☘🍀🌷🌷🌷🌷🌷🌷🍀☘
#داستان١٧٢
💠 #اصحاب_رقیم !
#پیامبر_اکرم_ص_فرمود :
سه نفر بودند که برای بعضی از حوائج خود از شهر بیرون آمدند .
در حالی که شب بود ، باران در راه آنها را فرا گرفت
برای محفوظ ماندن از سرما و جانوران به غاری پناه بردند ،
چون به درون غار رفتند سنگی بزرگ بر در آن غار افتاد و راه بیرون آمدن آنها را مسدود ساخت .
ایشان مضطرب و پریشان شدند و طمع از جان بر گرفتند و گفتند :
که هیچ کس بر حال ما مطلع نیست و بر فرض هم مطلع شوند کسی قدرت برداشتن این سنگ را ندارد .
پس راه باز شدن این گره جز اخلاص و تضرع و زاری به درگاه خدای سبحان نیست که هر یک از ما بهترین عمل صالح خود را شفیع خود آوریم شاید ، خدای متعال ما را از این مهلکه نجات عنایت فرماید .
آنگاه یکی از آنها گفت :
خداوندا !
تو عالمی که من روزی کارگرانی داشتم که برایم کار می کردند ، مردی ظهر آمد او را گفتم تو نیز کار کن و مزد بستان .
چون شام شد همه را یکسان مزد دادم ،یکی از کارگران گفت 55:
او نیم روز آمده ،
مزد من و او را یکسان می دهی ؟ گفتم :
تو را با مال من چکار ؟
مزد خود را بستان .
او در خشم شد و مزد نگرفت و رفت .
من آنچه مزد او بود گوساله ای خریدم و در میان گاوهای خود رها کردم و از آن گوساله بچه هایی متولد شدند مدتی زیاد که گذشت ،
آن مرد باز آمد ، ضعیف و نحیف و بی برگ و نوا شده بود و گفت :
مرا بر تو حقی است .
گفتم آن چیست ؟
گفت :
من همان کارگرم که مزد خود را از تو نگرفتم ، من در او نگریستم ، وی را شناختم ، دست او را گرفتم و به صحرا بردم و گفتم :
این گله گاو مال تو است و کس دیگری را در آن حقی نیست .
گفت ای مرد !
مرا مسخره می کنی ؟
گفتم :
#سبحان_الله !
این مال تو است ،
حکایت به او گفتم و همه را تسلیم وی کردم .
#بار_خدایا !
اگر می دانی که من این کار را برای رضای خاطر تو انجام دادم و هیچ غرضی دیگر در آن نداشتم ، ما را از اینجا خلاصی بخش .
که ناگاه سنگ تکانی خورد و یک سوم در غار باز شد .
دیگری گفت :
#خداوندا
در یکی از سالها قحطی بود ، زنی با جمال نزد من آمد که گندم بخرد .
به او گفتم
مراد من حاصل کن تا گندم به تو بدهم و گرنه از همان راهی که آمده ای بازگرد . وی از این عمل خودداری کرد و بازگشت .
تا این که گرسنگی به خود و بچه هایش فشار آورد ، دوباره آمد و گندم خواست ، من خواسته ام را به او گفتم ، او باز هم ابا کرد و بازگشت .
بار سوم از نهایت اضطرار و عجز نزد من آمد و گفت :
ای مرد !
بر من و بچه هایم رحم کن که از گرسنگی هلاک می شویم ، من همان سخن را به او گفتم ، این بار هم امتناع کرد .
بار چهارم چون عنان اقتدار از دست برفت ، راضی شد . من او را به خانه بردم تا به هدف شیطانی خود برسم ، دیدم که مثل بید در معرض باد بهاری می لرزد ،
گفتم :
چه حال داری ؟
گفت :
#از_خدا_می_ترسم ،
من با خود گفتم :
ای نفس ظالم !
او در حال ضرورت از خدا ترسید و تو با وجود این همه نعمت ، اندیشه عذاب او نمی کنی ،
آنگاه از کنار او برخاستم و زیادتر از آن چه می خواست به او دادم و او را رها کردم .
#بار_خدایا !
اگر این کار را محض رضای تو کردم ما را از این تنگنا ، گشادگی بخش .
همان موقع یک سوم دیگر از در غار باز شد و غار روشن گشت .
مرد سوم گفت :
#خدایا !
مرا مادر و پدر پیری بود و من صاحب گوسفند بودم .
نماز شام قدری شیر برای ایشان آوردم ، آنها خفته بودند .
مرا دل نداد که آنها را بیدار کنم ، بر بالین ایشان نشستم و گوسفندان را به حال خود گذاشتم و با آن که از تلف شدن گوسفندان بسیار می ترسیدم ولی دلم به پدر و مادرم مشغول بود و از بالین آنها برنخواستم و ظرف شیر از دست ننهادم تا آن که صبح آفتاب طلوع کرد .
آنان بیدار شدند و من آن شیر را به آنها خورانیدم .
#بار_خدایا !
