#فاطمیه
#مرثیه
#مثنوی
کاش می شد که غمی از دل خلقت برود
یا مسیر دگری سوی حقیقت برود
کاش می شد که روایت شود این بار غلط
باز تاریخ حکایت شود ،این بار غلط
مثلا بعد پیمبر همه با ایمانند
پیرو آیه ی اکمالگر قرآنند
دور حیدر همه عارف به مقامش آیند
بهر پاسخ که نه با قصد سلامش آیند
پشت در آمده جمعی که ارادت دارند
هدف عرض ادب نیت بیعت دارند
غیر حیدر که در این شهر ولی اصلا نیست
ریسمان بسته به دستان علی اصلا نیست
خانه ی وحی که خالی نشد از امنیت
ام کلثوم نترسیده از این جمعیت
هیزمی نیست به دستان کسی آماده
این حسن نیست که برروی زمین افتاده
ومدینه زن تبدار ندارد هرگز
در اگر داشته مسمار ندارد هرگز
نشود فاطمه با هیچ کسی رو در رو
می رود مسجد اگر قصد دعا دارد او
می رود دست به دست پسر چون ماهش
کوچه امن است کسی نیست ببندد راهش
در دل شهر اگر چوب بُری ها بازند
نیست تابوت که گهواره فقط می سازند
عمر پر برکت این مادر اگر کوتاه است
علت این است دلش تنگ رسول الله است
از غروبش همه ی شهر عزادار شدند
وقت تشییع شدست و همه بیدار شدند
عنصر قلب کسی نیست دراین شهر از سنگ
موقع غسل علی نیز نمی بازد رنگ
وبه زهرا نرسیدست گزندی هرگز
نشود رنگ کفن از رد خونی قرمز
رنگ نیلی به رخش نیست فقط روبند است
نه! ورم نیست که آن ضایعه بازو بند است
این طرف دست علی بدرقه ی اجلالش
آن طرف دست نبی آمده استقبالش
کاش مسکوت نمی شد سخن انسان ها
کاش تاریخ عوض میشد از این کتمان ها
#سعیده_کرمانی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7