🔴بر همهی مسلمانان فرض است:
معنای فَرْض در فقه :
تفاوت فرض و واجب بطور خلاصه
فرض چیزی است که باید
در «همان لحظه اجرا شود
و هیچ تأخیری قابل قبول نیست»
در حالی که واجب چیزی است
که باید در زمان مناسب
(حتی با تأخیر) انجام شود.
🏴
#لبنان
#پیام_رهبری
#سید_حسن_نصرالله
🔸@kashian_ir
🔸@honarkashan
دلنوشتۀ ابراهیم حاتمیکیا در پی شهادت سید حسن نصرالله
🔹سید این احوال دوگانه را چه کنم؟! مگر جامهای جز رخت شهادت بر تو زیبنده بود. کاش سید، مقابلت نشسته بودم و متن سوگنامه را با خودت تمرین میکردم. مطمئن هستم هر بار جملهای در وصفت مینوشتم با آن گونههای سرخ و محجوب، میخندیدی و مرا خجالتزده میکردی.
🔹سید، جگرم سوخت. باورش سخت است که لبنان بدون تو را تصور کنم. سید، بارها در لبنان به عشق دیدارت به انتظار نشستم و سهم دیدارت نصیبم نشد.
🔹سید، ارابه فرعون را به بازی گرفتهام و فریاد میکشم صدا، دوربین، حرکت ولی عالم مَجاز من کجا، عالم حقیقی تو و یارانت کجا. من مشغول قهرمان بازی مجاز بودم که خبر آمد سیدحسن نصرالله رفت.
🔹صدا و دوربین خاموش ولی حرکت تو تا بیتالمقدس ادامه خواهد داشت. اکنون من ماندهام و چشمان گریان آسیه سلامالله که مقابل شکنجۀ فرعون برای دست کشیدن از حق منتظر است و او جز همنشینی خدا چیزی نمیبیند.
🔹سید، این قوم فرعونی به گواه تاریخ رفتنیاند ولی راه تو و مرام و نگاه مقاومت همچنان ماندنی خواهد بود. من که حاضر نیستم تصویر انگشت اشارهات که به سمت اسرائیل نشانه میرفتی را، لحظهای از نظرم پاک کنم و بر پیکر پاره پارهات نظر کنم. سید زنده است. راه مقاومت زنده است.
🔸@kashian_ir
🇱🇧🇮🇷🇸🇩
#لبنان
#روایت_مقاومت
#کاشیان
#دورهمی_نویسندگان
🔸شهید آوینی:
ما از سوختن نمیترسیم، که پروانههایِ عاشق نوریم، هر جا که نور ولایت است، گرد آن حلقه میزنیم.
پیام ما استقامت است...
☘☘
#بر_همه_مسلمانان_فرض_است
#روایت_میدان
#فلسطین
#مقاومت
#لبنان
#کاشیان
🔸@kashian_ir
🔸@honarkashan
کاشیان | kashian
#به_وقت_روایت 🌱 ✍
بعلبک 🔥
حاج حیدر کنار مقام سيدة خولة منتظر ماست تا وضع بعلبک را میدانی برای ما شرح دهد.
بعلبک، زیارتگاه دارد. زیارتگاه سیده خوله، دختر امام حسین علیهالسلام. در کنار ضریح ماجرا را شرح دادهاند. بعلبک در مسیر عبور کاروان اسرای کربلا از کوفه به دمشق است. مردم به اسرا سنگ زدهاند و سنگی به سر خوله خورده و او را به شهادت رسانده. حضرت زینالعابدین علیهالسلام خوله را همانجا دفن میکنند و عصای خود را به نشانهی زیارتگاه کنار قبر در زمین فرو میکنند. عصا به سروی بلند و تنومند بدل میشود تا نشانهای باشد بر آن مدفن.
سرو بلند بالا باقی است، در کنار مدفن خوله. بارگاه این دختر کوچک حالا کانون تجمع شیعیان است. صحن و سرایش بیشباهت به حرم خانم زینب سلاماللهعلیها نیست.
در شبستان اصلی چند پيرمرد قرآن میخوانند. حاج حیدر میگوید از امشب باید همینجا بخوابم. امروز نزدیک خانه را زدهاند و باید تخلیه کنیم.
عذرخواهی میکند که نمیتواند ما را به خانه ببرد. تند میرود از داخل ماشینش که یک سوزوکی کوچک آبی است، دو ظرف غذا بیرون میآورد. میگوید اینها را برای شما پختیم. حالا که خانه را زدهاند با خودتان ببرید.
یک ظرف برنج و مرغ است و دیگری سالاد لبنانی با همان سبزی های معطر که اسمش را نمیدانیم. شرمنده شدهایم.
موقع رفتن توصیههای ایمنی را گوشزد میکند:
اگر جلویتان بمباران شد، بایستید؛ اگر پشت سر یا اطرافتان بمباران شد با سرعت عبور کنید. اگر هم خودتان را زدند که فاتحه... میخندد؛ اینها مرگ را به بازی گرفتهاند.
خانهاش در معرض بمباران است و زن و بچهاش آواره، اما نگران ناهار ماست. اینها بیرون از خودشان ایستادهاند. در وسط معرکهای که تکلیف تاریخ را معلوم خواهدکرد.
🔆 #یادداشتهای_بیروت 47
✍وحید یامین پور
#کاشیان
#روایت_مقاومت
#لبنان
🔸@kashian_ir
🔸@honarkashan