eitaa logo
کشکول صلوات بر محمدوآل محمدص
228 دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
23.5هزار ویدیو
190 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم درشب #میلادحضرت_امام_حسن_عسگری_ع #پدرحضرت_صاحب_الزمان_عج #درسال_١۴٠١ این کانال درایتاراه اندازی می‌شود. #بیادشهیدبسیجی_علیرضا_فرج_زاده_وپدرمرحوممون_کربلایی_حاج_هوشنگ_فرج_زاده. که در ایام چهارمین سالگرد درگذشتش هستیم #صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ٧٢٣ 🔆سلطان زاهد 🌟 ، عارف و زاهد مشهور خراسان در قرن سوم هجرى بود . در زهد و حكمت، سخنان دل انگيزى دارد، و مردم را به قرائت قرآن، بسيار تشويق مى‏كرد . 🌟 ، و را در بسيار مؤثر مى‏دانست . 🌟نقل است كه چون به بغداد آمد ، خليفه را خبر كردند كه زاهد خراسان آمده است . 🌟او را طلب كرد و چون حاتم از در درآمد، خليفه را گفت:  اى زاهد!  خليفه گفت: من، زاهد نيستم كه همه دنيا، زير فرمان من است . 🌟زاهد تويى كه به اندك قناعت مى‏كنى و چيزى از دنيا براى خود جمع نكرده‏اى .  🌟حاتم گفت:   نه؛ زاهد تويى كه به كمترين چيز و بى‏ ارزش‏ترين متاع كه دنيا باشد، قناعت كرده‏ اى . 🌟 مگر نفرموده است كه است و تو بيش از اين اندک براى خود گرد ? نياورده اى . نصيب من از نعمت‏هاى خدا، بسى بيش از آن است كه تو دارى. پس زاهد تويى؟   ازکتاب : 📚 ، رضا بابايى ✾📚. 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 📚✾
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 📚 ٨۴٨ 🔆 🌟در صحرا مى‏گشت . تشنگى بر جانش چنگ انداخته بود . از دور كاروانى را ديد كه مى‏ آيد . نزديك آنان شد. گفت: آيا شما را آبى هست كه بنوشم. گفتند: مشك‏هاى ما نيز خالى شده است . با ما باش تا ساعتى ديگر به آبادى رسيم. 🌟مرد گفت : در ميان اسباب و اثاثيه شما جامى مى‏بينم؛ آيا آن نيز تهى است؟ گفتند: آن جام، پر است؛ اما از زهر . گفت: زهر از كجا و براى كه مى‏بريد؟ گفتند: در آن شهرى كه ما بدان سو مى‏رويم، حاكمى است كه دشمنانى دارد . برخى را به شمشير نتوانست كشت . از ما زهرى خواست تا دشمنان پنهان را با آن بكشد . چه، همه را با تيغ نمى‏ توان از ميان برداشت . مرد، گفت: آن را به من دهيد كه من را نيز دشمنى است كه به تيغ شمشير از پاى در نمى‏ آيد . 💫اميد كه اين زهر بر آن دشمن خونى كه در درون من است، كارگر افتد . جام را گرفت و خواست كه بنوشد. گفتند: اگر خواهى كه بنوشى، قطره‏ اى تو را كفايت كند، كه اين جام براى كشتن لشكرى است . 🌟گفت:   از قضا اين دشمن كه در درون من است، به عدد لشكرى است . بسا مردان كه از پاى درآورده، و بسا خون‏ها و آبروها كه ريخته و بسا آدميان كه از دشمنى او به هلاكت افتاده اند .   جام را از او گرفتند و گفتند:  💫 آن دشمن كه تو مى‏ گويى، به اين حيلت و ضربت، از پاى در نمى‏ آيد . از کتاب 📚 ، رضا بابايى ✾📚. 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 📚✾
🌻☀️🌻☀️☀️☀️🌻☀️🌻 📚 ٩١٣ آموزنده 🔆شاه شاهان ✨نوشته اندکه : روزى اسكندر مقدونى، نزد ديوجانس آمد تا با او گفت و گو كند. ديوجانس كه مردى خلوت گزيده و عارف مسلك بود، اسكندر را آن چنان كه او توقع داشت، احترام نكرد و وقعى ننهاد . اسكندر از اين برخورد و مواجهه ديوجانس، برآشفت و گفت: 🌷- اين چه رفتارى است كه تو با ما دارى؟ آيا گمان كرده‏ اى كه از ما بى‏ نيازى؟ 🌷- آرى، بى‏ نيازم . 🌷- تو را بى‏ نياز نمى‏بينم . بر خاك نشسته اى و سقف خانه ات، آسمان است . از من چيزى بخواه تا تو را بدهم . 🌷- اى شاه! من دو بنده حلقه به گوش دارم كه آن دو، تو را اميرند . تو بنده بندگان منى . 🌷- آن بندگان تو كه بر من اميرند، چه كسانى‏اند؟ 🌷- خشم و شهوت . من آن دو را رام خود كرده‏ ام؛ حال آن كه آن دو بر تو اميرند و تو را به هر سو كه بخواهند مى‏ كشند. برو آن جا كه : تو را فرمان مى‏ برند؛ نه اين جا: كه فرمانبرى زبون و خوارى وقت خشم و وقت شهوت مرد كو؟ طالب مردى چنينم كو به كو از کتاب : 📚 ، رضا بابايى ✾📚 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 📚✾