eitaa logo
کشکول بصیرت
818 دنبال‌کننده
56.9هزار عکس
51.1هزار ویدیو
652 فایل
فَبَشِّرْ عِبَادِ¤ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَاب (زمر۱۷/۱۸) رویکرد: بصیرت افزایی،روشنگری،تحلیل مسائل روز
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ‌ هر انسانی را لیلة القدری هست ! كه در آن ناگزیر از انتخاب می شود و « حُر » را نیز شب قدری این چنین پیش آمد .. « عمربن سعد » را نیز .. « من » و « تو » را هم پیش خواهد آمد .. [ | ] ‌ 🌱|@martyr_314 ‌ پ.ن : عاقبت به خیری .. ‌
💫کنایاتِ « أبلغ من التّصريح» در کلام رهبری ✍ سخنان رهبر معظم انقلاب در آغاز هفته دولت (2شهریور 99)در پاسخ به گزارش رئیس جمهور ( از طریق ارتباط تصویری) حاوی «» و نکته های دقیق و مهمی بود که نباید به سادگی از کنار آن گذشت . پیشنهاد می کنم این بیانات بسیار ارزشمند و راهگشا را چند بار مرورکنید. ✅به اعتقاد اهل ادب و منطق، استفاده از «کنایه» برای بیان یک مطلب گویا تر و واضح تر از اشاره صریح و مستقیم به مطلب است . (الكناية أبلغ من التّصريح). استفاده از کنایه در فرمایشات ایشان (به عنوان یک اندیشمند بلیغ)به وفور یافت می شود . در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم: ♦️آقای روحانی با مقایسه این دولت با دولت قبل مدعی شد:در طول ۷ سال گذشته ۴.۵ میلیون واحد مسکن ساخته شده است! در حالی که در دولت قبل تنها ۷۷۵ هزار واحد مسکن مهر به بهره‌برداری رسیده بود! و... 🔹 رهبر انقلاب فرمودند : خب امروز خبرهای بزرگ و مهمّی به وسیله‌ی رئیس‌جمهور محترم و آقایان وزرا داده شد که خیلی‌ از آنها برای ما تازه بود؛ انتشار این خبرها و نقد این خبرها مهم است؛ با مردم مستقیم حرف بزنید و دستاوردهایتان را بگویید؛ مردم از گزارشهای صادقانه خرسند می‌شوند در ادامه فرمودند : یک سال سه ‌تا ۱۰۰ روز به اضافه‌ی یک ۶۵ روز است. 👈کنایات: 1️⃣-«خیلی‌ از آنها برای ما تازه بود». کنایه از اینکه من با این شبکه اطلاعاتی گسترده هم، از این آمار شگفت انگیز بی خبرم 2️⃣-«نقد این خبرها مهم است ». کنایه از اینکه نمی توان گزارش شما را به راحتی قبول کرد باید مورد واکاوی و نقد واقع شود 3️⃣-«مردم از گزارش های صادقانه خوشحال می شوند» . قاعدتاً اگر مردم این گزارشات را در صحنه عمل مشاهده نکنند و با واقیت منطبق ندانند خوشحال نخواهند شد . به تعبیر دیگر اگر مردم از این گزارشات خوشحال نشدند، در صحت آن باید شک کرد 4️⃣-«یک سال سه ‌تا ۱۰۰ روز به اضافه‌ی یک ۶۵ روز است». اشاره به وعده های روحانی که بیش از سه برابر آن مدت هنوز باقی مانده و اگر قرار است کاری بکنید هنوز یکسال فرصت دارید . اگر 7 سال به بهانه برجام کاری نکردید، حداقل یکسال باقی مانده کاری بکنید. 🔹به هنگام امضای برجام نیز در پاسخ به تبریک پر طمطراق روحانی به شکل مختصر و مفید فرمودند: 5️⃣-«دستیابی به آنچه مرقوم داشته‌اید در خور تقدیر است» ایشان به جای ابراز خوشحالی از امضای برجام یا تایید دستآوردهای خیالی مذکور در نامه رئیس جمهور، صرفا با کنایه فرموده اند اگر این دستآوردها محقق شود، قابل تقدیر است. @tahlile_siasi @tahlile_siasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 حل مشکلات و رفع با ¹ و درد دل کردن با خدای متعال در هر شبانه‌روز 🔹 رفع و و ظلمات و تاریکی‌ها با استفاده از برکات کریم و اسلام² و اطهار علیهم‌السلام 🏴 راه حصول ³ با استمداد از ذکر حضرت صلوات‌الله‌علیه ۸۹٫۲٫۲۸ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ________________ ۱) «ضه: روی عن أميرالمؤمنين علیه‌السلام عن النبيّ صلی‌الله علیه وآله أنّه قال: ينبغی للعاقل إذا كان عاقلاً أن يكون له أربع ساعات من النهار: ساعة يناجی فيها ربّه، وساعة يحاسب فيها نفسه، وساعة يأتی أهل العلم الّذين ينصرونه فی أمر دينه وينصحونه، وساعة يُخلی بين نفسه ولذّتها من أمر الدنيا فيما يحلّ ويحمد.»؛ [ ج۱ص۱۳۱] ۲) «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ»؛ [ علیه‌السلام:۱] ۳) «فلیتضرَّع إلی الله»؛ [ ج۱ص۱۳۹] @seyedololama
