#جرعه_ای_از_پیاده_روی_مسیر_عشق
#اتوبوس_صلواتی
چند دستگاه و اداره تصمیم بر این گرفتن برای رفاه حال زائرین امام حسین علیه السلام، چند دستگاه اتوبوس رایگان در اختیار اتوبوس رانی مهران قرار بدهند.
بدنه مردمی ستاد اربعین از این تصمیم مطلع شد و پیشنهاد داد اجازه داده شود این مسافرین با کمک نیروهای مردمی مستقر در مرز و پایانه مهران به صورت گزینشی و از بین افرادی که نیازمندند یا در راه مانده اند، یا به هر ترتیبی پول برای بازگشت ندارند انتخاب شوند.
البته تا جایی که امکانش باشه
کار سخت میشد ولی ارزشش را داشت
پیشنهاد مورد قبول واقع شد.
بچه ها دست به کار شدند
باید خیلی آرام و چراغ خاموش و بی سر و صدا، بین مردم جستجو میکردیم و اگر موردی به نظرمون میرسید که شرایطش رو داره باهاش وارد گفتگو میشدیم و مطمئن که میشدیم به سمت اتوبوس هدایتش میکردیم.
چه صحنه های زیبایی در این شناسایی و گفتگو با مردم برامون اتفاق افتاد
همه رو نمیشه گفت
ولی این یکی رو دوست دارم تعریف کنم
سلانه سلانه و بی توجه به اطراف داشت به سمت درب خروجی پایانه میرفت
هیچی همراهش نبود
حتی کولهپشتی هم نداشت
سبک و راحت
فقط یک چفیه سفید که اونو مچاله کرده بود و تو سینش محکم گرفته بود همراهش بود
گفتم برادر زیارت قبول
بدون اینکه توقف کنه جواب داد: ممنونم
گفتم از کدوم شهر اومدی ؟
گفت: ساوه
گفتم تنها یا با کاروان؟
گفت:تنهای تنها
گفتم با چی اومدی؟
جواب نداد و سرعتش رو بیشتر کرد. انگار از سؤالم خوشش نیومد
دنبالش رفتم
دوباره سؤالم رو تکرار کردم و بلندتر گفتم داداش با چی اومدی؟
با لبخند تلخی گفت: پیاده
گفتم: از ساوه منظورمه نه مسیر نجف تا کربلا
گفت: از ساوه منظورمه. تا اینجا ده روز تو راه بودم
گفتم:ده روز؟
پیاده؟
چرا؟
جواب نداد و رفت
پشت سرش گفتم وایستا
گوشش بدهکار نبود و انگار سرعتش رو بیشتر هم میکرد، طوری که بفهمونه به من که میخوام برم، مزاحمم نشو
پشت سرش گفتم برای ساوه اتوبوس صلواتی داریم، میخوای؟
یهو انگار پاهاش قفل شد، وایستاد
رسیدم کنارش
گفت: چی گفتی؟ اتوبوس رایگان داری؟
با لبخند گفتم: رایگانِ رایگان که نه. باید صلواتش رو بفرستی😊
گفت: باورم نمیشه
من میخواستم این مسیر رو مجدد پیاده برم
چون نه پول اومدن داشتم و نه پول برگشت
فقط به عشق مادرم که مریض هست نذر کردم امسال هر طور شده خودم رو به پیاده روی اربعین برسونم
همه چیز جور شد الا پول
دل زدم به دریا و پیاده راهی شدم
الان هم عجله دارم
میخوام سریع به مادرم برسم و این چفیه رو که همه جا همراهم بوده و به هر حرمی میرسیدم متبرکش میکردم رو به مادرم برسونم تا شفا پیدا کنه
شما واقعا اتوبوس صلواتی دارید؟
یعنی هیچی پول نمیگیرید؟
واقعا منو تا ساوه صلواتی میرسونید؟
بغلش کردم، پیشونیش رو بوسیدم و گفتم: آره داداشم، مهمون امام حسین علیه السلام هستی. انشاالله که مادرت هم شفا پیدا کنه، سریع تر برو که مادرت چشم انتظاره
تشکر کرد و راهی شد
همینطور که میرفت نگاهش میکردم و گفتم امام حسین جان، من فقط داستان یکی از این زوار عزیزت رو متوجه شدم و کلی به ارادتش به تو غبطه خوردم
هر کدوم از این مردمی که عاشقانه به زیارت اومدن یک داستان دارند که یک دنیا برای امثال من میتونه درس داشته باشه
این داستانها رو بیشتر بهم نشون بده!!!
و آقا به وسیله همین اتوبوس صلواتی چند داستان از چند زائر دیگرش رو بهم نشون داد که اگر وقت شد اونا رو هم براتون تعریف میکنم
😊 #کشکول_طنازی (صلواتی )
😂😊😊😂
https://eitaa.com/kashkoole_tanazy
.کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمدص
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat