شب آرزو ها
همین آرزومه
ببینم ضریحِ
حسین روبرومه...
#لیلة_الرغائب
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕Join 👉 @kashkolhaji
8.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌛اولین شبجمعهی #ماه_رجب، شبآرزوهاست!
یعنی چی شبِ آرزوها؟
یعنی باید بشینیم و آرزو کنیم؟ خب که چی؟
✨🌺حديث قدسى:
🔷جَعَلتُ هذَا الشَّهرَ (رَجَبَ) حَبلاً بَيني و بَينَ عِبادي فَمَنِ اعتَصَمَ بِهِ وَصَلَ بِي.
🔹ماه رجب را ريسمانى ميان خود و بندگانم قرار دادهام؛ هر كس به آن چنگ زند، به وصال من رسد.
📚الاقبال، ج ۳، ص ۱۷۴
#لیلة_الرغائب
#این_الرجبیون
⚘اَللّٰہُـمَّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕Join 👉 @kashkolhaji
💢سه نصیحت از پرنده
مردی از کنار بیشهای میگذشت چشمش به پرندهی کوچک و زیبایی افتاد آن را گرفت پرنده در حالی که ترسیده بود گفت از من چه میخواهی
مرد گفت تو را میکُشم و می خورم
پرنده گفت جثهی من کوچک است و چیز زیادی از من به دست نمی آوری
اما من می توانم سه سخن حکمت آموز به تو بگویم که برای تو سود بیشتری دارد
مرد پذیرفت
پرنده گفت سخن اول را در دست تو میگویم سخن دوم را وقتی می گویم که مرا رها کنی و بر درخت بنشینم و سخن سوم را بر سر کوه
مرد گفت بگو
پرنده گفت اول این که هر چه از دست دادی حسرت آن را نخوری
مرد او را رها کرد و پرنده پرواز کرد و روی درختی نشست
مرد گفت سخن دوم را بگو
پرنده گفت سخن غیرممکن را باور نکن و پرواز کنان به طرف کوه رفت و با صدای بلند گفت ای بدبخت در شکم من دو مروارید بیست مثقالی بود اگر مرا میکُشتی ثروتمند میشدی
مرد دستش را بر سر خود کوبید و افسوس خورد و گفت حالا آخرین سخن را بگو
پرنده گفت تو آن دو سخن فراموش کردی حالا سخن سوم را برای چه میخواهی اول گفتم افسوس گذشته را نخور که برای از دست دادن من افسوس خوردی و دوم اینکه سخن محال و غیرممکن را باور نکن اما به این پندم هم توجه نکردی
آخر ای انسان عاقل! گوشت و بال من دو مثقال بیشتر نیست تو چگونه باور کردی درون من دو مروارید بیست مثقالی باشد
بعد با خوشحالی به اوج آسمان آبی پرواز کرد
📕کیمیای سعادت
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕Join 👉 @kashkolhaji
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ظهرتون قشنگ و شاد
💗دستهاتون پرگل
♥️شادیاتون پاینده
💗زندگیتون عاشقانه
♥️و خنده ارزانی چشماتون
💗ظهر امروزتون بخیر و شادی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕Join 👉 @kashkolhaji
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫پنجشنبه و ياد درگذشتگان
🕯هیچ هدیهای
💫شادی بخشتر از طلب
🕯آمرزش برای اموات نیست
💫خدایا
🕯همه اموات و
💫گذشتگانمان را
🕯ببخش و بیامرز و
💫قرین رحمت خویش قرار بده
🕯آمین
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕Join 👉 @kashkolhaji
💉سلامت
🍺اگر #کبد شما چرب است کافیست هر روز صبح ناشتا این معجون را میل کنید:
مواد لازم:
🍏 نصف لیوان آب سیب
☘ نصف لیوان آب کرفس
🍋نصف لیموترش تازه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕Join 👉 @kashkolhaji
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸✨هـرگز آرزو
🌸✨افتادن كسی يا چيزی
🌸✨را نكرده ام
🌸✨امـا حالا ميگويم
🌸✨در شب آرزوها
🌸✨الهی بيفتد به زودی
🌸✨زيبـاترين اتفــاق زندگيتون
🌸✨تقديم به شما خوبان
🌸✨لیلة الرغائب مبارک
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕Join 👉 @kashkolhaji
نماز مخصوص اعمال لیله الرغائب
🌹🌺🌷🌼🌸🌺🌹🌻🌼
🌸
🌺
❤️
در روایات مختلف اعمالی برای لیله الرغائب به این کیفیت بیان شده است: «روز پنج شنبه اول ماه رجب در صورت امکان روزه گرفته شود.
چون شب جمعه شد مابین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز اقامه شود که هر دو رکعت به یک سلام ختم میشود و در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود.
و چون دوازده رکعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذکر" اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله" گفته شود.
پس از آن در سجده هفتاد بار ذکر " سبوحٌ قدوسٌ رب الملائکة والروح" گفته شود.
پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذکر "رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم" گفته شود.
دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذکر " سبوح قدوس رب الملائکة والروح" گفته شود. در اینجا میتوان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود.
