eitaa logo
متن‌اشعار حاج‌محمود‌کریمی
2.4هزار دنبال‌کننده
5 عکس
0 ویدیو
1 فایل
﷽ هرگونه انتشار و استفاده از متون با هدیه ۵ صلوات به ساحـت مقـدّس امام زمان "عج"، بلامانع میـباشد کانال حاج محمود کریمی 👇 @MAHMOUDKARIMMI کانال تلگرام متن اشعار 👇 t.me/KARIMI_MATN 📌به جهت بار معنوی کانال تبادل ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چشم بر هم بزنی، در دل صحرا مانده چشم بر هم بزنی، شمر برش گردانده چشم بر هم بزنی، پیروهنش پاره شده چشم بر هم بزنی، رقیه آواره شده به خاک گفتم اگر شد تنت بپوشاند به باد گفتم اگر شد مرتبت بکند مباد اینکه ببیند کسی تو را عریان سپردیم به که رفتی به دلقکان و کنیزان ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📁 کانال رَفَــعَ اَللّٰهٌ رایَــةَ اَلْعَـبّاٰسْ 🔗 @MAHMOUDKARIMMI 📝 کانال متن‌اشعار حاج‌محمودکریمی 🔗 @KARIMI_MATN
@MAHMOUDKARIMMI_SHAB_04_MOHARRAM(5).mp3
5.43M
📻 عزاداری شب چهارم محـرم ١٤٤١ ☑️ بامداحی: 🕌 هیئت رایة العباس "علیه السلام" ✅ کانال حاج محمـود کریـمی ↙️ ☑️ [ @MAHMOUDKARIMMI ]
📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من کیم حر گنهکار اباعبدالله شده ام سخت گرفتار اباعبدالله رهبر و سید و مولای همه توابین چهره بنهاده به دیوار اباعبدالله جان به کف راهی بازار محبت شده ام گشتم امروز خریدار اباعبدالله پیش از آنی که خدا خلق کند آدم را نام من بود به طومار اباعبدالله دست و دل از سر و سرداری لشکر شستم تا شدم بنده دربار اباعبدالله او مرا یار شد و رخصت جانبازی داد من کیم تا که شوم یار اباعبدالله میشوم آب ز شرم دو لب عطشانش چشمم افتد چو به رخسار اباعبدالله آمدم بوسه به پای علی اکبر بزنم شوم از زمره ی انصار اباعبدالله یوسف فاطمه با یک نگهش عفوم کرد که بود لطف و کرم کار اباعبدالله میثما آرزوی هر دو جهان گر خواهی باش خاک ره زوار اباعبدالله شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📁 کانال رَفَــعَ اَللّٰهٌ رایَــةَ اَلْعَـبّاٰسْ 🔗 @MAHMOUDKARIMMI 📝 کانال متن‌اشعار حاج‌محمودکریمی 🔗 @KARIMI_MATN
@MAHMOUDKARIMMI_SHAB_04_MOHARRAM(4).mp3
5.91M
📻 عزاداری شب چهارم محـرم ١٤٤١ ☑️ بامداحی: 🕌 هیئت رایة العباس "علیه السلام" ✅ کانال حاج محمـود کریـمی ↙️ ☑️ [ @MAHMOUDKARIMMI ]
📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ندیده عالم امکان چنین مرد آفرین بانو به این شوکت ندیدم غیر زهرا پیش از این بانو به عالم دختر شیر خدا در شام ثابت کرد که دارد ذوالفقاری در کلام آتشین بانو زبانگ اسکتوا در کوچه های کوفه فهمیدم که دارد یک ید الله دگر در آستین بانو برای مدح او این بس که هر دفعه صدا میزد درون خانه او را حضرت ام البنین: بانو به این شأنی که از این شیر زن دیدم یقین دارم که او میشد اگر میشد امیرالمومنین بانو نمیفهمم اگر این زن مقامش فوق عصمت نیست چرا معصوم امید دعا دارد از این بانو چنان دری که در بین رکابش ناب میماند مقام و رتبه ی او را فقط عباس میداند ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📁 کانال رَفَــعَ اَللّٰهٌ رایَــةَ اَلْعَـبّاٰسْ 🔗 @MAHMOUDKARIMMI 📝 کانال متن‌اشعار حاج‌محمودکریمی 🔗 @KARIMI_MATN
@MAHMOUDKARIMMI_SHAB_04_MOHARRAM(3).mp3
5.36M
