eitaa logo
کشکول آیه و حدیث
223 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
41 فایل
#بیاد_پدرم_مرحوم #کربلایی_حاج_هوشنگ_فرج_زاده. ( فرزند مرحوم فرج وفاطمه ) #پدرشهید_بسیجی_علیرضا_فرج_زاده وبیاد خواهرو برادرهای مرحومش، ودیگر دوستان و همسنگران شهید و اموات فامیل واساتید...در محیط ایتا راه اندازی شد #صلوات_وفاتحه_نثار_همشون ١۴ دی ماه ١۴٠١
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ٨٣٠ تفسیر زیبای توسط محمدرضاپهلوی درمصاحبه با فالاچی: زن درزندگی مرد،اهمیت نداردمگر زیبا وجذاب باشد شمازنان حتی یک سرآشپز بزرگ نداشتید.هیچ چیزبزرگی نداشتید،هیچ چیز! شمازنان وقتی بقدرت میرسید بی‌رحم و سنگدل هستید.شما مکارهستید؛شمازنان، و هستید،همه شما 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat نثار روح و یارانش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 ٨٣٣ 🎥 تفاوت بین عمله شیطان بودن با سرباز ولایت بودن را ببینید ⏪ توماج صالحی لیدر اغتشاشگران رو یادتونه وقتی گرفتنش چجوری به غلط کردن افتاده بود؟ حالا روحیه مدافعان حرم رو وقتی توی محاصره ۱۰۰ متری داعشی‌هان ببینید. گلوله دو تا از انگشتاشو سوراخ کرده ولی بازم میگه و میخنده 💢شهید رضا سنجرانی از شهدای مدافع حرم مشهد کارمند بانک بود چندین بار اعزام شده بود به سوریه این اواخر با مسئول اعزام به مشکل خورده بود هر کار کرد اعزامش نکردند بچه ها میگن اعزام شدیم تو سوریه یه روز تو حلب دیدیم رضا از دور داره با موتور میاد میگفت کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه.... چند روز بعدش شهید شد 🌹 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat نثار روح و یارانش
📚 ٨٨۶ 🔴 شهری که مردمش با قائم قيام میکنند 🔵 عفان مـى گـويد:. ( #ع) به مـن فرمـود: آيا مـى دانى علت ناميده شدن ايـن شهر به قم چيست؟ 🌕 عرض كردم: خدا و رسـولـش و شما داناتريد. امام فرمـود: ايـن شهر قـم نامگذارى شد (ص) اجتماع و , و براى او مى كنند و مـى نماينـد. 📚 بحارالانوار ج ۶۰ ص ۲۱۶ ح ۳۸ ⚜ 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
📚 ١٠١٢ 📌 👌شیخ جعفر ناصری حفظه الله 💯توصیه آقای قاضی (ره) ☘ماه رجب؛ ماه تخلیه هست. از کانال 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
📚 ١٠١٣ شأن نزول و فضیلت آیت‌الکرسی در بیان مقام معظم رهبری امام خامنه‌ای در خبر است که : ، در سکوت وهم‌انگیز نیمه‌شب، که جز صدای نجوای شبانه برترین بندگان پروردگار، صدای دیگری، مزاحم خوابِ خوشِ شیاطین و طواغیت نبود، ناگهان فریادی ضجه‌وار در شرق و غرب عالم پیچید. صدا، صدای ابلیس بود که این‌چنین دردمندانه از عمق وجودش برخاست. قوم ابلیس که کمتر او را این‌طور پریشان و آزرده‌خاطر دیده بودند، اطرافش گرد آمدند تا علت این زوزه گوش‌خراش شبانه‌اش را بفهمند. ابلیس که همچون فرمانده سپاهی تارومارشده می‌نمود، گفت: امشب حادثه‌ای بزرگ و هولناک اتفاق افتاده که کمرم را تا کرده، باید بروم عالم را بگردم تا ببینم چه شده است. از قوم خویش جدا شد و سراسیمه خود را به اطراف و اکناف عالم رساند! به مدینه که رسید، مردی را دید. به ظاهرِ انسان درآمد و از او پرسید: آیا دیشب در اینجا حادثه‌ای اتفاق افتاده؟ مرد پاسخ داد: آری! دیشب جبرئیل امین، آیه‌ای بر رسول‌الله نازل کرد که بعد از آن، وقتی محضر ایشان شرف‌یاب شدیم، فرمودند: «آیه‌ای‌ از گنج عرش الهی نازل شده که تمام بُت‌های مشرق و مغرب عالم، با نزول آن، با صورت بر زمین افتادند.» ابلیس مخذول‌تر و منکوب‌تر از قبل، نزد قوم خود بازگشت تا حادثه را به آنان خبر دهد. که با نزولش سبب سقوط بت‌های عالم شد، و اهل‌بیت ع ایشان بوده و روایات متعددی در ارزش و اهمیت استمرار قرائت آن وارد شده است. در سفارشی به می‌فرمایند: « ! بعد از هر نماز واجب؛ زیرا به غیر از ، کسی به خواندن آن، بعد از هر نماز محافظت نمی‌کند. و هرکس بعد از هر نماز، آیةالکرسی را بخواند، به‌جز خداوند متعال کسی او را قبض روح نمی‌کند و مانند کسی است که ، و و ، .» همچنین در روایتی از آمده است: «اگر از آگاه بودید، هیچ‌وقت خواندن آن را ترک نمی‌کردید.» علاوه‌بر ارزش معنوی و آثار اخرویِ آیةالکرسی، روایات فراوانی نیز در آثار دنیوی آن نقل شده؛ ، رفع فقر، ایمنی از شرّ دشمنان، شفای امراض، دفع اجنّه، برآورده شدن