#سعدی_میگه:🍃
گفتی به غمم بنشین یا از سر جان برخیز
فرمان برمت جانا بنشینم و برخیزم
گر بی تو بود جنت بر کنگره ننشینم
ور با تو بود دوزخ در سلسله آویزم
#شب_بخیر 🍃
#سعدی_میگه:🍃
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نمانْد ما را
باری به چشم احسان در حال ما نظر کن
کز خوان پادشاهان راحت بود گدا را
#شب_بخیر 🍃
#سعدی_میگه:🍃
برخاستیم و نقش تو در نفس ما چنانک
هر جا که هست بی تو نباشد نشست ما
#شب_بخیر 🍃
#سعدی_میگه:🍃
دل میرود و دیده نمیشاید دوخت
چون زهد نباشد نتوان زرق فروخت
پروانهٔ مستمند را شمع نسوخت
آن سوخت که شمع را چنین میافروخت
#شب_بخیر 🍃
#سعدی_میگه:🍃
در قطرهٔ باران بهاری چه توان گفت؟
در نافهٔ آهوی تتاری چه توان گفت؟
گر در همه چیزی صفت و نعت بگنجد
در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت؟
#شب_بخیر 🍃
#سعدی_میگه:🍃
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفتگوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
#شب_بخیر 🍃
#سعدی_میگه 🍃
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت
و آنچه درخواب نشدچشم من و پروین است
#شب_بخیر 🍃
#سعدی_میگه: 🍃
برو اندرونی به دست آر، پاک
شکم پر نخواهد شد الّا به خاک
#شب_بخیر 🍃
#سعدی_میگه 🍃
هر که معشوقی ندارد عمر ضایع میگذارد
همچنان ناپخته باشد هر که بر آتش نجوشد
#شب_بخیر
#سعدی_میگه 🍃
خمر دنیا با خمار و گل به خار آمیختهست
نوش میخواهی هلا! گر پای داری نیش را
ای که خواب آلوده واپس ماندهای از کاروان
جهد کن تا بازیابی همرهان خویش را
#شب_بخیر 🍃
#سعدی_میگه🍃
نه مرد است آن به نزدیکِ خردمند
که با پیلِ دمان پیکار جوید
بلی مرد آنکس است از رویِ تحقیق
که چون خشم آیدش، باطل نگوید
#شب_بخیر🍃
#سعدی_میگه🍃
راست گفتی که فرج یابی اگر صبر کنی
صبر نیکست کسی را که توانایی هست
#شب_بخیر 🍃