eitaa logo
🕋 کشکول معنوی 🕋 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ #امام_زمان مذهبی
47.5هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
10.1هزار ویدیو
33 فایل
مجموعه کانالهای کشکول معنوی مدیریت : 👈 @mosafer_110_2 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝 #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🌸🍀🌼🌸🍀 🔻 داستانی عجیب و شنیدنی، درباره شبِ 😱👇 ✍ مرحوم شیخ عباس قمی (ره) در کتاب مفاتیح‌ الجنان، درباره اعمالِ شبِ مبعث می‌نویسد: 👈 افضلِ اعمال در شب ، زيارت حضرت اميرالمؤمنين علی(ع) است.❤️ ...بعد بر این مسئله تأکید می‌کند که، 📣 نه تنها شیعه، بلکه بعضی از علمای اهل سنّت هم این مطلب رو قبول دارند.☝️ 🔚 و بعد داستانی رو از کتاب «سفرنامه ابن بطوطه» در این باره نقل می‌کند، که بسیار عجیب و شنیدنی است.😲 ✔ «ابن بطوطه»، یکی از علمای اهل سنّت است، که حدود هفتصد سال پیش زندگی میکرده است. ✍ «ابن بطوطه»، در کتاب سفرنامه‌، وقتی به شهر نجف می‌رسد، اینطور می‌نویسد: 👇👇👇👇 ⚡️ مردم شهر نجف، همه هستند، و از براى قبر مطهّر علی ابن ابیطالب کرامات بسیاری نقل می‌کنند. 👈 از جمله اینکه در شب ، یعنی بيست و هفتم ماه رجب (شب لَيْلَةُ الْمَحْيا)، از سرزمینهای دور مثل عراق و خراسان و فارس و رُوم و... بیمارهای لاعلاجِ بسیاری مثل افرادِ فلج و زمينگير و... را مى‌آورند نزد ضريح مقدّس حضرت علی(ع)، و منتظر خوب شدنِ این بیمارها هستند.😳 👈 تمام این بیمارها را بعد از نماز مغرب و عشا می‌آورند کنار ضریح مقدّس، تا اینکه حدود سی چهل بیمار می‌شود. سپس مردم جمع مى‌شوند. ✔ بعضى از مردم نماز مى‌خوانند.. ✔ بعضى ذكر مى‌گويند.. ✔ بعضى قرآن تلاوت مى‌كنند.. ✔ بعضى بارگاه و ضریح مقدّس را تماشا مى‌كنند.. 👈 تا اینكه نیمه‌های شب میشود..😧 ⚡️ وقتی نیمه‌های شب فرا رسید، تمام اين بیماران و زمين‌گيران كه نمى‌توانستند حركت بكنند بر می‌خيزند، در حاليكه صحيح و سالم هستند، و هیچ آثاری از بیماری در آنها نيست.😱 👈 و همه یکصدا فریاد می‌زنند: 📣 لا اِلهَ اِلا الله.. 📣 مُحَمَّد رَسُولُ الله.. 📣 عَلی وَلیُّ الله.. ✨✨✨ بعد «ابن بطوطه» در ادامه می‌نویسد:👇 ☝️ اين مطلبی که گفتم، در بین مردم شهر نجف مشهور است. ✅️ البته من خودم شب مبعث را در این شهر نبوده‌ام، و این مطلب را با چشم خودم ندیده‌ام، امّا از مردمانِ مورد اطمینانی كه به سخنشان اعتماد دارم این مطلب را شنيده‌ام.☺️ ☝️ البته خودم (ابن بطوطه) در یکی از مهمانخانه‌های آن حضرت، با چشم خودم سه نفر زمينگير كه قادر به حركت نبودند را دیدم:👀 👈 يكى از اهل روم، یکی اهل اصفهان و دیگری اهل خراسان. 🤔 از آنها پرسيدم که شما چرا خوب نشده‌ايد، و اينجا مانده‌ايد⁉️ 👈 گفتند: ما به شب مبعثِ امسال نرسيده‌ايم، و همين جا مانده‌ايم تا شب مبعثِ سالِ بعد، شفای خود را بگيريم.❤️ 📚 منبع: کتاب مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی. 🌿السلام علیک یا اميرالمؤمنين🌿 👈فقط حیدر اميرالمؤمنين است.👉 ✅️ لطفاً شما هم نشر دهنده‌ی فضائل اميرالمؤمنين باشید، و این پیام رو برای همه دوستان و شیعیان مولا بفرستید.😊 ڪشکول_معنوی👇 ★➻ @kashkoolmanavi 🍁
🌼🌸🍀🌼🌸🍀 🔻شاهدانِ اعمال🔻 ✍ قرآن کریم می‌فرماید: ای مؤمنین! هر عملی که شما انجام میدید، هم می‌بینه، هم (ص)، و هم گروهی از مؤمنینِ خاص، که طبق روایات ما، (ع) هستند. 🕋 قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ (توبه/۱۰۵) 💢 ای رسولِ ما! به این مردم بگو: «هر عملی که می‌خواهید، انجام بدهید! خداوند، پیامبر و مؤمنان، در حال مشاهده اعمال شما هستند!» ☝️ این آیه، عقیده‌ی مبنی بر «عرضه‌ی اعمال» بر اولیای خدا رو بیان میکنه. 👈 اعتقاد داره که، همه ما بصورت روزانه، یا هفتگی، یا ماهانه، یا... بر اولیای خدا (پیامبر اکرم و امامانِ معصوم) عرضه میشه. ✔ اگر ما خوب باشه، اونها خوشحال میشن😌 ✔ و اگر بد باشد، نگران و اندوهگین میشن😔 ✅️ بنابر روایات رسیده از (علیهم السلام)، منظور از مؤمنینی که در این دنیا شاهدِ اعمال ما هستند، (ع) هستند، نه هر شخص مؤمنی. ✍ روایاتی که در این زمینه نقل شده انقدر زیادند که به حدّ تواتر رسیده. بعضی از این روایات عبارتند از:👇 امام صادق(ع) فرمود: 👈 تمام مردم، هر روز صبح به پیامبر عرضه می‌شود. همه افراد خوب و بد... بنابراین مراقب باشید... و این مفهوم گفتارِ خداوند است که میفرماید: وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللهُ... 📚 اصول کافی، ج۱، ص۱۷۱ (باب عرض الاعمال). امام صادق(ع) فرمود: 👈 ای مردم! با گناهِ خود، رسول خدا را ناراحت نکنید. 📚 تفسیر کنز الدقائق. امام باقر(ع) فرمود: 👈 تمام شما، هر عصر پنجشنبه، بر پیامبرتان عرضه می‌شود... بنابراین باید از اینکه عمل زشتی از شما بر پیامبر عرضه شود، شرم کنید. 📚 تفسیر برهان، ج۲، ص۱۵۸. 👈 شخصی به امام رضا(ع) عرض کرد: ای پسر پیامبر!! برای من و خانواده‌ام دعائی بفرمائید. حضرت فرمود: مگر من دعا نمی‌کنم؟ به خدا سوگند، شما، هر شب و روز بر من عرضه می‌شود، و من برای شما دعا می‌کنم. راوی می‌گوید، قبولِ این سخن برای من سنگین به نظر آمد. 👈 امام متوجّه من شد و به من فرمود: آیا کتاب خداوند قرآن، را نمی‌خوانی؟! آنجا که می‌فرماید: قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللهُ... به خدا سوگند، منظور از مؤمنان در این آیه، علی بن ابی طالب و امامانِ از نسل او هستند. 📚 اصول کافی، ج۱، ص۱۷۱ (باب عرض الاعمال). ✔ خدا و پیامبر و اهلبیت، از تمام خلوتهای ما خبر دارند..💔 موقع حواسمون باشه، که دارند ما رو می‌بینند..😔 ، ، ، ، (ص)، (ع)، ، ، . ڪانال‌ ڪشکول_معنوی👇 🆔 ➠ @kashkoolmanavi ◆ 📮نشر دهید، رسانه قرآن و عترت باشید 📡
🌸🍃﷽🍃🌸 🔻موازینِ قسط🔻 ✍ در قرآن کریم، بارها صحبت از شده. «میزان»👈 یعنی ترازو، یعنی وسیله‌ی سنجش. ✨قرآن کریم می‌فرماید: روز قیامت که میشه، ترازوها رو برای سنجشِ میارن:👇 🕋 وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ، فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا (انبیاء/۴۷) 💢 ما ترازوهای عدل را در روز قیامت برپا می‌کنیم. 💢 پس به هیچ کس کمترین ستمی نمی‌شود. ⁉️ حالا این «موازینِ قسط» چی هستند؟!🤔 هر چیزی وسیله‌ی سنجشِ مخصوص به خودش رو داره.🔎 مثلاً: ✔ گرمی و سردیِ هوا رو با دماسنج اندازه می‌گیرند. ✔ وزنِ اشیاء رو با کیلو اندازه می‌گیرند. ✔ اشیاء رو با متر اندازه می‌گیرند. ✔ و... ⁉️ حالا سوال اینه که، ما انسانها رو با چه وسیله‌، و با چه ترازوئی اندازه می‌گیرند؟!🤔 ⚡️ در روایات داریم که: «موازینِ قسط»، و ترازوهایِ سنجشِ انسانها در روز ، امامان معصوم و انبیا و اوصیا هستند. 📚 اصول کافی، ج۱، ص ۴۶۹. یعنی معیار، و وسیله‌ی سنجشِ انسان‌های عادّی در قیامت، انسان‌های کامل هستند.✅️ ☝️ ما، به اندازه‌ای که به اعمالِ اولیاء الهی و انسانهای کامل شباهت داشته باشه، وزن داره. ⚡️ حضرت علی (ع) فرمودند: «حسنات، موجب سنگینی میزان، و سیّئات و گناهان، موجب سبکیِ آن است». 📚 بحار، ج۹۰، ص۱۴۱. 🍃 اولیاء الهی، حتّی در این دنیا هم مقیاس سنجش هستند. هر کس به این انسانهای کامل شبیه‌تر باشه، پیش خدا ارزش و آبروی بیشتری داره.👌 ⚡️ در زیارتنامه‌ی امیرالمؤمنین علی (ع) می‌خوانیم: «السَّلامُ عَلَى مِيزانِ الْأَعْمالِ» 📚 مفاتیح الجنان. ☝️ حضرت علی، میزان الاعماله. ما به عنوان بچّه ، نگاه کنیم ببینیم چقدر اعمالمون به مولامون شبیه است؟!😔 💯 قیامت هر چقدر که اعمال ما به امیرالمومنین نزدیک‌تر باشه، ترازوی اعمالِ ما سنگین‌تره.🤔 ، ، ، ، ✅30روز✅30جزء✅30نکته ڪانال‌ ڪشکول_معنوی👇 🆔 ➠ @kashkoolmanavi ◆ 📮نشردهید،رسانه قرآن وعترت باشید📡
🌸🍃﷽🍃🌸 🔻موازینِ قسط🔻 ✍ در قرآن کریم، بارها صحبت از شده. «میزان»👈 یعنی ترازو، یعنی وسیله‌ی سنجش. ✨قرآن کریم می‌فرماید: روز قیامت که میشه، ترازوها رو برای سنجشِ میارن:👇 🕋 وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ، فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا (انبیاء/۴۷) 💢 ما ترازوهای عدل را در روز قیامت برپا می‌کنیم. 💢 پس به هیچ کس کمترین ستمی نمی‌شود. ⁉️ حالا این «موازینِ قسط» چی هستند؟!🤔 هر چیزی وسیله‌ی سنجشِ مخصوص به خودش رو داره.🔎 مثلاً: ✔ گرمی و سردیِ هوا رو با دماسنج اندازه می‌گیرند. ✔ وزنِ اشیاء رو با کیلو اندازه می‌گیرند. ✔ اشیاء رو با متر اندازه می‌گیرند. ✔ و... ⁉️ حالا سوال اینه که، ما انسانها رو با چه وسیله‌، و با چه ترازوئی اندازه می‌گیرند؟!🤔 ⚡️ در روایات داریم که: «موازینِ قسط»، و ترازوهایِ سنجشِ انسانها در روز ، امامان معصوم و انبیا و اوصیا هستند. 📚 اصول کافی، ج۱، ص ۴۶۹. یعنی معیار، و وسیله‌ی سنجشِ انسان‌های عادّی در قیامت، انسان‌های کامل هستند.✅️ ☝️ ما، به اندازه‌ای که به اعمالِ اولیاء الهی و انسانهای کامل شباهت داشته باشه، وزن داره. ⚡️ حضرت علی (ع) فرمودند: «حسنات، موجب سنگینی میزان، و سیّئات و گناهان، موجب سبکیِ آن است». 📚 بحار، ج۹۰، ص۱۴۱. 🍃 اولیاء الهی، حتّی در این دنیا هم مقیاس سنجش هستند. هر کس به این انسانهای کامل شبیه‌تر باشه، پیش خدا ارزش و آبروی بیشتری داره.👌 ⚡️ در زیارتنامه‌ی امیرالمؤمنین علی (ع) می‌خوانیم: «السَّلامُ عَلَى مِيزانِ الْأَعْمالِ» 📚 مفاتیح الجنان. ☝️ حضرت علی، میزان الاعماله. ما به عنوان بچّه ، نگاه کنیم ببینیم چقدر اعمالمون به مولامون شبیه است؟!😔 💯 قیامت هر چقدر که اعمال ما به امیرالمومنین نزدیک‌تر باشه، ترازوی اعمالِ ما سنگین‌تره.🤔 ، ، ، ، ✅30روز✅30جزء✅30نکته ڪانال‌ ڪشکول_معنوی👇 🆔 ➠ @kashkoolmanavi ◆ 📮نشردهید،رسانه قرآن وعترت باشید📡
