زمـ💔ـان، سلام این روزها ... هزار و دو چندان شکسته ای حالا کجای ... روضه ی جدت نشسته ای؟ سلام صاحبـ💔ـ عزا ... ▪آجرک الله یا صاحب الزمان في مصيبة جدك الحسين عليه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من زمین گیرم ، گرفتارم.. دعایم کن حسین از خودم والله بیزارم ..دعایم کن حسین ناظر من بودی و من ملتفت بودم ولی.. باز هم آلوده رفتارم ..دعایم کن حسین روبه موتم چون که باشد دردهایم لا علاج سال های سال بیمارم..دعایم کن حسین می کنم توبه ولی دنبال عصیان می دوم!!! به خدا خسته ز تکرارم ...دعایم کن حسین نیستم پیش تو و پشتم به جایی گرم نیست در بیابان بوته ای خارم....دعایم کن حسین هرچه من بد می کنم تو مهربانی می کنی من به تو خیلی بدهکارم....دعایم کن حسین از تو دورم که رفیق خلوتم شیطان شده زخم خورده از همین یارم ..دعایم کن حسین تو نگاهم می کنی و من خجالت می کشم نوکرم..افسوس سربارم!! دعایم کن حسین صبر کن حرفی است که مانده درون سینه ام هر چه باشم دوستت دارم..دعایم کن حسین خورده بر کارم گره با دست تو وا می شود حاجت کرب وبلا دارم..دعایم کن حسین محمد سعید طالبی امام حسین (ع) مناجات https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
صاحب الزمان ....یا صاحب الزمان۴ حالا که بی پناه شدم صاحب الزمان محتاج یک نگاه شدم صاحب الزمان خوب دل بده خوب گوش کن این دوببت خیلی حرف داره حالا که بی پناه شدم صاحب الزمان محتاج یک نگاه شدم صاحب الزمان (بزا یخورده هیئتی بخونم آره؟ میخای مناجاتی حرف بزنی بگو اینو) هربار من زمین بخورم با دعای تو هربار رو به راه شدم صاحب الزمان برداشت من اینه آقا هنوز مارو میخاد شک نکنید ازکجا میفهمی آقا من تو رو میخاد میگم صبر کن گاهی وقتا تو هفته شش روزش رو غرق ،دنیا مادیات، گناه، میشیم رفیق بهت برنخوره قصد تهمت و افترا ندارم بهرحال ما معصوم نیستیم اصلا خودمو میگم ها یادی از اقا نمیکنم شما ها که الحمدالله سیم دلتون وصله خوش بحالتون ولی وای برمن وای برمن بزار راحتت کنم گفتم آقا منو تو رو میخاد دلیل دارم حرف دارم دلیلم اینه الان کجای کجا نشستی کی تورو آورد مولا دعوتت کرده دستتو گرفت خوب فکر کن شب و روز ای جمعه چرا دلت میگیره غمگین میشی اصلا فکر هیات رفتن جلسه رفتن نیستی ولی دلت میگه برو بلند شو برو یکم روضه گوش کن گریه کن ناله بزن داد بزن بگو حسین حسین حسین چی میخام بگم این که بعضی وقتا بعضی شب و روزا غیبت داری تو جلسه نمیای امام زمان حواسش بهت هست والله جا تو تو جلسه نگه می داره حضرت منتظره ازدر بیای داخل بشینی برا جدش گریه کنی سبک شی بزار ی جمله کلیدی و خاص بگم بگم آقا جان قربونتون برم فداتون بشم شما که همیشه بما لطف داشتی و داری نگاه به معرفتی من و امثال من نمیکنی همیشه جامو نگه داشتی تو روضه ها پس میشه ی لطفلی بکنی یه شب جمعه ی صبح جمعه تو کربلا کنار ضریح شش گوشه جدت ی جا برام نگه داری ای اونایی که رفتین کربلا بعد آخرین دفعه هنوز نشده بری کربلا بگو مولا جان دلم برا کربلا لک زده آقا هی این واون میرن کربلا دوستام میرن کربلا میان میگن رفیق جات خالی زیر قبه حرم ارباب چه صفایی داشت چه حالی کردم لذا هرکی میره کربلا میگم منو یاد کن حالا این چند خط چند بیت حرف دل من و شماست با گریه بر حسین عزیز تو می شوم تورو خدا حقشو ادا کن چون خوب گریه کردی میخونم برات والا این حرفا این اشعارو هرجا نمیشه خوند مگه این که خریدار ش باشه والا منم نمیخونم دونفر م گریه کنن من میخونم زبونم لال تماشا چی نباشی چون تماشا چی زیاده اصلا میدونی چرا گفتم حقشو ادا کن چون مادرش زهرا سلام الله علیها دوس نداره تو مجلس بشینی و نگاه کنی همین جا بزار دلتو ببرم کربلا تماشاچی فقط ی عده تو گودال قتلگاه بودن خانم زینب داشت از رو بلندی نگاه می کرد نا نجیبا می دیدن حسینش با صورت رو زمین افتاده عوض این که یاریش کنن علیا مخدره زینب نگاه کرد دیدنیزه هاشون بالا اومد شمشیراشون بالا اومد پیرمرد ا عصاهاشون بالا اومد همه به ی مرکز به بدن مطهر حسین اصابت می کرد رفیق حالا اگه فقط تماشاچی باشی خودت موندی و فردا قیامت این مجلس روضه با برگریه بر حسین عزیز تو می شوم به به عجب اشک وناله ای با آن که رو سیاه شدم صاحب الزمان هنگام روضه چشم مرا گریه باز کرد راهی قتلگاه شدم صاحب الزمان کجا رفت دلت شبای جمعه آقا همین ارزومه ببینم ضریحه حسین رو به رو مه یکم خودمونی حرف بزنیم دوست دارم آقا محاله ندونی خونم هیاتا شد تو اوج جوونی حرم دوای همه ی دردای منه۲ اگه اینطوریه بلند بلند ناله بزن اونی که گریه میکنه چشمای منه کیا اربعین رفتن پیاده کربلا اونی که اربعین اومد پاهای منه ازهمه جا خالی فقط دستای منه دستت بیاد بالا ازهمه جا خالی فقط دستای منه حالا میخام دستتوروسرت بزاری چون میخام اصل روضه رو بخونم این روضه رو ی خانومی خونده که دستاش رو سرش بود آماده ای ناله بزنی داد بزنی به اون که نیزه میزنی داداش منه سینشو داری میشکنی داداش منه داری سرش رو میبری داداش منه لباسشو تو میکنی داداش منه میان ی گودال ۲ هجومای نیزه شده دور زینب ۲ پراز چشم هرزه ابی عبدالله به ی نیزه شکسته تکیه کرده بود هنوز نفس تو سینه آقا جان من تو مونده هنوز جون داره دید ی عده دارن میرن سمت خیمه ها غیرت دارا غیرتشون رو بزارن وسط هرچی ناله داری اشک داری خرج کن برا ارباب ان شالله روزی هممون بشه من این روضه رو حرمش کنار ضریحش بخونم برات حضرت نگاه کرد گفت اگه دین ندارید لااقل آزاد باشید یکی نگاه کرد گفت راست میگه حیفم میاد دلی که رفته کربلا مدینه نره کوتاه عرض کنم وقتتو نگیرم میخام بگم امام حسین طاقت نمی آورد کسی به ناموسش چپ نگاه کنه سمت ناموسش برن لاااقل تا وقتی که زنده بود همه تلاششو کرد اما من بمیرم برا داداشش غریب مدینه امام حسن فدای مظلومیش برم دستش تو دست مادرشه سریه کوچه اون حروم زاده راه مادرش رو سد کرد غرورمو شکست دستت برای سیلی زدن خودت 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ روضه ی یازدهم محرم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا اباعبدالله از لطف زهرا(س) ما گرفتار حسینیم شکر خدا گرمی بازار حسینیم (الحمدالله) شب دوازدهم محرم، بازم اومدیم مهمان روضه ی اربابیم، هر کس که پرسید از مقام ما بگوئید ما جزو نوکرهای دربار حسینیم این رفت و آمدهای ما معنیش این است دیوانۀ یک لحظه دیدار حسینیم نمیدونم هر کدوم از شماها چند وقته کربلا نرفتید یک ماه، دوماه، سه ماه، یکساله چند وقته کربلا نرفتی اما دلت برا کربلا یه ذره شده هی این شبا میای تو مجلس روضه میگی ارباب خوبم، تو رو به جان علی اصغرت بطلب مارو، این اربعین بیایم کربلا به پابوست، دلت تنگ شده برا کربلا ،آره؟اما من یه خانومی روضه میشناسم مثل امشبی فقط یه روزه داداشش، حسین رو ندیده، خیلی دلتنگش شده، نمیدونم روز یازدهم کی بود زینب یه فرصتی پیدا کرد اومد تو گودال قتلگاه، ای سربریده بال و پرم را نگاه کن داغی که مانده بر جگرم را نگاه کن ای حسین، از دیشب تا حالا خیلی تازیانه خوردم، ای حسین، پاشو معجرم رو به غارت بردن پاشو کمک بده که سوار شتر شوم نامحرمان دور و برم را نگاه کن ای حسین با شمر و حرمله طرف کوفه میروم برخیز همسفر ، سفرم‌ را نگاه کن همینطور که داشت با بدن بی سر برادرش، درددل می‌کرد یه مرتبه دید سکینه اومد بالای گودال، دید عمه یه بدن بی سرو رو دست گرفته داره باهاش حرف میزنه، صدا زد یا عمتی، هذا نعش من؟؟! عمه جون این بدن کیه؟! سکینه نشناخت بدن بابا، حق داره نشناسه، زینب صدا زد عزیز دلم، هذا نعش ابیک الحسین، این بدن بابای غریبت حسینه، اما بگم چرا نشناخت روز یازدهم عمر سعد ملعون دستور داد همه ی اجساد کشته هاشونو به خاک سپردند کار تمام شد، نوبت رسید به بدن‌های پاک بچه های زهرا، یه نگاه کرد سمت گودال قتلگاه، صدا زد کی حاضره با اسب بر بدن حسین فاطمه بتازونه، ده نفر داوطلب شدن صدا زدن یا امیر ، ما به اسبهامون نعل تازه زدیم، حالا فهمیدی چرا سکینه بدن باباشو نشناخت، اومد خودشو انداخت رو بدن بی سر بابا، نگفت بابا منو تازیانه زدن، نگفت بابا میخان مارو به اسارت ببرن، صدا زد ابتا، پاشو ببین دارن عمه مو با تازیانه میزنن هر جا نشستی ناله بزن یا حسین ای حسین بسوی شام و کوفه ام چه ظالمانه می‌برند نمی‌روم ولی مرا به تازیانه می‌برند سر تو را به روی نی زدند این ستمگران نمی روم ولی مرا به این بهانه میبرن هر کجا نشستی ناله بزن یا حسین.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد او ماند که در کنار زینب باشد سجّاد که سجّاده به او دل می‌بست تدبیر خدا بود که در تب باشد (ع)🥀 🏴 https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
161K
بند اول یه عمره از داغت میسوزم داغت برام تازه ست هنوزم میگذره با غم شب و روزم هر روز،تیره و تاره برام با روضه هات هر روز،میسوزم به یاد خشکیه لبات ای وای ای وای هر روز ،روضه ها پیش چشام مرور میشه هر روز خاطرم زخمی دود و آتیشه ای وای ای وای بند دوم بنی اسد وقتی رسیدن پیکر بی سرت رو دیدن رو یه حصیر تنت رو چیدن سخت بود ،پیدا کردن تموم بدنت سخت بود ، اینکه بوریا شد آخر کفنت ای وای ای وای سخت بود ، اینکه از قفا جدا شده سرت سخت بود ، بوسه دادم به رگای حنجرت ای وای ای وای بند سوم یادم نمیره شام و ازار امون از این مردم بی عار خیلی شلوغ شد سر بازار سخت بود، دست بسته رفتنِ با سلسله سخت بود، خنده های شوم شمر و حرمله ای وای سخت بود، همسفر شدن با اون حرومیا سخت بود، طعنه و زخم زبون شامیا ای وای
واحد شهادت امام سجاد علیه السلام گوشواره : یادم نمیره/ اشکای عمه هامو یادم نمیره/ رو نی سر بابامو یادم نمیره / مصیبتای شامو بند اول: خیلی سخت بود/که ببینم/ به اسیری میبرن اهل حرم رو خیلی سخت بود/ که ببینم/ با غل و زنجیر بستن خواهرم رو خیلی سخت بود / که ببینم / چشم نامحرم سوی حرم میفته خیلی سخت بود / که ببینم / از رو ناقه داره همسرم میفته یادم نمیره/ دستای در طنابو یادم نمیره/ اشک چش ربابو یادم نمیره / اون مجلس شرابو بند دوم: خیلی سخت بود/ که ببینم / دست ناموسمو با سلسله بستن خیلی سخت بود/ که ببینم/ شامیا میگن اینا خارجی هستن خیلی سخت بود/ که ببینم/ خواهرم رقیه رو با گوش پاره خیلی سخت بود/ که ببینم/ صورتش نیلی ، کف پاش پره خاره یادم نمیره/ آتیش و خیمه گاهو یادم نمیره/ طفلان بی پناهو یادم نمیره/ جسم تو قتلگاهو بند سوم: خیلی سخت بود/ که شنیدم /داره قران میخونه رو نیزه بابام خیلی سخت بود/ که شنیدم/ دشمنا به ما میدادن سب و دشنام خیلی سخت بود / که شنیدم / خنده های حرمله پیش ربابو خیلی سخت بود/ که شنیدم / صحبت از کنیزی تو بزم شرابو یادم نمیره/ نمک به زخممونو یادم نمیره/ اون چوب خیزرونو یادم نمیره/ لبای پر ز خونو مرتضی کربلایی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ آنقدر داغ بود از تب که آب اگر بود بر لبش می‌سوخت احتیاجی نبود بر آتش خیمه هم داشت از تبش می‌سوخت درد را چاره‌ای اگر بکند چه کند با غمِ پریشانیش نیست آبی که دستمالی خیس بگذارند روی پیشانیش خویش را می‌خورَد ، ندارد جان قوَتی نیست جز تقلا حیف یک به یک می‌روند یاران و چاره‌ای نیست جز تماشا حیف بارها شد به دست بی جانش پرده‌ی خیمه را به بالا زد شاهدِ مقتل همه ، هربار به سرِ خویش دستِ خود را زد دید از خمیه روی یک نقطه لشکری را که بی هوا می‌ریخت دید در بین راه تا به حرم چقدر اکبر از عبا می‌ریخت بین بستر نشست در خیمه زد به سر با دو دست در خیمه تا صدای برادرش آمد کمرِ او شکست در خیمه باز هم پرده را کناری زد قاسمش بود و سنگ باران بود یک یتیم و هزارها می‌دید لحظه‌ی پایکوبیِ سواران بود ناله‌ی دختران به او فهماند دستهایی میان راه اُفتاد دید از خیمه خواهرش غَش کرد مادری بینِ خیمه‌گاه اُفتاد پرده را زد کنار و گفت: ای وای حرمله آمده گلو بزند او خجالت کشید وقتی دید پدرش رفته است رو بزند بی برادر شدن چه حسی داشت کمرش را دو مرتبه خَم کرد تشنه‌ای بود یک سپاهی که هرچه آورده بود دَرهَم کرد چند باری فقط برای وداع پدرش بوسه‌اش زد و برگشت دید در قتلگاه خولی را سمت گودال آمد و برگشت او گرفت از عصا که برخیزد تا پدر تکیه داد بر نیزه او زمین خورد تا حسین اُفتاد داد می‌زد بجای سرنیزه گرد و خاکی بلند شد فهمید آخرش شمر با سنان آمد غم ناموس دارد او یعنی عمه‌اش هم نفس زنان آمد عمه فریاد می‌زند که نزن چکمه بردار، احترامش کن چقدر کُند می‌بُرد تیغت زیر و رویش نکن تمامش کن  شاعر حسن لطفی *خواهر که رسید توی گودال، حسین چشماش  رو بست، گفت: دوباره یادِ روزِ دوشنبه افتادم، روزی که توی مدینه به مادرم جسارت کردن... چه جوری مگه کارِ حسین رو تموم کردن؟ زیارت ناحیه مقدسه اینجوری میگه:...* دارند زنده زنده ترا دفن میکنند برجسم نیمه جان تو رحمی نمی کنند از جای آب، نیزه به خورد تو می دهند بر خشکی دهان تو رحمی نمی کنند فهمیدم از گرفتن مویت به دست شمر بر موی دختران تو رحمی نمیکنند شاعر محمد جواد پرچمی *اومد خدمت امام صادق، آقاجان چرا اینقدر برا مصیبت جدتون گریه می کنید؟ شما خانواده ی شهادت هستید... آقا فرمودن: همه ی گریه ما برا اون ساعتی بود که حسین هنوز داشت با خواهرش حرف میزد" یَا أُختَاه! إِرجِعِی إِلَی الفُسطَاط" خواهرم برگرد به خیمه ها...نانجیب تا دید زینب داره میاد بدن رو برگردوند، سر رو از قفا جدا گرد... ناله بزن بگو: یا حسین..
. (زبانحال خواهربه برادر!)👇 مـی‌روم و نمی‌رود از سر کوی تـو دلم زنده به ظاهرم ولی داغ تـو گشته قاتلم من به میان مقتل و تو بـه کنـار محملم نعش تو روی سینه‌ام رأس تو در مقابلم دوش فقط تو بوده‌ای حرف دل شکسته‌ام شـاهد گفتـه‌ام بــوَد نافلـة نشسته‌ام **** سینه، ریاض زخم تن، دل شده کربلای تو روی به هر طرف کنم، می‌دوم از قفای تو اشک روان مـن شده مرهم زخم‌های تو خندة دشمنان بـه مـن گریة من برای تو حال که رفتم از برت باش به یاد خواهرت از ره دور می‌زنم بوسه به زخم حنجرت ای به لبان خشک من، جانِ به لب رسیده‌ات مانـده نشـانِ بوسـه‌ام بـر گلوی بــریده‌ات رفتم و مانده در برم جسم به خون کشیده‌ات نیست رفیق نیمـه ره خواهـر داغدیـده‌ات به دوری‌ات رضا شوم؟- نه، به خدا نمی‌شوم من کـه بـه اختیار خود از تو جدا نمی‌شوم **** زبانحال برادر به خواهر!👇 خواهـر داغدیده‌ام دست خدا به همرهت بـار بـلا کشیده‌ام دست خدا بـه همرهت زخم زبان شنیده‌ام دست خدا به همرهت سرو ز غم خمیده‌ام دست خدا به همرهت یگانـه دختـر عـلی‌ ‌حسین دیـگر علی محمل تو در این سفر هماره سنگـر علی **** تـو طایران خستـه را ز آشیانـه می‌بـری هـزار کـوه ابتـلا بـه روی شانـه می‌بـری در این سفر ز کعب نی به تن نشانه می‌بری بـار امـانت مـرا بــه تازیانــه می‌بـری لحظه‌به‌لحظه خون به دل بهر اسارتت‌کنم منتظرم کـه بـاز هم کوفـه زیارتت کنم تو کوفه را مُسَخَّر از منطق جانفزا کنی به ذوالفقار نطق خود مُعْجِز مرتضا کنی تو بعد از این حسین را فاتح کربلا کنی تـو در نمـاز نافلـه حسین را دعا کنی دمی که ظلمِ خصم را نطق تو بر ملا کند سـر بریده‌ام تـو را بـر سر نی دعا کند ✍️غلامرضاسازگار