حاجات، سلامتی در سفر، آزادی از زندان، ایجاد محبّت و... که البته برای هرکدام، کیفیت و کمیت خاصی از قرائت آیةالکرسی وارد شده است. در روایتی از ، این آیه به سید آیات قرآن تعبیر شده، که نشان‌دهنده جایگاه ویژه آن در بین آیات قرآن است. از طرف دیگر، می‌فرمایند: «لا خَیرَ فی قِرائَة لا تَدَبُّرَ فیها» در قرائتی که تدبّر در آن نباشد، هیچ خیری نیست. پس این‌همه سفارش به قرائت آیةالکرسی، باید همراه با تدبّر دقیق و عمیق در مفاهیم بلند آن باشد. غفلت از تدبّر در قرآن، باعث بسنده کردن به قرائت سطحی و برای رسیدن به فواید دنیوی و پاداش اخروی می‌شود. البته درجه خیرات و فوایدی که برای قرائت آیات ذکر شده نیز، با میزان تدبّر در آنها، بی‌ارتباط نیست. با کمی تأمل در آیةالکرسی، مشخص می‌شود که این آیه، از ستون‌های اصلیِ آیات اعتقادی قرآن است و تدبّر در آن، زوایای مهمی از اصل توحید را روشن می‌کند. چه نیکوست که مبانیِ اعتقادی ما، از قرآن ـ این سند قاطع و تردیدناپذیر ـ استخراج شود. 📚 ؛ حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
📚 🌹شهیدانه🌹 تصمیم گرفته بود توی جبهه دبیرستان راه بیندازد! میگفــت: « امــروز بچـه ها دارن اینجا میجنگن و خون مــیدن، عــده ای بی تفاوت و اشراف زاده هم، توی شهرها عین خیالشون نیست! با خیال راحــت درس میخونن، فردا هم که جنگ تموم بشه، همه مسئولیــت های کلــیدی مملکت رو بدست میگیرن، این رزمنده ها هم میشن محافظ یا زیر دست اون ها! » وسعت دید عجیبی داشــت، دلش برای رزمنده ها میسوخت. یکی از روزها یک گوشه خلــوت نشسته بود، حال غریبـی داشت، تا آمدم حرف بزنم گفت: « چیزی به شروع عملیات نمونده، بعد از عملیات هم دیگه منـو نمیبینی! کار من با دنیا تموم شده، کار دنیا هم با من تموم شده! نه من دیـگه با دنیا کار دارم، نه دنیا با مــن » درست چند روز بعد از عملیات کربلای ۵ خبر شهادتش در تمام شهر پیچید.😔 🌹شهیدخلیل مطهرنیا🌹 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
📚 ١٠٧۴ ✍ ( ) حمید به این چیزها خیلی حساس بود. به من می‌گفت : « فاطمه ! این چیه که زن‌ها می‌پوشند ؟ » می‌گفتم : « مقنعه را می‌گویی ؟ » می‌گفت : « نمی‌دانم اسمش چیه . فقط می‌دانم هر چی که هست برای تو که بچه بغل می‌گیری و روسری و چادر سرت می‌کنی بهتر از روسری‌ست . دوست دارم یکی از همین‌ها بخری سرت کنی راحت‌تر باشی . » گفتم : « من راحت باشم یا تو خیالت راحت باشد ؟ خندید گفت : « هر دوش » از همان روز من مقنعه پوشیدم و دیگر هرگز از خودم جداش نکردم ، ، ، ، ، . 🌷 🌷 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
📚 ١٠٧۶ 🔴 ؟! ✍️ گویند " " اولين کسي بود که : آب را به روي امام بست و اولين کسي شد که: . " " هم اولين کسي بود که : به امام نامه نوشت و دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و اولين کسي شد که : ! کي مي‌داند آخر کارش به کجا مي‌رسد؟ دنيا دار ابتلاست... با هر امتحاني چهره‌اي از ما آشکار مي‌شود، چهره‌اي که گاهي خودمان را شگفت‌زده مي‌کند. چطور مي‌شود در اين دنيا، بر کسي خرده گرفت و خود را نديد؟😭😭😭 مي‌گويند: تعريف کرد تا: بداني که نمي‌شود به عبادتت، به تقربت، به جايگاهت اطمينان کني. خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان که هستي بماني، نداده است. شايد به همين دليل است که سفارش شده، و مي‌خواهي ، يادت نرود " " و " " را بطلبی... ‌📚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚١٠٨۴ ✅ برخورد متفاوت یه آخوند با دختری که کرد😅 🔻یک روش جدید برای برخورد با زنانی که : می‌کنن ببینید و روش‌جدید رو یاد بگیرید 🤣 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
36.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 ١٠٨٨ 🔵چکار کنیم که : عمر مفید طولانی داشته باشیم؟ در قبل از انقلاب اسلامی (تولد ۱۳۱۵ در مشهد و فوتش مشکوک در تصادف جاده تهران مشهد ۱۳۵۷) در سفری به اطراف کاشان، با پیرمردی ۱۶۷ ساله که سالم و قبراق بود مصاحبه کرد، که این پیر مرد رعایت را راز طول عمر مفید خود اعلام کرد، . از 🔸 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
داستانی عجیب _1633455399292.mp3
11.04M
📚 ١٠٩٣ 🔸 علامّه حسن زاده آملی که بود؟ 🔹 🎙 💢 ازکانال (ره) 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
📚 ١١٨٢ 🔴 دل مهمان را با کباب، کباب نکنیم! ✍ ما گاهی وقت‌ها پذیرایی می‌كنيم، روح مهمان را بر هم می‌زنيم. اين سفره را می‌بيند، انواع مربا، انواع ترشی، انواع غذا، اين وقتی از خانه بيرون می‌رود، با بغض خدا می‌رود. می‌گويد: خدايا اگر اين زندگی است، پس اين زندگی من چه زندگی است؟ فاميل‌ها خانه‌ همديگر كه می‌روند، همه‌جا با لباس شيک نروند. نمی‌گويم: لباس شيک حرام است. ولی اين لباس شيک را خانه‌ همه‌ فاميل‌ها نپوش. مراعات كن. 👤 حجت الاسلام قرائتی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir 💠 💠💠 کانال 👇👇👇👇 @kashkooleayevahadis 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 👇👇👇 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆
📚 ١١٨۶ «بهشتی ها هيچكدام كينه ندارند، بد كسی را نمی خواهند، نقص و عيب كسی را نمی خواهند. مردان الهی اوصاف بهشت را رصد می كنند، يك؛ نعمتهای بهشت و انهار را هم می بينند، دو؛ اوصاف بهشتيها را هم می بينند، سه؛ آن را انتخاب می كنند، چهار؛ در دعاهای خود آن طوری كه در سورهٴ مباركهٴ «حشر» است با خدا مناجات می كنند، پنج؛ به خدا می گويند: خدايا! ﴿لا تَجْعَلْ في قُلُوبِنا غِلاًّ﴾[۱] خدايا! همان كاری كه تو درباره بهشتيها می كنی، هم اكنون اينجا به ما عطا كن که ما كينه كسی را نداشته باشيم، بد كسی را نخواهيم.» [۱] سوره حشر آیه ۱۰ 🌺. از کانال : عرفان 💠 💠💠 کانال 👇👇👇👇 @kashkooleayevahadis 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 👇👇👇 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆
هدایت شده از داستان ونی پنج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 ١١٩۴ صدای این دختر بچه داره جهانی میشه سرود زیبایی که این دختر بچه در مدح شهید حاج قاسم سلیمانی خونده واقعا شنیدن داره بر ریتم آهنگ مختارنامه 💠 💠💠 کانال 👇👇👇👇 @kashkooleayevahadis 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 👇👇👇 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆
📚 ١٢١٠ ♦️قسم امام زمان به امام جواد علیهماالسلام آیت الله جوادی آملی: وقتی امام به دنیا می ‌آید، زاد روز او آن چنان منشأ برکت است که وجود مبارک امام زمان (ارواحنا فداه) به همه ما دستور می‌ دهد که تا روز قیامت وقتی ماه رجب شد این دعا را بخوانیم؛ خدا را قَسَم بدهیم به «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِالْمَوْلُودَینِ فِی رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی الثَّانِی وَ ابْنِهِ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ». این چه مقامی است! روزی که امام جواد در ماه رجب به دنیا می ‌آید از ناحیه مبارکه امام زمان (ارواحنا فداه) به ما دستوری می ‌رسد که در ماه رجب تا ظهور آن حضرت و تا دامنه قیامت این دعا و زیارت مستحب است که خدا را در ماه رجب قَسَم به امام جواد می‌دهیم قَسَم به امام هادی می‌دهیم، این چه عظمتی است! اینها چه کسانی هستند! «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِالْمَوْلُودَینِ فِی رَجَبٍ»، این دعا از ناحیه مقدسه وجود مبارک ولی عصر است! در ماه رجب مستحب است و «إِلی یوْمِ الْقِیامَةِ»! بنابراین انسان کامل چنین مقامی دارد، این اختصاصی به وجود مبارک امام جواد (سلام الله علیه) ندارد، همه ائمه (علیهم السلام) همین طورند؛ زیرا نام پسر امام جواد، امام هادی (سلام الله علیهما) هم در همان دعا آمده است «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِالْمَوْلُودَینِ فِی رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی الثَّانِی وَ ابْنِهِ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ»، این چه عظمتی است. 🌺کانال عرفان 👇 http://eitaa.com/joinchat/2136997888Cc9e7f3d280 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
بسم الله الرحمن الرحیم 🌼🍃🌼🍃🌼🍃 📚 ١٢١٢ شيخ كلينى (ره) از محمّد بن حسن بن عماد روايت مى‌كند كه : گفت: من در حضور على بن جعفر ( ) در مدينه نشسته بودم، دو سال بود كه در مسجد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله، نزد او مى‌رفتم و احاديثى را كه از برادرش شنيده بود، مى‌فرمود و من مى‌نوشتم، (و شاگرد او بودم) در اين هنگام ناگاه ديدم ابو جعفر ( در سنين كودكى) در مسجد و آله بر او وارد شد، على بن جعفر [با آن سنّ و سال]تا را ديد، شتابان برخاست با پاى برهنه و بدون رداء، به سوى رفت و دست او را بوسيد، و احترام شايان به او نمود، # حضرت_جواد_عليه_السّلام به او فرمود: «اى عمو بنشين، خدا تو را رحمت كند» . على بن جعفر گفت: «اى آقاى من، چگونه بنشينم، با اينكه تو ايستاده‌اى؟» . هنگامى كه على بن جعفر (ع) به مجلس درس خود بازگشت، اصحاب و شاگردانش، او را سرزنش كردند و به او گفتند: «تو عموى پدر او ( ) هستى، در عين حال اين گونه در برابر او كوچكى مى‌كنى (و دستش را مى‌بوسى) و. . . ؟» . على بن جعفر گفت: ساكت باشيد، آنگاه ريش خود را به دست گرفت و گفت: اذا كان اللّه عزّ و جلّ لم يؤهّل هذا الشّيبة، و اهّل هذا الفتى، و وضعه حيث وضعه، انكر فضله، نعوذ باللّٰه ممّا تقولون، بل انا له عبد : «اگر خداوند اين ريش سفيد را شايستۀ(امامت) ندانست، و اين كودك را شايسته دانست و به او چنان مقامى داد، من فضيلت او را انكار كنم، پناه به خدا از سخن شما، من بندۀ او هستم». 1) اصول كافى، ج 1، ص ☀️ 💠 💠💠 کانال 👇👇👇👇 @kashkooleayevahadis 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 👇👇👇 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆
📚 ١٢١٣ آیت الله مرتضی تهرانی: بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 ✅اگر از من سؤال کنند ده‌هزار رکعت نماز بخوانیم یا جامعه‌ی کبیره را با دقت نزد یک کسی بخوانیم که معانی‌اش را بفهمیم، کدام نزد حق‌تعالی مقدس‌تر است؟ عرض می‌کنم جامعه‌ی کبیره. چون جامعه‌ی کبیره خلفای حق‌تعالی را، ائمه‌ی طاهرین را بی‌کم و زیاد معرفی کرده، نه قبلش در اسلام این کار شده، و نه بعدش شده. ✅اگر این جامعه‌ی کبیره از حضرت هادی صلوات‌الله‌علیه صادر نشده بود، امکان نداشت تمام علمای شیعه جمع شوند و با هم کمک کنند و یک جامعه‌ی کبیره بنویسند، بگویند این صفات چهارده معصوم است. امکان نداشت. حضرت هادی صلوات‌الله‌علیه که فرموده، چون همان‌طور که شما در جامعه‌ی کبیره خوانده‌اید این‌ها باب الله هستند، با قرآن فرق ندارد، امکان ندارد. ✅آن‌هایی که می‌گویند در آن غلو شده، پس مال معصوم نیست، آن‌ها متن جامعه را نمی‌فهمند. آن کسی که می‌فهمد، می‌داند که غیرمعصوم قدرت ندارد حتی اگر همه‌ی علما جمع شوند. این را هم که دارم عرض می‌کنم، این را اهل فن فرموده‌اند، در کتاب‌های‌شان چاپ هم شده که جامعه‌ی کبیره سند نمی‌خواهد، از متن و مضامین آن کاملاً پیدا است که این کلامی صادر از یک انسان معصوم است، که انسان معصوم چیزی غیر از آن که خدا به او القا کرده نمی‌فرماید، همان را می‌فرماید. ✅البته چند وقتی هست که به علمایی که جامعه‌ی کبیره را می‌فهمند دستور داده‌اند که درس آن را بگویند، شرح آن را بنویسند. در جاهای مختلف شروع شده، در تهران، در قم، که گوش مردم آشنا بشود. گوشی که آشنا است و مضامین جامعه‌ی کبیره را می‌فهمد، این دیگر وهابی نمی‌شود. ✅ الان از چند طرف شروع کرده‌اند، شهر‌ها و رادیو و تلویزیون و این‌ها مشغول هستند. حالا دیر هم که شده، عمدی دیر نشده، این‌ها خیال نمی‌کردند کار مسائل سیاسی دنیا به این‌جا برسد. چهار تا شیعه یک طرف است، ده تا شیعه یک طرف است، بیست تا شیعه یک طرف است، ده‌هزار تا یک طرف است. تصمیم گرفته‌اند ریشه‌ی تشیع را بکنند. این‌ها هم دیگر هر چه‌قدر زورشان برسد دارند زور می‌زنند. ✅اگر کسی هم بگوید من آینده‌ی این کشور را پنج سال دیگر، ده سال دیگر می‌دانم، شاید امام زمان صلوات‌الله‌علیه به او فرموده، و الا از راه‌های متعارفی و علوم متعارفی کسی نمی‌تواند بگوید که من روشن هستم که آینده چه می‌شود. آن کاری که از ما ساخته است، نسبت به آن فرزندانی که حرف‌شنوی از پدر و مادرشان دارند، روی آن‌ها کار کنند و جامعه‌ی کبیره را شروع کنند. لازم نیست یک ماهه تمام بشود، ده ساله تمام بشود، که نمی‌شود. هفته‌ای یک ساعت این مضامین را برای آن‌ها بخوانند. بگویند این مضامینی است که ما یقین داریم خدای متعال در مورد این‌ها این‌طور فرموده، و این‌طور خلق‌شان کرده. 94/02/03 👉 @mortezatehrani ☀️ 💠 💠💠 کانال 👇👇👇👇 @kashkooleayevahadis 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 👇👇👇 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆
💗🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 📚 ١٢٢٢ کرمعلی سی سال قبل ازدواج کرده بود و از زندگیش خیلی خوشحال و از همسرش خیلی خیلی راضی بود . روزی از روزها سگی زنشو گاز گرفت ، و بر اثر گاز گرفتگی زنش مریض شد و بعداز مدتی فوت کرد 😢😢 کرمعلی خیلی مغموم و دلشکسته شد ، و هیچوقت از منزلش خارج نمیشد ، و کلا در انزوا فرو رفت🙄🙄🙄 بچه های کرمعلی به پدر پیرشان پیشنهاد ازدواج مجدد دادند😍😍 اما پیرمرد قبول نکرد و به عشق اولش پایبند بود، از طرف بچه ها اصرار و از طرف کرمعلی انکار. بعد از مدتی اصرار فرزندان نتیجه داد و پیرمرد قبول کرد که ازدواج کند.😎😎 بچه ها هم گشتند و یه دختر بیست ساله و خوشگل برای پدرشان انتخاب کردند😋😋😋 جشن مفصلی هم گرفتند و عروس خانوم رو به خونه پیرمرد قصه ما بردند . عروس خانوم از همه لحاظ خیلی به کرمعلی میرسید ، و تلاش میکرد پیرمرد را خوشحال کند🥰🥰🥰 چند روز که گذشت پیرمرد خوشحال و سرمست از ازدواجش، بچه هاشو صدا زد و گفت: به شکرانه ازدواجش پنج گوسفند 🐑 را قربانی کنند، و دو گوسفند 🐑 را بین فقرا... یک گوسفند 🐑 را بین خواهر و برادراش ، و یک گوسفند 🐑 را برای شام خودش و همسرجوانش بیاورند. بچه ها گفتند : پدرجان گوسفند 🐑 پنجم را چیکار کنیم؟ کرمعلی گفت : گوسفند 🐑 پنجم را برای سگی که مادرتان را گاز گرفته ببرید😆😆 خدا به این سگ خیر بدهد، انگار اون مصلحت منو بهتر از خودم میدونست......🤣🤣🤣 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌�‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌😂😂😂😂😂 درد بگیری الهی کرمعلی🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻 عزیزان قدر خودتون بدونید دم عیدی به خودتون ظلم نکنید به خودتون ستم نکنید بلند نشید بشورید بسابید ازما گفتن همه ی مردها مثل کرمعلی هستند🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 پیشاپیش روز کرمعلی مبارک 🤣🤣🤣🤣 . •┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🌺🌸🌼🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌼🌸🌺 از کانال و فرزندان بهشتی ☀️ 💠 💠💠 کانال 👇👇👇👇 @kashkooleayevahadis 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 👇👇👇 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆
☀️☀️☀️✨﷽✨☀️☀️☀️ 📚 ١٢٢٧ 🔴 برای مردی از انصار شهادت داد، که او از اهل بهشت است. مردم می خواستند بدانند که علت بهشتی بودن او چیست؟ وقتی از احوال و اعمال او جست و جو کردند فهمیدند، عمل زیادی انجام نداده است. مگر این که وقتی از رختخواب خود بر می خیزد می گوید و شب که می خوابد جز برای برنمی خیزد. از او سؤال شد تو چه عمل خاصی انجام می دهی که بهشتی شده ای؟ او در جواب گفت: کاری جز آنچه می دانستید انجام نمی دهم، مگر این که نسبت به مسلمانی نمی کنم و بر کسی که خداوند نعمتی به او داده است نمی ورزم. 📚 محجه البیضاء ، ج 5 ص 325 🔅حضرت علیه السلام فرمود: خداوند فرموده است: دشمن نعمت من است و از قضای من، در خشم است و از آنچه قسمت بندگانم کرده ام ناراضی است. 📚 محجه البیضاء ، ج 8 ص 156 📚 / محمد رضا اکبری ، ص 50 . ☀️ 💠 💠💠 کانال 👇👇👇👇 @kashkooleayevahadis 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 👇👇👇 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆
+۱۸ 📚 ١٢۴٢ آنقدر مرا با شلاق زدند که ناخن‌های پایم از جا پریدند و افتادند و ناخن‌های دستم نیز کنده شدند. در همان حال که خونین و مالین روی زمین افتاده بودم، به زور آب به دهانم ریختند؛ من هم تف کردم توی صورتشان. دست بردار که نبودند. جری‌تر شدند و به زور کمی دانه برنج به دهانم ریختند تا به خیال خودشان روزه مرا باطل کنند. برای اینکه خوشحال نشوند گفتم؛ باز من روزه‌ام، هرکاری کنید، حتی اگر در دهانم ادرار کنید، بازهم روزه‌ام باطل نمی‌شود، چون به زور است. ...مرا بردند و بعد از کتک مفصلی از مچ، پاهایم را بستند و وارونه آویزان کردند. بعد از دقایقی آمدند و مرا به روی زمین انداختند. بعد مجبورم کردند که روی چهارپایه‌ای بایستم و دستهایم را از طرفین به میخ طویله‌ای بر دیوار بستند و بعد چهارپایه را از زیر پاهایم کشیدند و مصلوبم کردند. تمام وزنم را کتف و مچ دست‌هایم تحمل می‌کرد. دستبند لحظه به لحظه بیشتر در مچ دستم فرو می‌رفت. خون به دستم نمی‌رسید. پنجه‌هایم بی‌حس شده بودند. به همین اکتفا نکردند و شروع کردند به شلاق زدن به کف پا و روی پایم... آن شب من لخت و عور بودم. شمعی روشن کردند. پارافین ذوب شده چکه چکه روی بدنم می‌ریخت و می‌سوزاند و پوست را سوراخ می‌کرد. گاهی هم شعله آن را بین بیضه‌ها می‌گرفتند و موها را آتش می‌زدند. با فندک روشن هم موهای بدنم و ریشم را می‌سوزاندند. از سوزش درد به خود می‌پیچیدم. با ناخن گیر یکی یکی موها را می‌کندند و هی تکرار می‌کردند: امشب، شب آخر است. یک کمدی تراژیک تمام به اجرا گذاشته بودند. پنبه آغشته به الکل را به دور انگشت شست پا می‌بستند و بعد آن را آتش می‌زدند. این پنبه شاید دو دقیقه دور انگشتم می‌سوخت. یا پنبه فتیله شده را درون نافم می‌گذاشتند و آتش می‌زدند. گاهی خاکستر سیگار را روی بدنم می‌ریختند. کاری از دستم برنمی‌آمد جز داد زدن. از اعماق وجود فریاد می‌زدم... مرا لخت آویزان می‌کردند و گاهی بر آلت تناسلی‌ام شلاق می‌زدند که بر اثر همین ضربات باد کرده بود... تا ساعت دو نیمه شب مرا به هرشکلی که می‌توانستند اذیت و شکنجه کردند. وقتی دیدند جواب نمی‌گیرند به زیر آپولو بردند. همه بازجویان از اتاق خارج شدند. آپولو صندلی دسته داری بود که کف آن بیش از حد پهن بود. وقتی روی آن نشستم، پاهایم از ساق بیرون از صندلی می‌ماند. دست‌ها را از مچ با مچ‌بند قالبی به روی دسته صندلی پیچ و مهره و سفت کردند. وقتی که پیچ‌ها را سفت می‌کردند قالب‌ها بر مچ و ساق پاهایم فرو می‌رفت و به اعصاب فشار می‌آورد. فشار بر دست چنان بود که هر لحظه فکر می‌کردم خون از محل ناخن‌های دستم بیرون خواهد جهید. درد این لحظات به واقع خیلی بدتر و شدیدتر از درد شلاق بود. دست بیشتر و بیشتر پرس می‌شد و تمام اعصابم از توک پا تا فرق سرم تیر می‌کشید. به دست راست کمتر فشار می‌آوردند، زیرا بعد از پرس دست باد می‌کرد و دیگر نمی‌شد با آن اعتراف نوشت. بعد از مهار شدن دست‌ها و پاها، کلاه کاسکت مخروطی شکل را که از بالا آویزان بود بر سرم گذاشتند که تا زیر گلو می‌آمد. آن گاه به کف پاهایم شلاق زدند. وقتی از شدت درد فریاد می‌کشیدم، صدا در کلاه کاسکت می‌پیچید و گوشم را کر می‌کرد، نه می‌شد فریاد کشید و نعره زد و نه می‌شد درد ناشی از شلاق را تحمل کرد. هیچ منفذ و راه در رویی برای خروج صدا از کلاه کاسکت نبود و صدا در همان کلاه دفن می‌شد. گاهی شلاق را به کلاه می‌زدند، دنگ و دنگ صدا می‌کرد و سرم دوران می‌یافت و دچار گیجی و سردرد می‌شدم. عذاب آپولو واقعی و خرد کننده بود. پیچ‌ها را دائم شل و سفت می‌کردند... کار آن شب بازجویان خیلی طولانی شد. بعد از شلاق و آپولو مرا از اتاق حسینی بیرون بردند و دور دایره گرداندند تا پاهایم تاول نزند و باد نکند. بعد آویزانم کردند… مرا به اتاق شماره ۲۲ بردند. این اتاق شیب کمی داشت و کف آن خیس بود. مرا که لخت مادرزاد بودم کف اتاق نشاندند و گفتند بنویس. من دو زانو نشستم و با یک دستم ستر عورت می‌کردم و با دست دیگرم خودکار را گرفته بودم. از زور سرما دندان‌هایم به هم می‌سایید. از دماغ و دهانم بخار بلند می‌شد. دست و بدنم می‌لرزید. نمی‌توانستم چیزی بنویسم. سرما در بدنم رسوخ کرده و به مغز استخوانم رسیده بود... بخشی از کتاب : (مطهری) (فصل شبهای کمیته مشترک یا همان موزه عبرت) ازکانال امیر حسین ثابتی 💐💐💐💐💐💐💐 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆 به گروه دعوتید
🌺 🌷 دیدار دانشجوی شراب خوار با آیت الله بهجت(ره) ✍ وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت… بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت… منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن…اما اصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن… در حالی که بقیه رو تحویل میگرفتن… یه لحظه تو دلم گفتم: "میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه… تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره؟ تو که میدونی چقدر گند زدی…!” خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم… تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم، از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن… دم در سرم رو پایین انداخته بودم، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن: "حمید حمید! حاج آقا باشماست." دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…درگوشم گفتن: 👌 یکماهه که . 🌸🌸🌸🌸 خدایا رو از ما راضی کن . 💠💠 کانال 👇👇👇👇 @kashkooleayevahadis 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 👇👇👇 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆
بسم الله الرحمن الرحیم شخصی سخن چین، به حضور امام حسن علیه السلام رسید. عرض کرد: فلانی از شما بدگویی می کند. امام حسن صلوات الله علیه به جای تشویق چهره درهم کشید و به او فرمود: تو مرا به زحمت انداختی. از این که غیبت یک مسلمان را شنیدم باید درباره خود استغفار کنم و از این که گفتی آن شخص با بدگویی از من، مرتکب گناه شده بایستی برای او نیز دعا کنم. بحار: ج 43 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🔆🔆کتابخانه کفاش ✨✨او کتاب زندگینامه حضرت فاطمه (س) را برداشت و تا کفشش حاضر شود نیمی از کتاب را خواند. وقتی کفش را به او دادم گفت: می‌شود این کتاب را ببرم؟ گفتم: ببرید. اما برگردانید. چند وقت بعد دیدم یک خانم چادری وارد مغازه شد و گفت: بفرمایید این کتاب شما. اسم کتاب را که نگاه کردم دیدم زندگینامه حضرت فاطمه (س) است. متوجه شدم همان خانم بدحجاب است. او چند کتاب از احادیث و زندگی ائمه اطهار (ع) به کتابخانه‌ام اهدا کرد و گفت: حاجی! همین کار را ادامه دهید که بهترین کار است.» 🔅 زهوارش دررفته است. هر از گاهی باید می‌ایستادم. کلی با آن ورمی‌رفتم تا می‌توانستم چند متری راه بروم. کلافه شده بودم. باید هر طوری شده درستش می‌کردم یا از شرش خلاص می‌شدم. بی‌حوصله و بدون توجه وارد مغازه شدم. آن‌ها را از پایم درآوردم و روی میز گذاشتم. گفتم: «پایم را می‌زند. وقتی خریدم اندازه بودند ولی نمی‌دانم چرا اذیت می‌کنند.» از شدت ناراحتی صحبت کردنم مثل کودکان شده بود. پیرمرد لبخندی زد و گفت: «حق داری جوان! کفش خیلی مهم است.» همچنان که شروع به درست کردن کفش می‌کند کتاب‌های داخل قفسه را نشان می‌دهد و می‌گوید: «کفش درست می‌شود ولی در این مدت بیکار ننشین. یکی را بردار. کمی ورق بزن. چیزی گیرت بیاید.» تعجب کرده بودم. کلی سؤال در ذهنم نقش بسته بود. نگاهی به کتاب‌ها انداختم. کمی مرد کفاش را ورانداز کردم. یکی از کتاب‌ها را برداشتم و گرم خواندن شدم تا اینکه صدای پیرمرد مرا به خود آورد: «کفشت حاضر است.» نیم‌ساعتی که آنجا بودم توانستم بخشی از یک کتاب را بخوانم. 🦋«محمد معدنچی‌ها» کفاش 76 ساله ای است که بخشی از مغازه‌اش را تبدیل به کتابخانه کرده؛ هم کتاب امانت می‌دهد و هم وقت مشتری‌هایش را تا زمان آماده شدن کفش به بهترین شکل پرمی کند. سواد چندانی ندارد ولی می‌گوید چون کتاب را دوست دارد این کار را انجام داده است. 🌸🌸کتاب را دوست دارم وقتی وارد مغازه کوچکش می‌شویم اولین چیزی که به نظر می‌آید عکس بزرگ امام خمینی (ره) است. انتهای مغازه کوچک، پیرمردی با کاپشن بسیجی که آخرین دکمه یقه پیراهنش را هم بسته لبخند دل‌نشینی به مشتریان می‌زند. در و دیوار مغازه با اشعار و تابلوهای ذکر اهل‌بیت (ع) تزئین شده است و کتاب‌ها منتظر مشتری هستند تا اوقات انتظارشان را زیبا و لذت بخش کنند. وقتی از آقا محمد درباره دلیل کارش می‌پرسیم می‌گوید: «به سختی می‌توانم چیزی را بخوانم ولی از کودکی کتاب را دوست داشتم و هر وقت بتوانم چند خط می‌خوانم. روزهای اولی که مغازه را راه انداختم متوجه شدم مشتری‌ها تا زمان آماده شدن کفششان بیکار هستند و وقتشان هدر می‌رود. تصمیم گرفتم کتاب‌هایم را اینجا بیاورم. اول 5 کتاب داشتم ولی به‌مرور زیاد شد و اکنون بیش از 700 جلد کتاب دارم. تعداد قابل‌ توجهی از این کتاب‌ها را مردم به کتابخانه اهدا کرده‌اند. تعدادی را هم خودم خریداری کرده‌ام. خیلی دوست دارم تعدادش را بیشتر کنم ولی فضای کافی ندارم. همه ما می‌توانیم در هر شرایطی کتاب بخوانیم. این روزها کمتر کسی را می‌توان بدون مدرک دانشگاهی پیدا کرد. کتاب، اطلاعات آدم را بالا می‌برد. بچه مسلمان باید آگاه باشد و دانش داشته باشد تا بتواند جلوی ظلم ایستادگی کند.» او می‌افزاید: «من و همدوره‌هایم با سختی بزرگ شده و زندگی کرده‌ایم. پدرم کارگر معدن بود و به همین دلیل هم نام خانوادگی‌ما معدنچی‌هاست. او صبح تا شب برای درآوردن نان حلال زحمت می‌کشید و به سختی کار می‌کرد. من هم از ۷ سالگی در یک کفاشی کار می‌کردم تا اینکه به خدمت سربازی رفتم و بعد در یک شرکت استخدام شدم. بعد از اینکه از آن شرکت بازنشسته شدم دوباره سراغ شغلی رفتم که در نوجوانی انجام می‌دادم.» 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
