eitaa logo
کشکول طنازی...😂😂( صلواتی )
231 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
12.4هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسیجی از نظر مقام معظم رهبری یعنی این هرکسی برخلاف این موارد در لباس بسیجی کاری انجام داد اون بسیجی نیست بلکه فقط لباس بسیجی تنشه سالروز تشکیل شجره طیبه بسیج به فرمان رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه گرامی باد🌷❤️🌿🇮🇷 🇮🇷 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 🇮🇷کانال 🔺@kashkoolesalavat 🔻@kashkoolesalavat 🔹🔹🔹🔷🔹🔹🔹
چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار: حکایت اول: از کاسبی پرسیدند: چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟  گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند! حکایت دوم: پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود... پدر دختر گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم... پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید: انشاءالله خدا او را هدایت میکند...! دختر گفت: پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟ حکایت سوم: از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟ گفت: آری... مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛ یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم... صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد... گفتند: تو چه کردی؟ گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم... گفتند: پس تو بخشنده تری... گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم... حکایت چهارم: عارفی راگفتند: خداوند را چگونه میبینی؟ گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد، اما دستم را میگیرد.. 🍃🌺 💙🍀
(ویدئو) نگاهی به تیپ و استایل خاص احسان علیخانی در جشن حافظ/ ببخشید نتونستم لباس پلوخوریامو بپوشم/ تشکر و قدردانی ویژه علیخانی از بانوان جوکر https://saednews.com/.post/-oydeo-ngahy-bh-typ-o-astayl-khas-ahsan-alykhany-dr-jshn-hafz-bbkhshyd-lbas-plokhorymo-nposhydm-spdu 🇮🇷 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 🇮🇷کانال 🔺@kashkoolesalavat 🔻@kashkoolesalavat 🔹🔹🔹🔷🔹🔹🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط دستکشش😁 ❣خنده حلال ❣ ┏━━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌━━━┓ 🆔 🇮🇷 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 🇮🇷کانال 🔺@kashkoolesalavat 🔻@kashkoolesalavat 🔹🔹🔹🔷🔹🔹🔹 ┗━━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به قول تریاکی ها: کم و تیز و چسبون😅 ❣خنده حلال ❣ ┏━━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌━━━┓ 🆔 🇮🇷 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 🇮🇷کانال 🔺@kashkoolesalavat 🔻@kashkoolesalavat 🔹🔹🔹🔷🔹🔹🔹 ┗━━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بابا! جون اون ننه‌ات نفرست😄✊🏻 ✅ بفرست برای اون دوستانی که رگباری پست های تکراری و قدیمی می فرستن تو گروه😅 ❣خنده حلال ❣ ┏━━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌━━━┓ 🆔 🇮🇷 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 🇮🇷کانال 🔺@kashkoolesalavat 🔻@kashkoolesalavat 🔹🔹🔹🔷🔹🔹🔹 ┗━━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃━━━┛