بلاخواهی ائمه اطهار علیهم‌السلام-@seyedololama.mp3
1.16M
🏴 بلاخواهی علیهم‌السلام 🔺 شگفتی از بیان کبری سلام‌الله‌علیها: ما رأینا الا جمیلا 🔹 بیان دل‌نشین جناب از اولیای الهی: یارب سببی ساز ☑️ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔻عمر سعد هم گریه کرد! ▪️بله یک گریه برای (علیه‌السلام) می‌تواند همه دردها را علاج کند اما نه هر گریه‌ای. گریه‌ای مطلوب است که از روی معرفت باشد. ابن سعد هم برای سیدالشهدا (علیه‌اسلام) گریه کرد. ▪️وقتی حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) وارد گودی قتلگاه آمدند و گفتند: اَمَا فِیکُم مُسلِم؟؛ آیا در میان شما مسلمانی نیست؟ عمر سعد هم به گریه افتاد، و نظیر این گریه‌ها بسیار است. ۸۹/۹/۱۶ 🦊 @antirobah
خاطره‌ای بسیار شنیدنی از استاد زرین‌کوب 🔻🔻🔻🔻🔻 روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویرم را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند، برای همین نمی خواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته ی افکار را پاره کرد: ببخشید شما استاد زرین کوب هستید؟ گفتم: استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم. خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند. همین طور که صحبت می کرد، دقیق نگاهش می کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین و باوقار. می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده، و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه، و چه زیبا غزل حافظ را می خواند.  پرسیدم: حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟ گفت: سؤالی داشتم  گفتم: بفرما  پرسید: شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟ گفتم: خب بله، صددرصد گفت: ولی من اعتقاد ندارم  پرسیدم: من چه کاری میتونم انجام بدم؟ از من چه خدمتی بر میاد؟ (عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم)  گفت: خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می کشید؟ گفتم: اگر از دستم بر بیاد، حتما، چرا که نه؟ گفت: یک فال برام بگیرید  گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم. بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: بفرما  مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید  فاتحه ای زیر لب خواند و گفت: برای خودم نمی خوام، می خوام ببینم حافظ در مورد امروز (روز عاشورا) چی می گه؟ برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال. حافظ، عاشورا، اگه جواب نداد چی؟ عشق و علاقه ی این مرد به حافظ چی میشه؟ با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور  ویژه به این موضوع پرداخته باشد. متوجه تردیدم شد، گفت: چی شد استاد؟  