eitaa logo
کشکول آیه و حدیث
199 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
44 فایل
#بیاد_پدرم_مرحوم #کربلایی_حاج_هوشنگ_فرج_زاده. ( فرزند مرحوم فرج وفاطمه ) #پدرشهید_بسیجی_علیرضا_فرج_زاده وبیاد خواهرو برادرهای مرحومش، ودیگر دوستان و همسنگران شهید و اموات فامیل واساتید...در محیط ایتا راه اندازی شد #صلوات_وفاتحه_نثار_همشون ١۴ دی ماه ١۴٠١
مشاهده در ایتا
دانلود
💫قبری در مغازه ابن بطوطه : در سفرنامه اش می نویسد: در شیراز سه روز بودم و این سه روز در مسجد جامع شیراز ماندم، مردم در این مسجد اعتکاف می کردند که این مسجد مربوط به ششصد سال قبل است بعد رفتم بازار شیراز چشمم به دکانی افتاد که یک نفر نورانی اهل تقوی ظاهر الصلاح در آن نشسته قرآن می خواند، رفتم نزدیک سلام کردم نشستم او هم پذیرایی کرد، گفتم شما اینجا چه می کنی؟ گفت: من شغلم تجارت است هرگاه مشتری نباشد قرآن می خوانم، نگاه کن فرش‌ها را عقب زد دیدم قبر است، گفت: این گور خودم است، کنار قبر خودم می نشینم برای خودم قرآن می خوانم، قبرم را در مغازه ام قرار داده ام که گول دنیا را نخورم. ‌‌‌‌‌🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋
⭐️ملاقات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف 💫علامه مجلسی (ره) از قول پدرش نقل می‌کند که می‌گفت: در زمان ما شخص صالح و مؤمنی به نام امیر اسحق استر آبادی (ره) بود که چهل بار پیاده به مکه رفته بود، و بین مردم مشهور شده بود که او طی الارض دارد - یعنی چندین فرسخ را در یک لحظه طی می‌کرده - در یکی از سال‌ها او به اصفهان آمد. من باخبر شدم و به دیدارش رفتم. پس از احوالپرسی از وی پرسیدم: - آیا شما طی الارض دارید؟ در بین ما چنین شهرت یافته است؟ در جواب گفت: در یکی از سالها با کاروان حج به زیارت خانه خدا می‌رفتم به محلی رسیدیم، که آنجا با مکه هفت یا نه منزل (بیش از پنجاه فرسخ) راه بود. من به علتی از کاروان عقب مانده و کم کم به طور کلی از آن جدا شدم. و جاده اصلی را گم کرده حیران و سرگردان بودم. تشنگی چنان بر من غالب شد که از زندگی مأیوس گشتم. چند بار فریاد زدم: - یا اباصالح...یا اباصالح... (امام زمان) ما را به جاده هدایت فرما! ❗️ناگاه شبحی از دور دیدم و به فکر فرو رفتم! پس از مدت کوتاهی آن شبح در کنارم حاضر شد. دیدم جوانی گندم گون و زیبا است که لباس تمیزی به تن کرده و سیمای بزرگان را دارد. بر شتری سوار بود و ظرف آبی همراه خود داشت. به او سلام کردم، جواب سلام مرا داد و پرسید: - تشنه هستی؟ - آری! ظرف آب را به من داد و از آن آب نوشیدم. سپس گفت: - می‌خواهی به کاروان برسی؟ مرا بر پشت سر خود سوار شتر کرد و به جانب مکه حرکت کردیم. عادت من این بود که هر روز دعای حرز یمانی را می‌خواندم. مشغول خواندن آن دعا شدم. در بعضی از جمله‌ها آن شخص ایراد می‌گرفت و می‌گفت: چنین بخوان! چیزی نگذشت که از من پرسید: - اینجا را می‌شناسی؟نگاه کردم، دیدم در مکه هستم. امر کردند: - پیاده شو! وقتی پیاده شدم، او بازگشت و از نظرم ناپدید شد. در این وقت فهمیدم که او حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه شریف) بوده است❗️♥️ از فراق او و از اینکه او را نشناختم متأسف شدم.💔 بعد از گذشت هفت روز، کاروان ما به مکه رسید. افراد کاروان، چون از زنده ماندن من مأیوس شده بودند، یکباره مرا در مکه دیدند و از این رو، بین مردم مشهور شدم که من (طی الارض) دارم. علامه مجلسی (ره) در پایان اظهار می‌کند که پدرم گفت: دعای حرز یمانی را نزد وی خواندم و آن را تصحیح کردم، شکر خدا که او به من اجازه نقل و تصحیح آن را داد. 📚بحار الانوار ج۵۲ ص۱۷۵ ‌‌‌‌‌🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋
پیرمردی هنگام سوار شدن به قطار یک لنگه کفشش درآمد و روی خط آهن افتاد. او به خاطر حرکت قطار نتوانست پیاده شده و آن را بردارد. در همان لحظه با خونسردی لنگه دیگر کفشش را از پای درآورد و آن را در مقابل دیدگان حیرت‌زده اطرافیان طوری به عقب پرتاب کرد که نزدیک لنگه کفش قبلی افتاد. یکی از همسفرانش علت امر را پرسید. پیرمرد خندید و در جواب گفت: بینوائی که لنگه کفش قبلی را پیدا کند، حالا می‌تواند لنگه دیگر آن را نیز برداشته و از آن استفاده نماید. ‌‌‌‌‌🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋
❤️ (مردى از امام درخواست اندرز کرد) امام علی علیه‌السلام فرمودند: از کسانى مباش که بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است، و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخیر مى‌اندازد. در دنیا چونان زاهدان سخن مى‌گوید، اما در رفتار همانند دنیا پرستان است. اگر نعمت ها به او برسد سیر نمى‌شود، و در محرومیت قناعت ندارد. از آنچه به او رسید شکرگزار نیست و از آنچه مانده، زیاده‌طلب است. دیگران را پرهیز مى‌دهد اما خود پروا ندارد، به فرمانبردارى امر مى‌کند اما خود فرمان نمى‌برد. نیکوکاران را دوست دارد، اما رفتارشان را دوست ندارد. گناهکاران را دشمن دارد اما خود یکى از گناهکاران است. و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمى‌دارد ، اما در آنچه که مرگ را ناخوشایند ساخت پافشارى دارد. اگر بیمار شود پشیمان مى‌شود ، و اگر مصیبتى به او رسد به زارى خدا را مى‌خواند. اگر به گشایش دست یافت مغرورانه از خدا روى بر مى‌گرداند. از کسانی مباش که خوشگذرانى با سرمایه‌داران را بیشتر از یاد خدا با مستمندان دوست دارد.  📚«نهج‌البلاغه،حکمت 150» -------------------------- 📚با های مذهبی ما همراه باشید ڪشکول_معنوی👇 ➠ @kashkoolmanavi