eitaa logo
کشکول شیخ رفیع
263 دنبال‌کننده
329 عکس
252 ویدیو
3 فایل
محمود رفیعان هستم. طلبه حوزه علمیه قم و مدرس انگلیسی اینجا شعر آیینی انگلیسی و خاطرات تبلیغی ام را به اشتراک می گذارم. جهت ارتباط با من @Rafian
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 تبلیغ با استفاده از کوچ سرفینگ 💠 چند سال قبل در سایت کوچ سرفینگ ثبت نام کردم و عکسی معمم از خودم در سایت بارگزاری کردم. 💠 این دوست هلندی پس از چند روز نوشت به ایران آمده و می خواهد در فلان تاریخ به قم بیاید و درخواست داد تا شهر قم را به او نشان دهم به او کمک کردم تا در یک روز قم را ببیند. 💠 این نیز نوعی تبلیغ بود. دیدن و شنیدن فرهنگ ایرانی ها از زبان یک روحانی برای او تجربه ای جدید بود. 💠 او گفت: پس از فوت مادرم دچار افسردگی شدم. برای فراموشی این غم، سفر دور جهان را اغاز کردم. پدرم خرج سفر مرا داد اما گفت به هیچ وجه به ایران سفر نکن. بدون خبر دادن به پدر پس از چین، هند و پاکستان به ایران آمدم. 💠 پس از یک ماه حضور در ایران فهمیدم ایران امنیت و جاذبه های بسیاری دارد که در هیچ جای جهان نمی توان آن را دید. پس ا زچند روز اقامت در ایران، آن قدر از جذابیت های ایران به پدرم گفتم که او نیز پس از ماه ها دوری از من و البته برای دیدن ایران به اینجا آمد. شیراز را با هم ديديم اما بخاطر مشغله کاری مجبور شد به هلند بازگردد. سایت کوچ سرفینگ (همانند فیسبوک) فیلتر است. مبلغین و فعالان گردشگری مذهبی بدون فیلتر شکن نمی توانند از آن استفاده کنند. ✍️ محمود رفیعان 〰️〰️〰️ در کانال کشکول شیخ رفیع عضو شوید @kashkooul
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
30.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اجرای زیبای «سلام فرمانده» به انگلیسی Salam my mawla Salam from the children of your mother Zahra @BisimchiMedia
✅ دیار دور ایران شهر قسمت اول: محرم و مراسم های خانگی 🔰در میدان 72 تن قم سوار اتوبوس شدیم. پس از 19 ساعت مسافرت به مقصد رسیدیم. مدیر اعزام تبلیغ با لبخندی مرموزانه گفت: حاج محمود روستای محل تبلیغت به شهر نزدیکه و تو رو انتخاب کردیم برای تبلیغ در این روستا. 💠سوار یک پژو شدم. از اینکه نزدیک شهر هستم و راحت تر می تونم از امکانات شهر استفاده کنم، خوشحال بودم. به یکباره وارد جاده ای خاکی شدیم و از بین درخت ها و چند جوب آب رد شدیم. وارد روستایی شدم که هر چند از لحاظ مسافت به شهر نزدیکه اما از جهاتی دوره. 🔶شب اول مثل همیشه خلوت بود. خودم بودم و مسجد. به سختی بلندگو رو روشن کردم و حضورم در روستا رو به مردم اعلام کردم. 🔷صبح روز بعد به تنها مدرسه روستا رفتم. ایام محرم بود. سرودی کودکانه درباره امام حسین برای دبستانی ها خوندم و تشویق شون کردم که اون را حفظ کنند. 🔹به بچه ها گفتم: خب بچه ها عصر هم می توانید برای کلاس راس ساعت 4 به مسجد بیایید. اگر برادر یا خواهر راهنمایی و دبیرستانی دارید، هر کدام در فلان ساعت به مسجد بیایند. 🔸با اینکه جمعیت روستا بیش از 150 خانوار بود، جمعیت بچه ها در کلاس های عصر مسجد بسیار کم بود. حضور مردم در مراسم شب های محرم هم خیلی کم بود. 🔹 یکی از اهالی گفت: حاج اقا مردم شب ها مشغول هستند. - چه کاری؟ مگه شب ها هم سر مزرعه میرند؟! - مزرعه که نه. مراسم جوشکاری و منقل 🔸یک شب به همراه همان جوان به خانه تک تک بزرگان روستا مراجعه کردم. ساعت مراسم خانه شان را با هم هماهنگ کردیم که پس از مراسم شون، به مسجد بیاند. حتی تهدید کردم ممکنه پیش از مراسم مسجد خودم دنبالتون می یام و ممکنه مراسم جوشکاری تون نصفه نیمه بمونه. 〰️〰️〰️ در کانال کشکول شیخ رفیع عضو شوید @kashkooul
13.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 محبت اهل سنت نسبت به امام رضا علیه‌السلام 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت‌الاسلام 🔰 شهادت امام رضا علیه‌السلام (هیئت الی بیت المقدس) «۳۱ خرداد» 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @h_e_b_m
کشکول شیخ رفیع
✅ دیار دور ایران شهر قسمت اول: محرم و مراسم های خانگی 🔰در میدان 72 تن قم سوار اتوبوس شدیم. پس از 1
✅ دیار دور ایران شهر قسمت دوم: دو آموزش و پرورش در یک روستا 🔷 عصر روز پنجم محرم، پس از کلاس یک ساعته با دختران دبیرستانی، دخترها گفتند: حاج اقا چرا زمان کلاس های شما این قدر کمه. یک ساعت خیلی کمه. 🔶 تعجب کردم و گفتم: - اگر من دو ساعت کلاس برگزار کنم، شما قبول می کنید؟؟!! - حاج اقا دو ساعت هم کمه. اینجا یک مولوی هست. ما چند روزه که دیگه عصرها پس از مدرسه به کلاس های مولوی نمی ریم. چون او همه رو مجبور می کنه به طریق خودش نماز بخونند، ضمن این که او حافظ نیست و شما حافظ هستید و قرآن را با لحن و تجوید بهتر می خونید. سنی و شیعه هم برای شما فرقی نداره. و هیچ یک را مجبور به کاری نمی کنی. - مگه مولوی چند ساعت کلاس برگزار می کنه؟ - او هر روز حضور و غیاب می کنه و پدر مادرا رو متقاعد کرده، تمام بچه های روستا باید هر روز سر کلاسش شرکت کنند. شیعه و سنی، دبستانی و دبیرستانی، هر روز همه با هم، چهار ساعت بعد از مدرسه سر کلاس او هستیم. - چه جالب، انگار این آقا برای خودش آموزش و پرورش مستقلی داره! 〰️〰️〰️ در کانال کشکول شیخ رفیع عضو شوید @kashkooul
کشکول شیخ رفیع
✅ دیار دور ایران شهر قسمت دوم: دو آموزش و پرورش در یک روستا 🔷 عصر روز پنجم محرم، پس از کلاس یک ساع
✅ دیار دور ایران شهر قسمت پایانی: سخن از متعه در دبستان 💠 روز ششم محرم، مقداری میوه تهیه کردم و به دیدار مولوی جوان روستا رفتم. در مسجد با هم ساعتی صحبت کردیم. از آخر به من گفت: - با توجه به سخنان شما در مسجدتان، متوجه شدم شما حافظ قرآن هستید. بهتر نیست دیگر با بچه ها کلاس برگزار نکنید؟! و به مدرسه نرید؟ شعر خواندن و کار با بچه ها در شان شما نیست. شان شما خیلی بالاتر است. - نه من شانی ندارم. من هم مثل شما هستم. مگر شما برای بچه ها کلاس برگزار نمی کنید؟! پیامبر با اون همه شان و مرتبت به بچه ها سلام می کرد. 💠 هنگام خداحافظی در حیاط مسجد چهره اش تغییر کرد و خیلی جدی گفت: - اگر باز هم برای این بچه ها کلاس برقرار کنی، به آموزش و پرورش شهر می روم و می گویم شما در مدرسه دبستان و بین بچه های دبستانی که دختر هم در بین شان هست، در مورد متعه سخن گفتی. 🔰 لبخندی زدم و گفتم: اون کسی که این دروغ را به تو گفته، و کسی که تکرار میکنه رسوا خواهد شد. 〰️〰️〰️ در کانال کشکول شیخ رفیع عضو شوید @kashkooul
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوشه‌ای از غربت دردناک امام جواد (علی السلام) از زبان حجت الاسلام پناهیان 🏴شهادت امام جواد(ع) تسلیت باد @Bisimchimedia