گفتم: هیچی، الان، در خدمتتان هستم. چشمانم را بستم و فاتحه ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم:  زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت   بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت   رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت   چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت   در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت   از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت   ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت   این راه را نهایت صورت کجا توان بست کش صد هزار منزل بیش است در بدایت   هر چند بردی آبم روی از درت نتابم جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت   عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت   خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین (ع) و وقایع روز و شب یازدهم نباشد، پس چه می تواند باشد، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل، ویژه برای همین مناسبت سروده شده. بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهار ستون بدنش می لرزید، انگار داشتم روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود. متوجه شدم عده ای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده، حالا دیگه می دونستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم. بلند شدم، دستم را گرفت می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه ی ادب بوسیدم. گفت معتقد شدم استاد، معتقد بووودم استاد، ایمان پیدا کردم استاد، گریه امانش نمی داد آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه ی من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند.  پیشنهاد می کنم هر وقت حال خوشی داشتید، وقایع روز عاشورا و شب یازدهم را در ذهن خود مرور کنید و بعد، این غزل را بخوانید. 💠به کشکول یک طلبه بپیوندید🔰🔰 🆔 @KashkooleTalabeh
﷽ (فتوای شریح قاضی به قتل امام حسین) ♦️پرسش: شريح قاضي که بود ؟ آیا در قتل علیه السلام دست داشت؟ ❇️پاسخ: @Antishobheh 🔶شریح بن حارث کندی مشهور به از چهره‌های اجتماعی، قضایی و تا حدی سیاسی صدر اسلام. به دستور عمر بن خطاب قاضی کوفه شد و عثمان هم منصب قضای او را تثبیت کرد. او در زمان حکومت امام علی(ع) به دلیل بعضی قضاوت‌های نادرست تبعید شد. 🔹از مهم‌ترین قضایایی که در آن، رفتار و عملکرد شریح توسط امیرالمومنین (ع) نکوهش شده تا جایی که امام با نوشتن نامه‌ای به او از کار اشتباهش انتقاد نموده است، ☑️موضوع خرید خانه‌ای مجلل به قیمت ۸۰ دینار در دوران تصدی مقام قضاوت بوده است که شرح آن، همراه با نامه امام (ع) در نهج البلاغه آمده است.[سید شریف رضی، نهج البلاغه، ترجمه دکتر جعفر شهیدی (چاپ سیزدهم: تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۷ش) نامه چهارم، ص۲۷۲-۲۷۳. ] 🔹برخی او را از عوامل اصلی در بسیج مردم کوفه و شام علیه امام حسین(ع) می‌دانند. مورخان مدت قضاوت شریح را از ۵۳ تا ۷۵ سال ذکر کرده‌اند. ✔️در رابطه با وضعیت شریح در ابتدای حکومت یزید و قبل از نهضت کربلا، خبری در دست نیست. 📣مشاهده ادامه پاسخ، در لینک زیر: https://t.me/pasokhgoo6/600 ✅با آنتی شبهه آگاهانه بپذیریم👇 @Antishobheh 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ ♨️کسانیکه به بهونه ترس از ویروس کرونا و به اسم حق الناس مانع عزاداری و برگزاری مجالس تعظیم شعائر امام حسین میشن این کلیپ و ببینند 👆👆 💠 حسینیه مجازی آنتی شبهه🚩 ✅با آنتی شبهه آگاهانه بپذیریم👇 @Antishobheh 🏴
﷽ 🔹 منبرهای یک دقیقه ای🔹 ✳️ حجت‌الاسلام خاتمی خوانساری ✅ زیارت عاشورا را خدا گفته است توجه داشته باشید که بیان الهی است و جزء اسرار بوده که جبرئیل در زمانی که هنوز حسینی نیامده برای پیامبر اکرم (ص) آورده است، بعد این سرّ مانده و به امیرالمومنین (ع) و بعد به امام حسن (ع) منتقل شده است و پس از آن به دست خود (ع) رسیده. ☑️بعد از واقعه‌ی ، اولین بار امام باقر (ع) این زیارت را به صورت خصوصی مطرح کردند و بعد که آقا امام صادق (ع) برای زیارت رفتند و صفوان جمال همراه حضرت بودند، گفت دیدم آقا با این زیارت، زیارت کردند که صفوان این زیارت را ثبت کرده و نوشته است و در مفاتیح از قول او آمده است. بعد امام خصوصیات زیارت را گفته اند که نزدیک هجده فضیلت برای آن ذکر شده است، زیارت عاشورا خیلی عظمت دارد.👌 📚 سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین خاتمی خوانساری، شب هشتم محرم ۱۳۹۸ 💠 حسینیه مجازی آنتی شبهه🚩 ✅با آنتی شبهه آگاهانه بپذیریم👇 @Antishobheh 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢| دیدار خصوصی آقا ♨| آرزویی که پای تابوت مستجاب شد 🔰| مجموعه کلیپ‌های برش‌هایی و زیبا از زندگانی 🌐 🆔 @soada_ir
🔴 (۲) ⭕️ نفاق 🔻یکی از صفات رذیلۀ اخلاقی که در قرآن کریم به کرّات به آن اشاره شده است و صاحبان آن به‌شدّت نکوهش ‌شده‌اند، صفت رذیلۀ «نفاق» است. 🔻گروه منافقین از همان ابتدا به‌عنوان دشمنانی داخلی به مانع تراشی و کارشکنی در راه پیشبرد اهداف متعالی اسلام پرداخته‌اند و با مخفی‌کردن کفر و کینۀ عمیق‌شان به اسلام، صدمات جبران ناپذیری را بر آن وارد ساختند. 🔻این بلیۀ بشری، نه‌تنها مختص آن عصر نبوده است؛ بلکه به‌عنوان آفتی همیشگی، گریبان‌گیر جامعۀ بشری بوده و هست. 📚 برشی از کتاب اثر 🌐 🆔 @soada_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ؛ خوش‌رویی با خانواده ♨️ رفتار با همسر و فرزندانش چگونه بود؟ 🔰 مجموعه کلیپ ، برش‌هایی و زیبا از زندگانی سردار حاج قاسم سلیمانی ان‌شاءالله هر شب تقدیم تان می‌شود. نشر آثار 🆔 @soada_ir 🆔 @miras_soleimany
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چندتا کودک ونوجوان، در کنار یکی از خیابان‌های زنجان، با چادرهای مشکی مادرشان، تکیه کوچکی برپا می‌کنند. حالا باید بگردند، مداحی پیدا کنند که حاضر شود بیاید برایشان روضه بخواند. از بین معروف‌ترین مداحان کشور "حاج مهدی رسولی" از راه می‌رسد؛ کسی که در بیت رهبری برای آقا روضه میخواند. 💬 حاج حیدر @marsiyeh
▪️▫️◾️◽️◼️◻️ 🚩 من نه شیعه ی اهل کویته پاکستانم که گوشت و خونم به جرم شیعه بودن گاه و بی گاه به در و دیوار شهر بپاشد🔻 🚩 نه شیعه اهل ارومچی هستم که کلاس های درس حوزه و مراسم کفن و دفن برگزاری مراسمات جشن و عزا ی اهل بیت را ممنوع کرده باشند و مخفیانه و به دور از دید حکومت شیعه گری کنم...🔻 🚩 نه شیعه ی اهل جنوبی هستم که حتی یک عالم شیعی در دسترس برایم وجود نداشته باشد و تمام مراجعات دینی ام اینترنتی برطرف شود!🔺 🚩 نه شیعه قطیف که برای فعالیت های دینی سیاسی ام تحت پیگیرد قانونی و در انتظار باشم!؟🔻 🚩 نه شیعه ی هستم که بریزند وسط های دست جمعی مان و نام و خون در دهانم باهم آمیخته شود...🔺 🚩 نه شیعه منامه ام که در زندان ها حبس شده باشم و حکومت آل خلیفه منتظر که ویروس کرونا را وارد زندان ها کند تا نسل کشی بیولوژیکی در زندان برایم رقم بخورد🔻 🚩 نه شیعه اهل میرزا اولنگ که تکه تکه اعضای بدنم سنگفرش خیابان ها شود🔺 آری من ایرانم و حتی یک زخم.! نه تو بگو اصلا یک اخم ..! به خاطر شیعه بودنم متحمل نشده ام🔻 🔷همیشه راحت و آسوده در فرم ها جلوی کلمه ی دین ، نوشته ام: اسلام-تشیع.! ✔️ هر عید و شهادت خاندان مولا علی و فرزندانشان بوده لیست هیات ها بوده که ردیف میشد تا انتخاب کنیم کجا برویم.!☑️ من نه حتی یک زخم برداشته ام و نه حتی میدانم شیعه بودن در هرجای این دنیا جز چه هزینه ها و چه رنج هایی بر تن شیعیان گذاشته و اگر برسد آن زمان که بپرسند برای رسیدن تشیع به بعد خود چه کرده ای زبانم بسته است و سرم پایین در مقابل انچه برادران و خواهران شیعه ام در جای جای دنیا به غیر از ایران متحمل شدند تا بماند نسل و راه دوستداران مولا علی و فرزندانش ...✨✨✨✨ 📌پی نوشت: راحت آسوده در مجالس علی و اولاد علی قد کشیدیم و ندانستیم خیلی ها برای شیعه بودن و شیعه ماندن چه خون دل ها خورده اند به راستی برای رسیدن تشیع به کل دنیا که هیچ برای نسل بعدی همین ایران خودمان چه کار کرده ایم ⁉️⁉️⁉️⁉️ 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
مداحی_آنلاین_چرا_برای_خدا_قیافه.mp3
4.36M
⭕️ چرا برای خدا قیافه میگیریم؟ 🎤حجت الاسلام 🔷 @IslamlifeStyles
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 درود بر عون و سلام بر محمد پسران عبدالله بن جعفر طیار سلام الله علیها 🏴 @IslamLifeStyles 🏴 @CilipTM
این روضه رو دل بدید... خیلی نااابه.... اتفاقات شب عاشوراست... صحبت های نازدانه امام حسن، عبدالله بن حسن با اباعبدالله...❤️ گر بی تو زنده باشم تا زنده ام چون مرغ شب گلایه کنم.. گویم به چاه با که بگویم که بسته شد باب جهاد بر من مظلوم بی گناه ای آنکه هر کجا به سفر رفته بردی ام... چندیست دیده ام که به عمه سپردی ام...😭 طاقت ندارم اینکه بیفتی به روی خاک... من هم بایستم به تماشا دم حرم... عمریست پا به پای توام یا به پای تو دامان و دست و سینه تو بوده بسترم...😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 خبر از احتمال یک امتحان بزرگ ... ⚠️ این سخنرانی را گوش نکنید! 🔷 @IslamlifeStyles
گیرم بدون من به سماوات پر زدی... پاسخ چه میدهی به حسن نه! به مادرم. گرپرسد از تو پس چه شد عبدالهم لابد دهی جواب سپردم به خواهرم... در خیمه ماند تا که ببیند چگونه شمر... با خنجر برهنه کشد روی حنجرم....😭😭😭
Shabe 5[1].mp3
4.08M
🌷 در بند عالم ار شده ای بنده غمی 🌷 در بند عشق باش که آزاد عالمی... حاج محمود کریمی 🚩 هیئت مجازی شب پنجم محرم 99 🏴 @IslamlifeStyles
Shabe 5-2[1].mp3
1.01M
سینه زنی 🌷 یاس برادر آمد... ناله مادر آمد... از حرم خواهر آمد... قاتل با خنجر آمد... حاج محمود کریمی 🚩 هیئت مجازی شب پنجم محرم 99 🏴 @IslamlifeStyles
🔴 او گناهان آشکار را می بخشد چه برسد به گناهان پنهانی! ▪️قصه شیرین حُر، مایه امید من است. خیلی ها بازگشتند هرچند دیر. به اندازه تاریخ، توابین بعد از عاشورا را سرزنش کرده ایم که چرا به حسین در کربلا نرسیدند و نتوانستند او را یاری کنند؛ اما ما غافل از آنیم که حسین علیه السلام آنها را بخشیده و سر آنها را در زمان شهادت به دامن گرفته! ای وای... حسین را باخودمان می سنجیم... ◾️سرانجامِ برای همه ماهاست. مگر گناهی بالاتر از بستن راه بر روی شاه کهکشان ها وجود دارد؟ مگر گناهی بالاتر از شکستن قلب زینب کبری(سلام الله علیها) میتوان تصور کرد؟ چنانچه حُر راه را بر حسین نمی بست و او را به کوفه راه می داد یا اجازه بازگشت به مدینه می داد، کربلا پیش نمی آمد. ▪️او قلب زینب را لرزاند، اول بار او رباب، مادر علی اصغر را ترساند، دستِ رد به سینه ابوفاضل زد، قد رعنای علی اکبر را ندید؛ ندید که او شبیه ترین مردم، خَلقاً و خُلقاً به رسول الله است، دستان کوچک رقیه را پس راند، حرمت آل الله را شکست و به کوفه راهشان نداد؛ غریب و بی کس آنها را روانه بیابان عریان و سوزان کربلا کرد؛ توجیهش فقط این بود: مأمورم و معذور! فقط وقتی حسین علیه السلام گفت مادرت به عزایت بنشیند، ادب کرد و به زیر لب آرام گفت: «چه کنم که