eitaa logo
کشکول آیه و حدیث
242 دنبال‌کننده
4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
37 فایل
#بیاد_پدرم_مرحوم #کربلایی_حاج_هوشنگ_فرج_زاده. ( فرزند مرحوم فرج وفاطمه ) #پدرشهید_بسیجی_علیرضا_فرج_زاده وبیاد خواهرو برادرهای مرحومش، ودیگر دوستان و همسنگران شهید و اموات فامیل واساتید...در محیط ایتا راه اندازی شد #صلوات_وفاتحه_نثار_همشون ١۴ دی ماه ١۴٠١
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 خاطره بیسیم چی شهید حسین قجه ای، فرمانده گردان سلمان از تیپ محمدرسول الله(ص) - عملیات فتح المبین 🌴 در محاصره بسیجی ها😊 ▫️ سرانجام ساعت ۴ بامداد روز دوشنبه، دوم فروردین ۱۳۶۱ ، دستور یورش به مواضع توپخانۀ سپاه چهارم دشمن توسط به فرماندهان گردان های ، و ابلاغ شد. رزمندگان این سه گردان در پی یک درگیری برق آسا، مقر توپخانۀ سپاه چهارم ارتش عراق در ارتفاعات را به همراه تمامی آتشبارهای آنجا، یکجا به تصرف خویش درآوردند. غنائم این فتح آسمانی عبارت بودند از: ۱۸۰ قبضه توپ، شامل ۸ قبضه توپ دوربُرد ۱۸۳ میلیمتری که دشمن با آنها ناجوانمردانه ۱۸ ماه متمادی، مردم شهرهای بی دفاع و را زیر آتش می گرفت؛ همچنین، ده ها قبضه توپ ۱۲۲ و ۱۳۰ میلیمتری، همراه با تعداد کثیری زاغه های مملو از مهمات این توپخانۀ مجهز. با سر زدن خورشید روز دوم فروردین، بلافاصله به همراه فرماندۀ قرارگاه عملیاتی ؛ ، جهت بررسی و مشاهدۀ وضعیت معجزه آسای نبرد، روانۀ مواضع تازه تسخیر شدۀ نیروهای تیپ شدند. یکی از رزمندگان گردان سلمان از آن لحظات اینچنین روایت می کند: 🔹«... صبح روز دوم عید، بعد از آزادسازی ارتفاعات ، من به عنوان برادر ؛ فرماندۀ گردان سلمان در منطقه حضور داشتم. در مجاورت ما، گردان های حبیب و حمزه بودند. خبر رسید که با ، سوار یک استیشن سفید لندرور، آمده اند برای بازدید، منتها اول رفته اند به موضع گردان حمزه. این خبر که به گردان ما رسید، بچه ها غوغا کردند. دم به دقیقه به فشار می آوردند که چرا نیامده به ما سر بزند؟ بچه ها فقط می خواستند یک نظر «حاج احمد» را ببینند. به ناچار با رفتیم بغل جادۀ «عین خوش - دزفول» و کنار یک پل، را پیدا کردیم. حسین، را کنار کشید و گفت: « ! تو رو خدا بیا و سری به بچه های ما بزن.» گفت: «خاطر جمع باشید، میام.» حسین گفت: «نه! همین الآن بیا. این بچه ها منو ذلّه کردن!» بالاخره رضایت داد و آمد. وقتی رسیدیم، هنوز از ماشین پیاده نشده بود که بچه ها ریختند دور ماشین. که به دستگیرۀ درِ ماشین چسبیده بود، دیگر نتوانست در مقابل آن همه فشار مقاومت کند. به زور از ماشین جدایش کردند، بغلش کردند، بوسه بارانش کردند. بعد روی دست بلندش کردند و پی در پی برای سلامتیش صلوات فرستادند. قجه ای به شوخی به من گفت: «این بچه تهرونیا چقدر بیکارن!» 😂 📚کتاب: ------------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas 📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
