eitaa logo
کشکول صلوات بر محمدوآل محمدص
242 دنبال‌کننده
26هزار عکس
26.3هزار ویدیو
206 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم درشب #میلادحضرت_امام_حسن_عسگری_ع #پدرحضرت_صاحب_الزمان_عج #درسال_١۴٠١ این کانال درایتاراه اندازی می‌شود. #بیادشهیدبسیجی_علیرضا_فرج_زاده_وپدرمرحوممون_کربلایی_حاج_هوشنگ_فرج_زاده. که در ایام چهارمین سالگرد درگذشتش هستیم #صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جواب کوبنده امام به یک روزنامه نگار مخالف حجاب!! ‌‌● خانم امیری: این که من را بعنوان یک زن پذیرفته اید نشان میدهد نهضت ما یک نهضت مترقی است.. ‌‌● امام خمینی: من شما را نپذیرفته ام شما خودت آمدی!! اینکه شما را بپذیرم دلیل بر ترقی نیست!! ترقی زن به این چیزها نیست (بی حجابی و رقص و رفتن به سینما و...) بلکه ترقی یک زن به کمالات انسانی و نفسانی و اینکه برای جامعه کارهای صحیح وسودمند انجام دهد و کسب مدارج علمی و دانشگاه و.... است ═✧❁🌸❁✧═ @besamt_khoda ═✧❁🌸❁✧═
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
✳ یک انقلابی دو آتیشه! ✍حالا من یک«انقلابی دوآتیشه»بودم وبدون ترس از احدی،بی‌محابا [علیه رژیم]حرف می‌زدم با تعدادی از جوان‌های کرمان بر دیوارها شعارنویسی می‌کردیم. عمده‌ی شعارها مرگ بر شاه و بود. اواخر سال 56 بود. مدت‌ها امتحان برای گواهی‌نامه رانندگی می‌دادم. قبول شده‌بودم. به مرکز راهنمایی و رانندگی برای گرفتن گواهی‌نامه خود مراجعه کردم. افسری بود به نام آذری‌نسب. گفت: «بیا تو، اتفاقاً گواهی‌نامه‌ات رو خمینی امضا کرده؛ آماده‌است تحویل بگیری.» من از طعنه او خیلی متوجه چیزی نشدم. مرا به داخل اتاقی هدایت کردند. دو نفر درجه‌دار دیگر هم وارد شدندهیچ راه گریزی نبود. آن‌ها با سیلی و لگد و ناسزای غیرقابل بیان می‌گفتند: «تو شب‌ها می‌روی دیوارنویسی می‌کنی؟!» آن‌قدر مرا زدند که بی‌حال روی زمین افتادم... سه روز از شدت درد تکان نمی‌توانستم بخورم؛ اما انرژی جدیدی در خود احساس می‌کردم. ترس از کتک خوردن و شکنجه فروریخته بود. فکر کردم هر چه باید بشود، شد! ... با هر ضربه و لگدی « » در عمق وجود من حک شده‌بود. 📚 از کتاب ازچیزی نمی‌ترسیدم | زندگینامه‌ی خودنوشت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 📖 ص 64 تا 67 ☑️از کانال شهید سلیمانی چه دنیوی وچه اخروی ☺️ 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342 🌸💚🌸💙🌸 کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
✳ یک انقلابی دو آتیشه! ✍حالا من یک«انقلابی دوآتیشه»بودم وبدون ترس از احدی،بی‌محابا [علیه رژیم]حرف می‌زدم با تعدادی از جوان‌های کرمان بر دیوارها شعارنویسی می‌کردیم. عمده‌ی شعارها مرگ بر شاه و بود. اواخر سال 56 بود. مدت‌ها امتحان برای گواهی‌نامه رانندگی می‌دادم. قبول شده‌بودم. به مرکز راهنمایی و رانندگی برای گرفتن گواهی‌نامه خود مراجعه کردم. افسری بود به نام آذری‌نسب. گفت: «بیا تو، اتفاقاً گواهی‌نامه‌ات رو خمینی امضا کرده؛ آماده‌است تحویل بگیری.» من از طعنه او خیلی متوجه چیزی نشدم. مرا به داخل اتاقی هدایت کردند. دو نفر درجه‌دار دیگر هم وارد شدندهیچ راه گریزی نبود. آن‌ها با سیلی و لگد و ناسزای غیرقابل بیان می‌گفتند: «تو شب‌ها می‌روی دیوارنویسی می‌کنی؟!» آن‌قدر مرا زدند که بی‌حال روی زمین افتادم... سه روز از شدت درد تکان نمی‌توانستم بخورم؛ اما انرژی جدیدی در خود احساس می‌کردم. ترس از کتک خوردن و شکنجه فروریخته بود. فکر کردم هر چه باید بشود، شد! ... با هر ضربه و لگدی « » در عمق وجود من حک شده‌بود. 📚 از کتاب ازچیزی نمی‌ترسیدم | زندگینامه‌ی خودنوشت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 📖 ص 64 تا 67 ☑️از کانال شهید سلیمانی چه دنیوی وچه اخروی ☺️ 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342 🌸💚🌸💙🌸 کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat