eitaa logo
الکشکول
198 دنبال‌کننده
150 عکس
267 ویدیو
53 فایل
﷽ ✍️الکعبی 🌐عربي_فارسي
مشاهده در ایتا
دانلود
محاکمات میرزا رضا کرمانی.pdf
2.14M
محاکمات میرزا رضا کرمانی ♦️متن بازجویی ابوتراب خان از میرزا رضا کرمانی قاتل ناصر الدین شاه قاجار 🛑بمناسبت قتل ناصر الدین شاه قاجار چهارمین پادشاه سلسله قاجار به دست میرزا رضا کرمانی در 17 ذی القعده سال1313هجری. ♻️کانال الکشکول @kashkolka
🛑قطره ای از فضائل و مناقب امیر المومنین(علیه السلام)(6): 🔸أبُو ذَرٍّ قَالَ النَّبِيُّ (صلی الله علیه وآله) مَثَلُ عَلِيٍّ فِيكُمْ أَوْ قَالَ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ كَمَثَلِ الْكَعْبَةِ الْمَسْتُورَةِ النَّظَرُ إِلَيْهَا عِبَادَةٌ وَ الْحَجُّ إِلَيْهَا فَرِيضَةٌ. 🔰ترجمه:(مَثَل على(علیه السلام) در میان شما ـ یا در این امّت ـ مَثَل کعبه پوشیده شده است که نگاه کردن به آن عبادت و حجّ (قصد و آهنگِ رفتن) به سوى آن واجب است. 📚مناقب آل أبي طالب - ط علامه /ابن شهرآشوب /ج: 3 /ص : 202. ♻️کانال الکشکول @kashkolka
🛑قطره ای از فضائل و مناقب امیر المومنین(علیه السلام)(7): الحاکم النیسابوری:عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَعَلِيٌّ بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الْمَدِينَةَ فَلْيَأْتِ الْبَابَ»(1). 🔰از ابن‌عباس نقل شده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: من شهر علم هستم و علی دروازه آن است؛ پس هر کس قصد ورود به شهر را دارد، باید از دروازه آن وارد شود. 🔸اعتبار حديث انا مدينة العلم عند المخالفين(اعتبار حدیث انا مدينة العلم نزد اهل سنت): ١_ قال الحاکم النیسابوری بعد نقل الحديث المذکور: هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحُ الاِسْنَادِ، وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ، وَاَبُو الصَّلْتِ ثِقَةٌ مَاْمُونٌ(2)؛حاکم نیشابوری:سند این روایت صحیح است؛ ولی بخاری و مسلم نقل نکرده‌اند و ابوصلت ثقه و مورد اعتماد است . ٢_المتقی الهندی: کنت اجیب بهذا الجواب دهرا الی ان وقفت علی تصحیح ابن‌جریر لحدیث علی فی تهذیب الآثار مع تصحیح (ک) لحدیث ابن‌عباس فاستخرت الله وجزمت بارتقاء الحدیث من مرتبة الحسن الی مرتبة الصحة - والله اعلم(3)؛متقی هندی:پس از نقل اشکالاتی که توسط علمای اهل‌سنت و به ویژه مغرضانی همچون ابن‌جوزی بر این روایت وارد شده وبرخی دیگر که حدیث حسن میداند میگوید:من نیز همیشه از این روایت، همین جواب‌ها را می‌دادم؛ تا این که به تصحیح ابن‌جریر طبری برخوردم که در کتاب تهذیب الآثار روایت علی (علیه‌السّلام) را تصحیح کرده بود و همچنین دیدم که حاکم نیشابوری روایت ابن‌عباس را تصحیح کرده است، پس از استخاره، یقین کردم به ارتقاء این حدیث از مرتبه «حسن» به مرتبه صحیح. ٣_ابن حجر الهیتمی: وَأما حَدِيث أَنا مَدِينَة الْعلم وعَلى بَابهَا فَهُوَ حَدِيث حسن بل قَالَ الْحَاكِم صَحِيح وَقَول البُخَارِيّ لَيْسَ لَهُ وَجه صَحِيح وَالتِّرْمِذِيّ مُنكر وَابْن معِين كذب معترض وَإِن ذكره ابْن الْجَوْزِيّ فِي الموضوعات وَتَبعهُ الذَّهَبِيّ وَغَيره على ذَلِك (4)؛اما حدیث «انا مدینة العلم وعلی بابها» پس او حدیث «حسن» است؛ بلکه حاکم گفته است که «صحیح» است؛ و به گفته بخاری که سند صحیح ندارد، و سخن ترمذی گفته که منکر (غیر قابل قبول) است و ابن‌معین که گفته دروغ است، اعتراض شده است ،حتی اگر ابن جوزی این حدیث رو در موضوعات ذکر کرده و ذهبی و دیگران از او پیروی کردن. ——— 1ــ المستدرك على الصحيحين/أبو عبد الله الحاكم النيسابوري /ج:3/ص:137/تحقیق:مصطفى عبد القادر عطا /الناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، كنز العمال،المتقي الهندي،المحقق: بكري حياني - صفوة السقا،ج:13،ص:148، الناشر: مؤسسة الرسالة ،الفردوس بمأثور الخطاب ، المؤلف: الديلميّ (المتوفى: 509هـ)،ج: 1 ص: 44، المحقق: السعيد بن بسيوني زغلول،الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت. 2_المستدرك على الصحيحين/أبو عبد الله الحاكم النيسابوري /ج:3/ص:137. 3- کنز العمال،الهندی،ج13،ص149. 4_ الفتاوی الحدیثیه،الهیثمی،ص192. ♻️کانال الکشکول @kashkolka
🛑قطره ای از فضائل امیر المومنین(علیه السلام)(8): عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: لَمَّا قَدِمَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِفَتْحِ خَيْبَرَ قَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ لَوْ لاَ أَنْ تَقُولَ فِيكَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ اَلنَّصَارَى لِلْمَسِيحِ عِيسَى بْنِ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فِيكَ اَلْيَوْمَ قَوْلاً لاَ تَمُرُّ بِمَلَإٍ إِلاَّ أَخَذُوا اَلتُّرَابَ مِنْ تَحْتِ رِجْلَيْكَ وَ مِنْ فَضْلِ طَهُورِكَ يَسْتَشْفُوا بِهِ وَ لَكِنْ حَسْبُكَ أَنْ تَكُونَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكَ تَرِثُنِي وَ أَرِثُكَ وَ أَنَّكَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِيَّ بَعْدِي وَ أَنَّكَ تُبْرِئُ ذِمَّتِي وَ تُقَاتِلُ عَلَى سُنَّتِي وَ أَنَّكَ غَداً عَلَى اَلْحَوْضِ خَلِيفَتِي وَ أَنَّكَ أَوَّلُ مَنْ يَرِدُ عَلَيَّ اَلْحَوْضَ وَ أَنَّكَ أَوَّلُ مَنْ يُكْسَى مَعِي وَ أَنَّكَ أَوَّلُ دَاخِلِ اَلْجَنَّةِ مِنْ أُمَّتِي وَ أَنَّ شِيعَتَكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي أَشْفَعُ لَهُمْ وَ يَكُونُوا غَداً فِي اَلْجَنَّةِ جِيرَانِي وَ أَنَّ حَرْبَكَ حَرْبِي وَ سِلْمَكَ سِلْمِي وَ أَنَّ سِرَّكَ سِرِّيَ وَ عَلاَنِيَتَكَ عَلاَنِيَتِي وَ أَنَّ سَرِيرَةَ صَدْرِكَ كَسَرِيرَتِي وَ أَنَّ وُلْدَكَ وُلْدِي وَ أَنَّكَ تُنْجِزُ عِدَاتِي وَ أَنَّ اَلْحَقَّ مَعَكَ وَ أَنَّ اَلْحَقَّ عَلَى لِسَانِكَ وَ قَلْبِكَ وَ بَيْنَ عَيْنَيْكَ اَلْإِيمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ أَنَّهُ لَنْ يَرِدَ عَلَيَّ اَلْحَوْضَ مُبْغِضٌ لَكَ وَ لَنْ يَغِيبَ عَنْهُ مُحِبٌّ لَكَ حَتَّى يَرِدَ اَلْحَوْضَ مَعَكَ قَالَ فَخَرَّ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ سَاجِداً ثُمَّ قَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي أَنْعَمَ عَلَيَّ بِالْإِسْلاَمِ وَ عَلَّمَنِي اَلْقُرْآنَ وَ حَبَّبَنِي إِلَى خَيْرِ اَلْبَرِيَّةِ خَاتَمِ اَلنَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ اَلْمُرْسَلِينَ إِحْسَاناً مِنْهُ وَ فَضْلاً مِنْهُ عَلَيَّ قَالَ فَقَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَوْ لاَ أَنْتَ لَمْ يُعْرَفِ اَلْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي . 🔰 جابر بن عبد اللّٰه گويد چون على «عليه السّلام» مژده فتح خيبر براى رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله» آورد رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله» باو فرمود اگر جماعاتى از امتم در باره تو نميگفتند آنچه نصارى در باره عيسى بن مريم گفتند امروز در باره تو چيزى مى‌گفتم كه بهر جمعى گذرى خاك زير پايت و فضل آب وضويت گيرند براى شفا و همين بس كه تو از منى و من از تو ارث مرا برى وارث تو را برم و تو نسبت بمن چون هرون باشى نسبت بموسى جز اينكه پس از من پيغمبرى نباشد تو ذمه مرا برى كنى و بروش من بجنگى و فردا بر سر حوض خليفه من باشى و تو اول كسى باشى كه سر حوض بر من وارد شوى و تو اول كسى كه با من جامه در بركنى و اول كسى از امت منى كه در بهشت در آئى و شيعيانت بر سر منبرهاى نور با روى سفيد گرد منند و از آنها شفاعت كنم و فردا در بهشت همسايه‌هاى منند و به راستى نبرد با تو نبرد با منست و سازش با تو سازش با من سر تو سر منست و آشكار تو آشكار من و راز سينه تو چون راز من، فرزندانت فرزندان منند تو وعده‌هاى مرا عمل كنى و حق با تو است و حق بر زبان تو است و بر دلت و ميان دو ديده‌ات ايمان با گوشت و خونت آميخته چنانچه با گوشت و خونم آميخته و دشمن تو سر حوض بر من وارد نشود و دوست تو پنهان نگردد تا بهمراه تو سر حوض آيد گويد على «عليه السّلام» برو در افتاد و سجده كرد و گفت حمد خدا را كه بمن نعمت مسلمانى داد و بمن قرآن آموخت و مرا محبوب خير البريه نمود كه خاتم پيغمبران و رسولانست از احسان و تفضل خودش بر من گويد پيغمبر «صلّى اللّه عليه و آله» فرمود اگر تو نبودى مؤمنان پس از من شناخته نميشدند. 📚الأمالی،الشیخ الصدوق، ص 156- 157. ♻️کانال الکشکول @kashkolka
🔴حلال زاده نبودن دشمنان أمير المؤمنين على(ع) در منابع اهل سنت(1): 🔻حديث (١):روی ابن الجزری بسنده:عن عبادة بن الصامت‌ رضى اللّه‌ عنه قال: كنا نبور أولادنا بحب على بن أبى طالب (رضى اللّه عنه)، فاذا رأينا أحدهم لا يحب على بن أبى طالب، علمنا انه ليس منا، و انه لغير رشده . 🔰 عبادة بن صامت می‌گوید: ما فرزندان خود را با دوستی علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) می‌آزمودیم، و اگر یکی از آنان علی بن ابی‌طالب را دوست نمی‌داشت، پی می‌بردیم که غیرمشروع است(۱). 🔸️تعلیق الحافظ ابن الجزری علی الحدیث:و هذا مشهور من قديم و الى اليوم انه ما يبغض عليا رضى اللّه عنه الا ولد زنا. 🔰سخن ابن جزری راجع به این حدیث:و این از گذشته تا امروز مشهور است که با علی (علیه السلام) کسی دشمنی نمی‌کند مگر زنازاده(۲). ⭕️تصحیح الحدیث:قال ابن الجزری فی مقدمة الكتاب:وبعد فهذه احاديث مسندة مما تواتر وصح. 🔰ابن جزری در مقدمه کتابش گوید:احادیث موجود در این کتاب همگی مسند و متواتر و صحیح هستند(۳). 🔻حدیث (٢):أبى سعيد الخدرى :كنا معشر الانصار نبور أولادنا بحبهم عليا (رضى اللّه عنه)، فاذا ولد فينا مولود فلم يحبه عرفنا انه ليس منا . 🔰 ابی سعید خدری: ما گروه انصار فرزندانمان را با محبت و دوستی علی (علیه السلام) آزمایش می‌کرديم، اگر فرزندی به دنیا می‌آمد و علی را دوست نداشت، می‌فهمیدیم که از ما نیست(۴). 🔻حدیث (٣):ابن مردويه، عن أحمد بن محمد بن الصباح النيسابوري، عن عبد الله بن أحمد بن حنبل، عن أحمد، قال: سمعت الشافعي يقول: سمعت مالك بن أنس يقول: قال أنس بن مالك: ما كنا نعرف الرجل لغير أبيه إلا ببغض علي ابن أبي طالب رضی الله عنه. 🔰انس :معیار شناخت عدم انتساب فرزند به پدرش از نظر ما چیزی نیست جز بغض وکینه علی بن ابی طالب(٥). 🔻حدیث (٤): روی ابن عساکر بسنده عن مالك بن أنس ، عن محبوب بن أبي الزناد قال : قالت الأنصار : إن كنا لنعرف الرجل إلى غير أبيه ببغضه علي بن أبي طالب. 🔰محبوب بن ابی زناده میگوید انصار میگفتند:هر گاه كسى بغض و عداوت على(عليه السلام) را داشت مى فهميديم فرزند پدر خود نيست(٦) . ____ ۱_أسنى المطالب ،ابن الجزری،ص:57ــــ58/ النهاية في غريب الحديث والأثر،ابن اثیر،ج:1،ص:161. ۲_أسنى المطالب ،ابن الجزری،ص:57ــــ58. ۳_المصدر السابق؛همان،ص:45. ۴_المصدر السابق؛همان،ص:58. ٥_مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام،ابن مردویه اصفهانی،ص:76. ٦_تاريخ مدينة دمشق ،ابن عساكر ،ج: 42 ،ص: 287. ♻️کانال الکشکول @kashkolka
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️ابيات للشاعر الكبير محمد مهدي الجواهري النجفي في فراق فلسطین 🎤المرحوم محمد مهدي الجواهري النجفي. ♻️کانال الکشکول @kashkolka
نماز جمعه تهران 🔻۲۱ رمضان سال 1313 ق روز شهادت امیر المؤمنین علیه السلام 📷عکس توسط عکاس باشی اعلیحضرت میرزا عبدالله خان قاجار گرفته شده است. 🌏طهران_مسجد شاه(مسجد امام خمینی(ره) فعلی) ♻️کانال الکشکول @kashkolka
🛑قطره ای از فضائل امیر المومنین(علیه السلام)(9): حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ النعمي عَنِ اِبْنِ مُسْكَانَ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحِيمِ اَلْقَصِيرِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ أُمَّتِي عُرِضَتْ عَلَيَّ عِنْدَ اَلْمِيثَاقِ وَ كَانَ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بِي وَ صَدَّقَنِي عَلِيٌّ وَ كَانَ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بِي وَ صَدَّقَنِي حَيْثُ بُعِثْتُ فَهُوَ اَلصَّدِيقُ اَلْأَكْبَرُ . 🔰 براستی که امتم را در عالم میثاق (آنجا که پیمان می گرفتند) بر من عرضه داشتند و نخستین کسی که به من ایمان آورد علی بود و هم او بود نخستین کسی که مرا هنگامی که مبعوث شدم تصدیق کرد، و او است «صدیق اکبر» (راستگوی بزرگ) و او است «فاروق» که میان حق و باطل را جدا کند. 📚بصائر الدرجات في فضائل آل محمد علیهم السلام ص ۸۴. ♻️کانال الکشکول @kashkolka
🛑قطره ای از فضائل امیر المومنین(علیه السلام)(10): ابْن عَبَّاس[قال رسول الله ص]:لَو اجْتمع النَّاس على حب عَليّ بن أبي طَالب لما خلق الله تَعَالَى النَّار . 🔰 اگر مردم بر محبت علی بن ابی طالب اتفاق داشتند، خدای آتش دوزخ را نمی آفرید . 📚الفردوس بمأثور الخطاب ،شيرويه بن شهردار الديلميّ (المتوفى: 509هـ) ج: 3 ص :373 المحقق: السعيد بن بسيوني زغلول الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1406 هـ - 1986م . ♻️کانال الکشکول @kashkolka
🛑قطره ای از فضائل امیر المومنین(علیه السلام)(11): 🔸صحیح مسلم:حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ يَحْيَى التَّمِيمِىُّ وَأَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الصَّبَّاحِ وَعُبَيْدُ اللَّهِ الْقَوَارِيرِىُّ وَسُرَيْجُ بْنُ يُونُسَ كُلُّهُمْ عَنْ يُوسُفَ الْمَاجِشُونِ - وَاللَّفْظُ لاِبْنِ الصَّبَّاحِ - حَدَّثَنَا يُوسُفُ أَبُو سَلَمَةَ الْمَاجِشُونُ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُنْكَدِرِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيَّبِ عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِى وَقَّاصٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- لِعَلِىٍّ « أَنْتَ مِنِّى بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِىَّ بَعْدِى »(1). 🔰رسول خدا(ص) خطاب به علی(ع) فرمود: «تو نسبت به من به‌منزله هارون نسبت به موسی هستی، جز این‌که بعد از من پیامبری نخواهد بود» 🔸تواتر الحدیث عند العامة: قال الحاكم الحسكاني من علماء العامة في القرن الخامس الهجري: وهذا (هو) حدیث المنزلة الذی کان شیخنا ابو حازم الحافظ یقول: خرجته بخمسة آلاف اسناد. 🔻حاکم حسکانی (از علمای قرن پنجم اهل سنت)گوید:این همان حدیث منزلت است که شیخ ما (استاد ما) ابوحازم حافظ (درباره‌اش) می‌گفت: من آن را به پنج هزار سند استخراج کرده‌ام(2). 🟥توضيح:حديث المنزلة من الاحاديث المتواترة عند الفريقين. حدیث منزلت از جمله احادیث متواتر در کتب سنی وشیعی است. ———————————- 1- صحیح مسلم/مسلم بن الحجاج القشيري النيسابوري/ج:4/ص: 1870/المحقق: محمد فؤاد عبد الباقي/دار إحياء التراث العربي – بيروت؛صحيح البخاري/محمد بن إسماعيل البخاری/ج:5/ص: 19/المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر/الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقي). 2_شواهد التنزيل لقواعد التفضيل ، الحاكم الحسكاني ج: 1 ص: 195. ♻️کانال الکشکول @kashkolka
🛑قطره ای از فضائل امیر المومنین(علیه السلام)(12): 🔸قال رسول الله صلی الله علیه وآله [من خطبة يوم غدير خم]:مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوا عَلِیاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدی مِنْ ذَکرٍ و أُنْثی ما أَنْزَلَ الله الرِّزْقَ وَبَقِی الْخَلْقُ. مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَی قَوْلی هذا وَلَمْ یوافِقْهُ. أَلا إِنَّ جَبْرئیلَ خَبَّرنی عَنِ الله تَعالی بِذالِک وَیقُولُ: «مَنْ عادی عَلِیاً وَلَمْ یتَوَلَّهُ فَعَلَیهِ لَعْنَتی وَ غَضَبی». 🔰(فرازی از خطبه غدیریه):هان مردمان! علی را برتر دانید؛ که او برترین مردمان از مرد و زن پس از من است؛ تا آن هنگام که آفریدگان پایدارند و روزی شان فرود آید . دور دورباد از درگاه مهر خداوند و خشم خشم باد بر آن که این گفته را نپذیرد و با من سازگار نباشد ! هان! بدانید جبرئیل از سوی خداوند خبرم داد: ( هر آن که با علی بستیزد و بر ولایت او گردن نگذارد، نفرین و خشم من بر او باد). 📚الاحتجاج , جلد۱ , صفحه۵۵ . ♻️کانال الکشکول @kashkolka
🔴مناظرة الإمام الجواد علیه السلام مع قاضي القضاة يحيى بن أكثم: 🔸واجْتَمَعُوا في اليوم الذي اتفَقوا عليه ، وحَضَرَ معهم يحيى بن أَكْثَم ، وأَمَرَ المأمونُ أَنْ يُفْرَشَ لأبي جعفر ع دست ، وتُجْعَلَ له فيه مِسْوَرتان ، ففُعِلَ ذلك ، وخَرَجَ أَبو جعفر ع وهويومئذٍ ابنُ تسع سنين وأشهُر ، فجَلَسَ بين المِسْوَرتَيْن ، وجَلَسَ يحيى بن أكثم بين يديه ، وقامَ الناسُ في مَراتبِهِم والمأمونُ جالسٌ في دَست مُتَّصِل بدَست أَبي جعفر ع. فقالَ يحيى بن أَكثم للمأمونِ : يَأذَنُ لي أَمير المؤمنينَ أَنْ أَسْأَلَ أَبا جعفر؟ فقالَ له المأمونُ : اسْتَأْذِنْه في ذلك ، فاَقْبَلَ عليه يحيى بن أَكثم فقالَ : أَتَاْذَنُ لي ـ جُعِلْتُ فداك ـ في مَسْألَةٍ؟ فقالَ له أَبوجعفر ع : «سَلْ إِنْ شِئْتَ » قالَ يحيى : ما تَقولُ ـ جُعِلْتُ فداك ـ في مُحرِمِ قَتَلَ صَيْداً؟ فقال له أَبو جعفر: «قَتَلَه في حِلٍّ أَو حَرَم؟ عالماً كانَ المُحْرِمُ أَم جاهلاً؟ قَتَلَه عَمْداً أَو خَطَأ؟ حُراً كانَ المُحْرِمُ أَم عَبْدا ً؟ صَغيراً كانَ أَم كبيراً؟ مُبْتَدِئاً بالقتلِ أَمْ مُعيداً؟ مِنْ ذَواتِ الطيرِ كانَ الصيدُ أَمْ من غيرِها؟ مِنْ صِغارِ الصيد كانَ أَم كِبارِها مصُرّاً على ما فَعَلَ أَو نادِماً؟ في الليلِ كانَ قَتْلَهُ للصيدِ أَم نَهاراً؟ مُحْرِماً كانَ بالعُمْرةِ إذْ قَتَلَه أَو بالحجِّ كانَ مُحْرِماً»؟ فتَحَيَّرَيحيى بن أَكثم وبانَ في وجهه الْعَجْزُ والانقطاعُ ولَجْلَجَ حتى عَرَفَ جمَاعَةُ أَهْلِ المجلس أمْرَه ،....... فلما تَفَرَّقَ الناسُ وبَقِيَ من الخاصةِ مَنْ بَقي ، قالَ المأمونُ لأبي جعفر: إِنْ رَأيتَ ـ جُعِلْتُ فداك ـ أنْ تَذْكُرَ الفِقْهَ فيما فَصلْته من وُجُوه قَتْلِ المُحْرمِ الصيدَ لِنَعْلَمَه ونَسْتَفيدَه. فقالَ أَبو جعفر ع : «نعم» إِنَ المُحرمَ إذا قَتَلَ صَيْداً في الحِل وكانَ الصَيْدُ من ذواتِ الطَّيْرِ وكانَ من كِبارِها فعليه شاةٌ ، فإِنْ كانَ أَصابَه في الحَرَم فعليه الجزاءُ مُضاعَفاً ، وإذا قَتَلَ فَرْخاً في الحِلِّ فعليه حَمْل قد فُطِمَ منَ اللبن ، وإذا قَتَله في الحرم فعليه الحمْلُ وقيمةُ الفَرْخِ ، وان كانَ من الوحْشِ وكانَ حمارَ وَحْشٍ فعليَه بَقَرَةٌ ، وِان كانَ نَعامةً فعليه بدنة ، وإن كانَ ظَبْياً فعليه شاةٌ ، فإِن قَتَلَ شَيئأ من ذلك في الحَرَمِ فعليه الجزاءُ مُضاعَفأ هَدْياً بالغَ الكعبةِ ، وِاذا أَصابَ المُحْرِمُ ما يجب عليه الهَدْي فيه وكانَ إِحْرامُه للحجِّ نَحَرَه بمنى ، وان كانَ إِحرامُه للعُمْرة نَحَرَه بمكّةَ. وجزاءُ الصَيْدِ على العالِم والجاهِل سواء ، وفي العَمْدِ له المأثَمُ ، وهو موضوعٌ عنه في الخَطَأ ، والكفّارةُ على الحرِّ في نفسه ، وعلى السيد في عبدِه ، والصغيرُ لا كفّارةَ عليه ، وهي على الكبير واجبة ، والنادِمُ يَسْقُطُ بنَدمِه عنه عقابُ الآخِرَة ، والمُصِرُّ يجب عليه العقابُ في الآخِرَةِ». فقالَ له المأمونُ : أَحْسَنْتَ ـ أَبا جعفر ـ أحْسَنَ اللهُ إِليك ، فإِنْ رَأَيْتَ أَنْ تَسْألَ يحيى عن مسألةٍ كما سَأَلك. فقالَ أَبو جعفر ليحيى : «أَسْأَلُك؟». قالَ : ذلك إِليك ـ جُعِلْتُ فداك ـ فإِنْ عَرَفْتُ جوابَ ما تَسْأَلُني عنه وِالا اسْتَفَدْتُه منك. فقالَ له أَبو جعفر ع : «خَبِّرْني عن رجل نَظَرَ إِلى امْرأةٍ في أَوّل النهارِ فكانَ نَظَرُه إِليها حراماً عليه ، فلمّا ارْتَفَعَ النهارُ حَلَتْ له ، فلمّا زالَتِ الشمسُ حَرُمَتْ عليه ، فلمّا كانَ وَقْتَ العصرِ حَلَّتْ له ، فلما غَربتَ الشمسُ حرُمتْ عليه ، فلما دَخَلَ عليه وَقْتُ العشاءِ الآخرةِ حَلَّتْ له ، فلمّا كانَ انْتِصاف الليلِ حَرُمَتْ عليه ، فلما طَلَعَ الفجرُ حَلَّتْ له ، ما حالُ هذه المرأة وبماذا حلَتْ له وحَرُمَتْ عليه؟». فقالَ له يحيى بن أكثم : لا واللهِ ما أَهْتَدي إِلى جواب هذا السؤالِ ، ولا أعَرِفُ الوجهَ فيه ، فإِنْ رَأَيْتَ أَنْ تُفيدَناه. فقالَ له أَبوجعفر ع : «هذه أمَةٌ لرجلٍ من الناسِ نَظَرَ إِليها أجنبيٌّ في أَوّل النهارِ فكانَ نَظَرُه إِليها حراماً عليه ، فلمّا ارْتَفَعَ النهار ابْتاعَها من مولاها فحلَّتْ له ، فلمّا كانَ الظهرُ أَعْتَقَها فحَرُمَتْ عليه ، فلمّا كانَ وَقْتُ العصرِ تَزوَّجَها فحَلَّتْ له ، فلمّا كانَ وَقْتُ المغرب ظاهَرَ منها فَحرُمَتْ عليه ، فلمّا كانَ وَقْتُ العشاءِ الآخرةِ كَفَّرَعن الظِهارِ فَحلَتْ له ، فلمّا كانَ نصفُ الليل طَلَّقها واحدةً فَحرُمَتْ عليه ، فلمّا كانَ عند الفَجْرِ راجَعَها فحلَّتْ له ». قالَ : فاَقْبَل المأمونُ على مَنْ حَضَرَه من أَهْل بيته فقالَ لهم : هل فيكم أحدٌ يجُيبُ عن هذه المسألةِ بمِثْل هذا الجواب ، أَو يَعْرفُ القولَ فيما تَقَدَّم من السؤالِ؟! قالوُا : لا واللهِ ، إن أَميرَ المؤمنين أعْلَمُ وما رَأى. 📚الإرشاد، الشيخ المفيد،ج٢،ص:٢٨٣_٢٨٧. ♻️کانال الکشکول @kashkolka
🛑مناظره امام جواد علیه السلام با قاضی القضات یحیی بن اکثم: 🔸و در آن روز همگى آمده و يحيى بن اكثم نيز در آن مجلس حاضر شد، و مأمون دستور داد براى حضرت جواد (عليه السّلام) تشكى پهن كنند و دو بالش روى آن بگذارند پس آن حضرت كه نه سال و چند ماه از عمر شريفش گذشته بود بمجلس در آمده ميان آن دو بالش نشست، و يحيى بن اكثم نيز پيش روى آن حضرت نشست و مردم ديگر هر كدام در جاى خود قرار گرفتند، و مأمون نيز روى تشكى چسبيده بتشك امام جواد (عليه السّلام) نشسته بود. يحيى بن اكثم رو بمأمون كرده گفت: اى امير المؤمنين اجازه ميدهى از ابى جعفر جواد پرسش كنم‌؟ مأمون گفت: از خود او اجازه بگير! پس يحيى بن اكثم رو بدان حضرت كرده و گفت قربانت گردم اجازه فرمائى مسأله بپرسم‌؟ حضرت جواد فرمود: بپرس! گفت قربانت گردم در بارۀ شخصى كه در حال احرام شكارى بكشد چه ميفرمائى‌؟ حضرت فرمود: آيا در حل كشته است يا در حرم‌؟ عالم بمسئله و حكم بوده است يا جاهل‌؟ از روى عمد كشته است يا بخطاء؟ آن شخص آزاد بوده است يا بنده‌؟ نخستين بار بوده كه چنين كارى كرده يا پيش از آن نيز انجام داده‌؟ آن شكار از پرندگان بوده يا غير آن‌؟ از شكارهاى كوچك بوده يا بزرگ‌؟ باز هم باكى از انجام چنين كارى ندارد يا اينكه اكنون پشيمان است‌؟ در شب اين شكار را كشته يا در روز؟ در حال احرام عمره بوده يا احرام حج‌؟ (بگو كداميك از اين اقسام 1 - كوچك بوده يا بزرگ بوده زيرا هر كدام حكمى جداگانه دارد؟ )يحيى بن اكثم متحير شد و ناتوانى و زبونى در چهره‌اش آشكار شد و زبانش بلكنت افتاد بطورى كه حاضرين مجلس ناتوانى او را در برابر آن حضرت فهميدند............ چون (مجلس بپايان رسيد و) مردم پراكنده شدند و جز نزديكان كسى در مجلس نماند، مأمون رو بحضرت جواد كرده گفت: قربانت گردم اگر صلاح بدانى (خوبست) احكام هر كداميك از آنچه در بارۀ كشتن شكار در حال احرام بشرحى كه فرمودى براى ما بيان كنى كه ما هم بدانيم و بهره ببريم‌؟! حضرت فرمود: آرى شخص محرم چون در حل (خارج حرم) شكارى را بكشد و آن شكار پرنده و بزرگ باشد كفاره‌اش يك گوسفند است، و اگر در حرم بكشد كفاره‌اش دو برابر مى‌شود، از اين رو اگر جوجۀ پرندۀ را در خارج حرم بكشد كفارۀ او بچۀ گوسفندى است كه تازه از شير گرفته باشند، و اگر آن را در حرم بكشد بايد هم آن را بدهد و هم بهاى آن جوجه را كه كشته است (اين در صورتى بود كه شكار پرنده باشد) و اگر از حيوانات وحشى باشد ،پس اگر الاغ وحشى باشد كفاره‌اش يك گاو است، و اگر شتر مرغ باشد كفاره‌اش يك شتر است، و اگر آهو باشد يك گوسفند بر او واجب مى‌شود، (اينها در صورتى است كه در بيرون حرم بكشد) و اگر يكى از اين حيوانات وحشى را در حرم كشت كفاره‌اش دو برابر مى‌شود بدان قربانى كه بكعبه رسد و هر گاه محرم كارى بكند كه قربانى بر او واجب شود و احرامش احرام حج باشد آن قربانى را در منى بايد بكشد، و اگر احرام عمره باشد در مكه قربانى كند، و كفارۀ صيد نسبت بعالم و جاهل يكسان است، و اما در عمد (اضافۀ بر كفاره) گناه نيز كرده و در خطاء از او برداشته شده، و اگر كشنده آزاد باشد كفاره بر خود اوست، و اگر بنده باشد كفاره بگردن آقاى او است، و بر صغير كفاره واجب نيست، ولى بر كبير واجب است، و شخصى كه از كار خود پشيمان است بواسطۀ همين پشيمانى عقاب آخرت از او برداشته شود، ولى آنكه پشيمان نيست بطور حتم در آخرت عقاب خواهد شد. مأمون گفت: أحسنت اى ابا جعفر خدا بتو نيكى عنايت كند.
