eitaa logo
کشکول
1.9هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
4.3هزار ویدیو
91 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه آیت الله بهجت رحمه الله برای رفع مشکلات ❣ @kashkool
اگر میخواهید یه کار خیری کرده باشید که اون دنیا به دردتون بخوره اینه که امشب و فردا که سالروز شهادت شهید نوید صفری هست تا جایی که میتونید این شهید عزیز رو به دوستان و آشنایان و کانال هاتون معرفی کنید مطمئن باشید شهید کم نمیزاره😍 زنده نگه داشتن یاد کمتر از شهادت نیست! ❣ @kashkool
همیشه همرنگ جماعت نشو! ❣ @kashkool
جان شیعه اهل سنت بخاطر حضور مستأجری که راه پله اتاقش از همانجا شروع می شد، از اتاق بیرون نرفتم و همانجا در پاشنه در ایستادم. پدر دمپایی لاانگشتی‌اش را مقابل صورتم گرفت و پرخاش کرد: _بهت نگفتم این بندش پاره شده؟!!! پس چرا ندوختی؟!!! بی‌اختیار با نگاهم پله‌ها را پاییدم. شاید خجالت می‌کشیدم که آقای عادلی صدای پدر را بشنود، سپس سرم را پایین انداختم و با صدایی گرفته پاسخ دادم: _دیشب داشتم می‌دوختمش، ولی سوزن شکست. دیگه سوزن بزرگ نداشتیم. گفتم امروز عبدالله رو میفرستم از خرازی بخره... که پدر با عصبانیت به میان حرفم آمد: _نمی‌خواد قصه سر هم کنی! فقط کارِت شده خوردن و خوابیدن تو این خونه! دمپایی را کف راهرو کوبید، دست به دیوار گرفت و با بی‌تعادلی دمپایی‌هایش را به پا کرد و وارد حیاط شد. از تلخ زبانی‌اش دلم شکست و بغضی غریبانه گلویم را گرفت. خودش اجازه نداده بود درسم را ادامه داده و به دانشگاه بروم و حالا خانه نشینی‌ام را به رخم می‌کشید که حلقه گرم اشکی روی مژه‌هایم نشست. باز به راه پله نگاه کردم. از تصور اینکه آقای عادلی صدای پدر را شنیده باشد، احساس حقارت عجیبی می‌کردم. صدای کوبیده شدن در حیاط آخرین صدایی بود که شنیده شد و بلافاصله خانه در سکوتی سنگین فرو رفت. پدر همیشه تند و تلخ بود، ولی کمتر می‌شد که تا این حد بد رفتاری کند. به اتاق که بازگشتم، دیدم عبدالله مقابل مادر روی زمین زانو زده و دلداریاش می‌دهد. با سر انگشتم، اشک را از حلقه چشمانم پاک کردم تا مادر نبیند و در عوض با لیوان آب به سمتش رفتم، ولی نه لیوان آب را از من می گرفت، نه به دلداری‌های عبدالله دل می‌داد. رنگ سبزه صورتش به زردی می‌زد و لبانش به سفیدی. دستانش را دور بازوانش حلقه زده و به گل‌های سرخ فرش خیره مانده بود که دستانش را گرفتم و آهسته صدایش کردم: _مامان! تو رو خدا غصه نخور! و نمی‌دانم جمله‌ام تا چه اندازه لبریز احساس بود که بلاخره چشمانش را تکان داد و نگاهم کرد. عبدالله از فرصت پیش آمده استفاده کرد و دنبال حرف من را گرفت: _بابا رو که می‌شناسی! تو دلش چیزی نیس. ولی وقتی یه گره‌ای تو کارش می‌افته، بدجوری عصبانی میشه... مامان! رنگت پریده! ضعف کردی، بیا یه چیزی بخور. ولی مادر بدون اینکه از پدر گله‌ای کند، سر شکمش را با مشت فشار داد و گفت: _نه مادر جون! چیزیم نیس، فقط سر دلم درد گرفته. و من بلافاصله با مهربانی دخترانه‌ام پاسخ دادم: _حتماً دلت خالی مونده. عبدالله نون داغ گرفته. پاشو صبحونه بخوریم. که نفس عمیقی کشید و با صدای ضعیفش ناله زد: _الآن حالم خوب نیس. شماها برید بخورید، من بعداً می‌خورم. عبدالله به من اشاره کرد که چیزی نمی‌خورد. خودم هم نه اشتهایی به خوردن صبحانه داشتم و