🔴 عجیب است! ✍️ عجيب است حال انسان‌هایی كه می دانند می ميرند و می دانند محاكمه و به بند كشيده خواهند شد اما باز نشسته اند و دست بر روی دست ، می خورند و می خوا بند وآسوده و بی خيال! 👆 ای حکمت آمیز از ، ✏️ ▪️▫️▪️▫️▪️ا 📄 غالب های این شهید، تجلی فطرت پاک اوست و برگرفته از آیات و روایات و توجه به مبدأ و معاد 🌷 حسین بیدخ در سال۴۲ در چشم به جهان گشود و در دوم فروردین ۶۱ در عملیات در سن ۱۹ سالگی به رسید.🕊🕊محل شهادت: تپه چشمه - مزار: شهیدآباد دزفول 🖌وی قلمی پر توان و بيانی شيوا داشت و توانایی فوق العاده در انتقال مفاهیم، به طوری که هر شنونده و مخاطبی را مجذوب خود می كرد. بی شک اگر او بشهادت نمی رسید، منشأ آثار ادبی بسیار می شد و سخن او مبیّن حقایق و هدایت گر جامعه، بویژه نسل جوان بود ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas 📄 آنچه در زیر می آید، فرازی از اوست که در پادگان دوکوهه و قبل از عملیات نوشته است👇👇👇👇
📄 فرازی از "شهید حسین بیدخ" که در پادگان دوکوهه و قبل از عملیات نوشته است: 📝 چنان زندگی کن که فردا برای رفتنت وحشتی نداشته باشی ▫️آنان که به هزاران دلیل زندگی می‌کنند، نمی‌توانند به یک دلیل بمیرند و آنان که به یک دلیل زندگی می‌کنند، با همان دلیل نیز می‌میرند هر نفسی مزۀ مرگ را خواهد چشید برای عده‌ای، مرگ گلوبند زیبایی است بر گلوی دختران، و برای عده‌ای، مرگ خاری است در گلو که هرگز پایین نمی‌رود ای میراننده‌، مرگ مرا زندگی برای دیگران ساز، برای ملتم، دینم و امّتم دوربین فیلمبرداری خدا را که هیچگاه ندیدم، حالا دیدم گویی فرشتگان مأمور درحال گرفتن فیلم از مایند برادرم، چنان زندگی کن که همیشه دوربین خدا را در حال گرفتن فیلم از خود ببینی زیاد مخواب، که فردا باید سالها در زیر خاک بخوابی زیاد مخور، که برای خوردن وقت هاست زیاد مخند که دلیلی بر خندیدن نیست به هر کجا می‌روی بدان سرانجام دیدار آن دنیاست چنان زندگی کن که فردا برای رفتنت وحشتی نداشته باشی داستان قیامت، داستان حقیقی است اگر نمی‌دانی، سعی کن بدانی و اگر می‌دانی، سعی کن ببینی و اگر می‌بینی، سعی کن عمل کنی در کودکی بازی، در جوانی مستی، در پیری سستی، پس کی خداپرستی؟ از کسی کینه‌ای ندارم جز دشمنان خدا، آمریکا، شوروی و ابرقدرتهایی که حاضرند هزاران نفر بمیرند، تا خود بر مسندی که مسند نیست، تکیه زنند به همه مهر می‌ورزم، جز دشمنان دینم، ملتم، مذهبم، مکتبم و راهم خدایا به حال کسی که جز اشک سلاحی ندارد و جز یاد تو دوایی، رحم کن که محتاج یک راحمم حسین بیدخ ـ پادگان دوکوهه ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🌷شهید حسین بیدخ در سال۴۲ در چشم به جهان گشود و در دوم فروردین ۶۱ در عملیات در سن ۱۹ سالگی به رسید.🕊🕊محل شهادت: تپه چشمه - مزار: شهیدآباد دزفول 🖌وی قلمی پر توان و بيانی شيوا داشت و توانایی فوق العاده در انتقال مفاهیم، به طوری که هر شنونده و مخاطبی را مجذوب خود می كرد. بی شک اگر او بشهادت نمی رسید، منشأ آثار ادبی بسیار می شد و سخن او مبیّن حقایق و هدایت گر جامعه، بویژه نسل جوان بود ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas 📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