⭕️خاطرات بلوچستان قسمت اول: ده تومنی تا نشده 🔹در بلوچستان چند منطقه است که مردم شیعه و سنی در کنار هم هستند و بیشتر ساکنین بلوچ پیرو مکتب اهل بیت هستند. شهر بزمان، منطقه دلگان و منطقه جلگه. 🔹آن دهه صفر، مهمان بزرگ ترین روستای دلگان بودم که بیش از چهارصد خانوار جمعیت داشت. چند جوان همیشه یار و کمک کار من بودند. یک روز به من گفتند: حاج آقا شما ده تومنی تا نشده به ما جایزه نمی دی؟ - شما که نیاز به جایزه ندارید. شما بدون جایزه همیشه کمک کار من هستید. - نه یادگاری از حاج آقا همیشه شیرین بوده. دست در جیب کردم و گفتم: خب ده هزار تومنی که ندارم اما به شما سه نفر هر کدام پنج هزار تومن هدیه می دم. 🔸با خنده گفتند: ده هزار تومن نه، فقط ده تومن معادل صد ریال با تعجب گفتم: ده تومنی و به قول شما صد ریالی تا نشده از کجا بیارم؟! مگه برای شما ارزشی هم داره؟؟!! 🔸گفتند: یاد جایزه ای افتادیم که سال ها قبل اولین روحانی به ما داد و ما به دنبال او و مرامش راه افتادیم. هر بار که به روستای ما می اومد دستی به سرمان می کشید و با ده تومنی تا نشده و شکلات ما رو تشویق می کرد. 〰️〰️〰️ در کانال کشکول شیخ رفیع عضو شوید @kashkooul
کشکول شیخ رفیع
⭕️خاطرات بلوچستان قسمت اول: ده تومنی تا نشده 🔹در بلوچستان چند منطقه است که مردم شیعه و سنی در کنار
⭕️ خاطرات بلوچستان قسمت 2: آمپول 🔷 سرماخوردگی شدیدی خوردم. دکتر برایم چند آمپول پنیسلین نوشت. همان روز یک نفر به دیدنم آمد. تا آمپول ها را دید، گفت: حاج آقا بخواب خودم آمپول زن هستم. نگران نباش دستم خیلی خوبه. هر چند در مطب به سنی ها آنچنان محکم سوزن رو فشار میدم که ظلمی که به مادر سادات شد، را به نوبه خودم جبران کنم. 🔸با تعجب نگاهی بهش کردم و گفتم: این کار رو نکن عزیز من. با این کار میخوای مردم رو به مکتب اهل بیت هدایت کنی یا دور کنی؟؟!! امام صادق می فرماید: کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم. 🔸معلوم بود، کمی هم پامنبری روحانیت بوده، گفت: خب من هم که حرفی نمی زنم. با عمل... 🔷 جلوی کلامش رو گرفتم و گفتم: همون امام شب ها در خرابه ها برای فقرا غذا می گذاشت. فردی که بدنبال امام در تاریکی می رفت، به امام گفت: مردم این خرابه پیرو مکتب تو نیستند. امام صادق گفت: میدانم. اگر پیرو حق بودند بیشتر از این برایشان طعام می گذاشتم. پس مثل امام صادق به مردم کمک کن، و ظلم دیروز دیگری را با ظلم امروزت به فرد دیگه پاسخ نده. از کجا مطمانی همه اهل سنت به آن ظلم راضی بودند؟؟!! من با برخی از اون ها صحبت کردم، کلا اون ظلم و جنایت رو انکار می کنند. البته تعدادی مقاله قبلا خوندم که فردی با قبول آن جنایت، این عمل رو حق می دونست و نوشته بود:« باید با اولین مخالفت ها با اولین حکومت پس از پیامبر برخورد شدید می شد.» اما اینها عده ای قلیل از وهابیت هستند و ربطی به اهل سنت ما ندارند. 〰️〰️〰️ در کانال کشکول شیخ رفیع عضو شوید @kashkooul
کشکول شیخ رفیع
⭕️ خاطرات بلوچستان قسمت 2: آمپول 🔷 سرماخوردگی شدیدی خوردم. دکتر برایم چند آمپول پنیسلین نوشت. هما
🔴 خاطرات بلوچستان قسمت سوم: مداح سنی 🔷 یک روز یکی از جوان های روستا دست پیرمردی را گرفت و پیش من آورد. گفت حاج اقا این پدر بزرگ من است که سنی است. سلام و علیکی کردم و بهش گفتم چه نوه خوش صدایی داری، صدای مداحیش رو شنیدی؟؟ گفت: حاج اقا صداش به خودم رفته. من در قدیم تنها مداح روستا بودم که در ایام محرم مداحی می کردم. 🔹گفتم: چه عالی پس شما پیر غلام مداح ما هستی. افتخار بده و امشب یا فردا شب در ایام دهه صفر وفات پیامبر اکرم یا شهادت امام رضا و امام حسن در مسجد مداحی کن. 🔸لبخندی زد و گفت: مولوی های جدید مداحی رو حرام کردند و من نمی تونم دیگه مداحی کنم. 👈 نوه این مداح بلوچ سنی امروز در حوزه علمیه قم تحصیل می کند و به سطوح عالی رسیده و در مداحی در منطقه بلوچستان شهرتی کسب کرده. 〰️〰️〰️ در کانال کشکول شیخ رفیع عضو شوید @kashkooul
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم جالب زیر خاکی و دیده نشده از برنامه درسهایی از قرآن در سال 1361 حجت الاسلام قرائتی @BisimchiMedia