فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجموعه داستانی کتاب #خاطرات_سفیر
📙 کتابی که رهبر انقلاب توصیه کردند «خانمها بخوانند»
✅مجموعه نماهنگ کتاب «خاطرات سفیر»
این کتاب روایت یک دانشجوی دختر ایرانی است از دوران تحصیلش در کشور فرانسه.
1️⃣ قسمت اول این مجموعهی هفت قسمتی، مربوط به اولین داستان این کتاب و ماجرای حجاب داشتن یا نداشتن این دانشجوی دختر ایرانی مسلمان در دانشگاه محل تحصیل خود است.
🔹مشاهده با کیفیت و حجم بالا در👇
📌 aparat.com/v/OrLKD
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📚 #معرفی_کتاب
کتاب #خاطرات_سفیر به قلم خانم #نیلوفر_شادمهری در انتشارات #سوره_مهر منتشر شده است، خاطرات بانوی ایرانی است که برای تحصیل به فرانسه سفر میکند.
💝 این کتاب را حضرت #آیت_الله_خامنه_ای حفظه الله تعالی توصیه کردند تمام بانوان ایرانی بخوانند.
✅ @kashkoole
✂️برشی از کتاب
#خاطرات_سفیر
شأن من نیست!
« این بار توجهم به لباس خانوم طراح جلب شد. عجب...بسیار شیک و شکیل و سنگین! یک کت و شلوار سرمهای با یه بلیز یقه شکاری صدفی و یه گردنبند مروارید...و اتفاقاً بسیار بسیار معقول و متناسب لباس پوشیده بود...
عذر میخوام؛ یک سؤال خصوصی!
بله، بپرس.
این لباسایی که تیم شما طراحی کرده به نظرتون قابل قبوله؟
چرا که نه؟ مردم این مدلا رو دوست دارن؛ چون مد رو دوست دارن. به ذهن تیم من رسیده که این هم مدلیه که میشه پوشید.
لباسای فعلی شما به من میگه که اتفاقاً زیبایی رو توی همون تیپ کلاسیک میدونید. در واقع، نگاهی که پشت انتخاب پوشش فعلی شماست صد و هشتاد درجه با اونچه پشت طراحی این لباساست تفاوت داره. شما خودتون هم تابستون همین لباسا رو میپوشید؟
ابروهاش رو بالا انداخت و خندید و همون طور که به سمت در ورودی سالن میرفت گفت: «نه...نه....من یه مدیرم. شأن من نیست! اینا برای من نیست؛ برای مردمه.»
توجه فرمودید؟ مدیر بخش طراحی مد خودش بسیار سنگین لباس میپوشه و از مد تیم خودش پیروی نمیکنه، چون در شأن ایشون نیست! چون اون مُدلا برای مردم طراحی میشه، نه ایشون. جلالخالق!».
#کتاب_هم_بخونیم📖
✂️برشی از کتاب
#خاطرات_سفیر
.
پایم که رسید به فرانسه، با اولین رفتارها و سؤالهایی که درباره حجابم میشد و بهخصوص درباره وضعیت و شرایط ایران، متوجه شدم آنجا کسی من را نمیبیند. آن که آنها میدیدند و با او سر صحبت را باز میکردند یک مسلمان ایرانی بود؛ نه نیلوفر شادمهری. آنها چیز زیادی از ایران نمیدانستند. اگر بخواهم دقیقتر بگویم، شناختی که از ایران داشتند فاصله زیادی حتی با واقعیت داشت؛ چه رسد به حقیقت.
و من شدم «ایران»! من باید پاسخگوی همه نقاط قوت و ضعف ایران میبودم. انگار من مسئول همه شرایط و وقایع بودم. چارهای نبود و البته از این ناچاری ناراضی هم نبودم. من ناخواسته واسطة انتقال بخشی از اطلاعات شده بودم و این فرصتی بود تا آنطور که باید و شاید وظیفهام را انجام دهم. تصمیم گرفته شده بود! من سفیر ایران بودم و حافظ منافع کشورم و مردمش.
#کتاب_هم_بخونیم📖
33.mp3
3.21M
📕 #خاطرات_سفیر /قسمت آخر
📚 ڪتابی که رهبری توصیه کردند
«خانمها بخوانند!»