🌸🍃﷽🍃🌸 🔻به کارهای خوبمون مغرور نشیم🔻 ✍ اینکه آدم ۳ روز پشت سر هم روزه بگیره، و هر ۳ روز افطار خودش رو به سائل بده (مسکین و یتیم و اسیر)،😩 و خودش با آب افطار کنه💧 ❗️خیلی کار بزرگیه..😲 ❗️کلاسِ این کار خیلی بالاست..😳 ☝️ کاری که کردند و آیات سوره انسان (هل اتی) نازل شد:↶ 🕋 وَ یُطْعِمُونَ الطَّعٰامَ عَلیٰ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً. (انسان/۸) 💢 و غذای خود را، با آن که دوستش دارند و به آن احتیاج دارند، به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند. ✔ امّا قرآنِ کریم در آیه بعدی، یه درسِ بالاتر و مهم‌تری رو به ماها یاد میده، و اون اینکه: 👈 اهلبیت بعد از این ایثار و از خودگذشتگیِ بزرگ، گفتند:↶ 🕋 إِنَّمٰا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللّٰهِ، لاٰ نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزٰاءً وَ لاٰ شُکُوراً. (انسان/۹) 💢 گفتند: «ما برای رضایِ خدا به شما طعام می‌دهیم، و از شما پاداش و تشکّری نمی‌خواهیم.» اوج محبّت به خدا اینجاست که میگن:👈 إِنَّمٰا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللّٰهِ. ما این کار رو خالص برای رضای انجام دادیم، اصلاً هم به فکر تمجید و تشکّر نیستیم.✔ دقیقاً برعکس ما، که اگر یه کارِ خوبی کردیم و ازمون تشکّر نکردند، بهمون برمیخوره🙁، حتّی ممکنه دعوا هم بکنیم😡. و بعد هم گفتند:↶ 🕋 إِنّٰا نَخٰافُ مِنْ رَبِّنٰا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً. (انسان/۱۰) 💢 ما از خداوند خائف و ترسانیم، برای روزی که عبوس و سخت است. ❗️ ماها تا یه کارِ خوبی انجام میدیم، دیگه فکر میکنیم خیلی هنر کردیم!!😊 ❗️ کلّی سرِ خدا منّت میذاریم که خدایا ما رو ببین چکار کردیم؟؟!☺️ 📛 گرفتار عُجب و میشیم. ❌ خیلی خودمون رو تحویل می‌گیریم. ⚠️ فکر میکنیم دیگه کارمون خیلی درسته. ولی اهلبیت این نکته‌‌ی مهم رو به ما یاد دادند که:↶ ☝️ اگر بهترین کارها رو هم انجام دادیم، ❌ نه تنها گرفتار و نشیم، ✅ بلکه خائف و ترسان باشیم،😱 و نگران باشیم که اگر خداوند این کارِ ما رو قبول نکنه، چه خاکی به سرمون بریزیم.😰 ⚠️ تا یه کارِ خوبی انجام دادیم، زودی از خدا طلبکار نشیم... ⁉️ بلکه نگران باشیم، و دغدغه داشته باشیم که آیا این عملِ ما رو خدا قبول کرده یا نه؟؟!😢😰 ☝️ خیلی از ماها که خودمون رو میدونیم، تا دو تا هیأت میریم و، برای اشکی میریزیم و سینه‌ای میزنیم، دیگه هیچ ترسی از نداریم و میگیم با عشق می‌پریم تو بهشت...😳 ✅ جالبه که خودِ میگن ما از قیامت میترسیم: 👈 إنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً... ❌ ولی ما نمی‌ترسیم. میگیم امام حسین میکنه، ما میریم تو بهشت..😇 درسته.☝️ شفاعت میکنه، ولی حساب کتاب داره. بانک هم پول زیاد داره،💵 ولی حساب کتاب داره. ✅ درسته كه كشتىِ نجات امّتِ اسلامه... ❌ امّا این کشتی، براى كسانى كه مثل پسر نوح، یك عمر و نافرمانى كردند، جایی نداره. ❌ اولیاى الهى، چراغ سبز براى انجام نیست.🚥 😳 بعضی از عزادارنِ امام حسین (ع) با تکیه بر ، ترسی از قیامت ندارند، در حالیکه خودِ (ع) فرمودند: ⚡️ لا یأمَنُ یومَ القیامَةِ، إلاّ مَن خافَ اللهُ فِی الدُّنیا. 😱 در قیامت در امان نیست، مگر کسی که در دنیا از بترسد. ، ، ، ، ، ، ، . ✅30روز✅30جزء✅30نکته ڪانال‌ ڪشکول_معنوی👇 🆔 ➠ @kashkoolmanavi ◆ 📮نشردهید،رسانه قرآن وعترت باشید📡
📞یه بیسیم از سوریه: خواهرا حجاب محکم بگیرید! حتی توی اینجا بچه ها بخاطر حفظ چادر ناموس میزنن به خط دشمن حضرت زینب نگهدارتون✋ -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
✍️ 💠 حالا من هم در کشاکش پاک احساسش، در عالم انقلابی به پا شده و می‌توانستم به چشم به او نگاه کنم که نه به زبان، بلکه با همه قلبم قبولش کردم. از سکوت سر به زیرم، عمق را حس کرد که نفس بلندی کشید و مردانه ضمانت داد :«نرجس! قول میدم تا لحظه‌ای که زنده‌ام، با خون و جونم ازت حمایت کنم!» 💠 او همچنان عهد می‌بست و من در عالم عشق علیه‌السلام خوش بودم که امداد را برایم به کمال رساند و نه‌تنها آن روز که تا آخر عمرم، آغوش مطمئن حیدر را برایم انتخاب کرد. به یُمن همین هدیه حیدری، عقد کردیم و قرار شد جشن عروسی‌مان باشد و حالا تنها سه روز مانده به نیمه شعبان، شبح عدنان دوباره به سراغم آمده بود. 💠 نمی‌دانستم شماره‌ام را از کجا پیدا کرده و اصلاً از جانم چه می‌خواهد؟ گوشی در دستانم ثابت مانده و نگاهم یخ زده بود که پیامی دیگر فرستاد :«من هنوز هر شب خوابتو می‌بینم! قسم خوردم تو بیداری تو رو به دست بیارم و میارم!» نگاهم تا آخر پیام نرسیده، دلم از وحشت پُر شد که همزمان دستی بازویم را گرفت و جیغم در گلو خفه شد. وحشتزده چرخیدم و در تاریکی اتاق، چهره روشن حیدر را دیدم. 💠 از حالت وحشتزده و جیغی که کشیدم، جا خورد. خنده روی صورتش خشک شد و متعجب پرسید :«چرا ترسیدی عزیزم؟ من که گفتم سر کوچه‌ام دارم میام!» پیام هوس‌بازانه عدنان روی گوشی و حیدر مقابلم ایستاده بود و همین کافی بود تا همه بدنم بلرزد. دستش را از روی بازویم پایین آورد، فهمید به هم ریخته‌ام که نگران حالم، عذر خواست :«ببخشید نرجس جان! نمی‌خواستم بترسونمت!» 💠 همزمان چراغ اتاق را روشن کرد و تازه دید رنگم چطور پریده که خیره نگاهم کرد. سرم را پایین انداختم تا از خط نگاهم چیزی نخواند اما با دستش زیر چانه‌ام را گرفت و صورتم را بالا آورد. نگاهم که به نگاه مهربانش افتاد، طوفان ترسم قطره اشکی شد و روی مژگانم نشست. لرزش چانه‌ام را روی انگشتانش حس می‌کرد که رنگ نگرانی نگاهش بیشتر شد و با دلواپسی پرسید :«چی شده عزیزم؟» و سوالش به آخر نرسیده، پیام‌گیر گوشی دوباره به صدا درآمد و تنم را آشکارا لرزاند. 💠 ردّ تردید نگاهش از چشمانم تا صفحه روشن گوشی در دستم کشیده شد و جان من داشت به لبم می‌رسید که صدای گریه زن‌عمو فرشته نجاتم شد. حیدر به سمت در اتاق چرخید و هر دو دیدیم زن‌عمو میان حیاط روی زمین نشسته و با بی‌قراری گریه می‌کند. عمو هم مقابلش ایستاده و با صدایی آهسته دلداری‌اش می‌داد که حیدر از اتاق بیرون رفت و از روی ایوان صدا بلند کرد :«چی شده مامان؟» 💠 هنوز بدنم سست بود و به‌سختی دنبال حیدر به ایوان رفتم که دیدم دخترعموها هم گوشه حیاط کِز کرده و بی‌صدا گریه می‌کنند. دیگر ترس عدنان فراموشم شده و محو عزاخانه‌ای که در حیاط برپا شده بود، خشکم زد. عباس هنوز کنار در حیاط ایستاده و ظاهراً خبر را او آورده بود که با صدایی گرفته به من و حیدر هم اطلاع داد :« سقوط کرده! امشب شهر رو گرفت!» 💠 من هنوز گیج خبر بودم که حیدر از پله‌های ایوان پایین دوید و وحشتزده پرسید :« چی؟!» با شنیدن نام تلعفر تازه یاد فاطمه افتادم. بزرگترین دخترِ عمو که پس از ازدواج با یکی از شیعه تلعفر، در آن شهر زندگی می‌کرد. تلعفر فاصله زیادی با موصل نداشت و نمی‌دانستیم تا الان چه بلایی سر فاطمه و همسر و کودکانش آمده است. 💠 عباس سری تکان داد و در جواب دل‌نگرانی حیدر حرفی زد که چهارچوب بدنم لرزید :«داعش داره میره سمت تلعفر. هر چی هم زنگ می‌زنیم جواب نمیدن.» گریه زن‌عمو بلندتر شد و عمو زیر لب زمزمه کرد :«این حرومزاده‌ها به تلعفر برسن یه رو زنده نمی‌ذارن!» حیدر مثل اینکه پاهایش سست شده باشد، همانجا روی زمین نشست و سرش را با هر دو دستش گرفت. 💠 دیگر نفس کسی بالا نمی‌آمد که در تاریک و روشن هوا، آوای مغرب در آسمان پیچید و به «أشْهَدُ أنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ الله» که رسید، حیدر از جا بلند شد. همه نگاهش می‌کردند و من از خون که در صورتش پاشیده بود، حرف دلش را خواندم که پیش از آنکه چیزی بگوید، گریه‌ام گرفت. 💠 رو به عمو کرد و با صدایی که به سختی بالا می‌آمد، مردانگی‌اش را نشان داد :«من میرم میارم‌شون.» زن‌عمو ناباورانه نگاهش کرد، عمو به صورت گندمگونش که از ناراحتی گل انداخته بود، خیره شد و عباس اعتراض کرد :«داعش داره شخم می‌زنه میاد جلو! تا تو برسی، حتماً تلعفر هم سقوط کرده! فقط خودتو به کشتن میدی!»... ✍️نویسنده: -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
✍️ 💠 چشمانم را بستم و با همین چشم بسته، بریده حیدر را می‌دیدم که دستم روی ضامن لرزید و فریاد عدنان پلکم را پاره کرد. خودش را روی زمین می‌کشید و با چشمانی که از عصبانیت آتش گرفته بود، داد و بیداد می‌کرد :«برو اون پشت! زود باش!» دوباره اسلحه را به سمتم گرفته بود، فرصت انفجار از دستم رفته و نمی‌فهمیدم چه شده که اینهمه وحشت کرده است. از شدت خونریزی جانش تمام شده و حتی نمی‌توانست چند قدم مانده خودش را به سمتم بکشد که با تهدیدِ اسلحه سرم فریاد زد :«برو پشت اون بشکه‌ها! نمی‌خوام تو رو با این بی‌پدرها تقسیم کنم!» 💠 قدم‌هایم قوت نداشت، دیوارهای سیمانی خانه هر لحظه از موج انفجار می‌لرزید، همهمه‌ای را از بیرون خانه می‌شنیدم و از حرف تقسیم غنائم می‌فهمیدم به خانه نزدیک می‌شوند و عدنان این دختر زیبای را تنها برای خود می‌خواهد. نارنجک را با هر دو دستم پنهان کرده بودم و عدنان امانم نمی‌داد که گلنگدن را کشید و نعره زد :«میری یا بزنم؟» و دیوار کنار سرم را با گلوله‌ای کوبید که از ترس خودم را روی زمین انداختم و او همچنان وحشیانه می‌کرد تا پنهان شوم. 