مادر تو زهرا سیده نساء العالمین است...». همان ادب هم مایه نجاتش شد. ◾️وقتی موعظه آن امام شهید در ظهر عاشورا، بر آن قوم بدکردار، کارگر نیافتاد، فریاد زد: «آیا کسی هست که شرِّ این قوم را از حرم رسول خدا باز دارد؟». ناگه حُر به خود لرزید آنچنان که گویا خود را بین بهشت و جهنم می بیند. آه از آن ساعت... حُر فکرش را هم نمی کرد کار حسین اینقدر بیخ پیدا کند. با خودش می گفت ابن زیاد و عمر سعد امام را نهایتاً تحت فشار قرار می دهند، محاصره می کنند، تهدید می کنند و یک بیعت زورکی از او می گیرند و تمام! اما نه اینکه کمر به قتل سید جوانان اهل بهشت ببندند. یکهو غرق عرق شرمندگی شد و گفت: ای دل غافل! با خودت چه کردی حُر! اینها کمر به قتل پسر زهرا سلام الله علیها بستند... ▪️حُر دید که این نانجیب ها به بیعت خشک و خالی هم قانع نیستند بلکه می خواهند او را دست بسته به کاخ سبز یزید ببرند. اینجا امام علیه السلام دیگر کوتاه نمی آید! هیهات من ذله امام بلند شد. ◾️حُر وقتی اراده قتل پسر پیامبر را در چشمان آن خبیثان دید، به خودش نهیب زد، از درون شکست... خود را شرمنده زینب سلام الله علیها دید. بدنبال این بود که بهانه ای دست و پا کند و لشکر دوزخیان را ترک کند. برای ترک گناه همین بهانه جور کردن ها کافی است.. برای فرار از معرکه گناه باید دنبال بهانه بود. او به بهانه آب دادن به اسب خویش از لشکر دور شد و فاصله گرفت. او میدانست برای ترک گناه باید فاصله بگیرد. ▪️حُر به سوی حسین آمد در حالیکه دست بر سر می کوبید و های های گریه می کرد و صدای استغفارش بلند بود. حسین جان منو ببخش. من قلب زینبت را شکستم. من قلب دخترکانت را شکستم. من حرمت تو را شکستم و تو را در این بیابان بی آب و علف فرود آوردم. گناه من پنهانی نبود که خداوند ستار العیوب آن را پنهان کند بلکه تا قیام قیامت همه می دانند من چه کردم! ◾️حال ای بنده ای که خود را گناهکار می دانی و گناهانت شب و روز آزارات می دهند و از بازگشت و رحمت خدا ناامیدی؛ آیا گناهی به اندازه حُر را مرتکب شده ای تاکنون؟ ▪️وقتي كه حر آمد هرگز امام نفرمود كه اين چه وقت توبه است؟ ما را به اين بدبختي نشانده اي حالا آمده اي تا توبه كني؟ امام او را در آغوش گرفت. امام شیرین ما، مُبدلَ سیئاتِ بالحسنات است! شوریده و شیدای توأم یا حسین... او گناه آشکار حُر را فراموش و او را مایه فخر تاریخ قرار داد. در چشمی برهم زدن!. حر در حالی که شمشیر می زد روضه می خواند: «عزیز فاطمه! بر درگه عفوت سَر آوردم ...گناهی از تمام کوه ها سنگین تر آوردم»... ◾️او عاشقانه جنگید و دم آخر خودش را در دامان اباعبدالله دید... گریه امانش نمی داد و آرام دم گرفت... حسین ... حسین ... حسین ...؛ امام عاشقان، دستمال سرخی بر سرش بست تا نشانه عشق اباعبدالله به توبه کننده ها باشد تا قیام قیامت... صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 راز زهیر؛ گمشده تاریخ ▪️بعد از قتل عثمان، از علی علیه السلام دلگیر بود. در فضای اتهام زنی و شایعه پراکنی علیه سردار خیبر گیر کرده بود و باورش شده بود که علی در قتل عثمان دست داشته. بالتبع از فرزندان علی هم نگران و ناراحت بود بهمین دلیل در میانه راه که حسین از مکه به سمت کوفه می رفت، سعی می کرد شب ها در نزدیکی کاروان کوچک آسمانی آل الله اطراق نکنید. ◾️ را می گویم. بزرگ طایفه بَجَلی. از دلاورمردان کوفه و از سرداران فاتح اسلام. همگان او را به طرفداری عثمان می شناختند. او از بنی هاشم برحذر بود و سعی می کرد رودرو نشود. هم از عثمان دفاع می کرد هم نمی توانست مقابل اهل بیت پیامبر صلوات الله بایستد