رسول خدا(ص) در فضیلت این اعمال فرمود: کسی که چنین نمازی را بخواند، خداوند همه گناهانش را بیامرزد و در قیامت درباره هفتصد تن از خاندانش شفاعت میکند، و چون شب اوّل قبر فرا رسد، خداوند پاداش این نماز را به نیکوترین چهره، با رویی گشاده و درخشان و زبانی فصیح و گویا، به سوی قبر او میفرستد، آن چهره نیکو به وی گوید: «ای حبیب من! بر تو بشارت باد! که از هر شدّت و سختی نجات یافتی» از آن چهره نورانی میپرسد: «تو کیستی؟ من تاکنون چهرهای از تو زیباتر ندیدهام و بویی از بویت خوشتر به مشامم نرسیده!؟»
آن چهره نیکو پاسخ دهد: «ای حبیب من! من پاداش آن نمازی هستم که تو در فلان شهر، فلان ماه و در فلان سال به جا آوردهای؛ من امشب به نزد تو آمدم، تا حقّت را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو مرتفع سازم (و همواره در کنارت بمانم) تا زمانی که همگی در روز رستاخیز برخیزند و در عرصه قیامت بر سرت سایه بیفکنم. خلاصه هیچ زمانی پاداش این کار نیک از تو قطع نخواهد شد
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕Join 👉 @kashkolhaji
.
🌺🌹التماس دعا دراین شب 🌸🌼عزیز لیلة الرغائب
شب آرزوها 🌼🌻🌷🌺🌹
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕Join 👉 @kashkolhaji
🔘در زمانهای دور کشتی بزرگی دچار توفان شد و باعث شد که کشتی غرق شود مسافران کشتی توی آب افتادند در میان مسافران مردی توانست خودش را به تخته پارهای برساند و به آن بچسبد
موجها تخته پاره و مسافرش را با خود به ساحل بردند وقتی مرد چشمش را باز کرد خود را در ساحلی ناشناخته دید بدون هدف راه افتاد تا به روستا یا شهری برسد راه زیادی نرفته بود که از دور خانه هایی را دید قدمهایش را تندتر کرد و به دروازه شهر رسید
در دروازه ی شهر گروه زیادی از مردم ایستاده بودند همه به سوی او رفتند لباسی گران قیمت به تنش پوشاندند او را بر اسبی سوار کردند و با احترام به شهر بردند
مسافر از این که نجات پیدا کرده خوشحال بود اما خیلی دلش میخواست بفهمد که اهالی شهر چرا آن قدر به او احترام میگذارند با خودش گفت نکند مرا با کس دیگری عوضی گرفتهاند
مردم شهر او را یکراست به قصر باشکوهی بردند و بهعنوان شاه بر تخت نشاندند
مرد مسافر که عاقل بود سعی کرد به این راز پی ببرد عاقبت به پیرمردی برخورد که آدم خوبی به نظر میرسید محبت زیادی کرد تا اعتماد پیرمرد را به خود جلب کرد در ضمن گفتگوها فهمید که مردم آن شهر رسم عجیبی دارند
پیرمرد به او گفت معمولاً شاهان وقتی چندسال بر سر قدرت میمانند ظالم میشوند ما به همین دلیل هر سال یک شاه برای خودمان انتخاب میکنیم هر سال شاه سال پیش خودمان را به دریا میاندازیم و کنار دروازهی شهر منتظر میمانیم تا کسی از راه برسد اولین کسی که وارد شهر
بشود او را بر تخت شاهی مینشانیم تختی که یکسال بیشتر عمر نخواهد داشت
مسافر فهمید که چه سرنوشتی در پیش روی اوست دو ماه بود که به تخت پادشاهی رسیده بود حساب کرد و دید ده ماه بعد او را به دریا میاندازند او برای نجات خود فکری کرد
از فردا بدون این که اطرافیان بفهمند توی جزیرهای که در همان نزدیکیها بود کارهای ساختمانی یک قصر آغاز شد در مدت باقیمانده شاه یکساله هم قصرش را در جزیره ساخت
و هم مواد غذایی و وسایل مورد نیاز زندگی اش را به جزیره انتقال داد
ده ماه بعد وقتی شاه خوابیده بود مردم ریختند و بدون حرف و گفتگو شاهی را که یکسال پادشاهیاش به سر آمده بود از قصر بردند و به دریا انداختند
او در تاریکی شب شنا کرد تا به یکی از قایقهایی که دستور
داده بود آن دور و برها منتظرش باشند رسید سوار قایق شد
و بهطرف جزیره راه افتاد به جزیره که رسید صبح شده بود خدا را شکر کرد به طرف قصری که ساخته بود رفت اما ناگهان با همان پیرمردی که دوستش شده بود روبهرو شد به پیرمرد سلام کرد و پرسید تو اینجا چه میکنی
پیرمرد جواب داد من تمام کارهای تو را زیرنظر داشتم بگو ببینم تو چه شد که به فکر ساختن این قصر در این جزیره افتادی
مسافر گفت من مطمئن بودم که واقعهی به دریا افتادن من رخ خواهد داد به همین دلیل گفتم که پیش از وقوع و بهوجود آمدن این واقعه باید فکری به حال خودم بکنم
پیرمرد گفت تو مرد باهوشی هستی اگر اجازه بدهی من هم در کنار تو همینجا بمانم
از آن پس وقتی کسی دچار مشکلی میشود که پیش از آن هم میتوانسته جلو مشکلش را بگیرد و یا هنگامیکه کسی برای آینده برنامهریزی میکند گفته میشود که علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
📕داستانهای کوتاه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕Join 👉 @kashkolhaji