💠 کنج اتاق چند بشکه خالی آب بود و باید فرار می‌کردم که بدن لرزانم را روی زمین می‌کشیدم تا پشت بشکه‌ها رسیدم و هنوز کامل مخفی نشده، صدای باز شدن در را شنیدم. ساکم هنوز کنار دیوار مانده و می‌ترسیدم از همان ساک به حضورم پی ببرند و اگر چنین می‌شد، فقط این نارنجک می‌توانست نجاتم دهد. 💠 با یک دست نارنجک و با دست دیگر دهانم را محکم گرفته بودم تا صدای نفس‌های را نشنوند و شنیدم عدنان ناله زد :«از دیشب که زخمی شدم خودم رو کشوندم اینجا تا شماها بیاید کمکم!» و صدایی غریبه می‌آمد که با زبانی مضطرب خبر داد :«دارن می‌رسن، باید عقب بکشیم!» انگار از حمله نیروهای مردمی وحشت کرده بودند که از میان بشکه‌ها نگاه کردم و دیدم دو نفر بالای سر عدنان ایستاده و یکی دستش بود. عدنان اسلحه‌اش را زمین گذاشته، به شلوار رفیقش چنگ انداخته و التماسش می‌کرد تا او را هم با خود ببرند. 💠 یعنی ارتش و نیروهای مردمی به‌قدری نزدیک بودند که دیگر عدنان از خیال من گذشته و فقط می‌خواست جان را نجات دهد؟ هنوز هول بریدن سر حیدر به حنجرم مانده و دیگر از این زندگی بریده بودم که تنها به بهای از خدا می‌خواستم نجاتم دهد. در دلم دامن (سلام‌الله‌علیها) را گرفته و با رؤیای رسیدن نیروهای مردمی همچنان از ترس می‌لرزیدم که دیدم یکی عدنان را با صورت به زمین کوبید و دیگری روی کمرش چمباته زد. 💠 عدنان مثل حیوانی زوزه می‌کشید، دست و پا می‌زد و من از ترس در حال جان کندن بودم که دیدم در یک لحظه سر عدنان را با خنجرش برید و از حجم خونی که پاشید، حالم زیر و رو شد. تمام تنم از ترس می‌تپید و بدنم طوری یخ کرده بود که انگار دیگر خونی در رگ‌هایم نبود. موی عدنان در چنگ هم‌پیاله‌اش مانده و نعش نحسش نقش زمین بود و دیگر کاری در این خانه نداشتند که رفتند و سر عدنان را هم با خودشان بردند. 💠 حالا در این اتاق سیمانی من با جنازه بی‌سر عدنان تنها بودم که چشمانم از وحشت خشک‌شان زده و حس می‌کردم بشکه‌ها از تکان‌های بدنم به لرزه افتاده‌اند. رگبار گلوله همچنان در گوشم بود و چشمم به عدنانی که دیگر به رفته و هنوز بوی تعفنش مشامم را می‌زد. جرأت نمی‌کردم از پشت این بشکه‌ها بیرون بیایم و دیگر وحشت عدنان به دلم نبود که از تصور بریدن سر حیدرم آتش گرفتم و ضجه‌ام سقف این سیاهچال را شکافت. 💠 دلم در آتش دلتنگی حیدر پَرپَر می‌زد و پس از هشتاد روز دیگر از چشمانم به جای اشک، خون می‌بارید. می‌دانستم این آتشِ نیروهای خودی بر سنگرهای داعش است و نمی‌ترسیدم این خانه را هم به نام داعش بکوبند و جانم را بگیرند که با داغ اینهمه عزیز دیگر برایم ارزش نداشت. موبایل خاموش شده، حساب ساعت و زمان از دستم رفته و تنها از گرمای هوا می‌فهمیدم نزدیک ظهر شده و می‌ترسیدم از جایم تکان بخورم مبادا دوباره اسیر داعشی شوم. 💠 پشت بشکه‌ها سرم را روی زانو گذاشته، خاطرات حیدر از خیالم رد می‌شد و عطش با اشکم فروکش نمی‌کرد که هر لحظه تشنه‌تر می‌شدم. شیشه آب و نان خشک در ساکم بود و این‌ها باید قسمت حیدرم می‌شد که در این تنگنای تشنگی و گرسنگی چیزی از گلویم پایین نمی‌رفت و فقط از درد دلتنگی زار می‌زدم... ✍️نویسنده: -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
✍️ 💠 حیدر چشمش به جاده و جمعیت رزمنده‌ها بود و دل او هم پیش جا مانده بود که مؤمنانه زمزمه کرد :«عاشق و !» سپس گوشه نگاهی به صورتم کرد و با لبخندی فاتحانه شهادت داد :«نرجس! به‌خدا اگه نبود، آمرلی هم مثل سنجار سقوط می‌کرد!» و در رکاب حاج قاسم طعم قدرت را چشیده بود که فرمان را زیر انگشتانش فشار داد و برای خط و نشان کشید :«مگه شیعه مرده باشه که حرف و روی زمین بمونه و دست داعش به کربلا و نجف برسه!» 💠 تازه می‌فهمیدم حاج قاسم با دل عباس و سایر شهر چه کرده بود که مرگ را به بازی گرفته و برای چشیدن سرشان روی بدن سنگینی می‌کرد و حیدر هنوز از همه غم‌هایم خبر نداشت که در ترافیک ورودی شهر ماشین را متوقف کرد، رو به صورتم چرخید و با اشتیاقی که از آغوش حاج قاسم به دلش افتاده بود، سوال کرد :«عباس برات از چیزی نگفته بود؟» و عباس روزهای آخر آیینه حاج قاسم شده بود که سرم را به نشانه تأیید پایین انداختم، اما دست خودم نبود که اسم برادر شیشه چشمم را از گریه پُر می‌کرد و همین گریه دل حیدر را خالی کرد. 💠 ردیف ماشین‌ها به راه افتادند، دوباره دنده را جا زد و با نگرانی نگاهم می‌کرد تا حرفی بزنم و دردی جز داغ عباس و عمو نبود که حرف را به هوایی جز هوای بردم :«چطوری آزاد شدی؟» حسم را باور نمی‌کرد که به چشمانم خیره شد و پرسید :«برا این گریه می‌کنی؟» و باید جراحت جالی خالی عباس و عمو را می‌پوشاندم و همان نغمه ناله‌های حیدر و پیکر کم دردی نبود که زیر لب زمزمه کردم :«حیدر این مدت فکر نبودنت منو کشت!» 💠 و همین جسارت عدنان برایش دردناک‌تر از بود که صورتش سرخ شد و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، پاسخ داد :«اون شب که اون نامرد بهت زنگ زد و می‌کرد من می‌شنیدم! به خودم گفت می‌خوام ازت فیلم بگیرم و بفرستم واسه دخترعموت! به‌خدا حاضر بودم هزار بار زجرکشم کنه، ولی با تو حرف نزنه!» و از نزدیک شدن عدنان به تیغ غیرت در گلویش مانده و صدایش خش افتاد :«امروز وقتی فهمیدم کشونده بودت تو اون خونه خرابه، مرگ رو جلو چشام دیدم!» و فقط مرا نجات داده و می‌دیدم قفسه سینه‌اش از هجوم می‌لرزد که دوباره بحث را عوض کردم :«حیدر چجوری اسیر شدی؟» 💠 دیگر به ورودی شهر رسیده و حرکت ماشین‌ها در استقبال مردم متوقف شده بود که ترمز دستی را کشید و گفت :«برای شروع ، من و یکی دیگه از بچه‌ها که اهل آمرلی بودیم داوطلب شناسایی منطقه شدیم، اما تو کمین داعش افتادیم، اون شد و من زخمی شدم، نتونستم فرار کنم، کردن و بردن سلیمان بیک.» از تصور درد و که عزیز دلم کشیده بود، قلبم فشرده شد و او از همه عذابی که عدنان به جانش داده بود، گذشت و تنها آخر ماجرا را گفت :«یکی از شیخ‌های سلیمان بیک که قبلا با بابا معامله می‌کرد، منو شناخت. به قول خودش نون و نمک ما رو خورده بود و می‌خواست جبران کنه که دو شب بعد فراریم داد.» 💠 از که عشقم را نجات داده بود دلم لرزید و ایمان داشتم از کرم (علیهم‌السلام) حیدرم سالم برگشته که لبخندی زدم و پس از روزها برایش دلبرانه ناز کردم :«حیدر نذر کردم اسم بچه‌مون رو حسن بذاریم!» و چشمانش هنوز از صورتم سیر نشده بود که عاشقانه نگاهم کرد و نازم را خرید :«نرجس! انقدر دلم برات تنگ شده که وقتی حرف می‌زنی بیشتر تشنه صدات میشم!» دستانم هنوز در گرمای دستش مانده و دیگر تشنگی و گرسنگی را احساس نمی‌کردم که از جام چشمان مستش سیرابم کرده بود. 💠 مردم همه با پرچم‌های و برای استقبال از نیروها به خیابان آمده بودند و اینهمه هلهله خلوت عاشقانه‌مان را به هم نمی‌زد. بیش از هشتاد روز در برابر داعش و دوری و دلتنگی، عاشق‌ترمان کرده بود که حیدر دستم را میان دستانش فشار داد تا باز هم دلم به حرارت حضورش گرم شود و باور کنم پیروز این جنگ ناجوانمردانه ما هستیم. ✍️نویسنده: -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
🌸🍃﷽🍃🌸 🔻شاهدانِ اعمال🔻 ✍ شخصی به نام عبدالله بن أَبان الزّیّات، نقل می‌کند: به امام رضا (ع) گفتم: ای پسر پیامبر!! برای من و خانواده‌ام دعائی بفرمائید. حضرت فرمودند: ⚡️ أَوَ لَسْتُ أَفْعَلُ؟! وَاللهِ إِنَّ أَعْمَالَکُمْ لَتُعْرَضُ عَلَیَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ. ⁉️ مگر من دعا نمی‌کنم؟! به خدا قسم، شما، هر شب و روز بر من عرضه می‌شود، و من برای شما دعا می‌کنم.☝️ راوی میگوید: قبولِ این سخن برای من سنگین به نظر آمد.😳 ⁉️ که چطور اعمالِ ما هر شب و روز بر امام عرضه میشود؟!🤔 امام متوجّه من شد و به من فرمود: ⚡️ أَمَا تَقْرَأُ کِتَابَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟! ⁉️ آیا کتاب خدا قرآن، را نمی‌خوانی؟! آنجا که می‌فرماید:👇 🕋 قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ (توبه/۱۰۵) 💢 ای رسولِ ما! به این مردم بگو: «هر عملی که می‌خواهید، انجام بدهید! امّا مراقب باشید که خدا، پیامبر و مؤمنان، در حال مشاهده‌ی شما هستند!» بعد امام فرمودند: ☝️ به خدا قسم، منظور از مؤمنان در این آیه، علی بن ابی طالب و امامانِ از نسل او هستند. یعنی ما اعمال شما را می‌بینیم. 📚 اصول کافی، ج۱، ص۱۷۱ (باب عرضه‌ی اعمال بر پیامبر و ائمه). ✨✨✨✨✨ ✍طبق این آیه قرآن، و روایتِ امام رضا(ع)، هر عملی که ما انجام میدیم، هم می‌بینه، هم (ص)، و هم گروهی از مؤمنینِ خاص، که طبقِ این روایت و روایاتِ فراوانِ دیگه، (ع) هستند.😰 ☝️ به این عقیده‌ی میگن: «عرضه‌ی اعمال» بر اولیای خدا. 👈 اعتقاد داره که، همه ما بصورت روزانه، یا هفتگی، یا ماهانه، یا... بر اولیای خدا (پیامبر اکرم و امامانِ معصوم) عرضه میشه.😨 ✅️ اگر ما خوب باشه، اونها خوشحال میشن😌 ❌ و اگر بد باشه، نگران و اندوهگین میشن😔 امام باقر (ع) فرمود: 👈 تمام شما، هر عصر پنجشنبه، بر پیامبرتان عرضه می‌شود... بنابراین باید از اینکه عمل زشتی از شما بر پیامبر عرضه شود، شرم کنید.😔 📚 تفسیر برهان، ج۲، ص۱۵۸. و امام صادق (ع) فرمود: 👈 ای مردم! با خود، رسول خدا را ناراحت نکنید.😔 📚 تفسیر کنز الدقائق. 📣 و و ، از تمام خلوتهای ما خبر دارند..💔 ✔ موقع حواسمون باشه، که داره ما رو می‌بینه...😔 ، 👇👇🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇👇 @KASHKOOLMANAVI