و مباحثه و مجادله کند. به ظاهر همچون حُر، ادب او نسبت به خانواده پیامبر او را از آتش دوزخ نجات داد. ▪️سرانجام در منزلی ناچار شد با کاروان نور ابی عبدالله یکجا بار بگشاید. اما دلهره داشت مبادا با حسین چهره به چهره شود. می گفت: «ما از رسول خدا شنیدیم که او سید جوانان اهل بهشت است اما... اما ... اما ... ». در همین فکر بود که قاصد نجاتش از راه رسید و گفت: «زهیر؛ حسین بن علی تو را می خواند». ◾️زهیر اِبا داشت از دیداری که با پسر پیامبر مجادله کند. لذا تمایلی نداشت. همسرش دَلْهَم اما از مشتاقان علی بود. وقتی ماجرا را دید فرياد زد: «سبحان الله! پسر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تو را مى‌طلبد و تو امتناع مى‌ورزى؟ او پسر فاطمه سید زنان اهل بهشت است». اینگونه زنان بهشتی، شوهرانشان را بهشتی می کنند. ▪️زهیر دل صاف کرد و راهی خیمه فرزند فاطمه شد. اینکه در ساعتی که در محضر حسین بود چه گذشت هیچ کس نمی داند؛ خامس آلِ عبا چه گفت و زهیر چه شنید در تاریخ نیامده و این خود یکی از رازهایی است که در قیامت روشن می شود. نمی دانیم ثارالله به او چع فرمود، هر چه بود مس وجود زهیر با نفَسِ کیمایی ابوالشهدا طلا شد و رنگ خدایی گرفت و چه رنگ زیبایی است رنگ خدا. ◾️او از مصادیق همان دسته ای است که جناب به نقل از رسول کائنات فرموده بود: «دسته ای از امت من همچون طلایند. هر چه در آتش و امتحانات و بلایا قرار بگیرند و آتش افزون شود عیارشان خالص تر گردد». راستی چرا یاد سلمان افتادم وسط روضه؟ ▪️آخر سلمان واسطه شناخت زهیر از حسین بود؛ چگونه؟ زهیر وقتی به میان اهل خانه و عشیره بازگشت همه را فراخواند. زن و بچه و برادران و اهالی قبیله، دور آن تازه عاشق حلقه زدند و از تحولش سخن می گفت و آنان را تشنه تر می کرد به حسین. آن شب زهیر سخنرانی می کرد و روضه می خواند و قبیله اش گریه می کرد. ◾️زهیر خاطره‌ای برای آنان نقل کرد و گفت: «در یکی از جنگ ها که به پیروزی و غنایم فراوانی دست یافتیم، بسیار خوشحال شدیم. سلمان فارسی که همراه ما بود گفت: «آنگاه که سید جوانان آل محمّد(ص) را درک کردید، از پیکار و کشته شدن در کنار او بیش از دستیابی به این غنایم شادمان باشید»». ▪️او رئیس یک قبیله بود اما قبیله را آزاد کرد و به نقلی همسرش را از قید عقد خود خارج ساخت و اموال خود را به او بخشید و همچون نوکری در کنار خیمه گاه اباعبدالله خیمه زد. ◾️در کنار حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه شب عاشورا بیعتشان را مجدد بیاد آوردند و در پشت خیمه زینب کبری دختر علی تجمع کردند و عرضه داشتند ای دختر رسول خدا ما تا آخرین قطره خون پای حسین ایستاده ایم. ▪️روز عاشورا کوفیان به او طعنه می زدند تو که از حزب عثمان بودی چه شده در رکاب حسین می جنگی؟ و پاسخ می داد: اما امروز در حزب حسینم. وقتی منزلت حسین در نزد پیامبرم را بیاد آوردم به او پیوستم. ◾️زهیر در روز عاشورا دو جا مایه قوت قلب حسین شد. یکبار در کنار سعید بن عبدالله حنفی در برابر امام ایستادند تا تیرهای دشمنان به امام که در حال نماز خوف بود اصابت نکند. ▪️یکبار دیگر هم که شمر قصد داشت میدان جنگ را دور بزند و از پشت سر خیمه گاه حضرت را به آتش بکشاند و زنان و کودکان را به آتش بکشاند، متوجه این نقشه شد و به دفاع از حرم آل الله پرداخت و حمله شمر را دفع کرد. این دفاع، زهیر را مغضوب شمر ساخت و سرانجام بدست شمر و لشکریانش به شهادت رسید... اباعبدالله بر بالینش حاضر شد و قاتلینش را لعنت کرد... صلی الله علیک یا مظلوم ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3