💥 تلنگری زیبا برای توبه واقعی 💠 آیت الله مجتهدی تهرانی ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ امام على عليه السلام : فاعتَبِرُوا بما كانَ مِن فِعلِ اللّه ِ بِإبليسَ ؛ إذ أحبَطَ عَمَلَهُ الطَّويلَ و جَهدَهُ الجَهِيدَ (الجميلَ) . و كانَ قد عَبَدَ اللّه َ سِتَّةَ آلافِ سَنَةٍ ، لا يُدرى أ مِن سِني الدُّنيا أم مِن سِني الآخِرَةِ عن كِبْرِ ساعَةٍ واحِدَةٍ . از كارى كه خدا با ابليس كرد عبرت بگيريد ؛ چه كار دراز مدت و كوشش هاى توان فرساى او را به سبب لحظه اى تكبر باطل ساخت . او شش هزار سال خدا را پرستش كرده بود كه معلوم نيست ، آيا از سالهاى دنياست يا از سالهاى آخرت . ( نهج البلاغة : الخطبة ۱۹۲ ) 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋

🌺لقبی که خداوند به امام علی علیه السلام داد! 💠امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: 🏹 آن که دعا می کنند و عمل ندارد همچون تیر اندازی است که تیر دارد ولی سیبل ندارد. 📚 مستدرک الوسائل جلد ۵ صفحه ۲۱۷ 🎙#استادمسعودعالی #سخنرانی 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋

🎙بشنوید: «رضا به داده بده، وز جبین گره بگشای» #استاد_وزیری_فرد 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋

🌺👌میخوای که با خدا دوست بشی؟! #سخنرانی 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋

🌻🌥🌻🌥🌻🌥🌻 #تمثیلات مثل سیم 🔶بعضی می گویند فایده ی امام غائب چیست ؟ ائمه هدی واسطه فیض الهی برای موجودات دیگر هستند 🌿 برای اینکه لامپ روشن شود 💡 نیاز به سیمی است که واسطه شود بین کنتور و لامپ ! 🌀حال یا این سیم رو کار است و ما می بینیم (امام حاضر ) و یا این سیم تو کار است و دیده نمی شود (امام غائب ) 💠در روایات است که امام غائب مانند خورشید پشت ابر است ، فقط نور او ضعیف شده است 🌥 اما هنوز هم زندگی تمام موجودات به خاطر اوست🌱 🌻🌥🌻🌥🌻🌥🌻 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋

#تـــــلنـگـــر ‌هیـچ‌وقت توزندگی‌تون‌هیـچ‌چیزیتون‌رو با‌بقیـه‌مقایسـه‌نکنیـد🚫 چه‌وضـع‌زندگی‌تون چه‌شغل‌یا‌تحصیلاتتون چه‌حتی‌همسـر‌یا‌فرزندتون اولین‌قیـاس‌کننـده‌ی‌دنیا شیـطان‌بود! آتش‌راباخاک‌مقایسـه‌کرد!-'🌱 #تلنگر •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋

در محضر قرآن 💫 🕋 رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَآ إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ سوره بقره/۲۸۶ خدایا چیزی که توان تحملش رو نداریم قسمت ما نکن #درمحضرقرآن 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋

🦋بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیـم🦋 🍃میخوای به دوستت،خواهرت یا برادرت هدیه بدی؟ نمیدونی چی بدی؟ دوست داری کادوی معنوی بدی که اثر گذار باشه؟🕊 من این کانال رو بهت پیشنهاد میدم!👇 محصولاتِ فرهنگی https://eitaa.com/joinchat/3792896179C99c6e38327 هدایای مناسب برای مساجد،پایگاه هاو... کانالی پر از محصولات فرهنگی و مذهبی مثل: قرآن های رنگی-مهر وتسبیح-جانماز های گلگلی و شهدایی-گیره روسری-پیکسل و جاکلیدی🌸

#story | #استوری همه آباد نشینان ز خرابی ترسـند من خرابت شدم و دم‌به‌دم آبادترم💔🌱 -حسین‌(ع)- •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋

💘عاشق #قرآن بود! تمام مسیرهشت کیلومتری شناسایی تاخاکریزخودمان را، یک نفس میدویدکه نکند نماز شبش قضا شود! ⬆️ این بود که شد شهید زین الدین! هزینه ها داد تا برات شهادت گرفت 🎤 روایتگری : حاج حسین کاجی #نماز_شب 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋

#طنزجبهه 🌸زندگی در جزیره مجنون پدافندی جزیره مجنون شمالی بودیم. سیزده کیلومتر از خشکی فاصله داشتیم. دقیقا توی آبراه نینوا و چهار راهی که سه آبراه دیگر را به هم وصل می‌کرد مستقر شدیم. ولی مشکل اصلی ما آبزیان هور و پشه های موزی آنجا بودند. در اولین روز استقرار متوجه مشکل اساسی تری شدیم. آن هم دستشویی رفتن بچه ها روی آب بود. وقتی داشتم به طرف دستشویی می‌رفتم دیدم بهمن دارد شلوار خودش را در می‌آورد. به او گفتم : - معلومه چکار می‌کنی؟! -دارم میرم مستراح.... -خوو چرا شلوارت درآوردی و با شورت می‌خوای بری؟! -بفرما اینجا ولمون نکنیا.... -بیا اول خودت برو تا ببینی چه بدبختیه! آفتابه را از او گرفتم. خوشحال بودم که زودتر برم و به کارهایم برسم. وقتی وارد دستشویی شدم. همه چی طبیعی بود. دورو برم را برانداز کردم. از پشت پتوی سربازی سیاه رنگی که به عنوان در دستشوی آویزان کرده بودیم سرم را بیرون آوردم و گفتم : - می‌گم اینجا که خبری نیس؟!....هست؟! - نه، نه راحت باش..... - فقط از ای پشه سبزا می‌ترسی؟! - نه....ماشالله چقده حرف می‌زنی خوو بشین تمامش کن دیگه.... با خیالی راحت پاهایم را در دو طرف سنگ دستشوی گذاشتم. البته سنگ دستشوی ها از یک پلیت نازک ورقی استفاده می شد که تا پاهایت را روی آن می گذاشتی سروصدایی عجیب به راه می افتاد و همین صداها عامل بدبختی بزرگتری می شد. با خیال راحت نشستم. تا روی دستشویی نشستم از زیر پاهایم صداهایی عجیب و غریبی به راه افتاد. ناخودآگاه به زیر پاهایم و توی سوراخ دستشویی نگاه کردم. دیدم بیشلمبو های سیاه و براقی که برای جمع آوری و خوردن از سرو کول خود بالا می‌رفتند. احساس کردم الان به خودم حمله خواهند کرد. فریادی زدم و بیرون پریدم. دیدم بهمن دستانش را روی صورتش گرفته و بلند بلند می خندد..... داد می‌زد آهای بیاین کشف حجاب کرده... سریع توی آب پریدم و خودم هم حسابی می خندیدم. ولی هیچ وقت اینقدر نترسیده بودم. ..... 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋

هر کاری کنی یکی ناراضیه، پس برای کسی کار نکن #فقط_خدا💗💖 مراقب اعمالمون باشیم... شهید حسین معز غلامی🌷 #شبتون_شهدایی #شهدا_شرمنده_ایم #خاطرات_شهدا 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