eitaa logo
🕋 کشکول معنوی 🕋 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ #امام_زمان مذهبی
47.5هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
10.1هزار ویدیو
33 فایل
مجموعه کانالهای کشکول معنوی مدیریت : 👈 @mosafer_110_2 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝 #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🌸🍀🌼🌸🍀 🔻تُهمت🔻 ✍ قرآن کریم می‌فرماید یکی از نام‌های «یوم الحساب» است: ↫ یعنی روزی كه خداوند به حسابِ اعمالِ بندگان رسیدگی میکند.✔ ☝️ بعد هم می‌فرماید، روز از همه اعمالِ ریز و درشتی که تو دنیا انجام دادید، سوال میشه: لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ. (نحل/۹۳) 👈 قطعاً شما درباره كارهائی كه انجام میدادید، مورد سئوال واقع می‌شوید. 📣📣 حالا نکته مهم اینجاست:👇 ☝️ روز از همه اعمال سوال میشه، ولی قرآن بعضی از اعمال رو به طورِ خاص اسم میاره، و تاکید میکنه که روز از اینها سوال میشه. یعنی اینها خیلی مهمه.✅️ یکی از اون مواردِ خیلی مهم ، یا همون است:😨👇 تَاللهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ. (نحل/۵۶) 👈 سوگند به خدا، قطعاً درباره افترا‌هایی که در دنیا می‌زدید، سئوال خواهد شد. كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ👈 یعنی افتراهایی که می‌زدید. 🗣 حواسمون باشه ⛔️ تهمتهایی که زدیم... ⛔️ آبروهایی که از مردم بردیم.... ⛔️ دروغهایی که گفتیم... ⛔️ غیبتهایی که کردیم... ☝️ دونه دونه‌اش رو باید جواب پس بدیم. ❌ یکی از مسائلِ عمده‌ای که عالمِ برزخ و قیامتِ ما رو تاریک و ظلمانی میکنه🕳، پشت سرِ مردم حرف زدن👥، و است.😱😰😨 ✅ و برعکس، یکی ازچیزهایی که عالمِ برزخ و قیامتِ ما رو روشن و نورانی میکنه💡، از کار مردم است.😇😊☺️ ❌ اگر حرفی که پشت سر مردم میزنیم، راست باشه👈 میشه ❌ امّا اگر حرفی که پشت سر مردم میزنیم، دروغ باشه👈 میشه بنابراین: ⛔️ بدتر از ⛔️ ، ، ، ، ، ، ، . ڪانال‌ ڪشکول_معنوی👇 🆔 ➠ @kashkoolmanavi ◆ 📮نشردهید،رسانه قرآن وعترت باشید📡
(📛) | در قیامت، عابدی را دوزخش انداختند! هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند! داد میزد خوانده ام هفتاد سال هر شب نماز پس چه شد اینک ثواب ِآن همه راز و نیاز!! یک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه‌ات؟ تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات گفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتی ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت بر او طفلکی هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو 👌🌸 ● 🌹 -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi
✨﷽✨ ✅مراقب اعمالمان باشیم! ✍خیلی مراقب باشید. مخصوصاً ‌زدن و غیبت ‌کردن؟ چرا ما این‌قدر بی‌خیال شده‌ایم؟! وقتی روایت به ما می‌فرماید: شدیدتر از ٧٠ زنای محصنه در مسجدالحرام است، توجّه کنید که چقدر این سنگین است! تازه این غیبت است، گناه تهمت خیلی بیشتر است. خیلی راحت می‌نشینیم تهمت می‌زنیم. در گروهای مجازی، چیزی که به آن یقین نداریم چیزی که ندیده‌ایم، بیان می‌کنیم. در تلفن همراه ما آمده، سریع این را برای دیگران ارسال می‌کنیم. همین‌جا ارواحنافداه می‌فرمایند: تو دیگر از ما جدا هستی. 💥کاری انجام ندهید که هرچه زحمت می‌کشید، می‌بینید خبری نیست. هرچه یاصاحب‌الزّمان می‌گویید، می‌بینید خبری نیست. این‌ها را بفهمید که منشأش از کجاست. و اِلّا می‌فرمایند: هرجا هستید، هروقت با ما کار دارید «فَحَرِّکْ شَفَتَیْک، فَاِنَّ جَوابَکَ یَأتیکَ» دو لبتان را تکان دهید ما سریع به شما جواب می‌دهیم. حالا این جواب نمی‌رسد یک جای کارمان لنگ است. کارمان اشتباه است. 📚حاج آقا زعفری زاده -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
✍️ 💠 ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و می‌خواست قصه را فاش کند. باور نمی‌کردم حیدر اینهمه بی‌رحم شده باشد که بخواهد در جمع را ببرد. اگر لحظه‌ای سرش را می‌چرخاند، می‌دید چطور با نگاه مظلومم التماسش می‌کنم تا حرفی نزند و او بی‌خبر از دل بی‌تابم، حرفش را زد:«عدنان با تکریت ارتباط داره، دیگه صلاح نیس باهاشون کار کنیم.» 💠 لحظاتی از هیچ کس صدایی درنیامد و از همه متحیرتر من بودم. بعثی‌ها؟! به ذهنم هم نمی‌رسید برای نیامدن عدنان، اینطور بهانه بتراشد. بی‌اختیار محو صورتش شده و پلکی هم نمی‌زدم که او هم سرش را چرخاند و نگاهم کرد و چه نگاه سنگینی که اینبار من نگاهم را از چشمانش پس گرفتم و سر به زیر انداختم. 💠 نمی‌فهمیدم چرا این حرف‌ها را می‌زند و چرا پس از چند روز دوباره با چشمانم آشتی کرده است؟ اما نگاهش که مثل همیشه نبود؛ اصلاً مهربان و برادرانه نبود، طوری نگاهم کرد که برای اولین بار دست و پای دلم را گم کردم. وصله بعثی بودن، تهمت کمی نبود که به این سادگی‌ها به کسی بچسبد، یعنی می‌خواست با این دروغ، آبروی مرا بخرد؟ اما پسرعمویی که من می‌شناختم اهل نبود که صدای عصبی عمو، مرا از عالم خیال بیرون کشید :«من بی‌غیرت نیستم که با قاتل برادرم معامله کنم!» 💠 خاطره پدر و مادر جوانم که به دست بعثی‌ها شده بودند، دل همه را لرزاند و از همه بیشتر قلب مرا تکان داد، آن هم قلبی که هنوز مات رفتار حیدر مانده بود. عباس مدام از حیدر سوال می‌کرد چطور فهمیده و حیدر مثل اینکه دلش جای دیگری باشد، پاسخ پرسش‌های عباس را با بی‌تمرکزی می‌داد. 💠 یک چشمش به عمو بود که خاطره پدرم بی‌تابش کرده بود، یک چشمش به عباس که مدام سوال‌پیچش می‌کرد و احساس می‌کردم قلب نگاهش پیش من است که دیگر در برابر بارش شدید احساسش کم آوردم. به بهانه جمع کردن سفره بلند شدم و با دست‌هایی که هنوز می‌لرزید، تُنگ شربت را برداشتم. فقط دلم می‌خواست هرچه‌زودتر از معرکه نگاه حیدر کنار بکشم و نمی‌دانم چه شد که درست بالای سرش، پیراهن بلندم به پایم پیچید و تعادلم را از دست دادم. 