اكنون خوبست شما نيز از يحيى بن اكثم پرسشى كنى چنانچه او از شما پرسيد؟ حضرت جواد بيحيى فرمود: بپرسم‌؟ گفت: هر گونه ميل شما است قربانت گردم (بپرسيد) پس اگر توانستم پاسخت گويم و گر نه از شما بهره‌مند ميشوم، حضرت فرمود مرا آگاه كن از مردى كه در بامداد بزنى نگاه ميكند و آن نگاه حرام است، و چون روز بالا مى‌آيد بر او حلال مى‌شود، و چون ظهر شود دوباره حرام مى‌شود، و چون وقت عصر گردد بر او حلال شود، و چون غروب كند بر او حرام شود، و چون وقت عشاء شود بر او حلال شود، و چون نيمۀ شب گردد بر او حرام شود، و چون سپيدۀ صبح شود بر او حلال گردد، اين چگونه زنى است‌؟ و براى چه حلال مى‌شود و از چه رو حرام ميگردد؟يحيى گفت: بخدا من بپاسخ اين پرسش راهبر نيستم و جهت حلال‌شدنها و حرام‌شدنها را نميدانم اگر صلاح بدانيد پاسخ آن را بفرمائيد تا بهره‌مند شويم‌؟ حضرت فرمود: اين زنى است كه كنيز مردى بوده و بامداد مرد بيگانۀ ديگرى بر او نگاه كرد و آن نگاه حرام بود، و چون روز بالا آمد او را از آقايش خريد پس بر او حلال شد و چون ظهر شد آزادش كرد، پس با آزاد شدن حرام شد، چون عصر شد او را بزناشوئى گرفت و بر او حلال شد، و چون غروب شد ظهارش كرد (يعنى باو گفت: پشت تو مانند پشت مادر من است كه آن را اظهار ميگويند و در اسلام احكامى دارد از آن جمله اينكه با گفتن اين جمله زن گوينده) بر او حرام مى‌شود، و چون هنگام عشاء شد كفارۀ ظهار را داد و بر او حلال شد، و چون نيمۀ شب شد بيك طلاق او را طلاق داد پس حرام شد، و چون سپيده زد او را رجوع كرد پس بر او حلال شد!. مأمون بحاضران در مجلس كه از خاندان او بودند رو كرده گفت: آيا در ميان شما هيچ كسى هست كه از اين مسأله چنين پاسخى بگويد يا مسألۀ پيشين را بدان تفصيل كه شنيديد بداند؟ گفتند: نه بخدا! همانا امير المؤمنين داناتر است بآنچه خود ميانديشد. 📚الإرشاد، الشيخ المفيد،ج٢،ص:٢٨٣_٢٨٧. ♻️کانال الکشکول @kashkolka
🛑قطره ای از فضائل امیر المومنین(علیه السلام)(13): 🔸ابْن عَبَّاس[قال رسول الله ص]: يَا أَبَا بَرزَة إِن الله رب الْعَالمين عهد إِلَيّ عهدا فِي عَليّ بن أبي طَالب فَقَالَ إِنَّه راية الْهَدْي ومنار الْإِيمَان وَإِمَام أوليائي وَنور جَمِيع من أَطَاعَنِي يَا أَبَا بَرزَة إِن عَليّ بن أبي طَالب أميني غَدا فِي الْقِيَامَة وَصَاحب رايتي فِي الْقِيَامَة هُوَ مَفَاتِيح خَزَائِن رَحْمَة رَبِّي. 🔰رسول الله صلی الله علیه واله:ای ابو برزه پروردگار جهان درباره علی بن ابی طالب عهدی بسته است که او عَلَم هدایت، منار ایمان و امام دوستان وپیروان من است. او روشنایی کسانی است که مرا اطاعت کنند. ای ابو برزه! علی بن ابی طالب در روز رستاخیز امین من خواهد بود. و او در قیامت صاحب علم و پرچمدار من است [و امین ] بر کلیدهای گنجینه های رحمت پروردگارم. 📚الفردوس بمأثور الخطاب ،الدَّيْلَمي،ج: 5 ،ص : 367،المحقق: السعيد بن بسيوني زغلول/الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت،الطبعة: الأولى، 1406 هـ - 1986م/حلية الأولياء وطبقات الأصفياء ،أبو نعيم الأصبهاني، ج : 1 ،ص: 66،الناشر: السعادة - بجوار محافظة مصر، 1394هـ - 1974م(رواه عن انس بن مالك/بنقل از انس بن مالک). ♻️کانال الکشکول @kashkolka
غدیر اخرین جایگاه اعلان عمومی ایت الله میلانی.pdf
360.2K
📖 غدیر اخرین جایگاه اعلان عمومی ✍🏻 ایت الله سید علی میلانی ♻️کانال الکشکول @kashkolka
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️لافتات الحزن والحداد تُرفع في الحرم العلوي الشريف إحياء لذكرى شهادة الإمام الجواد(عليه السلام) 🔸️حرم مطهر مولی الموحدین أمير المؤمنين عليه السلام سیاهپوش شد به مناسب شهادت امام جواد علیه السلام ♻️کانال الکشکول @kashkolka
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴قطره ای از فضائل امیر المومنین(علیه السلام)(۱۴): 🔸️قال رسول الله صلی الله علیه وآله:مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَتَمَسَّكَ بِالْقَضِيبِ اَلْأَحْمَرِ اَلَّذِي غَرَسَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي جَنَّةِ عَدْنٍ بِيَمِينِهِ فَلْيَتَمَسَّكْ بِحُبِّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ. 🔰هر که مایل است دست بیاندازد به شاخه یاقوت احمرى که خداوند آن را در جنت عدن کاشته، به حب علی بن ابی طالب چنگ بزند. 📚(سنی) الریاض النضره،محب الدین الطبری،ج:3،ص:190،ناشر:دار الکتب العلمیه، تاريخ مدينة دمشق ،ابن عساكر ،المحقق: عمرو بن غرامة العمروي،ج: 42 ،ص:343،الناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع ،عام النشر: 1415 هـ - 1995 م، الحاوي للفتاوي،السيوطي،ج:2،ص:53،الناشر: دار الفكر للطباعة والنشر، بيروت-لبنان عام النشر: 1424 هـ - 2004 م،مناقب علي ع ،ابن المغازلي الشافعي،المحقق: أبو عبد الرحمن تركي الوادعي،ص:284_285،الناشر: دار الآثار - صنعاء،الطبعة: الأولى 1424 هـ - 2003 م. (شیعی) بشارة المصطفی (ص) ،طبری ، ص۱۹۱، مناقب،ابن شهر اشوب، ج۳ ص۲۰۱ . ♻️کانال الکشکول @kashkolka