📻 عزاداری شب چهارم محـرم ١٤٤١ ☑️ بامداحی: 🕌 هیئت رایة العباس "علیه السلام" ✅ کانال حاج محمـود کریـمی ↙️ ☑️ [ @MAHMOUDKARIMMI ]
📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ادامه داده هستی تو زنده بودنم رو ادامه میدی با نگات نفس کشیدنم رو با تیغ ابروهات ببر رگای گردنم رو کسی نمیشنوه صدای مردنم رو تو خیمه هنوز من سر لشکرتم بی تاب لب خشک اصغرتم من خواهرتم جای مادرتم 🔗 @MAHMOUDKARIMMI یادت میاد چه روزگاری بود جوونیامون داداش حسن همش و ان یکاد میخوند برامون حالا رسیده وقت عاشقیِ بچه هامون و ان یکاد بخون که راهی شن به میدون میسوزه دلم یا رب یا رب تو میسوزه برا خشکی لب تو جانا بپذیر سهم زینب تو 🔗 @MAHMOUDKARIMMI ما با تو اومدیم که آخرش برات بمیریم فقط تویی امیر و ما فدایی امیریم ما اومدیم و دست خالی از درت نمیریم باید تقاص خون اکبر و بگیریم من دختر شاه خیبر شکنم من آینه زهرا و حسنم اون کس که برا تو میمیره منم قسمت هایی از زمینه ۱۳۹۵ متن کامل شعر: t.me/KARIMI_MATN/2625 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📁 کانال رَفَــعَ اَللّٰهٌ رایَــةَ اَلْعَـبّاٰسْ 🔗 @MAHMOUDKARIMMI 📝 کانال متن‌اشعار حاج‌محمودکریمی 🔗 @KARIMI_MATN
@MAHMOUDKARIMMI_SHAB_04_MOHARRAM(1).mp3
12.19M
📻 عزاداری شب چهارم محـرم ١٤٤١ ☑️ بامداحی: 🕌 هیئت رایة العباس "علیه السلام" ✅ کانال حاج محمـود کریـمی ↙️ ☑️ [ @MAHMOUDKARIMMI ]
📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یک لحظه تو خیمه گام، یک لحظه تو قتلگام لبه تشنه کشتنت پیش چشام از گریه زخمه صدام، بارونه اشک چشام دشمنم گریه میکرد با گریه هام زینت دوش نبی، تو مقتل تشنه لبی زیر دست و پا به فکر زینبی دیدم در تاب و تبی، دیدی با بی ادبی من و میزدن یه عده اجنبی غرق خونه تن تو، مردم با کشتن تو حق مادری دارم گردن تو رفتی با رفتن تو، غارت شد گلشن تو چادرم فدای پیروهن تو... رفتی ریختن سر من، غارت شد زیور من رفتی زخم پر من میسوزه پیکر من مثل انگشرت انگشتر من آتیش دور قافله است دور خیمه هلهله است جلودار کاروانت حرمله است دستام بین سلسله است، پای من پر آبله است چقدر بین من و تو فاصله است دیدم دست و پا زدی، مادر رو صدا زدی سرت و به خاک قتلگاه زدی دیدم بی هوا زدن، خیلی ناروا زدن پیرمردا تورو با عصا زدن تو مقتل قیامته، غوغا وقت غارته خولی از تنت پیِ غنیمته ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📁 کانال رَفَــعَ اَللّٰهٌ رایَــةَ اَلْعَـبّاٰسْ 🔗 @MAHMOUDKARIMMI 📝 کانال متن‌اشعار حاج‌محمودکریمی 🔗 @KARIMI_MATN
@MAHMOUDKARIMMI_SHAB_04_MOHARRAM.mp3
12.7M
📻 عزاداری شب چهارم محـرم ١٤٤١ ☑️ بامداحی: 🕌 هیئت رایة العباس "علیه السلام" ✅ کانال حاج محمـود کریـمی ↙️ ☑️ [ @MAHMOUDKARIMMI ]
❇️ کانال متن‌اشعار حاج‌محمودکریمی . 📋 جــلـــســات 📋 🗓 تاریخ: چهارشنبـه مــورخ 1398/06/13 🔶 مراسم شـب پنجم محـرم الحـرام 1441 📢 هیـــأت رایةالعبــــــاس "علیــه السلام" 🕌 چیذر، آستـان امامزاده علی اکبـــر " ع " 🎤 حـــاج محمــود کریمـــی 🔊 | 🔊 | 🔊 | 🔊 | 🔊 | 🔊 | 🔊 | 💠 ۱۳۹۸ پایگاه نشر آثار حاج محمود کریمی 🔗 @MAHMOUDKARIMMI کانال متن‌اشعار حاج‌محمود‌کریمی 🔗 @KARIMI_MATN
📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از دم صبح مانده در خیمه در سرش داشت شور جنگیدن هی عمویش شهید می آورد کار او هم فقط شده دیدن یک به یک مردها شهید شدند نوجـــوان های قافلــه رفتـــند سرو قامت، رشید رفتنــد و روی دست حسین برگشتند از دم صبح گرم دیدن بود کودکانه چه فکر ها که نکرد هی تلنگر به نفس خود میزد که برو یا علی بگو ای مرد... بین خیمه نشسته بود اما پا شد و گرم راه رفتن شد فکر میکرد با خودش کودک مصلحت نیست رفتنم لابد به خودش زد نهیب که بس کن پدرت بود شیر جنگ جمل نوه مرتضی و فاطمه ای مرگ پیش برادرت چو عسل در همین حال بود یک دفعه شیوَن مادری به گوش آمد از پر خیمه روی دست عمو دید شش ماهه دست و پا میزد پر خون شد محاسن ارباب از گلوی علی خضاب گرفت ظاهرا یک سه شعبه با اخمش خنده را از لب رباب گرفت در دلش شاکی از خودش بود و در سرش داشت شور جنگیدن هی عمویش شهید می آورد کار او هم فقط شده دیدن دیگر اما رسید وقت وداع حال خوبی نداشت در دل زار و عمو رفت و ماند عبد الله آسمان گشت بر سرش آوار دست در دست عمه عبدالله در کنارش کشان کشان می رفت هر دو تا سمت خیمه میرفتند شاکی از هفت آسمان می رفت هی صدا می رسید از میدان چه صداهای ناخوش احوالی در همان خیمه، گوشه ای کِز کرد شاکی از دست بی پرو بالی هی صدا میرسید از میدان در وجودش چه انقلابی بود این صداهای نیزه و شمشیر در وجودش عجب عذابی بود کودکانه خدا خدا میکرد ثانیه ثانیه زمان میرفت دل او بود بین میدان و هق هق اش تا به آسمان میرفت هی صدا میرسید از میدان بزنیدش، حسین را بزنید... عمر سعد گفت با همه چیز شده با سنگ و چوب ها بزنید داشت دیگر براش بد میشد طفل شش ماهه رفته اما او نتوانسته بود جانش را مثل قاسم کند فدای عمو هی صدا می رسید از میدان زخم زد هر که داشت کینه ی او گفت فرمانده: حرمله حالا... با سه شعبه بزن به سینه ی او هی صدا میرسید از میدان عمه گریان از این شنیدن شد پرده خیمه را کنار زد و خوب از خیمه گرم دیدن شد صد نفر مرد جنگ با نیزه صد نفر مرد جنگ هم با تیر عده ای پیرمرد هم با سنگ صد نفر آمدند با شمشیر هر کسی هر چه داشت می آورد ضربه خویش را سپس میزد و حسینِ غریبِ بی عباس در غریبی نفس نفس میزد 🔗 @MAHMOUDKARIMMI تا که این صحنه را به چشمش دید گفت دیگر حرام شد ماندن عمه من می روم خداحافظ داد میزد فقط انا بن حسن می دوید و خودش رجز میخواند تن من، جان من، فدای حسین گرچه سنم کم است حیدریم دین و ایمان من، فدای حسین به عمویش رسید در میدان او خودش زیر ضربه ها میرفت تا عمویش نبیند آسیبی زیر شمشیر و نیزه ها میرفت دشمن آنجا کشید شمشیری او سپر شد برای جسم حسین یادگار حسن رجز میخواند سرو دستم فدای جسم حسین استخوانش شکست با شمشیر ناله وای مادرم پیچید پسر مجتباست، مادری است بدنش مثل بید می لرزید خون او بی حساب و حد میرفت بی رمق رو سفید شد آخر شیر بچه به آرزوش رسید مرد بود و شهید شد آخر 🔗 @MAHMOUDKARIMMI شمر آمد پرید در گودال تن این طفل را کنار انداخت به روی سینه حسین نشست دست در گیسوی شکار انداخت سر او را چه ناشیانه برید داشت میدید مادرش هر چند خنجرش کند بود آخر سر پا به سینه گذاشت سر را ... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📁 کانال رَفَــعَ اَللّٰهٌ رایَــةَ اَلْعَـبّاٰسْ 🔗 @MAHMOUDKARIMMI 📝 کانال متن‌اشعار حاج‌محمودکریمی 🔗 @KARIMI_MATN