اگر این کار را برای رضای تو کردم و به این عمل رضای تو را جستم ، ما را از این گرفتاری نجات ده .
آنگاه سنگ به تمامی زایل شد و راه غار باز گردید و آنها از غار بیرون آمدند .
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#درود_و_صلوات
#بر_پیامبر_اعظم _ص
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
#در_ایتا
@dastanayekhobanerozegar
#داستان۶١٨
🔺تصویری دیده نشده از
#شهیدحاج_حسن_ایرلو در کنار #سپهبدشهیدحاج_قاسم_سلیمانی
حاج #حسن_ایرلو
#آخرین_مسئولیتش_سفیر_ایران در یمن بود.
زمانی که تمام کشورها از ترس جنگ سفارتخانه های خود را در یمن بستند،
او به عنوان سفیر فعالیتش را در یمن آغاز کرد.
اورا که از پرورش یافتگان
#مکتب_آموزشی_در_پادگان
#امام_حسین_ع_تهران_بود
با پیام فرماندهی معظم کل قوا در وقت شهادتش،
با افتخار زیاد به عنوان #سید_الشهدای_پادگان
#امام_حسین_ع نام خود را جاودانه کرد.
رحمت خدا بر او که :
همانند شهید مظلوم بهشتی
که امام خمینی ره در رثایش، گفت بهشتی یک ملت بود، ایرلوی شهید را هم باید به حق گفته شودکه :
#شهید_حسن_ایرلو_هم_به_تنهایی
#یک_ملت_بود
#درود_و_صلوات
#خداوانبیاءواولیاءخدابرشهیدان
#سلیمانی_وایرلو
وپدران ومادرانشان
همسرو فرزندان، خواهرو برادرانشان وکلیه دوستان و همرزمان شهید وغیر شهیدشون
🇮🇷✌️#کانال_کشکول👇👇👇
#صلوات_بر_محمدوآل_محمدص
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
هدایت شده از کشکول صلوات بر محمدوآل محمدص
#داستان۶١٨
🔺تصویری دیده نشده از
#شهیدحاج_حسن_ایرلو در کنار #سپهبدشهیدحاج_قاسم_سلیمانی
حاج #حسن_ایرلو
#آخرین_مسئولیتش_سفیر_ایران در یمن بود.
زمانی که تمام کشورها از ترس جنگ سفارتخانه های خود را در یمن بستند،
او به عنوان سفیر فعالیتش را در یمن آغاز کرد.
اورا که از پرورش یافتگان
#مکتب_آموزشی_در_پادگان
#امام_حسین_ع_تهران_بود
با پیام فرماندهی معظم کل قوا در وقت شهادتش،
با افتخار زیاد به عنوان #سید_الشهدای_پادگان
#امام_حسین_ع نام خود را جاودانه کرد.
رحمت خدا بر او که :
همانند شهید مظلوم بهشتی
که امام خمینی ره در رثایش، گفت بهشتی یک ملت بود، ایرلوی شهید را هم باید به حق گفته شودکه :
#شهید_حسن_ایرلو_هم_به_تنهایی
#یک_ملت_بود
#درود_و_صلوات
#خداوانبیاءواولیاءخدابرشهیدان
#سلیمانی_وایرلو
وپدران ومادرانشان
همسرو فرزندان، خواهرو برادرانشان وکلیه دوستان و همرزمان شهید وغیر شهیدشون
🇮🇷✌️#کانال_کشکول👇👇👇
#صلوات_بر_محمدوآل_محمدص
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
هدایت شده از کشکول صلوات بر محمدوآل محمدص
#داستان۶١٨
🔺تصویری دیده نشده از
#شهیدحاج_حسن_ایرلو در کنار #سپهبدشهیدحاج_قاسم_سلیمانی
حاج #حسن_ایرلو
#آخرین_مسئولیتش_سفیر_ایران در یمن بود.
زمانی که تمام کشورها از ترس جنگ سفارتخانه های خود را در یمن بستند،
او به عنوان سفیر فعالیتش را در یمن آغاز کرد.
اورا که از پرورش یافتگان
#مکتب_آموزشی_در_پادگان
#امام_حسین_ع_تهران_بود
با پیام فرماندهی معظم کل قوا در وقت شهادتش،
با افتخار زیاد به عنوان #سید_الشهدای_پادگان
#امام_حسین_ع نام خود را جاودانه کرد.
رحمت خدا بر او که :
همانند شهید مظلوم بهشتی
که امام خمینی ره در رثایش، گفت بهشتی یک ملت بود، ایرلوی شهید را هم باید به حق گفته شودکه :
#شهید_حسن_ایرلو_هم_به_تنهایی
#یک_ملت_بود
#درود_و_صلوات
#خداوانبیاءواولیاءخدابرشهیدان
#سلیمانی_وایرلو
وپدران ومادرانشان
همسرو فرزندان، خواهرو برادرانشان وکلیه دوستان و همرزمان شهید وغیر شهیدشون
🇮🇷✌️#کانال_کشکول👇👇👇
#صلوات_بر_محمدوآل_محمدص
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat