eitaa logo
کشکول صلوات بر محمدوآل محمدص
238 دنبال‌کننده
28.1هزار عکس
30هزار ویدیو
222 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم درشب #میلادحضرت_امام_حسن_عسگری_ع #پدرحضرت_صاحب_الزمان_عج #درسال_١۴٠١ این کانال درایتاراه اندازی می‌شود. #بیادشهیدبسیجی_علیرضا_فرج_زاده_وپدرمرحوممون_کربلایی_حاج_هوشنگ_فرج_زاده. که در ایام چهارمین سالگرد درگذشتش هستیم #صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کشکول آیه و حدیث
☀️☀️☀️✨﷽✨☀️☀️☀️ 📚 ١٢٢٧ 🔴 برای مردی از انصار شهادت داد، که او از اهل بهشت است. مردم می خواستند بدانند که علت بهشتی بودن او چیست؟ وقتی از احوال و اعمال او جست و جو کردند فهمیدند، عمل زیادی انجام نداده است. مگر این که وقتی از رختخواب خود بر می خیزد می گوید و شب که می خوابد جز برای برنمی خیزد. از او سؤال شد تو چه عمل خاصی انجام می دهی که بهشتی شده ای؟ او در جواب گفت: کاری جز آنچه می دانستید انجام نمی دهم، مگر این که نسبت به مسلمانی نمی کنم و بر کسی که خداوند نعمتی به او داده است نمی ورزم. 📚 محجه البیضاء ، ج 5 ص 325 🔅حضرت علیه السلام فرمود: خداوند فرموده است: دشمن نعمت من است و از قضای من، در خشم است و از آنچه قسمت بندگانم کرده ام ناراضی است. 📚 محجه البیضاء ، ج 8 ص 156 📚 / محمد رضا اکبری ، ص 50 . ☀️ 💠 💠💠 کانال 👇👇👇👇 @kashkooleayevahadis 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 👇👇👇 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆
📚 ١٢٢٨ 🔻داستان عجیب شهید فاطمیون که حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) توصیه‌اش را کردند 🔸شهید یکی از شهدای مدافع حرم است که فروردین ۹۳ در دفاع از حرم حضرت زینب(س) به درجه رفیع شهادت نایل آمد و در امام‌زاده عقیل اسلامشهر به خاک سپرده شد. 🔸روزی که قرار بود پیکر سیدمحمدتقی را در امام‌زاده عقیل بن ابالفضل العباس(ع) دفن کنند؛ هنوز ساعاتی مانده بود تا این شهید را به امامزاده بیاورند و کسی از صاحب قبر خبر نداشت که اتفاقی نادر روی داد. 🔸خانمی همراه همسر خود وارد گلزار شهدای امام‌زاده عقیل شد و از صاحب قبری که در حال آماده سازی بود سوال کرد. مسئول حاضر در گلزار شهدا پاسخ داد که یک شهید مدافع حرم را به اینجا خواهند آورد و ما این مزار را برای او آماده میکنیم. با شنیدن این سخن آن‌ها شروع به بی‌قراری و گریه نمودند. 🔸وقتی مسئولین علت بی‌قراری این زوج را جویا شدند، مرد جوان پاسخ داد: دیشب همسرم حضرت زهرا(س) را در رویا اینگونه مشاهده نمودند که می‌فرمود: "فردا شهیدی را که در راه دفاع از دخترم به شهادت رسیده، به امامزاده عقیل خواهند آورد. حتما به پیشوازش برو…!" 💠 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆 به گروه دوستان یا حسین ع گو دعوتید 🥀🌺☘🌴♥️🌴☘🌺🥀 ♥️♥️ اللهم عجل لولیک الفرج ♥️♥️ ♥️
📚 ١٢٢٩ 🔻زامبی پالمارس یک مهاجر آفریقایی مسلمان (اهل کنگو) بود که او را به عنوان قهرمان مقاومت و مبارزه با برده داری و استعمارگران هلندی و پرتغالی یاد می‌کنند و سرانجام در سال ۱۶۹۵ میلادی سرش رو از بدنش جدا کردند؛ به همین مناسبت در برزیل هر ساله در ۲۰ نوامبر به عنوان "روز بیداری" جشن می گیرند. 🔸واژه ی انگلیسی "zombie" اولین بار در تاریخ ۱۸۱۹ توسط رابرت ساوتی زندگینامه نویس بریتانیایی ثبت شد و در سینمای هالیوود در فیلم های با ژانر ترسناک و تخیلی به مرده متحرک و آدم خوار «زامبی» می گویند. ✍️ مالکوم ایکس : "رسانه ها قدرتمندترین موجود روی زمین هستند. آنها این قدرت را دارند که بیگناهان را مجرم جلوه دهند و مجرمان را بی گناه کنند و این قدرت است. زیرا آنها ذهن توده ها را کنترل می کنند" 🗣️یا حیدر کرار --------------------------------------------- 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆 به گروه دوستان یا حسین ع گو دعوتید ┅═══🍃✼🇮🇷✼🍃═══┅
8.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 ١٢٣٠ ♻️✊ قهرمان داریم تا قهرمان 🔸قهرمان تو یه فوتبالیسته، چرا؟ چون گل زده! باشه، ولی این قهرمانت تا صدها میلیارد تومن توی حسابشون نمی‌ریختن، حاضر نمی‌شدن یه لگد به توپ بزنه! این قهرمانا به خاطر یه ویزا و اقامت، حاضرن کشورشون را دو دستی بفروشن. از نظر من اون فقط یک بازیکنه که بازی کرده و بابتش پول هنگفتی گرفته. ولی قهرمان من اینا هستن... به صورتاتشون نگاه کن به بدن‌های یخ زده‌شدن نگاه کن قهرمان من اینا هستن، حقوق یک سالشون به اندازه دستمزد یک روز این سلبریتی‌های ورزشی و هنری است. دستشون را می‌بوسم و در برابرشون تعظیم و احترام می‌کنم 🔹لحظات باورنکردنی از تعویض شیفت سبزپوشان تیپ ۴۸ فتح استان کهگیلویه و بویراحمد در سرمای شدید. 🔹چند روز قبل بود در بهمن ۱۴۰۱ داوود جاودانیان از بسیجیان تیپ ۴۸ فتح در همین سرمای شدید در  حین انجام ماموریت به علت سرمای شدید به شهادت رسید. 🔹تیپ ۴۸ فتح استان مدتی است در شمال غرب کشور در حال مرزبانی از مرزهای میهن عزیزمان هستند. 👆👆👆👆👆 اینها هستند. 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆 به گروه دوستان یا حسین ع گو دعوتید
📚 ١٢٣١ 🔴 ‏وقتی تاج الملوک مادر محمدرضا متوجه رابطه جنسی فریدون جوادی و فرح در کاخ میشه به فرح تشر میزنه و میگه زنیکه گدا جلو کارکنان کاخ حیا کن! 🔹 فرح به تاج الملوک میگه؛ محمدرضا مرا آزاد گذاشته! حالا باید به تو حساب پس بدم؟ من آزادم و اختیار "پائین تنه ام" را دارم ✍️خاطرات تاج الملوک ص۴۶۵ 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆 به گروه دوستان یا حسین ع گو دعوتید
📚 ١٢٣٢ به روی سرخودش گذاشته 🔴 ۴٣ ساله ما سوار قطار درستی شدیم فقط تعمدی میخوان خط حرکتش رو تغییر بدن... 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆 به گروه دوستان یا حسین ع گو دعوتید
48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 ١٢٣٣ انتشار اسناد محرمانه دوران پهلوی/ یکبار برای همیشه! طولانی اما مفید! وقتی راجب دوران شاه حرف میزنن. اطلاعات کافی نداری و‌ نمیدونی‌چی بگی؟ حتی خودتم تو ذهنت کلی شبهه داری! این کلیپ رو کامل ببینید ●▬▬▬▬๑🌐๑▬▬▬▬▬● کانال 👇👇👇👇 @kashkooleayevahadis ●▬▬▬▬๑🌐๑▬▬▬▬▬●
✨﷽✨ 📚 ١٢٣۴ 🔴 ماجرای عجیب دکتری که همه مردان را زن می‌دید! ✍دکتر حاج حسن توکلی از شاگردان عارف بالله شیخ رجبعلی خیاط، نقل می کند: روزی من از مطب دندان سازی خود حرکت کردم که جایی بروم، سوار ماشین شدم، میدان فردوسی یا پیش تر از آن اتوبوس نگه داشت، جمعیتی بالا آمد، سپس دیدم راننده زن است، نگاه کردم همه زن هستند همه یک شکل و یک لباس! دیدم بغل دستم هم زن است! خودم را جمع کردم و فکر کردم اشتباهی سوار شده‌ام. اتوبوس نگه داشت و خانمی پیاده شد، آن زن که پیاده شد همه مرد شدند! با این که ابتدا بنا نداشتم پیش شیخ بروم از ماشین که پیاده شدم جهت روشن شدن قضیه رفتم پیش مرحوم شیخ، قبل از این که من حرفی بزنم شیخ فرمود: «دیدی همه مردها زن شده بودند! چون مردها به آن زن توجه داشتند، همه زن شدند!» بعد گفت: « وقت مردن هر کس به هر چه توجه دارد، همان جلوی چشمش مجسم می‌شود، ولی محبت امیر المومنین (ع) باعث نجات می‌شود» «چقدر خوب است که انسان محو جمال خدا شود... تا ببیند آن چه دیگران نمی‌بینند و بشنود آن چرا دیگران نمی‌شنوند.» 🔰 امروزه روانشناسان به این نتیجه رسیده‌اند که انسان به هر چه توجه و تمرکز نماید همان چیز در روح و ضمیر باطنش نقش می‌بندد و در عالم خارج به ظهور می‌رسد! چه خیر اخلاقی و چه شر باشد. 🌕 راستی توجه و تمرکز ما به امام عصر ارواحنا فداه در زندگی چقدر می باشد؟ 📚 کیمیای محبت، ص176 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
کشکول صلوات بر محمدوآل محمدص
#پدرشهیدعلیرضافرج_زاده مرحوم کربلایی #حاج_هوشنگ_فرج_زاده در ١٣ رجب ولادت حضرت امیر ع در محل خانه ی
💐 ١٢٣۵ مومن زرنگ یعنی پدرم! سال ۱۳۸۹ بود به هر زحمت وثیقه جور شد ۱۵ میلیون و به حساب نظام وظیفه واریز شد کلاس های حج عمره را رفتیم و آماده ی حج عمره شدیم همسفر شدن با پدر شهید علیرضا فرج زاده که پدر بزرگ من هم هستند خودش سعادتی بود. مدینه که اصلا بوی رسول‌الله میده روضه منوره ، ستون های مسجد النبی و حال و هوای قبرستان بقیع که ایکاش جای مزار مادرمون مشخص بود هر روز برای زیارت و نماز با هوشنگ خان و پدرم وسط ایوان بزرگ می نشستیم قرآن می خواندیم هوشنگ خان هم خیلی حس خوبی داشت از اون بیشتر ما حس و حال می گرفتیم و می رفتیم برای عبادت کردن داخل مسجد النبی، دوربین بردن داخل مسجد الحرام و مسجد النبی خیلی سخت بود اما من دوربین خودم رو می بردم بعد از زیارت حضرت رسول و نماز های داخل روضه منوره که هر وقت به یادش می افتم باز دوباره دلم تنگ حال و هوای مدینه میشه عازم مکه مکرمه شدیم هنوز طعم خرمایی که پدرم تو مسجد شجره برامون خرید زیر زبونم هست ۱۳ سال مثل برق گذشته اما خاطرات خوب حج عمره یادم نمیره قبل از رفتن به مکه باید محرم می‌شدیم این زحمت رو پدرم برام انجام داد دعاها رو من می‌خواندم برای پدر و پدربزرگم اما پدرم من را محرم کرد خیلی فضای خوبی بود بعد از انجام حج عمره تو گرمای آخر خرداد و اوایل تیرماه عربستان قرار بود چند روز بعدش هر کسی دوست داشت دوباره عمره بجای بیاره اون هم بجا آوردیم نوبت به بازگشت که رسید پدرم یه ایده خلاقانه به ذهنش رسید ایشون با توجه به تاریخ قمری و نزدیک بودن به ایام البیض رجبیه پیشنهاد دادند که اگر بشه بمونیم مکه و با کاروان دیگه ای برگردیم کارهای این اعتکاف رو خودشون انجام دادند هتل ما تو مکه یکی از بهترین هتل های زمان خودش بود هتل بعثه دارالهادی سرچ کنید عکس هاش هست یکی از هتل های به شدت نو و شیک در اواخر دهه ۸۰ از اونجا منتقل شدیم به هتل کریستاله پدر بزرگم و مادر بزرگم داخل هتل موندن و ما رفتیم داخل مسجدالحرام سه روز اعتکاف داخل مسجدالحرام هنوز هم مثل یه رویا و خواب نیمه شب میمونه برام ولی تجربه ی به شدت بی نظیری بود عکسهایی که میگذارم بخشی ش مربوط به همون روزهاست خاطره ای که هیچ وقت از یاد نمیره قرآن خواندن هوشنگ خان آدم رو دلتنگش می‌کنه این دلتنگی نه بخاطر اون مغازه سوپرمارکت بود بخاطر فطرت پاک این مرد ، بخاطر ایمان ش ، بخاطر اعتقاد قوی ای که داشت هست خلاصه ، وارد مسجد الحرام شدیم می دونستم که باید سه روز داخل مسجد الحرام باشم بخاطر همین یه دور داخل مسجد زدیم بهترین جای مسجد برای عبادت و شب نشینی رو پیدا کردیم روز اول مستقر شدیم ولی از اون طرف مادرم جای خوبی نداشت روز اول رو کامل به یاد امام حسین و عطشش اشک ریخت وقتی افطار متوجه شد کلی با هم خندیدیم بعد آمد پیش ما کمی بعدتر یک مرد وسط سنگ راهروی مسجد الحرام ولو شد متوجه شدیم که از عطش غش کرده با هم صحبت کردیم مشهدی بود اسمش آقای مدبر بود، خادم امام رضا رفیق شدیم و هنوز با هم ارتباط داریم بگذریم سحر نون و پنیر می خوردیم شب قاچاقی برامون از هتل کباب و نون می آوردن😁😁😁 روز اول شب بعد از افطار و نماز رفتیم برای زیارت جای تولد حضرت علی روزها می خوابیدیم البته به زحمت چون دائم شرطه می اومد و نمیذاشت استراحت کنیم بشکن می زد و می گفت بلند شید بشینید مسجد جای خواب نیست شب ها عبادت می کردیم و قرآن می خواندیم روز دوم گذشت تا اینکه روز سوم و اعمال ام داوود آقای مدبر برای ام داوود برنامه خاصی داشت بعد از خواندن قرآن با حاج آقا و هوشنگ خان و مادربزرگم زیر ناودان طلا رفتیم و دعای ام داوود خواندیم لحظات عجیبی بود هر کسی از خدای بزرگ چیزی میخواست اما صدر حوائج فرج آقا امام زمان بود دعای ام داوود تمام شد وقت نماز سبک بودیم و خالص و انگار تازه زاده شده بودیم بعدش هم که یکی دو روز استراحت و بازگشت به خانه از اون روز همه جزییات ش کاملا یادمه خاطره ای که هیچوقت یادم نمیره https://twitter.com/F_Mazhelan/status/1622668735872917504?t=5PVjjQHycy_H5Aj2x-XKNA&s=19 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆 به گروه دوستان یا حسین ع گو دعوتید
💐 ١٢٣۶ 🔆 داستان از بهلول عاقل 🌟آورده اند که یکی از بازرگانان بغداد با غلام خود در کشتی نشسته و به عزم بصره در حرکت بودند ونیز در همان کشتی بهلول و جمعی دیگر بودند . 🌟غلام که تاکنون سوار کشتی نشده بود به همین دلیل از تلاطم دریا وحشت داشت و مدام گریه وزاري می نمود . مسافران از گریه و زاري آن غلام به ستوه آمدند 🌟از آن میان بهلول از صاحب غـلام خواسـت تـا اجازه دهد به طریقی آن غلام را ساکت نماید . بازرگان اجازه داد . بهلول فوري امرنمود که طنابی را دور بدن غلام پیچاندند و غـلام را بـه دریا انداختند و چون نزدیک به هلاکت رسـید او را بیـرون آوردنـد . 🌟غـلام از آن پـس بـه گوشـه اي از کشتی ساکت و آرام نشست . اهل کشتی از بهلول سوال نمودند در این عمل چه حکمت بود که غلام ساکت و آرام شد ؟ 🌟بهلول گفت : این غلام قدر عافیت این کشتی را نمی دانست و چون به دریا افتاد فهمید که کـشتی جـاي امن و آرامی است . 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆 به گروه دعوتید
💐 ١٢٣۵ مومن زرنگ یعنی پدرم! سال ۱۳۸۹ بود به هر زحمت وثیقه جور شد ۱۵ میلیون و به حساب نظام وظیفه واریز شد کلاس های حج عمره را رفتیم و آماده ی حج عمره شدیم همسفر شدن با پدر شهید علیرضا فرج زاده که پدر بزرگ من هم هستند خودش سعادتی بود. مدینه که اصلا بوی رسول‌الله میده روضه منوره ، ستون های مسجد النبی و حال و هوای قبرستان بقیع که ایکاش جای مزار مادرمون مشخص بود هر روز برای زیارت و نماز با هوشنگ خان و پدرم وسط ایوان بزرگ می نشستیم قرآن می خواندیم هوشنگ خان هم خیلی حس خوبی داشت از اون بیشتر ما حس و حال می گرفتیم و می رفتیم برای عبادت کردن داخل مسجد النبی، دوربین بردن داخل مسجد الحرام و مسجد النبی خیلی سخت بود اما من دوربین خودم رو می بردم بعد از زیارت حضرت رسول و نماز های داخل روضه منوره که هر وقت به یادش می افتم باز دوباره دلم تنگ حال و هوای مدینه میشه عازم مکه مکرمه شدیم هنوز طعم خرمایی که پدرم تو مسجد شجره برامون خرید زیر زبونم هست ۱۳ سال مثل برق گذشته اما خاطرات خوب حج عمره یادم نمیره قبل از رفتن به مکه باید محرم می‌شدیم این زحمت رو پدرم برام انجام داد دعاها رو من می‌خواندم برای پدر و پدربزرگم اما پدرم من را محرم کرد خیلی فضای خوبی بود بعد از انجام حج عمره تو گرمای آخر خرداد و اوایل تیرماه عربستان قرار بود چند روز بعدش هر کسی دوست داشت دوباره عمره بجای بیاره اون هم بجا آوردیم نوبت به بازگشت که رسید پدرم یه ایده خلاقانه به ذهنش رسید ایشون با توجه به تاریخ قمری و نزدیک بودن به ایام البیض رجبیه پیشنهاد دادند که اگر بشه بمونیم مکه و با کاروان دیگه ای برگردیم کارهای این اعتکاف رو خودشون انجام دادند هتل ما تو مکه یکی از بهترین هتل های زمان خودش بود هتل بعثه دارالهادی سرچ کنید عکس هاش هست یکی از هتل های به شدت نو و شیک در اواخر دهه ۸۰ از اونجا منتقل شدیم به هتل کریستاله پدر بزرگم و مادر بزرگم داخل هتل موندن و ما رفتیم داخل مسجدالحرام سه روز اعتکاف داخل مسجدالحرام هنوز هم مثل یه رویا و خواب نیمه شب میمونه برام ولی تجربه ی به شدت بی نظیری بود عکسهایی که میگذارم بخشی ش مربوط به همون روزهاست خاطره ای که هیچ وقت از یاد نمیره قرآن خواندن هوشنگ خان آدم رو دلتنگش می‌کنه این دلتنگی نه بخاطر اون مغازه سوپرمارکت بود بخاطر فطرت پاک این مرد ، بخاطر ایمان ش ، بخاطر اعتقاد قوی ای که داشت هست خلاصه ، وارد مسجد الحرام شدیم می دونستم که باید سه روز داخل مسجد الحرام باشم بخاطر همین یه دور داخل مسجد زدیم بهترین جای مسجد برای عبادت و شب نشینی رو پیدا کردیم روز اول مستقر شدیم ولی از اون طرف مادرم جای خوبی نداشت روز اول رو کامل به یاد امام حسین و عطشش اشک ریخت وقتی افطار متوجه شد کلی با هم خندیدیم بعد آمد پیش ما کمی بعدتر یک مرد وسط سنگ راهروی مسجد الحرام ولو شد متوجه شدیم که از عطش غش کرده با هم صحبت کردیم مشهدی بود اسمش آقای مدبر بود، خادم امام رضا رفیق شدیم و هنوز با هم ارتباط داریم بگذریم سحر نون و پنیر می خوردیم شب قاچاقی برامون از هتل کباب و نون می آوردن😁😁😁 روز اول شب بعد از افطار و نماز رفتیم برای زیارت جای تولد حضرت علی روزها می خوابیدیم البته به زحمت چون دائم شرطه می اومد و نمیذاشت استراحت کنیم بشکن می زد و می گفت بلند شید بشینید مسجد جای خواب نیست شب ها عبادت می کردیم و قرآن می خواندیم روز دوم گذشت تا اینکه روز سوم و اعمال ام داوود آقای مدبر برای ام داوود برنامه خاصی داشت بعد از خواندن قرآن با حاج آقا و هوشنگ خان و مادربزرگم زیر ناودان طلا رفتیم و دعای ام داوود خواندیم لحظات عجیبی بود هر کسی از خدای بزرگ چیزی میخواست اما صدر حوائج فرج آقا امام زمان بود دعای ام داوود تمام شد وقت نماز سبک بودیم و خالص و انگار تازه زاده شده بودیم بعدش هم که یکی دو روز استراحت و بازگشت به خانه از اون روز همه جزییات ش کاملا یادمه خاطره ای که هیچوقت یادم نمیره https://twitter.com/F_Mazhelan/status/1622668735872917504?t=5PVjjQHycy_H5Aj2x-XKNA&s=19 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆 به گروه دوستان یا حسین ع گو دعوتید
💐 ١٢٣۶ 🔆 داستان از بهلول عاقل 🌟آورده اند که یکی از بازرگانان بغداد با غلام خود در کشتی نشسته و به عزم بصره در حرکت بودند ونیز در همان کشتی بهلول و جمعی دیگر بودند . 🌟غلام که تاکنون سوار کشتی نشده بود به همین دلیل از تلاطم دریا وحشت داشت و مدام گریه وزاري می نمود . مسافران از گریه و زاري آن غلام به ستوه آمدند 🌟از آن میان بهلول از صاحب غـلام خواسـت تـا اجازه دهد به طریقی آن غلام را ساکت نماید . بازرگان اجازه داد . بهلول فوري امرنمود که طنابی را دور بدن غلام پیچاندند و غـلام را بـه دریا انداختند و چون نزدیک به هلاکت رسـید او را بیـرون آوردنـد . 🌟غـلام از آن پـس بـه گوشـه اي از کشتی ساکت و آرام نشست . اهل کشتی از بهلول سوال نمودند در این عمل چه حکمت بود که غلام ساکت و آرام شد ؟ 🌟بهلول گفت : این غلام قدر عافیت این کشتی را نمی دانست و چون به دریا افتاد فهمید که کـشتی جـاي امن و آرامی است . 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆 به گروه دعوتید