هدایت شده از کانون زبان ارم /مرتضی حیدری
*#خاطرات_شهدا 🕊
خواب حضرت_رقیه(س) رو دیده بود
بی بی فرموده بودن تو به خاطر ما از گناه گذشتی ما هم شهیدت میکنیم.🌠
موقعی که داشت میرفت سوریه بهم گفت: سید برام روضه حضرت رقیه بخون
گفتم نمیخونم، داری میری حسین بچه هااات،
گفت از بچه هام دل کندم، روضه می خوندم های های گریه میکرد.💔
فرازے از وصیت نامہ💌.
هر خانمے ڪہ چادر بہ سر ڪند و عفت ورزد، و هر جوانی ڪہ نماز اول وقت📿 را در حد توان شروع ڪند، اگر دستم برسد سفارشش را بہ مولایم امام حسین (ع) خواهم ڪرد و او را دعا مے ڪنم؛ باشد تا مورد لطف و رحمت حق تعالے قرار گیرد.
شهیدمدافع حرم
#شهیدحسین_محرابی🌸🍃*
➖🔝🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂🔝➖
➬ @mataleb_mazhabi313 ♡
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
هدایت شده از کانون زبان ارم /مرتضی حیدری
#خاطرات_شهدا🔥
❇️شهید تقوی در جبهه دعای ابوحمزه ثمالی را از حفظ در قنوت نمازش میخواند. همیشه نشسته میخوابید و پایش را دراز نمیکرد.
❇️یک بار از او پرسیدم: حاج حمید، چرا این کار را انجام میدهید⁉️ جواب داد: در محضر چه کسی بخوابیم؟ ما اینجا با بهترین بندگان خدا زندگی میکنیم. من پایم را جلوی شما دراز کنم!؟
🔻شهیدی که داعش را از کربلا و شهر حله به عقب راند تا امنیت مسیر پیاده روی اربعین تامین گردد.
#شهید_سیدحمید_تقوی_فر🖤🖤
#شهید_مدافع_حرم🖤
➖🔝🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂🔝➖
➬ @mataleb_mazhabi313 ♡
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
هدایت شده از ملارد / ارنگه / مارليک / انديشه
#خاطرات_شهدا
محمدابراهیم هیچ وقت دوست نداشت شناخته شود و همیشه سعی میکرد گمنام بماند، به دلیل همین هم خانواده و دوستان، اطلاعات دقیقی از محل و نوع مسئولیت او نداشتند.
یک روز مادرش را در بیمارستان چالوس بستری کردند، من در لشکر 92 زرهی اهواز خدمت میکردم و از آنجایی که محمدابراهیم جبهه را ترک نمیکرد و به خانه نمیآمد، از منزل تماس گرفتند و از من خواستند تا موسی را پیدا کنم و ماجرا را با او در میان بگذارم.
به پایگاه شهیدبهشتی اهواز رفتم و با پرس و جوهای زیاد به هر طریقی که بود، توانستم او را در واحد اطلاعات عملیات پیدا کنم.
محمدابراهیم پس از احوالپرسی، مرا به سنگر برد و با کنسرو بادمجان و کمی نان از من پذیرایی کرد. گفتم : پس کمی از کنسرو میخورم تا شام اصلی را بیاورند.
محمدابراهیم گفت: بخور که شام دیگری در کار نیست، با تعجب پرسیدم: شامتان همین است؟ محمدابراهیم گفت: مگر عیبی دارد؟ گفتم: اینجوری که میگفتند شما برای خودت اینجا برو بیایی داری و کلی آدم زیر دستت است، خندید و گفت: من اینجا کارهای نیستم و در ثانی اینجا همه از یک نوع غذا میخورند.
همیشه لباس خاکی بسیجی بر تن داشت و لباس سبز آرمدار سپاهی را نمیپوشید و میگفت: «میخواهم نیروهای بسیجی با من راحت باشند.» بارها ناشناس همراه آنان به کندن کانال میپرداخت و از مشکلات آنان آگاه و در جلسات به رفع آن میپرداخت.
📎فرماندهٔ طرح و عملیات لشگر۲۵کربلا
#سردارشهید_محمدابراهیم_موسیپسندی🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۰/۳/۱۲ چالوس ، مازندران
شهادت : ۱۳۶۲/۲/۹ جادهٔ آبادان ، خرمشهر
https://eitaa.com/joinchat/2590638082Cd5b472439f
#خاطرات_شهدا
میگفت :
نه ، بیکار نباش ، پسر !!
زبونت به ذکر خدا بچرخه ، همینطور که نشستی هرکاری که میکنی ،
ذکر هم بگو.....
« وقتی کنار فرودگاه بغداد زدنش
تۅی ماشین کتاب دعا ۅ قرآنش بود....»
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّٖکَ الْفَرَج »
#خاطرات_شهدا
💠 شهیدی که سر بی تنش سخن گفت
در جاده بصره خرمشهر شهید "علی اکبر دهقان"
همین طورکه می دویدازپشت ازناحیه سرمورداصابت قرارگرفت و سرش ازپیکرپاکش جدا شد.
در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید.سرمبارک این شهیدحدود پنج دقیقه فریاد"
یاحسین، یاحسین"سر می داد.
همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه می کردند،چند دقیقه بعدازتوی کوله پشتی اش وصیت نامه اش را برداشتند، نوشته بود:
اَلسَلامُ عَلیَ الرَأس اَلمَرفُوعَ
خدایامن شنیده ام که امام حسین (ع) بالب تشنه
شهید شده است، من هم دوست دارم اینگونه
شهیدبشوم
خدایاشنیده ام که سر امام حسین (ع)راازپشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم ازپشت بریده بشود.
خدایاشنیده ام سرامام حسین (ع) بالای نیزه قرآن خوانده،
من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین(ع)خیلی عشق دارم،
دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر یاحسین(ع) باشد...
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است
🌹راوی دفاع مقدس نظری محبوب
#شهید_علی_اکبر_دهقان
⚘شهدا را یاد کنیم با ذکر جمیل #صلوات
#خاطرات_شهدا
آن روز به مسجد نرسیده بود؛ برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش.
داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا میکردم؛ حالت عجیبی داشت، انگار خدا در مقابلش ایستاده بود! طوری حمد و سوره میخواند مثل اینکه خدا را میبیند؛ ذکرها را دقیق و شمرده ادا میکرد.
بعدها در مورد نحوهی نماز خواندنش ازش پرسیدم، گفت: اشکال کار ما اینه که برای همه وقت میذاریم، جز برای خدا. نمازمون رو سریع میخونیم و فکر میکنیم زرنگی کردیم! اما یادمون میره اونی که به وقتها برکت میده، فقط خودِ خداست.🍃🌸
+ شادی روح شهید علیرضا کریمی صلوات