❣ 🌸🍃مهديا! هرطرفي در رو کردم هر چه گل بود به عشق♥️ رخ تو بو کردم 🌸🍃آفتابا! به سر دلخسته بتاب☀️ تا نگويند که بيهوده هياهو کردم 🌸🍃 👇👇🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇👇 @KASHKOOLMANAVI
🌸🍃﷽🍃🌸 🔻موازینِ قسط🔻 ✍ در قرآن کریم، بارها صحبت از شده. «میزان»👈 یعنی ترازو، یعنی وسیله‌ی سنجش. ✨قرآن کریم می‌فرماید: روز قیامت که میشه، ترازوها رو برای سنجشِ میارن:👇 🕋 وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ، فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا (انبیاء/۴۷) 💢 ما ترازوهای عدل را در روز قیامت برپا می‌کنیم. 💢 پس به هیچ کس کمترین ستمی نمی‌شود. ⁉️ حالا این «موازینِ قسط» چی هستند؟!🤔 هر چیزی وسیله‌ی سنجشِ مخصوص به خودش رو داره.🔎 مثلاً: ✔ گرمی و سردیِ هوا رو با دماسنج اندازه می‌گیرند. ✔ وزنِ اشیاء رو با کیلو اندازه می‌گیرند. ✔ اشیاء رو با متر اندازه می‌گیرند. ✔ و... ⁉️ حالا سوال اینه که، ما انسانها رو با چه وسیله‌، و با چه ترازوئی اندازه می‌گیرند؟!🤔 ⚡️ در روایات داریم که: «موازینِ قسط»، و ترازوهایِ سنجشِ انسانها در روز ، امامان معصوم و انبیا و اوصیا هستند. 📚 اصول کافی، ج۱، ص ۴۶۹. یعنی معیار، و وسیله‌ی سنجشِ انسان‌های عادّی در قیامت، انسان‌های کامل هستند.✅️ ☝️ ما، به اندازه‌ای که به اعمالِ اولیاء الهی و انسانهای کامل شباهت داشته باشه، وزن داره. ⚡️ حضرت علی (ع) فرمودند: «حسنات، موجب سنگینی میزان، و سیّئات و گناهان، موجب سبکیِ آن است». 📚 بحار، ج۹۰، ص۱۴۱. 🍃 اولیاء الهی، حتّی در این دنیا هم مقیاس سنجش هستند. هر کس به این انسانهای کامل شبیه‌تر باشه، پیش خدا ارزش و آبروی بیشتری داره.👌 ⚡️ در زیارتنامه‌ی امیرالمؤمنین علی (ع) می‌خوانیم: «السَّلامُ عَلَى مِيزانِ الْأَعْمالِ» 📚 مفاتیح الجنان. ☝️ حضرت علی، میزان الاعماله. ما به عنوان بچّه ، نگاه کنیم ببینیم چقدر اعمالمون به مولامون شبیه است؟!😔 💯 قیامت هر چقدر که اعمال ما به امیرالمومنین نزدیک‌تر باشه، ترازوی اعمالِ ما سنگین‌تره.🤔 👇👇🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇👇 @KASHKOOLMANAVI
🌸🍃﷽🍃🌸 🔻شاهدانِ اعمال🔻 ✍ شخصی به نام عبدالله بن أَبان الزّیّات، نقل می‌کند: به امام رضا (ع) گفتم: ای پسر پیامبر!! برای من و خانواده‌ام دعائی بفرمائید. حضرت فرمودند: ⚡️ أَوَ لَسْتُ أَفْعَلُ؟! وَاللهِ إِنَّ أَعْمَالَکُمْ لَتُعْرَضُ عَلَیَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ. ⁉️ مگر من دعا نمی‌کنم؟! به خدا قسم، شما، هر شب و روز بر من عرضه می‌شود، و من برای شما دعا می‌کنم.☝️ راوی میگوید: قبولِ این سخن برای من سنگین به نظر آمد.😳 ⁉️ که چطور اعمالِ ما هر شب و روز بر امام عرضه میشود؟!🤔 امام متوجّه من شد و به من فرمود: ⚡️ أَمَا تَقْرَأُ کِتَابَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟! ⁉️ آیا کتاب خدا قرآن، را نمی‌خوانی؟! آنجا که می‌فرماید:👇 🕋 قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ (توبه/۱۰۵) 💢 ای رسولِ ما! به این مردم بگو: «هر عملی که می‌خواهید، انجام بدهید! امّا مراقب باشید که خدا، پیامبر و مؤمنان، در حال مشاهده‌ی شما هستند!» بعد امام فرمودند: ☝️ به خدا قسم، منظور از مؤمنان در این آیه، علی بن ابی طالب و امامانِ از نسل او هستند. یعنی ما اعمال شما را می‌بینیم. 📚 اصول کافی، ج۱، ص۱۷۱ (باب عرضه‌ی اعمال بر پیامبر و ائمه). ✨✨✨✨✨ ✍طبق این آیه قرآن، و روایتِ امام رضا(ع)، هر عملی که ما انجام میدیم، هم می‌بینه، هم (ص)، و هم گروهی از مؤمنینِ خاص، که طبقِ این روایت و روایاتِ فراوانِ دیگه، (ع) هستند.😰 ☝️ به این عقیده‌ی میگن: «عرضه‌ی اعمال» بر اولیای خدا. 👈 اعتقاد داره که، همه ما بصورت روزانه، یا هفتگی، یا ماهانه، یا... بر اولیای خدا (پیامبر اکرم و امامانِ معصوم) عرضه میشه.😨 ✅️ اگر ما خوب باشه، اونها خوشحال میشن😌 ❌ و اگر بد باشه، نگران و اندوهگین میشن😔 امام باقر (ع) فرمود: 👈 تمام شما، هر عصر پنجشنبه، بر پیامبرتان عرضه می‌شود... بنابراین باید از اینکه عمل زشتی از شما بر پیامبر عرضه شود، شرم کنید.😔 📚 تفسیر برهان، ج۲، ص۱۵۸. و امام صادق (ع) فرمود: 👈 ای مردم! با خود، رسول خدا را ناراحت نکنید.😔 📚 تفسیر کنز الدقائق. 📣 و و ، از تمام خلوتهای ما خبر دارند..💔 ✔ موقع حواسمون باشه، که داره ما رو می‌بینه...😔 👇👇🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇👇 @KASHKOOLMANAVI
