#حکایت ارباب و غلام
✍️ارباب یکی را کشت و زندانی شد. و #قاضي حکم بر #مرگ و #قصاص او صادر کرد. شب قبل از اعدامش، غلامش از بیرون زندان، تونلی به داخل زندان زد و نیمه شب او را از زندان فراری داد. اسبی برایش مهیا کرد و او سوار بر اسب شد. اندکی از شهر دور شدند، غلام به ارباب گفت: ارباب تصور کن الان اگر من نبودم تو را برای نوشتن #وصیتت در زندان آماده میکردند. ارباب گفت: سپاسگزارم بدان جبران میکنم.
نزدیک #طلوع_آفتاب شد، غلام گفت: ارباب تصور کن چه حالی داشتی الان من نبودم، داشتی با خانوادهات و فرزندانت وداع میکردی؟ ارباب گفت: سپاسگزارم، جبران می کنم.
🌿اندکی رفتند تا غلام خواست بار دیگر دهان باز کند، ارباب گفت تو برو. من میروم خود را تسلیم کنم. من اگر #اعدام شوم یک بار خواهم مرد ولی اگر زنده بمانم با منتی که تو خواهی کرد، هر روز پیش چشم تو هزاران بار مرده و زنده خواهم شد
💐 #قرآن_کریم:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» سوره بقره، آيه 264.
اي كساني كه ايمان آورده ايد هرگز نیکیهای خود را با منت و اذيت كردن باطل نکنید
┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄
🌷 کشکول معنوی
🆔 @kashkool_manavi
✅ #حكايت شيخ و شاگردانش
🌺 شیخی بود که به شاگردانش عقائد دینی می آموخت ، #لااله_الاالله یادشان می داد ، آنرا برایشان شرح می داد و بر اساس آن تربیتشان می کرد.
🌸 روزی یکی از شاگردانش #طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش #پرندگان را بسیار دوست می داشت. شیخ همواره طوطی را محبت می کرد و او را در درسهایش حاضر می کرد تا آنکه طوطی توانست بگوید: لااله الا اللّه
طوطی شب و روز لااله الا الله می گفت.
☘️ اما یک روز شاگردان دیدند که #شیخ به شدت گریه می کند. وقتی از او علت را پرسیدند گفت : طوطی به دست گربه کشته شد. گفتند: برای این گریه می کنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم.
🔸شیخ پاسخ داد: من برای این گریه نمی کنم. ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد ، طوطی آنقدر جیغ کشید تا مُرد.
🌴 با آن همه لااله الاالله که می گفت ، وقتی گربه به او حمله کرد ، این ذکر را فراموش کرد و تنها جیغ می کشید. زیرا او تنها با زبانش می گفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود.
💦 سپس شیخ گفت: می ترسم من هم مثل این طوطی باشم ! تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم ، زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است!
❓ آیا ما لااله الااللّه را با دلهایمان آموخته ایم؟! آیا زمانی که #شیاطین دم مرگ نزدیک ما می شوند و سعی در فریفتن ما دارند قلب ما آگاه است که #خداوند همان معبود راستین ماست؟
┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄
🌷 کشکول معنوی
🆔 @kashkool_manavi
.
🔰#حكايت #ثروتمند و #فقير
🔶روزی ثروتمندی سبدی پر از غذاهای فاسدی به فقیری داد. فقیر لبخندی زد و سبد را گرفته و از قصر بیرون رفت. فقیر همه آنها را دور ریخت و به جایش گلهایی زیبا وقشنگ در سبد گذاشت و بازگردانید.
🔻ثروتمند شگفت زده شد و گفت: چرا سبدی که پر از چیزهای کثیف بود، پر از گل زیبا کرده ای و نزدم آورده ای؟!
🔸فقیر گفت: هر کس آنچه در دل دارد می بخشد!!!
🌾درجهان سه چیز است که صدا ندارد :
#مرگ_فقیر
#ظلم_غنی
#چوب_خدا
مجموعه حکایات وسخن بزرگان
┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄
🌷 کشکول معنوی
🆔 @kashkool_manavi