4_498351016769488684.pdf
2.75M
📕#سیب_سرخ_حوا
✍#سپیده_طهرانی
سیب سرخ حوا / سپیده طهرانی
#رمان
✨#خلاصه_رمان :
حوا كه سالها پيش والدين خود را در سانحه رانندگي از دست داده و كنار مادر بزرگ و پدربزرگش #زندگي آروم بي دغدغه اي داره اما با برگشت اميرسام ايرانمهر به همراه #همسر نازايشدرياي زندگي آرامش طوفاني ميشودساعت بند كيفم را روي دوشم جا به جا كردم و ساك دستي ام را محكمتر گرفتم و در چوبي #خانه را گشودم كه صدايزيبا آرام خانوم #جان به گوشم رسيد :مادر تروخدا مراقب خودتون باشيد حواستون به رانندگيتون باشه به اون #محمد ورپريدهام بگو مبادا تند برونه هابرگشتم راه رفته را….خود را به آغوش گرمش سپردم در چشمانش ني ني اشك بود و سرخ سرخ قيافه ي معترض به خود گرفتم-خانم جون!گريه؟! آخه چرا فدات شم به خدا اينطوري كني نميرما ميدوني كه دلم به اين سفر #رضا نيست
سريع اشكهايش را زدود:نه نه قربونت برم برو مادر برو عموت اونجا چشم براهته سرش را پايين انداخت گفت از وقتي دوتادست گلم پر پر شدن پاتو كه از در ميزاري بيرون دلم #هزار راه ميره نگاه غمگيني به صورتش انداختم دستي كلافه روي پيشاني ام كشيدم :من كه سراز كاراي عمو درنميارم اخه نميشد #تهران باهم حرف بزنيم!اين همه را تا تبريز اونم كنار اون محمد پرچونه اوف همينطور كه غر غر ميكردم صداي بوق ممتدش داخل #كوچه پيچيد مادر جون هول زده مرا به سمت در هدايت كرد: برو مادر تا كوچه رو صداي بوقش كوچه رو ور نداشته و زير لب گفت نميگه مردم خوابن بي ملاحظه ….
منبع؛ آرشیو کتاب کمیاب
4_552623838429448735.pdf
1.94M
4_552623838429448736.PDF
3.4M
هدایت شده از 📚کتاب پیدیافوصوتی📢
4_552623838429448735.pdf
1.94M
هدایت شده از 📚کتاب پیدیافوصوتی📢
4_552623838429448736.PDF
3.4M