eitaa logo
کشکول طنازی...😂😂( صلواتی )
238 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
11.5هزار ویدیو
31 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️برنامه هایی که برای اولین بار در کشور نوشته شد در اختیار رقبای انتخاباتی قرار گرفت . (خاطره ای از انتخابات ۱۴۰۰ تقدیم به دوستداران دکتر سعید جلیلی) تحلیلهای مهندس رادمان در👇 https://eitaa.com/joinchat/49218036C157929724c
نقد حرف‌های وزیر در جمع کنشگران حق اینترنت؛ با تعاریف بین‌المللی، ما اینترنت نداریم https://www.zoomit.ir/tech-iran/421865-criticism-of-internet-disorders-in-iran/ 🇮🇷 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 🇮🇷کانال 🔺@kashkoolesalavat 🔻@kashkoolesalavat 🔹🔹🔹🔷🔹🔹🔹
بازی کثیف باکو همزمان باشهادت رئیسی خشم مردم باکو/درس تاریخی وزیر به علیف https://www.aparat.com/v/ffdej48 🇮🇷 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 🇮🇷کانال 🔺@kashkoolesalavat 🔻@kashkoolesalavat 🔹🔹🔹🔷🔹🔹🔹
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
✍ در اروپای قرون وسطی، اصولاً ساختمانی با عنوان سرویس بهداشتی، وجود نداشت! 👈 ویل دورانت در جلد چهارم «تاریخ تمدن» خود در این باره می نویسد: 🔹«... در قرون سیزدهم و پس از آن، پاریسی‌ها، ظرف‌های حاوی ادرار و مدفوع خود را آزادانه از فراز پنجره‌ها به داخل معابر می‌ریختند و تنها تامینی که عابر بیچاره داشت اخطار صاحب خانه بود، که به صدای بلند می‌گفت: خیس نشوی! مردم در خانه‌ها و از بالای خانه‌ها ادرار می‌کردند. حتی کاخ «ورسای» آلوده به کثافات انسانی بود. پس از بروز طاعون در سال 1531 به موجب فرمان ویژه‌ای به همه مالکان و خانه داران پاریسی اخطار شد که برای هر خانه‌ای مستراح احداث نمایند؛ ولی بیشتر مردم نپذیرفتند..» 🔸در پاریسی که قرن ۱۷میلادی ،آن را عروس شهرهای اروپایی می‌نامیدند، تا سال 1300 میلادی، مستراح هنوز جزو وسایل لوکس محسوب می‌شد وفقط در قصر یا منزل فئودال ها وجود داشت. 📗 تاریخ تمدن /ویل دورانت ج ۴ 💙
یکی از معلم ها تعریف میکرد: سالها پیش معلم به روستا بودم یکبار که به بچه ها گفتم برای روز معلم انشا بنوسین یکیشون نوشته بود: در آن سرمایی که سگ از خانه ی خود بیرون نمی آید معلم ما به مدرسه می آید! 💙
توی اتوبوس یه مردی بهم گفت بلند میشی من بشینم ؟ کمرم درد میکنه ، گفتم شما وقتی جوون بودی صندلیت رو میدادی به بقیه ؟ گفت بله ، گفتم واسه همین کمرتون درد میکنه من دیگه اشتباه شمارو تکرار نمیکنم.😂 😊
نویسنده‌ای مشهور، در اتاقش نشسته بود تک و تنها. دلش مالامال از اندوه قلم در دست گرفت و چنین نوشت: "سال گذشته، تحت عمل قرار گرفتم و کیسۀ صفرایم را در آوردند. مدّتی دراز در اثر این عمل اسیر بستر بودم و فاقد حرکت. در همین سال به سنّ شصت رسیدم و شغل مورد علاقه‌م از دستم رفت. سی سال از عمرم را در این مؤسّسۀ انتشاراتی سپری کرده بودم. در همین سال درگذشت پدرم غم به جانم ریخت و دلم را از اندوه انباشت. در همین سال بود که پسرم تصادف کرد و در نتیجه از امتحان پزشکی‌اش محروم شد. مجبور شد چندین روز گچ گرفته در بیمارستان ملازم بستر شود. از دست رفتن اتومبیل هم ضرر دیگری بود که وارد شد." و در پایان نوشت، "خدایا، چه سال بدی بود پارسال!" در این هنگام همسر نویسنده، بدون آن که او متوجّه شود، وارد اطاق شد و همسرش را غرق افکار و چهره‌اش را اندوه‌زده یافت. از پشت سر به او نزدیک شد و آنچه را که بر صفحه کاغذ نقش بسته بود خواند. بی آن که واکنشی نشان دهد که همسرش از وجود او آگاه شود، اطاق را ترک کرد. اندکی گذشت که دیگربار وارد شد و کاغذی را روی میز همسرش در کنار کاغذ او نهاد. نویسنده نگاهی به آن کاغذ انداخت و نام خودش را روی آن دید؛ روی کاغذ نوشته شده بود: "سال گذشته از شرّ کیسۀ صفرا، که سالها مرا قرین درد و رنج ساخته بود، رهایی یافتم. سال گذشته در سلامت کامل به سن شصت رسیدم و از شغلم بازنشسته شدم. حالا می‌توانم اوقاتم را بهتر از قبل با تمرکز بیشتر و آرامش افزون‌تر صرف نوشتن کنم. در همین سال بود که پدرم، در نود و پنج سالگی، بدون آن که زمین‌گیر شود یا متّکی به کسی گردد، بی آن که در شرایط نامطلوبی قرار گیرد، به دیدار خالقش شتافت. در همین سال بود که خداوند به پسرم زندگی دوباره بخشید. اتومبیلم از بین رفت امّا پسرم بی آن که معلول شود زنده ماند. " و در پایان نوشته بود، "سال گذشته از مواهب گستردۀ خداوند برخوردار بودیم و چقدر به خوبی و خوشی به پایان رسید!" نویسنده از خواندن این تعبیر و تفسیر زیبا و دلگرم کننده از رویدادهای زندگی در سال گذشته بسیار شادمان و خرسند و در عین حال متحیّر شد. ✨در زندگی روزمرّه باید بدانیم که شادمانی نیست که ما را شاکر و سپاسگزار می‌کند بلکه شاکر بودن است که ما را مسرور می‌سازد. 🇮🇷 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 🇮🇷کانال 🔺@kashkoolesalavat 🔻@kashkoolesalavat 🔹🔹🔹🔷🔹🔹🔹
در تبریز محتسبی بود به نام بدرالدین که به سخاوت و دستگیری از فقرا شهره بود حتی شهره‌تر از حاتم طایی. در آن میان درویشی بود که بارها مورد دستگیری و لطف محتسب قرار گرفته بود و به امید بخشش ها و جود فراوان او، دچار وامی سنگین شده بود که از ادایش وا مانده بود. به همین منظور راهی تبریز شد تا خود را ازین مهلکه نجات دهد.همین که به تبریز رسید بلافاصله سمت خانه محتسب رفت که در بین راه خبری هولناک شنید. بله، محتسب مرده بود. فقیر از شنیدن این خبر نعره‌ای زد و بیهوش بر زمین افتاد. مردم دور او جمع شدند. وقتی به هوش آمد اولین جمله ای که گفت این بود: خداوندا من گنه کارم که از لطف تو گسسته و بخشش بنده‌ات دلبسته‌ام. سخای بنده تو در مقابل جود تو هیچ نیست. او از دل بستن به خلق توبه کرد اما در فقدان محتسب همچنان گریان بود. تا اینکه مددکاری جوانمرد پیشقدم شد و تمام شهر را برای جمع آوری کمک به او گشت. اما کل مبلغی که او جمع کرد ۹۰ دینار بود حال آنکه کل قرض فقیر ۹۰۰۰ دینار بود. جوانمرد که از کمک مردم ناامید شد دست فقیر را گرفت و بر مزار محتسب برد. فقیر بر مزار محتسب زار زار گریست و از روح او مدد جست. فقیر شب را به خانه مددکار رفت. نیمه شب مددکار محتسب را در خواب دید که به او گفت: من از احوال این فرد خبر داشتم و به همین خاطر کیسه‌ای زر برایش کنار گذاشته‌ام تا هم قرضش را دهد و هم زندگی جدیدی بسازد. اما فرصت نشد خودم آن را به دستش برسانم پس به فلان مکان برو و آن کیسه را به او بده و به میراث دارانم گوشزد کن مبادا ازین کار من رنجه شوند. بدین ترتیب وام آن فقیر گزارده شد. ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ معانی که مولانا درین حکایت درنظر داشته را می‌توان اینچنین خلاصه کرد که چه بسا مرده‌ای که از زیر خروارها خاک فایده وجودی‌اش بسی بیشتر از زنده‌هاست. و معانی دیگری چون توکل به خدا و بریدن از خلق نیز مدنظر می‌باشد. 🇮🇷 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 🇮🇷کانال 🔺@kashkoolesalavat 🔻@kashkoolesalavat 🔹🔹🔹🔷🔹🔹🔹
سخت گیر نبود . هرچیزی را که احتیاج داشت از همان مغازه ی اولی که آن را داشت میخرید و عمر و وقتش را با ارزش تر از آن میدانست که بابت این چیزها هدر رود. به هر مغازه ای که وارد میشد ،حتی اگر جنسی که میخواست را نداشت ،اگر شده یک وسیله ی کوچک میخرید و دست خالی بیرون نمی آمد و بعدها آن را هدیه میداد . بیشتر سرکار و در سفر بود، برای این که در وقت صرفه جویی کند و خیالش راحت باشد وسایلی که انقضای طولانی مدت داشت مثل رب و روغن و مواد شوینده و عسل وکنسرو و... را عمده میخرید مثلا میرفت خرید و برای مصرف یکسالمان این مواد را میخرید تا خیالش راحت باشد که همیشه در خانه هست.       "برگرفته از خاطرات همسر شهید" 🕊 ╰─┈➤@hajasghar313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از هر روز با شهدا
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 ❣هر روز صد صلوات هدیه ❣به روح پاک و مطهر همه شهدا ❣برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله هدیه به روح پاک و مطهر شهید 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از هر روز با شهدا
فایل PDF ویژه‌نامه «کبوتران حرم رحلت امام 97».pdf
8.48M
📚کتاب 📜عنوان: کبوتران حرم 📖موضوع: آشنایی کودکان با شخصیت امام خمینی با شعر و داستان و سرگرمی 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از هر روز با شهدا
🗓 ۱۲ خرداد ۱۳۷۹ -درگذشت آزاده سرفراز حجت الاسلام سید علی‌اکبر ابوترابی 🔺 او پس‌ از آغاز جنگ،بسوی جبهه ‌شتافت و فداکاری‌ و رشادت‌های بسیاری از خود نشان‌ داد تا اینکه در يك ‌مأموريت ‌شناسايي،به ‌اسارت ‌ارتش ‌صدام درآمد و مدت 10سال در زندان‌های ‌عراق ‌بسر برد.او در قلوب آزادگان نفوذ معنوی داشت و آنها وی را مرشد و مرادخود می‌دانستند 🌷ابوترابی بدلیل رشادت وشخصیت والای معنویش مورداحترام شهیدچمران بود یادش گرامی راهش پررهرو شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از هر روز با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢حاج آقا قرائتی از حاج علی اکبر ابوترابی ،سید آزادگان می گوید کسی که افسر شکنجه گر عراقی را متحول کرد 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینگونه دختر عالمه تربیت کنیم تربیت سیدنا الشهید، رئیسی مظلوم و همسر مکرمه عالمه را ببینید ... 🔹 ویژگی های گفته نشده شهید جمهور، در بیان دختر فاضله ی ایشان در سوگواره شهیدان پرواز اردیبهشت 💙 ـــــــــــــــــــــــــ
برنامم برای این تابستون امسال شما هم طرح بدین شاید از شما بهتر باشه 😍
اینجا جون میده با ندیمه‌هات بشینی قلیون بکشی و نقشه قتل شاه و جانشینی پسرت رو بریزی 💬