نه با این حال مادر چیزی از گلویم پایین می‌رفت که بلند شدم و نان‌ها را در سفره پیچیدم. هر کدام ساکت و غمگین در خود فرو رفته بودیم که پدر تا جایی که می‌توانست، جام زهرش را در پیمانه جانمان خالی کرده بود. خانه ما بیشتر اوقات شرایط نسبتاً خوبی داشت، اما روزهایی هم می‌رسید که مثل هوای بهاری در هم پیچیده و برای همه تیره و تار می‌شد. مادر از حال غمزده‌اش خارج نمی‌شد و این سکوت تلخ او، من و عبدالله را هم غصه‌دارتر می‌کرد. می‌دانستم دلش به قدری از دست پدر شکسته که لب فرو بسته و هیچ نمی‌گوید تا سرانجام صدای سر انگشتی که به در اتاق نشیمن می‌خورد، پایه‌های سکوت اتاق را لرزاند. ادامه دارد... ❣ @kashkool
🔔 ۲ راه سعادت! ✅ حاج اسماعیل دولابی (ره): هر وقت خوشحال شدید بر محمد و آل محمد بفرستید و هر وقت غمناک شدید کنید، خداوند در را باز می کند. ❣ @kashkool
🔺عکس جالب از گذرنامه شیخ عباس قمی (ره) "صاحب مفاتیح الجنان" در سال ۱۳۰۹@kashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه اتوبوس ارتشی اسقاطیلی از دو تا سنگ یه جوون فلسطینی دارن قالب تهی میکنن. بیچاره اسرائیل به کیا دلش خوشه. بیت ایل ❣ @kashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 از خانم‌ها سؤال میشه اگر قرار بشه شما همکار زنی برای شوهرتون انتخاب کنید کدام را انتخاب می کنید؟ ❣ @kashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه دختران افغانستانی به دختران بازی خورده ایرانی برسد به دست شروین به دست برخی ورزشکاران و بازیگران کم غیرت ❣ @kashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌ هموطن نخبه هزینه ای که د..Iعش باید انجام بده که بعضی مردم ایران قبول کنن فاجعه کار اونا بوده بیشتر از هزینه کل عملیاته... ️یه همچین هموطنایی داریم ما ❣ @kashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جاسوسی که مهمترین اسرار سپاه را لو می‌داد 🔹 خطرناک‌ترین جاسوس منافقین در اطلاعات سپاه پاسداران را بشناسید. ❣ @kashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃 انتظار برای امام زمان (عج) از زبان شهید حججی؛ @kashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹لزوم پوشش خانم ها از دیدگاه علم ژنتیک ✅دکتر حسن اکبری،دانشیارو متخصص آسیب شناسی سلولی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و متخصص طب سنتی ❣️ @kashkool
Salam Hameye Zendegim [ leymermusic.ir ]_۲۰۲۲_۱۱_۰۹_۰۸_۱۶_۰۹_۲۹۸.mp3
12.08M
"سلام همه ی زندگیم سلام امام‌حسین من سلام عزیز فاطمه (س) سلام عشق امام حسن کربلایی سید رضا نریمانی ❣️ @kashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا سه دقیقه حواست برای من جمع نمیشه؟؟ ❣️ @kashkool
"خنده ات طرح لطیفیست که دیدن دارد قلب با دیدن تو شور تپیدن دارد" سخن عشق ز هر لب نکند جلب نظر این سخن از لب همچون تو شنیدن دارد میرسد سالک حق بر در درگاه خدا این ره اما به خدا با تو رسیدن دارد گر چه لنگیم ولی پای پر از آبله هم... بسوی خانه تو شوق دویدن دارد گر تو هادی بشوی تا شهدا راهی نیست دل من چون شهدا ذوق پریدن دارد "عاصی" 🌹❤️سلامتی حضرت آقا صلوات❤️🌹 ❣️ @kashkool
جانِ شیعه اهل سنت نگاه متعجب ما به هم گره خورد و مادر با گفتن: _حتماً آقا مجیده! به عبدالله اشاره کرد تا در را باز کند. عبدالله از جا بلند شد و در را باز کرد. صدای آقای عادلی را به درستی نمی‌شنیدم و فقط صدای عبدالله می‌آمد که تشکر می‌کرد. نگاه پرسشگر من و مادر به انتظار آمدن عبدالله به سمت در مانده بود تا چند لحظه بعد که عبدالله با یک ظرف کوچک شیرینی در دست و صورتی گشاده بازگشت. دیدن چهره خندان عبدالله، زبان مادر را گشود: _چه خبره؟ عبدالله ظرف بلورین شیرینی را مقابل ما روی فرش گذاشت و با خنده پاسخ داد: _هیچی، سلام علیک کرد و اینو داد دستم و گفت عیدتون مبارک! که همزمان من و مادر پرسیدیم: _چه عیدی؟!!! و او ادامه داد: _منم همینو ازش پرسیدم. بنده خدا خیلی جا خورد. نمی‌دونست ما سُنی هستیم.گفت تولد امام رضا (علیه‌السلام)!منم دیدم خیلی تعجب کرده، گفتم ببخشید، ما اهل سنت هستیم، اطلاع نداشتم. تشکر کردم و اونم رفت.» مادر لبخندی زد و همچنانکه دستش را به سمت ظرف شیرینی می‌بُرد، برایش دعای خیر کرد: _ان شاء الله همیشه به شادی! و با صلواتی که فرستاد، شیرینی را در دهانش گذاشت. شاید احساس بهجتی که به همراه این ظرف شیرینی به جمع افسرده ما وارد شده بود، طعم تلخ بدخلقی پدر را از مذاق مادر بُرد که بلآخره چیزی به دهان گذاشت و شاید قدری از ضعف بدنش با طعم گرم این شیرینی گرفته شد که لبخندی زد و گفت: _دستش درد نکنه! چه شیرینی خوشمزه‌ایه! ان شاء الله همیشه دلش شاد باشه! کلام مادر که خبر از عبور آرام غم از دلش می‌داد، آنچنان خوشحالم کرد که خنده بر لبانم نشست. با دو انگشت یکی از شیرینی‌ها را برداشته و در دهانم گذاشتم. حق با مادر بود؛ آنچنان حلاوتی داشت که گویی تا عمق جانم نفوذ کرد. عبدالله خندید و با لحنی لبریز شیطنت گفت: _این پسره می‌خواست یه جوری از خجالت غذاهایی که مامان براش میده دربیاد، ولی بدجوری حالش گرفته شد! وقتی گفتم ما سُنی هستیم، خیلی تعجب کرد. ولی من حسابی ازش تشکر کردم که ناراحت نشه. مادر جواب داد: _خوب کاری کردی مادر! دستش درد نکنه! حالا این شیرینی رو به فال نیک بگیرید! و در مقابل نگاه منتظر من و عبدالله، ادامه داد: _دیگه اخم‌هاتون رو باز کنید. هر چی بود تموم شد. منم حالم خوبه. سپس رو به من کرد و گفت: _الهه جان! پاشو سفره رو پهن کن، صبحونه بخوریم! انگار حال و هوای خانه به کلی تغییر کرده بود که حس شیرین تعارفی همسایه، تلخی غم دلمان را شسته و حال خوشی با خودش آورده بود! ظرف کوچکی که نه خودش چندان شیک بود و نه شیرینی‌هایش آنچنان مجلسی، اما باید می‌پذیرفتم که زندگی به ظاهر سرد و بی‌روح این مرد شیعه غریبه توانسته بود امروز خانه ما را بار دیگر زنده کند! ادامه دارد... ❣️ @kashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ علت اصرار بر هرزگی و بی حجابی 🔹سؤال سیاستمدار برجستۀ فرانسوی از استاد پناهیان... آیا ترویج فحشا و بی بند وباری امری فرهنگی است یا امنیتی؟؟؟؟ ❣️ @kashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدار خانواده برخی از شهدا با خانواده شهید «علی‌وردی» ❣️ @kashkool
حکایت غیرت و بی غیرتی ❣️ @kashkool
بسم الله الرحمن الرحیم ❣️ @kashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید عبدالحسین برونسی: خدایا اگر می‌دانستم با مرگ من یک دختر به دامان حجاب می‌رود .. حاضر بودم هزاران بار بمیرم تا هزاران دختر به دامان حجاب برود . ❣️ @kashkool