غذا از نظر نزول خوارها و رشوه خوارها این شکلیه😜 ❣خنده حلال ❣ ┏━━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌━━━┓ 🆔 🇮🇷 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 🇮🇷کانال 🔺@kashkoolesalavat 🔻@kashkoolesalavat 🔹🔹🔹🔷🔹🔹🔹 ┗━━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی فکر میکنی خیلی زرنگی😅 ❣خنده حلال ❣ ┏━━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌━━━┓ 🆔 🇮🇷 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 🇮🇷کانال 🔺@kashkoolesalavat 🔻@kashkoolesalavat 🔹🔹🔹🔷🔹🔹🔹 ┗━━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه روش چینی برای صید مشتری😅 ❣خنده حلال ❣ ┏━━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌━━━┓ 🆔 🇮🇷 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 🇮🇷کانال 🔺@kashkoolesalavat 🔻@kashkoolesalavat 🔹🔹🔹🔷🔹🔹🔹 ┗━━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃━━━┛
چرا زنجیر داریم ولی مردجیر نداریم!؟🤨🧐😅 ❣خنده حلال ❣ ┏━━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌━━━┓ 🆔 ┗━━━🇮🇷 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 🇮🇷کانال 🔺@kashkoolesalavat 🔻@kashkoolesalavat 🔹🔹🔹🔷🔹🔹🔹 🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃━━━┛
به حدی از تنهایی رسیدم که دیشب به خودم پیام دادم اگه رسیدی خبر بده، بعد یادم رفت خبر بدم تا صبح از نگرانی مردم😢😅 ❣خنده حلال ❣ ┏━━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌━━━┓ 🆔 🇮🇷 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 🇮🇷کانال 🔺@kashkoolesalavat 🔻@kashkoolesalavat 🔹🔹🔹🔷🔹🔹🔹 ┗━━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃━━━┛
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
*خاطره ای از یک معلم سپاه دانشی سال 1348* *شب برفی روستا سنگین و ملال آور بود . در مدرسه اتاق کوچکی داشتم، توری چراغ زنبوری ریخته بود و ناگزیر زیر نور گرد سوز سرگرم مطالعه آخرین صفحات رمان "دن آرام" بودم. هر از گاه سكوت شب با اواى زوزه‌ی گرگی گرسنه و پاسخ عوعوی ترس‌خورده‌ی سگان روستا شكسته مى گرديد* . *اگرچه دم غروب شیشه‌ی چراغ زنبوری را تميز نموده بودم اما باز دوده گرفته بود و در كورسوى گردسوز ياراى تميز كردن مجدد انرا نداشتم بیرون از اتاق سرما تا بن استخوان نفوذ پذير بود ... دماى اتاق با بخار حاصل از کتری جوشان بر بخارى نفتى علاالدين و عطر معطر چاى دم كشيده سرنيزه در قوری بند زده که بر بالاى كترى رسوب گرفته جا خوش کرده بود *روياهاى خام جوانى و آواهاى گاه به گاه سگان روستا .غرق افكار خود بودم كه با كوبش دروازه‌ی پوشيده از برف كسى مرا فرا مى خواند ، پالتوی گل و گشادم را روی دوش انداختم و با تپاندن کلاه پشمی روی سرم ، فانوس فتیله پایین کشیده‌ی کنار بشکه آب را برداشتم و از ‌پله هاى ايوان به سمت درب مدرسه سرازیرشدم در را که باز نمودم در پرتو نور فانوس زن مراد كه براى كارگرى به مسجدسليمان رفته را با بچه‌ی دوساله درآغوش که از پس گریه‌ی زیاد نای ونگ زدن راهم نداشت و تنها هق هق می نمودو مدام رنگش بر می گشت...و رو به سياهى مى فت* . *زن با چشمان خیس سرمازده نالید :* *آقا مدیر کنیزتم تورو خدا یه کاری کنین بچم داره می‌میره.اگه مراد بیاد جوابشو چی بدم ؟* *اگه بمیره منو طلاق میده ، باید برگردم خونه‌ پدرم...* *بی انکه نگاهش نمايم گفتم : "خواهرجان من سپاهى دانش هستم نه بهداشت...از مریضی بچه و دوا و درمون هم چیزی سرم نمیشه...*" *حرف مرا نپذيرفت و همچنان ناله و التماس می‌کرد . از سوز سرما چنان می‌لرزید که ناچار شدم بگویم بیاید بالا تا خود و بچه اش کمی گرم شوند .* *مثل گربه از پله‌های پوشیده از برف بالا آمد . . داخل جعبه‌ی کمک‌های اولیه حتی یک قرص آکسار هم نداشتم چه برسد به دوا و درمان دیگر . زن کوتاه نمی آید همچنان و هی التماس می کرد .* *همین طور که فکری بودم چه جوری این مادر هراسان را ساکت کنم یادم افتاد زیر تخت بطری«شراب شاهانی خُلار» نیم خورده‌ای دارم که دوست سپاهی ام از شیراز برایم آورده بود ، منکه اهل می و دود نبودم الباقی را گذاشته بودم اگر باری دیگر آمد نوش‌جان کند .* *فکری به سرم زد ، رو به زن گفتم : "خانم جان یک شربت دارم اما برای بچه‌ها نیست شاید بشه یه قاشق ریخت تو حلق بچه ، راستش چیز دیگه‌ای ندارم...* *زن که دمی از التماس و دعای خیر کوتاه نمی آمد نالید : "آقا مدیر کنیزتانم بچه‌مو اول از خدا بعدش هم از شما می‌خوام هر کاری می تونید بکنید بچه ام هلاک شد..."* *درنگ نکردم ، دوقاشق شراب شاهانی ریختم میان حلق بچه و استکانی چای از قوری روی علاالدين برای مادرش . هنوز دست به استکان نزده بود که بچه نفس راحتی کشید و شل شد و گویا به خواب رفت . زن یادش رفت چایی ریخته داخل نعلبکی را تمام کند ، دعا کنان بچه را زیر چادرش زد و بلند شد و با خرسندی گفت : "آقا مدیر شما دیگه پایین نیاین من در مدرسه رو می‌بندم خدا قسمت کنه تو عروسی‌تون خدمت کنم..."* *زن مراد رفت و من در این فکر ماندم که مبادا حال بچه بدتر شود . به اتاق که برگشتم دیگر حالی برای "دن آرام" خوانی نمانده بود ،گرد‌سوز را فوت کردم و خزیدم زیر لحاف . حالا تنها ماه آسمان پس از بارش برف بیدار بود...* *صبح داشتم برفهای جلوی در مدرسه را پارو می کردم که سیاهی چادر زن مراد را حس کردم كه بالاى سرم است ، یک سینی بزرگ مسی پر از تخم مرغ محلی و شیر و نان تازه و کشمش و گردو و کلی دعا که آقا مدیر این شربت شما مگر با آب بهشت درست شده بود* *بچم تا صبح راحت خوابید وختی هم از خواب جست نشونی از مریضی تو وجودش نبود !* *دو روز بعد اهل ده از اثر شربت معجزه‌گر من با خبر شده بودند و شبی نبود که چند قاشق از آن را به حلق کوچک و بزرگ اهالى ده سرازیر نکنم . نشان به آن نشان که تا آخر دوران خدمت شدم مشتری پر و پا قرص شراب شاهانی در یک مشروب فروشی شهر که پنج شنبه‌ها سراغش می‌رفتم و او تعجب می کرد چرا هر هفته یک بطری آن هم فقط شاهانی . کارم چنان بالا گرفت که با اسب و قاطر از دهات دیگر هم برای من مریض می‌آوردند .* *دوران خدمت تمام شد ، اما اگر شما هم امروز به آن نواحی بروید و سراغ مرا بگیرید شاید از مردم بشنوید : "خدا پدرشو بیامرزه ، یه سپاهی از محله سركوره هاى مسجدسليمان داشتیم به نام بهرام حسنوند که یک شربت بهشتی داشت و مرده هارو هم باهاش زنده می کرد...حیف خدمتش تموم شد و برگشت مسجدسليمان و اسم اون شربتو به ما نگفت...* *كاش كسى از او خبرى مى داشت .....* *از فواید شراب شاهانی (خلّار شيراز )* *خاطره ی يک سپاهی دانش در روستاى كمفه اندیکا - مسجد سلیمان* زمستان ۱۳۴۸*😊😄😂😂😂👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام برای مرحوم مغفور سردار جانباز ‌علی‌جلالی‌رادفرزندحسن را به دوستان یادآوری بفرمایید. صلوات بروحشون إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ پس از ۴۵ سال مجاهدت خاموش، عروج شهادت‌گونه سردارجانباز و سرافراز اسلام ؛ از پیشکسوتان پادگان امام حسین ع و از فاتحین بازی‌دراز و بنیانگذاران آموزش‌کادر فرماندهی‌حزب الله‌لبنان و از مؤسسین دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مدیران مؤسس قرارگاه مطالعات آمریکا در سپاه، هم‌رزم شهدا و همراه زوار کربلا، در شهر کاظمین عراق و در ایام شهادت حضرت صدیقه طاهره(س) به یاران شهیدش پیوست. این ضایعه را به امت حزب الله و همرزمان و دوستان و آشنایان تسلیت عرض میکنیم. 🌹
ویدیو/ سکانس خنده‌دار آموزش زبان انگلیسی رضا عطاران به دخترش/ بچه از نسیم کیه رسید به I AM https://sofiamag.ir/.post/oydyo-jsc4 ..🇮🇷 کانال 🇮🇷 (صلواتی) 🇮🇷 ▪️https://eitaa.com/kashkoole_tanazy 🇮🇷کانال 🔺@kashkoolesalavat 🔻@kashkoolesalavat 🔹🔹🔹🔷🔹🔹🔹