🌼🌸🍀🌼🌸🍀 🔻شاهدانِ اعمال🔻 ✍ قرآن کریم می‌فرماید: ای مؤمنین! هر عملی که شما انجام میدید، هم می‌بینه، هم (ص)، و هم گروهی از مؤمنینِ خاص، که طبق روایات ما، (ع) هستند. 🕋 قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ (توبه/۱۰۵) 💢 ای رسولِ ما! به این مردم بگو: «هر عملی که می‌خواهید، انجام بدهید! خداوند، پیامبر و مؤمنان، در حال مشاهده اعمال شما هستند!» ☝️ این آیه، عقیده‌ی مبنی بر «عرضه‌ی اعمال» بر اولیای خدا رو بیان میکنه. 👈 اعتقاد داره که، همه ما بصورت روزانه، یا هفتگی، یا ماهانه، یا... بر اولیای خدا (پیامبر اکرم و امامانِ معصوم) عرضه میشه. ✔ اگر ما خوب باشه، اونها خوشحال میشن😌 ✔ و اگر بد باشد، نگران و اندوهگین میشن😔 ✅️ بنابر روایات رسیده از (علیهم السلام)، منظور از مؤمنینی که در این دنیا شاهدِ اعمال ما هستند، (ع) هستند، نه هر شخص مؤمنی. ✍ روایاتی که در این زمینه نقل شده انقدر زیادند که به حدّ تواتر رسیده. بعضی از این روایات عبارتند از:👇 امام صادق(ع) فرمود: 👈 تمام مردم، هر روز صبح به پیامبر عرضه می‌شود. همه افراد خوب و بد... بنابراین مراقب باشید... و این مفهوم گفتارِ خداوند است که میفرماید: وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللهُ... 📚 اصول کافی، ج۱، ص۱۷۱ (باب عرض الاعمال). امام صادق(ع) فرمود: 👈 ای مردم! با گناهِ خود، رسول خدا را ناراحت نکنید. 📚 تفسیر کنز الدقائق. امام باقر(ع) فرمود: 👈 تمام شما، هر عصر پنجشنبه، بر پیامبرتان عرضه می‌شود... بنابراین باید از اینکه عمل زشتی از شما بر پیامبر عرضه شود، شرم کنید. 📚 تفسیر برهان، ج۲، ص۱۵۸. 👈 شخصی به امام رضا(ع) عرض کرد: ای پسر پیامبر!! برای من و خانواده‌ام دعائی بفرمائید. حضرت فرمود: مگر من دعا نمی‌کنم؟ به خدا سوگند، شما، هر شب و روز بر من عرضه می‌شود، و من برای شما دعا می‌کنم. راوی می‌گوید، قبولِ این سخن برای من سنگین به نظر آمد. 👈 امام متوجّه من شد و به من فرمود: آیا کتاب خداوند قرآن، را نمی‌خوانی؟! آنجا که می‌فرماید: قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللهُ... به خدا سوگند، منظور از مؤمنان در این آیه، علی بن ابی طالب و امامانِ از نسل او هستند. 📚 اصول کافی، ج۱، ص۱۷۱ (باب عرض الاعمال). ✔ خدا و پیامبر و اهلبیت، از تمام خلوتهای ما خبر دارند..💔 موقع حواسمون باشه، که دارند ما رو می‌بینند..😔 👇👇🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇👇 @KASHKOOLMANAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواب حضرت ام‌الائمه سلام‌الله‌علیها توسط آیت الله شاه آبادی • . در این کلیپ، آیت الله از خواب و بسیار زیبایی می‌گویند که در سن کودکی دیده، و در آن سلام‌الله‌علیها، ایشان را اصلاح می‌فرمایند. پس از ، ایشان ماجرای خواب را برای پدر بزرگوارشان کبیر بیان می‌نمایند، که چگونه به استاد لطف داشته و ایشان را داماد خود می‌دانند. @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
✍ اُمُّل بودن جسارت میخواد...  اینکه وسط یه عده بی نماز، نماز بخونی!! اینکه وسط یه عده بی حجاب تو گرمای تابستون حجاب داشته باشی!!. اینکه حد و حدود محرم و نامحرم و رعایت کنی!! ⛔️ اينکه تو فاطميه بپوشى و مردم عروسى بگيرن!! 🎊 اينکه به جاى آهنگ و ترانه ،قرآن گوش کنى!! 🔇 ناراحت نباش خواهر و برادرم، دوره آخر است، به خودت افتخار کن،  🌸 تو خاصی.. ✨ تو فرزند زهرايى.. 😇 تو على هستى.. تو منتظر .. 🌷 تو گريه کن حسينى نه اُمُّل 💔 بگذار تمام دنیا بد و بیراهه بگویند! به خودت... به محاسنت.. ☘ به ... به ... به سیاه بودنش...⚫️ می ارزد به یک لبخند رضایت فاطمه س. باافتخار قدم بزن خواهر! 🌹 با افتخار قدم بزن برادر @𝓴𝓪𝓼𝓱𝓴𝓸𝓸𝓵𝓶𝓪𝓷𝓪𝓿𝓲 ✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ اگه ادعات میشه واقعی هستی،حتماًاین فیلم رو ببین 🔴 واقعا ما چندتا از این ادما تو زمونه خودمون داریم؟ ⭕️ قابل توجه کسانی که میگن چرا امام زمان(عجل الله ) با این همه یار ظهور نمیکنه.... 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌 -کوتاه -شناسی (قسمت اول) 🌐موضوع :چرا شیعه بر مهر سجده میکند؟ ✅ سجده رسول خدا (ص) بر خاک در روایات اهل سنت 🎙حجه الاسلام محمد رضا هاشمی 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌 -کوتاه -شناسی (قسمت دوم) 🌐موضوع :چرا شیعیان در نماز دست شون رو نمیبندن؟ ✅ تصریح جالب عالم مشهور اهل سنت بر نبستن دست ها در نماز 🎙حجه الاسلام محمد رضا 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌 -کوتاه -شناسی 🌐موضوع :تفاوت وضوی اهل سنت وشیعه ✅ چه کسی وضوی پیامبر (ص) را تغییر داد؟ 🎙حجه الاسلام محمد رضا 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋
✍ آیت‌الله بهجت(ره): 🌿خدا می‌داند چه برکاتی به واسطه‌ی وجود شریف علیهاالسلام در و سایر امامزادگان برای می‌باشد. 📚در محضر بهجت، ج٣، ص١٨٠ 👇👇🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇👇 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3 🕋