💠عبرت از گذشته! شخصى محضر امام زين العابدين رسيد و از وضع زندگيش شكايت نمود. امام عليه السلام فرمود: بيچاره فرزند آدم هرروز گرفتار سه مصيبت است كه از هيچكدام از آنها پند و عبرت نمى گيرد. اگر عبرت بگيرد دنيا و مشكلات آن برايش آسان مى شود. 🌱مصيبت اول اينكه ، هر روز از عمرش كاسته مى شود. اگر زيان در اموال وى پيش بيايد غمگين مى گردد، با اينكه سرمايه ممكن است بار ديگر باز گردد ولى عمر قابل برگشت نيست . 🌱دوم : هر روز، روزى خود را مى خورد، اگر حلال باشد بايد حساب آن را پس ‍ بدهد و اگر حرام باشد بايد بر آن كيفر ببيند. سپس فرمود: 🌱سومى مهمتر از اين است . گفته شد، آن چيست ؟ امام فرمود: هر روز را كه به پايان مى رساند يك قدم به آخرت نزديك شده اما نمى داند به سوى بهشت مى رود يا به طرف جهنم . آنگاه فرمود: طولانى ترين روز عمر آدم ، روزى است كه از مادر متولد مى شود. دانشمندان گفته اند اين سخن را كسى پيش از امام سجاد عليه السلام نگفته است. 📗داستان های بحارالانوارجلد • 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
آیت الله اراکی (ره) فرمودند: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر. سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه ی مولایم حسین (ع) است! گفتم چطور؟ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید. ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد. آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم! همیشه برایم سوال بود که امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست. جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود. 📚 کتاب آخرین گفتار اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
" داستان کوتاه " *🍃تعجب عزرائیل ! ☘سلیمان (ع) روزی نشسته بود و ندیمی با وی ، ملک الموت ( عزرائیل ) در آمد و تیز در روی آن ندیم می نگریست ، پس چون عزرائیل بیرون شد ، آن ندیم از سلیمان پرسید که این چه کسی بود که چنین تیز در من می نگریست ؟ سلیمان گفت : " ملک الموت بود " ندیم ترسید ، از سلیمان خواست که به باد فرمان دهد تا وی را به سرزمین هندوستان برد تا شاید از اجل گریخته باشد ، سلیمان باد را فرمان داد تا ندیم را به هندوستان برد ، پس در همان ساعت ملک الموت باز آمد ، سلیمان از وی پرسید که آن تیز نگریستن تو در آن ندیم ما ، برای چه بود ؟ عزرائیل گفت : " عجبم آمد ، مرا فرموده بودند تا جان وی را همین ساعت در زمین هندوستان قبض کنم ، در حالی که مسافت بسیار دیدم ، میان این مرد و آن سرزمین ، پس تعجب کردم ! " • 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
❤️ توفیق انجام کار خیر به نیابت از صاحب الزمان (عج) مرحوم کافی نقل می کرد که: شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه میخواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است. میخواست کمکش کنم. لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم : با خودت چکار کردی حاج احمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین. رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج) را خواب دیدم... فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟ آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت عج به من دارند... 🔴وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی؛ خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی؛ ولو به جواب دادن سوال رهگذری.. 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
18.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥داستان تشرف استاد حسن بنا به محضر حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🔸 حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی قائمی 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
39.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️خدایا من حسین ع را دوست دارم 🎙️ 💟 امام صادق علیه السّلام فرمودند: ✨من أراد الله به الخیر قذف فی قلبه حب الحسین (سلام الله علیه) و حب زیارته 🍀کسی که خدا خیرخواه او باشد، محبت (سلام الله علیه) و شوق زیارت ایشان را در دل او می اندازد.❤️ 📚بحارالانوار، ج۹۸، ص۷۶ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande