eitaa logo
کشکول حاجی
384 دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
7.5هزار ویدیو
87 فایل
مدیر کانال : @kashkolPM ادمین تبادل و انتقادات و پیشنهادات @pahlevanan313
مشاهده در ایتا
دانلود
نمیدارد دختره.وگرنه چه دلیلی داشت که برندارد؟!لابد یکی از بچه های قدیمه که دارد سر به سرم میگذارد. دیگه داشتم قاط می زدم. اخه این کی بود که حتی تیکه کلام من را هم می دانست.دوباره شماره اش را گرفتم. ولی فایده نداشت. بیشتر حسم می گفت چون بر نمیدارد دختره.وگرنه چه دلیلی داشت که برندارد؟!لابد یکی از بچه های قدیمه که دارد سر به سرم میگذارد. _ چی شد؟ پس چرا اینجا نشستی؟ _ زنگ زدم قرار شد بیاورند. دستم را به دسته ی مبل تکیه دادم و بلند شدم. داشتم به سمت پله ها می رفتم که صدای بردیا متوقفم کرد. _ وایسا ببینم. _ جانم؟ _ چی شده باران؟ نمیدونستم جریان شماره و اس ام اس ها را به بردیا بگم یا نه. ترجیح می دادم حالا که یاشار امده از او کمک بگیرم تا بردیا. _ چیزی نشده داداشی. خسته ام. همین. _ خب برو استراحت کن. شام امد صدات می کنم بیای. _ ممنونم...بابت همه چیز. لبخندی زد و با خیال راحت به طرف یاشار که با کنترل tv درگیر بود رفت. دوباره صدای sms ام امد. و باز هم از طرف ناشناس. بدون فکر سریع پاکش کردم. از بچگی هم از اینکه مغزم درگیر موضوع های اعصاب خرد کن باشه متنفر بودم.شماره ی ساناز را گرفتم تا بببینم هی گفته بود کارم دارد چی کارم دارد. یک بوق...دو بوق...سه بوق...نه مثل اینکه امروز هیشکی من را ادم حساب نمی کند. به هرکی زنگ میزنم جواب نمیده. نه بابا مثل اینکه این یکی ادم حسابم کرد. _ سلام دختر عمه ی بی معرفت خودم. _ علیک سلام ساناز خانم...چطوری بانو؟ _ زبان نریز..دیگه حنات پیش من رنگی نداره. _ حنا هم بود حناهای قدیم.. _ بی نمک...خوبی؟ چه خبرا؟ _ سلامتی...خبری نیست. تو چه خبر؟ _ خبرای دست اول. مثل همیشه که تا فضولیم گل می کرد پاهایم را جمع می کردم و چهار زانو و سیخ میشستم نشستم و گوشیم را بیشتر به گوشم فشار دادم و گفتم: واقعا؟ _ میگم باران این سریال ساختمان پزشکان را می بینی؟ _ اره...چطور مگه؟ _ اخه واقعا گفتنت مثل این خانم شیرزاد بود. _ واقعا؟ _ اره واقعا. _ باز تو من را به حرف گرفتی؟ خبرات را بگو الان بردیا صدام می کند. _ اخه جا قحط بود تو پاشدی رفتی ور دل داداش جونت؟ _ چقدر حرف میزنی...خبرات را بگو شرتو کم کن. _ دیروز رفتم خانه عمه اینا. _ خانه عمه اینا چیه دیگه..بابای بنده خدای من پول آن خانه رو داده انوقت خانه عمته؟ _ خودت نمیذاری حرف بزنم دیگه. _ خب...بقیش. _ رسیده بودم سر کوچه که دیدم یک اقای قد بلند که از پشت خیلی شبیه بردیاست از خانه امد بیرون. فهمیدم که یاشار را دیده.به خیال خودش چه خبر نابی هم دارد. _خب... _ خب به جمالت. وقتی رسیدم بهش دیدم این که یاشاره..باورت میشه؟ یاشار برگشته. ولی عمه بهم سپرد که جلو عمو ارش سوتی ندم. _ همین؟ _ اره دیگه...خوشحال نشدی عموت برگشته؟ _ دیوونه الان یاشار اینجاست. _ واقعا؟ _ بله خانم شیرزاد. واقعا. خنده ای کرد و با عشوه ی مسخره ای گفت: حالا که این خبر تاریخ انقضاش گذشته بود خبر دوم را به اطلاع عموم میرسانیم. _ من یک نفرم...عموم کجا بود؟ _ اخه عزیزم اگه تو یک چیزی را بفهمی انگار عموم فهمیدند. خبرگذارید در حد BBC است. _ حوصله کل کل با تو فنچولک و دیگه ندارم. بگو خسته ام کردی. _ فعلا که این فنچولک پنج شنبه خواستگار داره... _ نه؟؟؟ _ اره... _ حالا کی هست؟ _ پسر شریک بابا... _ یا خدا ؟! همان پسر جوش جوشیه که تو جشن تولدت زد همه ی ابمیوه ها را ریخت؟ قهقه ای زد و گفت: خودشه... با این تفاوت که الان ندیدیش که چقدر عالی شده.باورت نمیشه چقدر عالیه. تا این حرف و زد احساس کردم تمام بدنم در حال کهیر زدن است. انقدر این جمله را از صبح شنیده بودم که بهش الرژی پیدا کرده بودم. _ چرا چرا...ساناز باورم میشه. به خدا باورم میشه. اصلا جدیدا همه ی پسرا نمی دانم چرا همه عالی شدن...به نظرت اینطور نیست؟ _ خوبی تو؟ چی میگی برای خودت؟! _ هیچی بابا...بردیا داره صدام میکنه. کاری نداری؟ _ نه ...قربانت. بای _ سلام برسون. خداحافظ. پس ساناز هم پر شد. لبخندی زدم و به سمت پایین راه افتادم. من...یاشار بود. عزیزم...باورم نمی شد. زبونم از کار افتاده بود و هیچی نمی توانستم بگم...
🌺 صفحه 302 ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
ًَ. 👇تقویم نجومی یکشنبه👇 ✴️ یکشنبه ☀️ 29 اسفند /حوت 1400 🌙17 شعبان 1443 ❄️ 20 مارس 2022 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. ⬅️روز ملی شدن صنعت نفت. ⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ روز بسیار پسندیده و مبارکی برای امور زیر است: ✅ خرید رفتن و خرید کردن. ✅ آغاز نگارش کتاب مقاله و پایان نامه. ✅ امور زراعی و کشاورزی. ✅مشارکت و شراکت کردن. ✅بنایی و آغاز خشت بنا. ✅دیدار با مسئولین و روسا. ✅خواستگاری عقد و عروسی. ✅فروش اجناس. ✅و ختنه نوزاد خوب است. ✅ برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی کافی است کلمه "تقویم همسران"را در تلگرام و ایتا جستجو و تقویم هر روز را دریافت نمایید. 🚘 سفر : مسافرت همراه صدقه و خواندن ایت الکرسی باشد. 👼 مناسب زایمان و نوزاد مبارک و خوشبخت است.ان شاءالله 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز : قمر در برج میزان است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است: ✳️ خوردن نوشیدنی های دارویی. ✳️ لباس نو پوشیدن. ✳️امور ازدواجی. ✳️ فروش جواهرات. ✳️ و آغاز معالجات و درمان است 💑 مباشرت و مجامعت: مباشرت امشب، شب دوشنبه فرزند حافظ قرآن گردد و به تقدیر و قسمت خود راضی باشد.ان شاءالله. ⚫️ طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، میانه است. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری، سبب صحت بدن می شود. 😴😴تعبیر خواب خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 18 سوره مبارکه " کهف" است. و تحسبهم ایقاظا و هم رقود... و چنین استفاده میشود که خانه یا ملکی در تصرف خواب بیننده در اید.ان شاءالله و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸 📚 منابع مطالب کتاب تقویم همسران نوشته حبیب الله تقیان
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ میلادی: Sunday - 20 March 2022 قمری: الأحد، 17 شعبان 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️14 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان ▪️23 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام ▪️28 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ▪️31 روز تا اولین شب قدر ▪️32 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام ✅ با ما همراه شوید... ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
💚حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:💚 🔆 هركس چهل صبح(پیوسته) (دعای) عهد را بخواند: 1️⃣از یاوران قائم ما باشد 2️⃣و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد او را از قبر بیرون آورند 3️⃣و در خدمت آن حضرت باشد 4️⃣و حق تعالی به هركلمه از حسنه او را كرامت فرماید 5️⃣ و هزار گناه از او محو كند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد را بخوانی،مقدراتت عوض میشود...🍃
💜سلام علیکم 💜 صبحتون بخیروعافیت 💜💜💜💜💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رژه کاروان گل منتظران بهار در مشهد💐برای اولین بار در مشهد، بزرگترین رژه کاروان گل دوچرخه سوار با عنوان "منتظران بهار"، در راستای ترویج فرهنگ حمل و نقل پاک، همزمان با فرارسیدن عید بزرگ در مشهدالرضا (ع) برگزار شد. @khabarnews 👈«اخبار مهم در «ایتا
قطعا شنیده ای که میگویند .... اما هیچ میدانی چرا ؟! یه خانم مذهبی نگران نیست شوهرش بهش خیانت کنه چون یه آقای مذهبی از خدا میترسه لذا هیچوقت به زنش ظلم نمیکنه.....خیانت نمیکنه..... یه خانم مذهبی نگران نیست شوهرش به زنای دیگه نگاه کنه چون میدونه شوهرش معتقد به آیه ی قل للمومنین یغضوا من ابصارهم هست . . . یه خانم مذهبی نگران نیست که ممکنه شوهرش یه وقت اذیتش کنه چون این حدیث امام حسن علیه السلام رو شنیده که دخترتون رو به فرد با تقوا بدید چون اگه دوسش داشته باشه سواستفاده نمیکنه اگرم دوسش نداشته باشه بخاطر خدا اذیتش نمیکنه یه خانم مذهبی هیچوقت شوهرش سرش داد نمیزنه چون شوهرش این سخنرانی آقای پناهیان رو حتما شنیده که آقایون باید مراقب باشن که " به هیچ وجه "دل خانمشون نشکنه یه خانم مذهبی روزی چندبار از شوهرش جمله ی دوستت دارم رو میشنوه چون ائمه تو احادیث به آقا یاد دادن که باید به خانم ابراز محبت کنی یه خانم مذهبی همه ی کارای خونه رو تنها انجام نمیده و تو خونه کمک داره چون اهل بیت علیهم السلام به شوهرش سفارش کردن که تو کارای خونه به خانمت کمک کن... چون الگوش حضرت علی علیه السلامه که تو خونه کار میکرد یه خانم مذهبی میدونه که شوهرش دوسش داره چون شوهرش بهش غیرت داره و غیرت هم نشانه ی علاقه است...چون کسی که آدمو دوست نداره نسبت به آدم بی تفاوته یه خانم مذهبی نگران این نیست که نکنه شوهرش قبل اون با کسی دوست بوده چون مطمئنه دست خودش اولین دسته که تو دستای شوهرش رفته، چون میدونه شوهرش از خدا میترسه و گناه نمیکنه.... چون میدونه شوهرش منتظر رسیدن او بوده ...نه دنبال دخترای خیابانی یه خانم مذهبی هرچی به شوهرش بگه ، شوهرش میگه چششششششم چون شوهرش تو دینش یاد گرفته که خوشحال کردن خانواده چقدر ثواب داره یه آقای مذهبی هیچوقت خودشو بالاتر از همسرش نمیبینه چون تو کتاب خانواده ی حضرت آقا خونده که مثل دوتا رفیق باشید ، دوتا شریک ...نه آقا بالاسر یه خانم مذهبی خیالش راحته که شوهرش تو مشکلات کم نمیاره چون شوهرش میدونه دنیا محل سختی و آزمایشه...چون شوهرش خود ساختس یه خانم مذهبی نگران نیست شوهرش عصبانی بشه و باهاش بدرفتاری کنه چون میدونه بچه مذهبی رو خودش کار میکنه که " هیچ چیز" عصبانیش نکنه با آرزو خوشبختی برای همه زوج ها ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
رمان عاشقانه ای برائ تو
توی دانشگاه مشهور بود به اینکه نه به دختری نگاه می کنه و نه اینکه، تا مجبور بشه با دختری حرف می زنه ... هر چند، گاهی حرف های دیگه ای هم پشت سرش می زدن ... . توی راهرو با دوست هام ایستاده بودیم و حرف می زدیم که اومد جلو و به اسم صدام کرد ... خانم همیلتون می تونم چند لحظه باهاتون صحبت کنم؟ ... . کنجکاو شدم ... پسری که با هیچ دختری حرف نمی زد با من چه کار داشت؟ ... دنبالش راه افتادم و رفتیم توی حیاط دانشگاه ... بعد از چند لحظه این پا و اون پا کردن و رنگ به رنگ شدن؛ گفت: می خواستم ازتون درخواست ازدواج کنم؟ ... . چنان شوک بهم وارد شد که حتی نمی تونستم پلک بزنم ... ما تا قبل از این، یک بار با هم برخورد مستقیم نداشتیم ... حتی حرف نزده بودیم ... حالا یه باره پیشنهاد ازدواج ... ؟ پیشنهاد احمقانه ای بود ... اما به خاطر حفظ شخصیت و ظاهرم سعی کردم خودم رو کنترل کنم و محترمانه بهش جواب رد بدم ... . بادی به غبغب انداختم و گفتم: می دونم من زیباترین دختر دانشگاه هستم اما ... . پرید وسط حرفم ... به خاطر این نیست ... . در حالی که دل دل می زد و نفسش از ته چاه در میومد ... دستی به پیشانی خیس از عرق و سرخ شده اش کشیده و ادامه داد: دانشگاه به شدت من رو تحت فشار گذاشته که یا باید یکی از موارد پیشنهادی شون رو قبول کنم یا اینجا رو ترک کنم ... برای همین تصمیم به ازدواج گرفتم ... شما بین تمام دخترهای دانشگاه رفتار و شخصیت متفاوتی دارید ... رفتار و نوع لباس پوشیدن تون هم ... . همین طور صحبتش رو ادامه می داد و من مثل آتشفشان در حال فوران و آتش زیر خاکستر بودم ... تا اینکه این جمله رو گفت: طبیعتا در مدت ازدواج هم خرج شما با منه ... . دیگه نتونستم طاقت بیارم و با تمام قدرت خوابوندم زیر گوشش ... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماهنگ"نوروز مهدوی" همخوانی دعای یا مقلب القلوب و الابصار و اشعار فارسی در مدح حضرت عج الله تعالی فرجه الشریف به مناسبت تقارن با کاری از گروه تواشیح بین المللی تسنیم ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
سلام☺️ آخرین روز های سال ۱۴۰۰ تون بخیر و شادی❣ چقدر زود گذشت😳😳 یه سال دیگه از عمرمون رفت😔 نمی‌دونم چقدر دیگه اش مونده🧐🧐🧐 ولی دعا می کنم که عرض عمرمون هم زیاد باشه و هم با کیفیت😉 رفقا چقدر خوبه کینه ها و رنجش هایی رو که از دیگران در دلها مون داریم رو تبدیل به صفا و صمیمیت و بخشش کنیم❤️❤️❤️ آخه حیفه این دل مون که القلب حرم الله 🌺 هست رو جای کینه و حسد و.... قرار بدیم👌 این آخر سالیه تلاش کنیم که👇👇👇 مثل همه ی آدم های موفق و خوشبخت😁😁 تسویه حساب های دلی، قلبی، حتی ذهنی و ... اول با خودمون و بعد برای اطرافیان مون انجام بدیم🌻🌻 میدونی چیه رفیق😳😳😳 اگه ما نوع نگاه مون به زندگی عوض بشه، همه چی دیگه حله👌☺️ چون نوع نگاه ما منفی هست یا توقعی هست یا آمرانه است یا .... مشکلات مون زیاده😜 انشاالله این آخر سالیه به مدد انوار شعبان المعظم🍃 نگاه مون به زمین و زمینی ها، آسمانی شود🌸🦋 ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماهنگ"نوروز مهدوی" همخوانی دعای یا مقلب القلوب و الابصار و اشعار فارسی در مدح حضرت عج الله تعالی فرجه الشریف به مناسبت تقارن با کاری از گروه تواشیح بین المللی تسنیم ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پیام نوروزی رهبر انقلاب به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۱ 🔹حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سال ۱۴۰۱ را به نام (تولید؛ دانش‌بنیان، اشتغال‌آفرین) نامگذاری نمودند 🌏 🌐
🌺 صفحه 303 ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
💚حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:💚 🔆 هركس چهل صبح(پیوسته) (دعای) عهد را بخواند: 1️⃣از یاوران قائم ما باشد 2️⃣و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد او را از قبر بیرون آورند 3️⃣و در خدمت آن حضرت باشد 4️⃣و حق تعالی به هركلمه از حسنه او را كرامت فرماید 5️⃣ و هزار گناه از او محو كند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد را بخوانی،مقدراتت عوض میشود...🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقویم نجومی اسلامی ✴️ دوشنبه ☀️ 1 فروردین/ حمل 1401 🌙18 شعبان 1443 21 مارس 2022 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌹عید باستانی نوروز و آغاز پانزدهمین قرن از هجرت رسول اعظم اسلام صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه طیبه. 🏴وفات حسین بن روح نوبختی نائب خاص امام زمان عجل الله فرجه الشریف(۳۲۶ هجری) 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی. 📛امروز :قمر در برج عقرب است. وفردا شب ساعت 23:31 قمر از برج عقرب خارج می گردد. 🚘سفر:مسافرت به دو جهت خوب نیست و در صورت نیاز حتما همراه صدقه و ایه الکرسی باشد و در رانندگی احتیاط لازم انجام گردد. 🤕 مریض خوب شود ان شاءالله. 👶 زایمان خوب و نوزاد زندگی خوبی خواهد داشت.ان شاءالله. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است: ✳️بذر افشانی و کاشت. ✳️ آبیاری. ✳️ کندن چاه و قنات و ابراه و کانال. ✳️ درختکاری. ✳️ خرید باغ و زمین زراعی. ✳️ از شیر گرفتن کودک. ✳️ جراحی چشم. ✳️ کشیدن دندان. ✳️بیرون آوردن خال و زگیل و امثال آن. ✳️گذاشتن دوا و معجون بر زخم. ✳️ و درمان زخم و جراحات نیک است. 📛ولی امور اساسی و زیر بنایی و دائمی مثل عقد ازدواج خوب نیست. 👩‍❤️‍👩 مباشرت و مجامعت:قمر در عقرب است. 💇‍♂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث غم و اندوه می شود. 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، باعث قوت و نیروی بدن می شود. 🔵 دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد. 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴تعبیر خواب شب سه شنبه اگر کسی خواب ببیند تعبیرش از آیه ی 19 سوره مبارکه "مریم " علیها السلام است. قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما زکیا.....‌‌ و از مفهوم آن استفاده می شود که فردی از جانب بزرگی نزد خواب بیننده بیاید و خبرهای خاطر خواه و دلپسند بیاورد.ان شاءالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌸زندگیتون مهدوی🌸 📚 منبع مطالب ما تقویم همسران:نوشته ی حبیب الله تقیان
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۰۱ فروردین ۱۴۰۱ میلادی: Monday - 21 March 2022 قمری: الإثنين، 18 شعبان 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹وفات حسین بن روح نوبختی نائب سوم امام زمان، 326ه-ق 📆 روزشمار: ▪️13 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان ▪️22 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام ▪️27 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ▪️30 روز تا اولین شب قدر ▪️31 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام ✅ با ما همراه شوید... ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساعت رسمی کشور ساعت 24 امشب (یکم فروردین) یک ساعت به جلو کشیده می‌شود.. ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلام نوروزی 🌷درسی که از بهار می‌توانیم بگیریم ... . ۱➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @kashkolhaji
فصل9رمان میوه بهشتی
_ خب بالاخره کی باخت؟ یاشار نگاهی به الهه که این سوال را پرسیده بود کرد و گفت: الهه خانم کسی توی تخته نرد از من نمی بره. _ اوه اوه...چه اعتماد به نفسی! _ می توانین برای اثبات حرفم از نامزدتون بپرسین. الهه نگاهی به حسام که نیشش تا بنا گوشش باز بود کرد و گفت: مهم بازی زندگی است که حسام با بدست اوردن من برنده اش شده. بردیا_ الهه میگم یک وقت نچایی؟ یکم خودتو تحویل بگیری بد نیستا. _ تو هنوز نفهمیدی من دیگه نامزد کردم و نباید من را الهه صدا بزنی؟ اومدیم و این حسام غیرتی شد و گیر داد که چرا داداش دوستت تو را الهه صدا میزنه و خواست طلاقم بده. اونوقت منم بی شوهر میشم. اونم چی؟! توی این قحطی شوهر. _ راست میگی...اونم برای تو که هیشکی نمیاد بگیردت. _ چه زود پسر خاله میشه..! بردیا میگم این باران بخوردتا! خودم _ هوی...مگه من لولو ام؟ _ تا دیروز که بودی. مخصوصا همان لحظه ای که داشتی کله خروسو می خوردی. یک نیشگون از کنار رانش گرفتم که تا یک ساعت داشت می مالیدش. _ الهی بی شوهر بمونی...الهی درمونده بشی...پام کبو بشه به قول کله خروس باید دیه بدی. الهه که از شدت فضولی داشت دق می کرد به حرف من گوش کرده بود و برای فهمیدن هویت دقیق یاشار ان شب مهمان ما شده بود. اما حسام هم میخواسته باهاش بیاد که البته این تپل هم بدش نمی امده. وقتی وارد خانه شدند و نوبت به معارفه رسید الهه در کمال تعجب من و حسام اعلام کرد که نامزد هستند. از ان لحظه این حسام ندید بدید هم یک بند نیشش باز بود و حتی زمانی که از یاشار باخت باز هم میخندید.بیشتر بهش دقت کردم. پسری قد بلند با چشمهای قهوه ای و درشت و لب های گوشتی. بینیش نسبتا عقابی بود ولی به صورت پرش خیلی می امد. تیپش هم خیلی خوب بود. ولی نسبت به الهه...! نه الهه خدایی اگه یکم لاغر می کرد خیلی خوب و عالی می شد و از حسام هم سر تر بود. یک تونیک صورتی چرک با شلوار جین سرمه ای پوشیده بود که خیلی هم بهش می امد. و البته اون چیزی که توی الهه نظر ها را به خودش جلب می کرد خنده ها و گونه هاش بود و دیگری شیطنتی که همیشه توی وجودش بود. بعد از شام همه دور هم جمع شده بودیم که حسام رو به یاشار پرسید: یاشار جان می توانم بپرسم مدرکتان چیه؟ _ البته...مهندسی معماری خواندم. الهه_ راستی باران چرا تا به حال از عمو یاشارت حرف نزده بودی؟ چشم غره ای بهش رفتم که یعنی اگه حرف نزنی نمی گن لالی. الهه وقتی سکوت همه را دید لال شد و زیر لب گفت: پاشو بیا اشپزخانه برام بگو. دارم می میرم از فضولی. اول من رفتم داخل اشپزخانه و بعد از من هم الهه امد. _من و تا اینجا کشاندی که جریان را برام بگی. بعد حالا چشم غره میری؟ _ تو اخر هم بر اثر فضولی به دار فانی می پیوندی دختر. _ به تو چه...جواب من و بده. _ چی میخوای بدونی؟ _ اینکه چرا سه ساله که ندیدیش؟! اینکه چرا انقدر عموت جوونه؟ همه چی دیگه؟! کاسه ی سالاد را جلوم گذاشتم و حین خرد کردن کاهو ها گفتم: مادر بزرگ من 16 سالش بوده که پدرم را باردار میشود. بعد از به دنیا امدن پدرم دیگه باردار نمی شده. هر چی دوا و دکتر و جادو و جمبل و... می کنند فایده نداشته که نداشته. ولی چون پدر بزرگم عاشق مادربزرگم بوده لب باز نمی کرده و اعتراضی نداشته.تا اینکه پدرم با مادرم ازدواج می کند. وقتی پدر مادرم باهم ازدواج می کنند پدرم تنها21 سالش بوده. 2 ماه بعد از ازدواج پدرم بوده که مشخص میشه مادر بزرگم حامله است. _ اوهو...دم پیری و معرکه گیری؟ _ هوی..درست حرف بزن ببینم. تازه همچین پیرم نبوده بنده خدا. 37 سالش بوده. _ راست میگیا. فکر 37 سالگی ادم مادر شوهر بشه...!راستی مامانت اون موقع چند سالش بوده؟ _20 _ یعنی توی مایه های تو... _ من 19 سالمه خنگ خدا. _ لب لب مرزی. بپا نترشی . از اونایی هم هستی که بوت کل ایران و بر میداره. _ میذاری بگم یا نه؟ الان صدامون می کنند. _ خب بگو... _ خلاصه یک سالی میگذره و یاشار هم به دنیا میاد. مامانم ان موقع درس می خوانده. _ اع؟ چی می خوانده؟ _ ادبیات...لال شی الهه که نمیذاری حرفم را بزنم. سه ماه از به دنیا امدن یاشار گذشته بوده که پدر بزرگم و مادربزرگم تصادف می کنند و میمیرند. دیگه قیافه ی الهه رفته بود توی هم و پارازیت نمی انداخت. _ بابا هم یاشار را میاورد پیش خودش تا برادرش را خودش بزرگ کند.هرچند ان موقع پدر بزرگ و مادر بزرگ خودش زنده بودند و اصرار داشتند یاشار را خودشون بزرگ کنند ولی بابا راضی نمیشه و با رضایت مامانم یاشار را پیش خودشان میاورند. مامانمم هم درس می خوانده هم به یاشار رسیدگی می کرده. تا این که مامانم بردیا را حامله میشه.دیگه نمی رسیده که هم یاشار را نگه داری کند و هم درس بخواند . بعد از ان هم که بردیا اضافه می شده. برای همین هم قید درس و دانشگاه را می زند و بی خیال میشه. _ ایول به مامانت. خیلی مردونگی کرده. _ مامانم یاشار را از من و بردیا بیشتر دو