💠 یک لحظه سکوت و بعد صدای خنده جمع! تُنگ شربت در دستم سرنگون شده و همه شربت را روی سر و پیراهن سپید حیدر ریخته بودم. احساس می‌کردم خنکای شربت مقاومت حیدر را شکسته که با دستش موهایش را خشک کرد و بعد از چند روز دوباره خندید. 💠 صورتش از خنده و خجالت سرخ شده و به گمانم گونه‌های من هم از خجالت گل انداخته بود که حرارت صورتم را به‌خوبی حس می‌کردم. زیر لب عذرخواهی کردم، اما انگار شیرینی شربتی که به سرش ریخته بودم، بی‌نهایت به کامش چسبیده بود که چشمانش اینهمه می‌درخشید و همچنان سر به زیر می‌خندید. 💠 انگار همه تلخی‌های این چند روز فراموشش شده و با تهمتی که به عدنان زده بود، ماجرا را خاتمه داده و حالا با خیال راحت می‌خندید. چین و چروک صورت عمو هم از خنده پُر شده بود که با دست اشاره کرد تا برگردم و بنشینم. پاورچین برگشتم و سر جایم کنار حلیه، همسر عباس نشستم. 💠 زن‌عمو به دخترانش زینب و زهرا اشاره کرد تا سفره را جمع کنند و بلافاصله عباس و حلیه هم بلند شدند و به بهانه خواباندن یوسف به اتاق رفتند. حیدر صورتش مثل گل سرخ شده و همچنان نه با لب‌هایش که با چشمانش می‌خندید. واقعاً نمی‌فهمیدم چه‌خبر است، در سکوتی ساختگی سرم را پایین انداخته و در دلم غوغایی بود که عمو با مهربانی شروع کرد :«نرجس جان! ما چند روزی میشه می‌خوایم باهات صحبت کنیم، ولی حیدر قبول نمی‌کنه. میگه الان وقتش نیس. اما حالا من این شربت رو به فال نیک می‌گیرم و این روزهای خوب ماه و تولد علیه‌السلام رو از دست نمیدم!» 💠 حرف‌های عمو سرم را بالا آورد، نگاهم را به میهمانی چشمان حیدر برد و دیدم نگاه او هم در ایوان چشمانش به انتظارم نشسته است. پیوند نگاه‌مان چند لحظه بیشتر طول نکشید و هر دو با شرمی شیرین سر به زیر انداختیم. هنوز عمو چیزی نگفته بود اما من از همین نگاه، راز فریاد آن روز حیدر، قهر این چند روز و نگاه و خنده‌های امشبش را یک‌جا فهمیدم که دلم لرزید. 💠 دیگر صحبت‌های عمو و شیرین‌زبانی‌های زن‌عمو را در هاله‌ای از هیجان می‌شنیدم که تصویر نگاه حیدر لحظه‌ای از برابر چشمانم کنار نمی‌رفت. حالا می‌فهمیدم آن نگاهی که نه برادرانه بود و نه مهربان، عاشقانه‌ای بود که برای اولین بار حیدر به پایم ریخت. عمو چند دقیقه بیشتر طول نکشید و سپس ما را تنها گذاشتند تا با هم صحبت کنیم. در خلوتی که پیش آمده بود، سرم را بالا آوردم و دیدم حیدر خجالتی‌تر از همیشه همچنان سرش پایین است... ✍️نویسنده: -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
📖 ✨سوره نساء، آیه ۱۱۲ «وَمَن يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺧﻄﺎ ﻳﺎ ﮔﻨﺎﻫﻲ ﺷﻮﺩ ، ﺳﭙﺲ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻲ ﮔﻨﺎﻫﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺩﻫﺪ ، ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺑﻬﺘﺎﻥ ﻭ ﮔﻨﺎﻫﻲ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ . 🌸🍃🌸🍃🌸 💠«خطا » یعنی لغزش، عمدی یا غیر عمدی و« اثم » یعنی عمدی 🔸 از گناهان بسیار بزرگی است که موجب ذوب شدن ایمان ومحو عدالت واعتماد در جامعه ،وسبب عذاب اخروی است ✨ امام صادق علیه السلام فرمودند: تهمت به بی گناه، از کوههای عظیم سنگین تر است. 🚫 تهمت پرتاب تیر به آبروی مردم است 📛 کسی که خطایی یا گناهی مرتکب شد وتقصیر را به گردن دیگری انداخت خطایش مضاعف می گردد ✅اگر خطایی مرتکب شدیم بدنبال چاره و جبران باشیم 🌸🍃🌸🍃🌸 👈مقدمه جبران این است که: ۱-خطا را بشناسیم ‌ ۲- خطای خودرا بعهده بگیریم واگر خطای جمعی کردیم حد اقل، سهم خود را درشکل گرفتن آن امر خطا، بعهده گرفته وجبران کنیم 👉 👇👇🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇👇 @KASHKOOLMANAVI
🌼🌸🍀🌼🌸🍀 🔻تُهمت🔻 ✍ قرآن کریم می‌فرماید یکی از نام‌های «یوم الحساب» است: ↫ یعنی روزی كه خداوند به حسابِ اعمالِ بندگان رسیدگی میکند.✔ ☝️ بعد هم می‌فرماید، روز از همه اعمالِ ریز و درشتی که تو دنیا انجام دادید، سوال میشه: لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ. (نحل/۹۳) 👈 قطعاً شما درباره كارهائی كه انجام میدادید، مورد سئوال واقع می‌شوید. 📣📣 حالا نکته مهم اینجاست:👇 ☝️ روز از همه اعمال سوال میشه، ولی قرآن بعضی از اعمال رو به طورِ خاص اسم میاره، و تاکید میکنه که روز از اینها سوال میشه. یعنی اینها خیلی مهمه.✅️ یکی از اون مواردِ خیلی مهم ، یا همون است:😨👇 تَاللهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ. (نحل/۵۶) 👈 سوگند به خدا، قطعاً درباره افترا‌هایی که در دنیا می‌زدید، سئوال خواهد شد. كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ👈 یعنی افتراهایی که می‌زدید. 🗣 حواسمون باشه ⛔️ تهمتهایی که زدیم... ⛔️ آبروهایی که از مردم بردیم.... ⛔️ دروغهایی که گفتیم... ⛔️ غیبتهایی که کردیم... ☝️ دونه دونه‌اش رو باید جواب پس بدیم. ❌ یکی از مسائلِ عمده‌ای که عالمِ برزخ و قیامتِ ما رو تاریک و ظلمانی میکنه🕳، پشت سرِ مردم حرف زدن👥، و است.😱😰😨 ✅ و برعکس، یکی ازچیزهایی که عالمِ برزخ و قیامتِ ما رو روشن و نورانی میکنه💡، از کار مردم است.😇😊☺️ ❌ اگر حرفی که پشت سر مردم میزنیم، راست باشه👈 میشه ❌ امّا اگر حرفی که پشت سر مردم میزنیم، دروغ باشه👈 میشه بنابراین: ⛔️ بدتر از ⛔️ 👇👇🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇👇 @KASHKOOLMANAVI
ما برای بعضی 🔻: شيريني 🔻: تو روشم ميگم 🔻: همه ميخورن 🔻: همه ميگن 🔻 : پيش سه هزار ميليارد هيچيه : توجیهات فقط کاربرد دنیوی دارند، یعنی در آخرت سرسوزنی به کمک ما نمی آیند...
هرکس که بیشتر برای کار کرد، بیشتر فحش می شنود؛ ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم. برای تحمّل ، و ؛ چون ما اگر تحمّل نکنیم باید میدان را خالی کنیم. 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋
◖❤️‍🩹💣◗ ‏اگر پشتِ حرف حق نباشيدوبگذاريد به كسي تُهمتِ دروغ زده شود؛ به مسلمانيِ خودتان شک كنيد...! حتی تهمت اگر عليه دشمنتون باشه يا كسی كه موافقش نيستيد! ‹ ❤️‍🩹⇢ 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