۱
|⇦•در لیله الرغائب میلم به سوی..
#قسمت_اول /#مناجات و فرازهایی از #دعای_کمیل ویژۀ اولین شبِ جمعه ماهِ رجب «لیله لرغائب»_ استاد حاج منصور ارضی •ೋ
●━━━━━━───────
.
#مناجات_با_خدا
#لیله_الرغائب
#حضرت_رقیه
ما را خریدی و جز خیرت عطا نکردی
عمریست خوب و بد را از هم سوا نکردی
صدبار دیده ای که با دیگران نشستیم
تو سفرهء خودت را از ما جدا نکردی
گفتند افتضاح است پرونده ای که دارم
از بس بزرگواری، تو اعتنا نکردی
بی آبروتر از من در بین جمعیت نیست
هرجا خجالتم را دیدی صدا نکردی
نگذاشتی گناه من را کسی بفهمد
گفتی بیا دوباره...خیلی خطا نکردی
خوابم نبرده از بس شوق وصال دارم
چون روسیاهی ام را هی برملا نکردی
در لیله الرغائب، گفتم به یار غائب
خوردم زمین خدایی هرجا دعا نکردی
باد صبا به حیدر پیغام میفرستم؛
درد زیارتم را از چه دوا نکردی
چونکه قدیم الاحسان ذکر حسین زهراست
گفتم مرا ببخشید، چون و چرا نکردی
والله که رقیه دست مرا گرفته
خالی است دستم اما آنرا رها نکردی
*
بابا مگر نگفتم وقتی بیا که خوبم
چیزی ندارم اینجا فکر مرا نکردی؟!
از بسکه تشنه بودی بر نیزه سنگ خوردی
کم با سری شکسته، حاجت، روا نکردی
در چهره ای پر از خون! یک بوسه سهم من نیست
چشمی دگر ندارم بابا حنا نکردی؟!
بالانشین! خرابه جای سر شما نیست
از چه برای این سر، تن، دست و پا نکردی
کو گردنت که دورش حلقه شود دو دستم!
حق مرا عزیزم دیدی ادا نکردی
#رضا_دین_پرور
اجازه بدید زبان حال بگم: تا سر رو وارد خرابه کردن میخواست ادب کنه از جا بلند شد، هی میخورد زمین .. آخه پاهاش همه آسیب دیده بوده .. دیگه همون نشسته نشسته اومد سر رو به دامن گرفت صدا زد :
بالانشین! خرابه، جای سر شما نیست
چیزی ندارم اینجا، فکرِ مرا نکردی ..
در چهرۀ پر از خون یکبوسه سهم من نیست؟!
کم با سرِ شکسته حاجت روا نکردی ..
کو گردنت که دورش حلقه شود دو دستم
حق مرا عزیزم دیدی ادا نکردی ..
آقاجان اولین شبِ جمعه ماه رجب اومدیم در خانهت .. خیلیا خودشون رو رسوندن کربلا، امشب یه کاری کن حسرت زیارت به دل ما نمونه .. تو که هر شب جمعه انبیاء و اولیاء و ملائکه میان حرمت .. روایت میگه فقط چهار هزار ملک مقرب میان تا صبح گریه میکنن برا حسین .. بعد ثواب این زیارت و گریه رو برا شیعیان و دوستانِ حسین مینویسن .. امشب انقدر زائر داری .. مادرت میاد .. انبیاء و اولیاء همه هستن .. حسین جان مارم دعوت کن ..
بدم الحسین الهی العفو ..
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم ..
اَللَّهمَّ إِنِّی أَسْأَلُك بِرَحْمَتِك الَّتِی وَسِعَتْ كلَّ شَیءٍ *انقدر رحمتت واسعهست که تو این لیله الرغائب منم راه دادی بیام باهات حرف بزنم ..* وَ بِقُوَّتِك الَّتِی قَهَرْتَ بِهَا كلَّ شَیءٍ وَ خَضَعَ لَهَا كلُّ شَیءٍ وَ ذَلَّ لَهَا كلُّ شَیءٍ وَ بِجَبَرُوتِك الَّتِی غَلَبْتَ بِهَا كلَّ شَیءٍ وَ بِعِزَّتِك الَّتِی لایقُومُ لَهَا شَیءٌ وَ بِعَظَمَتِك الَّتِی مَلَأَتْ كلَّ شَیءٍ وَ بِسُلْطَانِك الَّذِی عَلاَ كلَّ شَیءٍ وَ بِوَجْهِك الْبَاقِی بَعْدَ فَنَاءِ كلِّ شَیءٍ وَ بِأَسْمَائِك الَّتِی مَلَأَتْ أَرْكانَ كلِّ شَیءٍ *یه وقت دیدن از دور یکی داره عصا زنان میاد .. گفتن بهش احترام بزارید این پیرمرد بتونه به ثوابش برسه، با عصا میزد برید کنار منم فیض ببرم .. چنان عصا رو زد به بدنِ ابیعبدالله .. ای غریب آقا ..* وَ بِعِلْمِك الَّذِی أَحَاطَ بِكلِّ شَیءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِك الَّذِی أَضَاءَ لَهُ كلُّ شَیءٍ
یا نُورُ یا قُدُّوسُ یا أَوَّلَ الْأَوَّلِینَ وَ یا آخِرَ الْآخِرِینَ *من بدونِ تو نمیتونم زندگی کنم حسین ..* اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِك الْعِصَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیرُ النِّعَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَءَ
اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی كلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ كلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیك بِذِكرِك وَ أَسْتَشْفِعُ بِك إِلَی نَفْسِك وَ أَسْأَلُك بِجُودِك أَنْ تُدْنِینِی مِنْ قُرْبِك وَ أَنْ تُوزِعَنِی شُكرَك وَ أَنْ تُلْهِمَنِی ذِكرَك اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُك سُؤَالَ خَاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ خَاشِعٍ أَنْ تُسَامِحَنِی وَ تَرْحَمَنِی وَ تَجْعَلَنِی بِقِسْمِك رَاضِیاً قَانِعاً
همۀ آرزویم یک سحرِ کرب و بلاست
شب جمعه حـرم یـار تماشا دارد
مادری دست به پـهلو پـسری پـاره گلو
گـریـه ها لحظۀ دیـدار تماشا دارد
👇
{ادامه مطلب در پستِ بعدی ..}
ــــــــــــــــــ
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_شب_جمعه
#فرازهای_دعای_کمیل
#ماه_رجب
#لیله_الرغائب
#مناجات_دعا
.👇
.
#میلاد_سرداران_کربلا
ولادت سه نور
مرا وصل کرده نیازم به تو
رسیدم در اوج نمازم به تو
سراپا نیازم، بنازم به تو
بفرما! که جان را ببازم به تو
تویی قلبم و بی تو سنگم حسین
بدان که بدون تو لنگم حسین
شرف بر عقیق یمن می دهی
مِی از باده ی پنج تن می دهی
سبو را، ز دست حسن می دهی
به من اذن نوکر شدن می دهی
در خانه ی تو ادب میکنم
فقط گریه از تو طلب میکنم
شود کوثر، اشکِ گران قیمتت
شفا میدهد چای با تربتت
مرا رد نکن با زر و ثروتت
منم رعیتِ رعیتِ رعیتت
عبای خودت را به چشمم بکش
به این پیکر زخم، مرهم بکش
درست است سنگین شده پوشه ام...
درست است بی زاد و رهتوشه ام...
هنوز از نجف، مست آن خوشه ام
به دنبال بوسه به شش گوشه ام
به شوق تو پَر از قفس میکشم
به دور ضریحت نفس می کشم
به روی رکابم نگین می زنم
رویش نقش عرش برین می زنم
علم را به روی زمین می زنم
درِ بیتِ ام البنین می زنم
می و بادهء ناب مان آمده
علمدار ارباب مان آمده
صفا داده اشکش به جریان نیل
ز لعلش طلب میکند سلسبیل
اسیر نگاهش شده جبرئیل
به قنداقه اش جان عالم دخیل
فدای دو تا چشم او نشئتین
بقربان دستان ذخر الحسین
رجزهاش از الان همه حیدری
شده کار شمشیر او صفدری
ابالفضلیَ است و علی اکبری
زند گردن اولی آخری
به رگهای او غیرت زینب است
قدش سایه ی قامت زینب است
جهنم بپا میشود با تبش
بهشت است مدهوش جام لبش
علی جلوه ها کرده در یا ربش
به زهرا رسید از نماز شبش
زیارت که با زمزمه می روم
همان اولش علقمه می روم
علی را ببین و هوالهو بزن
گدا باش و صرفاً به او، رو بزن
فقط پیش پاهاش، زانو بزن
دم از زاده ی شهربانو بزن
جهان، مست عطر سه سردار شد
حسین بن حیدر پسردار شد
چه عشقی است ذکر و وضو داشتن
در این دست خالی سبو داشتن
امید فراوان به او داشتن
درِ خانه اش آبرو داشتن
دمش گرم! سینه زدن رزق اوست
محرم صفرهای من رزق اوست
خریدارِ آه گرفتارهاست
شفابخش آلام بیمارهاست
دعای سحرگاهِ بیدارهاست
غمش کاسه ی آب افطارهاست
قنوتش مناجات شعبانیه است
همه روضه ها را خودش بانی است
دلش ابری از آسمانِ حسین
بلا دیده در کاروانِ حسین
کجا می رود در امانِ حسین؟
چه دارد به سر، ساربانِ حسین؟
صدا زد به این حج، پریشان برو
عقیق خودت را بپوشان برو
#رضا_دین_پرور ۱۴۰۲
#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
#ولادت_حضرت_عباس_علیه_السلام
#ولادت_امام_سجاد_علیه_السلام
.
.
#مناجات
بار کج آورده ام بار مرا فوری بخر
بنده بی آبرویت را همینطوری بخر
فرصتم تا که بفهمم دوستم داری گذشت
هم رجب هم ماه شعبان با گنهکاری گذشت
زشتی اعمال من را زیر خاکش کن خدا
دامن آلوده آوردم تو پاکش کن خدا
ای کس و کارِ گدایِ بینوایِ کهنه پوش
خوب من را میشناسی... یخ فروشم یخ فروش!
در بساطت دیده ی گریان نمیخواهی مگر
سفره ات را پهن کن، مهمان نمیخواهی مگر
بنده قهر خودت را پای صحبت میکشی
من اذیت میکنم اما تو منت میکشی
بی سر و پا گوشه ویرانه میخواهی منم
خادم و جارو کش میخانه میخواهی منم
گفتم از کویت مگر بدکار هم رد میشود
زود گفتی فاطمه دستت بگیرد میشود
با همین بی سر زبانی، با دو تا چشم ترم ...
دردهایم را فقط پیش رقیه می برم
گفت بابا من برای عمه زحمت داشتم
حرفهایم را نگفتم چون که لکنت داشتم
گفت بابا فکر کن دندان من نشکسته است
فکر کن موی بلندم را سکینه بسته است
هی نگو خلخال های دخترت دست که ماند
من مگر پرسیده ام انگشترت دست که ماند
#مناجات_با_خدا
#حضرت_رقیه
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#آخر_سال
ای خدا امشب مرا از مستی دنیا بگیر
سر بزیرم کن، سرم را از کرم بالا بگیر
روسیاهم در دلِ شب، راه را گم کرده ام
مثل نوری در دل تاریک من مأوا بگیر
قطره ی اشکم چو دُر، به چشم صیاد آمده
قطره ای ناچیز را از ساحل دریا بگیر
من شدم تنها، رفیقان هم فقط دورم زدند
باز هم دنبال کارم را خودت تنها بگیر
نیمه ی شعبان گذشت و سفره ی آن جمع شد
قبل ماه میهمانی، خود برایم جا بگیر
طفل، بد باشد فقط مادر به دردش میخورد
پس سراغم را دگر از مادرم زهرا بگیر
تا که گفتم می شود امشب پناه من شوی؟
زود گفتی می شود ... یک اذن، از مولا بگیر
با مژه از صحن حیدر خاکروبی می کنم
آخر سال است ... دیگر گرد و خاکم را بگیر
دستِ خالی، کربلا میخواهم امشب یاحسین!
دست من را در کنار مرقد سقا بگیر
من فدای آن که عباسش میان علقمه
گفت جایم، معجری روی سرِ زن ها بگیر
من شدم غارت ولی دنبال آن پیراهنند
چشم زینب را برادر، از همین حالا بگیر
#رضا_دین_پرور-اسفند۱۴۰۲ ✍
#مناجات_با_خدا
#مدح_و_مناجات_با_حضرت_عباس_علیه_السلام
#پایان_سال
#شب_زیارتی_اباعبدالله
.
.
#وفات_حضرت_خدیجه
هر جا که دمخور با دم روح الامینم
با مصطفی و خاندانش همنشینم
این جمله را حک کرده ام روی نگینم
تا زنده ام مدیون ام الموءمنینم
مدیون آن زن که نجیب و سرشناس است
آنکه شبیه مصطفی حیدر شناس است
از مصطفی دارد وقار و عزتش را
سائیده بر پای رسولش صورتش را
اصلاً نیاورده به رویش غربتش را
وقف خدا کرده تمام ثروتش را
بی حب او حب خدا هم بی نتیجه است
ایمان ما مدیون ایمان خدیجه است
در راه حق، سختی کشیدن ها می ارزد
فقر خدیجه قدر یک دنیا می ارزد
اصلاً غمش به خنده ی طاها می ارزد
به اینکه باشد مادر زهرا می ارزد
مسندنشین تاج و تختِ این اریکه است
چون فاطمه با اجر پیغمبر شریک است
ظلم و ستم را دیده و فریاد کرده
صدها غلام و بَرده را آزاد کرده
خدمت به اَسماء کرده او را شاد کرده
با دست خالی پایگاه ایجاد کرده
پس این تجارت ها، حسابش با خدیجه است
سلمان که مِنّا شد، ثوابش با خدیجه است
مرهم به غم ها نیست بعضی سر زدن ها
زخم زبان خیلی شنید از سوی زن ها
زخم سر پیغمبرش را بسته تنها
او را مقرب کرده این تنها شُدن ها
خاکستر از روی پیمبر پاک کرده
دندان شکسته دیده، زیر خاک کرده
در نیمه شب آه غریبانه کشیده
یک عمر، بار غم روی شانه کشیده
مردانه دردش را به ویرانه کشیده
تحریم بوده، دوری از خانه کشیده
این قوم کافر بارها بر او جفا کرد
اما کنار خانه اش هیزم نیاورد
گویا مدینه کوچه هایی پُرخطر داشت
بغض امیر خیبرش را چل نفر داشت
آتش برای سینه ی زهرا ضرر داشت
میخِ درِ آتش گرفته دردسر داشت
شیطان در اطراف بهشت، آتش می افروخت
زهرا میان خانه با فرزند، می سوخت
آنکه کنار او بجز حیدر نیامد ...
آنکه بی اذنش، خانه پیغمبر نیامد ...
در، رویش افتاد و صدایش در نیامد
شادی پس از بابا به این دختر نیامد
محزون و دلخور بود از این دنیای کوچک!
با او نهان شد داغ دخترهای کوچک!
زینب، بزرگ خاندان هل اتی شد
میسوخت وقتی وارد کرببلا شد
پای حرامی تا که بر گودال، وا شد
وقت هجوم شعله ها بر خیمه ها شد
می شد مگر یاد غم مادر نیفتد
دستی به معجر داشت تا معجر نیفتد
وای از سه ساله با تنِ آتش گرفته
وای از صدای شیونِ آتش گرفته
خورده زمین با دامنِ آتش گرفته
می گفت با او هر زنِ آتش گرفته:
حیف همین دختر که مویش رفته از دست
زیبایی دختر به گیسوی بلند است
هرچند روی خار صحراها دویده...
هرچند از ضرب لگد قدّش خمیده...
هرچند جای سرمه خاکستر کشیده ...
بهتر که بابا را در آن مطبخ ندیده
قاری نیزه خواهرش را پیر کرده
شکل سری که سوخته تغییر کرده
#حضرت_خدیجه
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#امام_زمان
مثل گنجی که نهان در دل ویرانه شده
هر که شیدای تو شد عاقل و فرزانه شده
آشناها که به دیوانهء تو سنگ زدند...
به تو دل بسته و با غیر تو بیگانه شده
خانه ات بتکده و منزل اغیار که نیست
مست، با اذن خودت وارد میخانه شده
میوه ای را که سحر خواستم از مادر تو
آن اناری است که با دست خودش دانه شده
بغل اشک من عکس حرم ارباب است
چه کنم کرببلایی شدن افسانه شده
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#امیرالمؤمنین
به خدا آیهء سوگند، علی است
بهترین اسم خداوند، علی است
ذکر بی مثل و همانند، علی است
آبرومند و برومند، علی است
مدح او هرچه کنم بی ادبی است
جانشین خلف شخص نبی است
پادشاهی است که محتاج خداست
خال او کعبهء حجاج خداست
سیب او میوهء معراج خداست
بعد احمد به سرش تاج خداست
نام حیدر به نبی هم مدد است
خطبهء عید غدیرش سند است
با علی غصه در این هستی نیست
مستیِ بی دم او مستی نیست
برو خوش باش! که بن بستی نیست
به روی دست علی دستی نیست
بِنِگر بین سما زمزمه را
خنده ی روی لب فاطمه را
#غدیریه
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#رسول_الله و #امام_صادق
عبدی که شود مال خدا مال کسی نیست
دنبال کسی باش که دنبال کسی نیست
خرجی گداهای حرم پای کریم است
جز دوست، کسی باخبر از حال کسی نیست
در راه تقرب، دل ما سخت پسند است
مشتاق رخ یار، پی خال کسی نیست
هرچند که زشتیم و سیاهیم ... بلالیم
این لکنت ناخواسته اشکال کسی نیست
جز مهر نبی پیش خدا هیچ نداریم
در سینه بجز آل نبی، آل کسی نیست
او آمده تا فاطمه اش را بشناسند
بی فاطمه، امیّد به اعمال کسی نیست
عرشی که نبرده است خدا هیچ کسی را
جز او و علی، جای پر و بال کسی نیست
پرونده ی ما خط به خطش صوم و صلات است
سرمایه ی ما در صف محشر صلوات است
عقباست سرا پرده ی دنیای پیمبر
دنیاست پُر از جلوه ی عقبای پیمبر
او درس نخوانده شده استاد ملائک
جبریل شده واله ی املای پیمبر
لاحول و لا قوه الاّی رسولان
معنا ندهد جز وی و منهای پیمبر
موسای شبان مانده چنان در کف طورش
که بوسه نشانده به کف پای پیمبر
طوبای درِ خانه ی زهرا قد رعناش
ریحانه ی بابا شده زهرای پیمبر
با دست علی نامه نوشته به سلاطین
پس معجزه دیدند از امضای پیمبر
این عقد اخوت شده خود، ریشه ی وحدت
خوابیده علی وقت بلا جای پیمبر
یکسو همه کفار و نبی سوی علی بود
تیغ دو سرش، تیغ دو ابروی علی بود
شد لشکر عامی تو هر یک نفر از ما
ای کاش بگیری خبری مختصر از ما
ای رحمت مطلق! تن ما را سر بازار ...
بر، دار اطاعت کن و بردار سر از ما
ما را سحری مثل اویس قرنی کن
ارزانی تو! ... جان گران را بخر از ما
سلمانی موهای تو افتاده به سلمان
پس نیست در ایران تو آشفته تر از ما
قرآن دلت سوخت و قرآن خدا نه!
با سوختن آن شده دفع خطر از ما
از لطف تو و فاطمه و جود حسینت
عمریست خریدند محرم صفر از ما
حیران تو بودیم دم گنبد خضراء
از سمت نجف باز گرفتی خبر از ما
رفتیم و در ایوان طلا، بست نشستیم
گفتیم مسلمان تو و فاطمه هستیم
ای سلسله ی موی تو زنجیر حقایق
ای شرح افاضات تو منظومه ی صادق
رزق سحرت از سر ما نیز زیاد است
رزّاق، خدا بوده ولی دست تو رازق
با پینه ی پیشانی تو بر سر سجده
باید برسد اینهمه مخلوق به خالق
نه صاحب مالیم، نه دنبال زر و سیم
قربان فقیرت که شده صاحب منطق
شاگردی شاگرد تو شد کار اساتید
دلباخته ی درس تو هستند خلائق
یک عمر فقط حرف تو تبیین علی بود
شد جنگ تو تبدیل مخالف به موافق
خرمای علی شیعه ی اثنی عشری ساخت
گفتی علی و گفت علی مغرب و مشرق
والله همین است و همین است و همین است
رزق نجف و کرببلایم ز مدینه است
هرکس که شده حضرت صادق نگرانش
افتاده عجب قند و نباتی به دهانش
امشب به خدا وصل شو از راه توسل
تصدیق کن او را و سحرگاه بخوانش
پائین حسینیه نشستن هنر اوست
گفت آنکه حسینی شده بالا بنشانش
او دوستمان دارد و ما نیز محبیم
او لطف به ما کرده و بندیم به جانش
راضی شده ما را ببرد بین تنورش
محتاج همینیم نه محتاج به نانش
چسبیده ام امشب به ضریحش چو غباری
آنهم چه ضریحی! که غبار است نشانش
ای باد صبا از سوی ما هم گذری کن
هرکس که دلش سوخت، به زهرا برسانش
من سائل کورم که ندیدم کرمش را
ای کاش بسازند به زودی حرمش را
#حضرت_محمد
#رضا_دین_پرور ✍
.