🔴عاقبت شوم ام الفضل (همسر و قاتل امام جواد) و برادرش جعفر بن مامون که هم دست وی در قتل امام جواد علیه السلام بود: فلما أكل منه[علیه السلام] ندمت و جعلت تبكي. فقال لها: ما بكاؤك؟ و اللّه ليضربنك اللّه بفقر لا ينجي و بلاء لا ينستر. فبليت بعلّة في أغمض المواضع من جوارحها صارت «ناسورا» ينتقض عليها في كلّ وقت. فأنفقت مالها و جميع ملكها على تلك العلّة حتى احتاجت الى رفد الناس. و يروى ان الناسور كان في فرجها. و تردّى جعفر بن المأمون في بئر فاخرج ميتا و كان سكران. 🔰وقتى كه امام جواد علیه السلام از آن انگور خورد امّ الفضل از عمل خود پشيمان شد، بناى گريه و زارى را نهاد، امام جواد به او فرمود: چرا گريه ميكنى! و اللّه خدا تو را بفقرى دچار ميكند كه از آن نجات نخواهى يافت، به بلائى مبتلاء ميشوى كه مخفى و پوشيده نخواهد ماند، (نفرين امام در حق امّ الفضل درگير شد) و زخمى در بدترين مواضع بدنش پيدا شد، آن زخم ناسور شد، همه وقت‌ چرك و خون از آن جارى بود، كليه مال و ملك خود را براى آن زخم مصرف كرد تا بالاخره محتاج بدستگيرى مردم شد. روايت شده كه آن زخم بد و ناسور در فرج آن ستمكيش پيدا شد. جعفر بن مأمون هم در حال مستى بچاه افتاد و جنازه او را از چاه خارج كردند. 📚اثبات الوصية ،المسعودي، ص: 227. ♻️کانال الکشکول @kashkolka
🛑شناخت مختصری از زندگانی امام جواد (علیه السلام): امام نهم كه نامش «محمد» و كنيه اش «ابوجعفر» و لقب او «تقى» و «جواد» است، در ماه رمضان سال 195 هـ .ق در شهر «مدينه» ديده به جهان گشود[1]مادر او «سبيكـه» كه از خانـدان «ماريه قبطـيه» همسر پيامبر اسلام به شمار مى رود، از نظر فضائل اخلاقى در درجه والايى قرار داشت و برترين زنان زمان خود بود، به طورى كه امام رضا(عليه السلام) از او به عنوان بانويى منزه و پاكدامن و بافضيلت ياد مى كرد،روزى كه پدر بزرگوار امام جواد(عليه السلام) درگذشت، او حدود هشت سال داشت و در سن بيست و پنج سالگى به شهادت رسيد و در قبرستان قريش در بغداد در كنار قبر جدّش، موسى بن جعفر(عليه السلام) به خاك سپرده شد. خلفاى معاصر حضرت:پيشواى نهم در دوران امامت خود با دو خليفه عباسى يعنى «مأمون» (193ـ 218) و «معتصم» (218 ـ227) معاصر بوده است و هر دو نفر او را به اجبار از مدينه به بغداد احضار كردند و طبق شيوه سياسى اى كه مأمون در مورد امام رضا به كار برده بود، او را در پايتخت زير نظر قرار دادند. مولودى پر خير و بركت:در خانواده امام رضا(عليه السلام) و در محافل شيعه، از حضرت جواد(عليه السلام)، به عنوان مولودى پر خير و بركت ياد مى شد. چنان كه «ابويحياى صنعانى» مى گويد: روزى در محضر امام رضا(عليه السلام) بودم، فرزندش ابوجعفر را كه خردسال بود، آوردند. امام فرمـود: «اين مولودى است كه براى شيعـيان مـا، با بركـت تر از او زاده نشـده است».[2] بررسى موضوع و ملاحظه شواهد و قرائن، نشان مى دهد كه ظاهراً مقصود از اين حديث اين است كه تولد حضرت جواد در شرائطى صورت گرفت كه خيـر و بركت خاصـّى براى شيعـيان به ارمغـان آورد، بديـن معـنا كـه عصـر امـام رضا(عليه السلام) عصر ويژه اى بوده و حضرت در تعيين جانشين خود و معرفى امام بعدى، با مشكلاتى رو به رو بوده كه در عصر امامان قبلى، بى سابقه بوده است، زيرا از يك سـو پس از شهادت امام كاظم(عليه السلام) گروهى كه به «واقفيه» معروف شدند، بر اساس انگيزه هاى مادى، امامت حضرت رضا(عليه السلام)را انكار كردند و از سوى ديگر امام رضا(عليه السلام) تا حدود چهل و هفت سالگى داراى فرزند نشده بود و چون احاديث رسيده از پيامبر حاكى بود كه امامان دوازده نفرند كه نه نفر آنان از نسل امام حسين خواهند بود، فقدان فرزند براى امام رضا(عليه السلام)، هم امامت خود آن حضرت و هم تداوم امامت را زير سؤال مى برد و واقفيه اين موضوع را دستاويز قرار داده امامت حضرت رضا(عليه السلام)را انكار مى كردند. ازدواج توطئه آميز! :مأمون كار زهر دادن به امام رضا را بسيار سرّى و مخفيانه انجام داده بود و سعى داشت جامعه از اين جنايت آگاهى نيابد و از همين رو براى پوشاندن جنايات خود تظاهر به اندوه و عزادارى مى كرد، اما با همه پرده پوشى و رياكارى، سرانجام بر علويان آشكار گرديد كه قاتل امام جز مأمون كسى نبوده است، لذا سخت دل آزرده و خشمگين گرديدند و مأمون بار ديگر حكومت خويش را در معرض خطر ديد و براى پيش گيرى از عواقب امر، توطئه ديگرى آغاز كرد و با تظاهر به مهربانى و دوستى نسبت به امام جواد(عليه السلام)، تصميم گرفت دختر خود را به حضرت تزويج كند تا استفاده اى را كه از تحميل وليعهدى بر امام رضا(عليه السلام) در نظر داشت، از اين وصلت نيز به دست آورد بر اساس همين طرح بود كه امام جواد(عليه السلام) را درسال 204 هـ.ق يعنى يك سال پس از شهادت امام رضا(عليه السلام)از مدينه به بغداد آورد و به دنبال مذاكراتى كه در جلسه مناظـره امـام با يحيى بن اكثم گذشت دختر خود «امّ الفضل» را به همسرى حضرت در آورد! و در سال 215هـ .ق، در تكريت به خانه حضرت جواد منتقل شد. انگيزه هاى مأمون:اين ازدواج كه مأمـون بر آن اصرار داشت، كاملاً جنـبه سياسـى داشت و مى توان دريافت كه وى از اين كار چند هدف ياد شده در زير را تعقيب مى كرد: 👇🏻👇🏻👇🏻
1. با فرستادن دختر خود به خانه امام، آن حضرت را براى هميشه دقيقاً زيرنظر داشته باشد و از كارهاى او بى خبر نماند (دختر مأمون نيز به راستى وظيفه خبرچينى و گزارش گرى مأمون را خوب انجام مى داد و تاريخ شاهـد اين حقيقت است). 2. با اين وصلت، به خيال خام خويش، امام را با دربار پر عيش و نوش خود مرتبط و آن بزرگوار را به لهو ولعب و فسق و فجور بكشاند و بدين ترتيب بر قداست امام لطمه وارد سازد و او را در انظار عمومى از مقام ارجمند عصمت و امامت ساقط و خوار و خفيف نمايد! 3. با اين وصلت علويان را از اعتراض و قيام برضد خود بازدارد و خود را دوستدار و علاقه مند به آنان وانمود كند. 4. هدف چهارم مأمون، عوام فريبى بود; چنان كه گاهى مى گفت: من به اين وصلت اقدام كردم تا ابوجعفر(عليه السلام) از دخترم صاحب فرزند شود و من پدربزرگ كودكى باشم كه از نسل پيامبر(صلى الله عليه وآله)و على بن ابى طالب(عليه السلام)است. اما خوشبختانه اين حُقّه مأمون نيـز بـى نتيجـه بود، زيرا دخـتر مأمـون هرگز فرزنـدى نياورد! و فرزندان امام جواد(عليه السلام)همگى از همسر ديگر امام بودند. اين ها انگيزه هاى مأمون از اين ازدواج بود. حال بايد ديد امام جواد(عليه السلام) چرا با اين ازدواج موافقت كرد؟ از آن جا كه بى هيچ شكى، امام اهداف و مقاصد واقعى مأمون را از اين گونه كارها مى دانست و نيز مى دانست كه او همان كسى است كه مرتكب جنايت بزرگ قتل پدرش امام رضا(عليه السلام) شده، به نظر مى رسد كه موافقت امام با اين ازدواج عمدتاً بر اثر فشارى بوده است كه مأمون از پيش بر امام وارد كرده بوده است، زيرا ازدواجى اين چنين، تنها به مصلحت مأمون بوده است نه به مصلحت امام! نيز مى توان تصوّر كرد كه نزديكى امام به دربار مى توانست مانع ترور حضرت از طرف معتصم و عامل پيش گيرى از سركوبى سران تشيّع و ياران برجسته امام توسط عوامل خليفه باشد، و اين، به يك معنا مى توانست شبيه قبول وزارت هارون از طرف على بن يقطين يعنى نفوذ در دربار خلافت به نفع جبهه تشيّع باشد. «حسين مكارى»، يكى از ياران امام جواد، مى گويد: در بغداد، خدمت امام جواد(عليه السلام) شرفياب شدم و زندگيش را ديدم. در ذهنم خطور كرد كه، «اينك كه امام به اين زندگى مرفّه رسيده است، هرگز به وطن خود مدينه، بازنخواهد گشت». امام لحظه اى سر به زير افكند، آن گاه سر برداشت و درحالى كه رنگش از اندوه زرد شده بود، فرمود: اى حسين! نان جوين و نمك خشن درحرم رسول خدا(صلى الله عليه وآله)نزد من از آن چه مرا در آن مى بينى، محبوب تر است. به همين جهت امام در بغداد نماند و با همسرش «ام الفضل» به مدينه بازگشت وتا سال 220 همچنان درمدينه مى زيست. شبكه ارتباطى وكالت:امام جواد(عليه السلام) باتمام محدوديت هاى موجود، از طريق نصب وكلا و نمايندگان، ارتباط خود را با شيعيان حفظ مى كرد. در سراسر قلمرو حكومت خليفه عباسى، امام، كارگزارانى (وكلايى) را اعزام مى كرد و با فعاليت گسترده آنان از تجزيه نيروهاى شيعه جلوگيرى مى شد. كارگزاران امام در بسيارى از استان ها مانند: اهواز، همدان، سيستان، بُست، رى، بصره، واسط، بغداد و مراكز سنتى شيعه يعنى كوفه و قم پخش شده بودند.امام به هواداران خود اجازه مى داد كه به درون دستگاه حكومت نفوذ كرده مناصب حساس را در دست بگيرند، از اين رو «محـمد بـن اسماعيـل بن بزيـع» و «احمـد بن حـمزه قمـى» مقامـات والايـى در دسـتگـاه حكـومـت داشـتـند. «نوح بن درّاج» نيز چندى «قاضى بغداد»، و پس از آن قاضى «كوفه» بود.[3] چگونگى شهادت:در مورد شهادت امام جواد عليه السلام يك دسته از روايات مى گويند آن حضرت به دست همسرش ام الفضل ، دختر مامون ، به اشاره معتصم مسموم گشت . گفتار علامه مظفر: مرحوم ، علامه شيخ محمد حسين مظفر گفته است :خليفه [معتصم]، علماء را گرد مى آورد تا با آن حضرت عليه السلام مباحثه و محاجه كنند. به اين گمان كه در او لغزشى بيابد پس او را مورد بازخواست قرار دهد يا بدان وسيله مقام و منزلت او را پايين بياورد.
و يك بار، نامه هايى كه مردم را به بيعت براى آن حضرت فرا مى خواند، جعل كرد تا به آن بهانه به امام عليه السلام سوء قصد كند، ولى اين توطئه جز بالا رفتن شان و مرتبت ابوجعفر عليه السلام و نمودار شدن كرامت و فضل بيشتر او، نتيجه اى نداشت . از اين رو كينه و خشم معتصم بيشتر مى شد و قادر به كتمان حقد و حسد درونى خود نسبت به امام عليه السلام نبود. پس ‍ يك بار او را به زندان افكند و زمانى كه تصميم به قتل او گرفت او رااز زندان در آورد، و به همسر او كه دختر مامون بود زهرى داده از او خواست آن زهر را به خورد امام عليه السلام بدهد. همسر امام خواسته او را اجابت كرد و امام عليه السلام با زهر معتصم مسموم گرديد. و هنگامى كه همسر او آثار كارگر افتادن زهر را در بدن امام ديد، او را در خانه تنها گذاشت و رفت ، تا اينكه امام رحلت فرمود... پس شيعيان ، اطراف خانه او مجتمع گشتند و چون معتصم درصدد بر آمده بود آنان را از تشييع جنازه آن حضرت باز بدارد، شمشيرهايشان را آويخته ، براى ايستادگى تا پاى مرگ ، هم پيمان شده بودند...[٤] ————————- [1] كلينى، اصول كافى، ج1، ص 492; شيخ مفيد، الإرشـاد، ص316. برخى، تولد او را در نيـمه رجـب همان سال نوشته اند (طبرسى، إعلام الورى بأعلام الهُدى، ص 344).(پاورقی کتاب) [۲]شيخ مفيد، الإرشاد، ص319(پاورقی کتاب). [٣]خلاصه از بخش زندگانی امام جواد کتاب سیره پیشوایان [٤] کتاب زندگانی سیاسی امام جواد سید جعفر مرتضی با اختصار.
enc_16266398889830131159198.mp3
3.82M
چشام گریونه از جفای روزگار 🎤حسن عطایی ♻️کانال الکشکول @kashkolka
enc_16260109455430173674916.mp3
3.17M
ناله وا جگر نزن اینقدر 🎤سید مجید بني فاطمة ♻️کانال الکشکول @kashkolka