eitaa logo
کشکول بصیرت
818 دنبال‌کننده
57هزار عکس
51.1هزار ویدیو
652 فایل
فَبَشِّرْ عِبَادِ¤ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَاب (زمر۱۷/۱۸) رویکرد: بصیرت افزایی،روشنگری،تحلیل مسائل روز
مشاهده در ایتا
دانلود
ثانیه ای تفکر ! 🔸 به نظر شما چرا رجایی با خودش عهد کرده بود که اگر غذا را زودتر از بخورد فردای آن روز را روزه بگیرد؟ 🔹 اگر شما کاری را به کسی بگویی و دوست داشته باشی آن را سریع انجام دهد ولی انجام ندهد، چه حسی پیدا می کنی؟ 🔸 به نظر شما چرا علیه السلام اصرار داشت که ظهر عاشورا، اول وقت و در بین جنگ، آن هم در مقابل لشکر دشمن، نمازشان را اقامه کنند؟ 🔹 تا حالا فکر کرده اید که چرا دکتر حسابی - پرفسور ایرانی- تمام موفقیت های خود را مدیون می داند؟ 🔸 آیا می دانید بهترین ساعات شبانه روز همان وقت و نماز است؟ 🔹 آیا تا به حال به معانی کلمات اذان دقت کرده اید؟ مثلاً «حَیَّ عَلَی الفَلاح» یا «حَیَّ عَلَی خَیْرٍ العَمَل»، آیا این جملات کارت دعوتی از سوی خدای مهربان برای تک تک ما نیست؟ 📚 پر پرواز ؛ ص ۶۲
🍀 نمازش، نماز نیست 🍀 🥀 گفتند: یا رسولَ الله، كسی را می شناسیم كه روزها روزه می گیرد و شب ها را با نماز، به صبح می رساند؛ اما خُلقی تنگ دارد و تندخو است. گاهی نیز زبان به دشنام می گشاید و آنچه نباید گفت، می گوید. او را چگونه می بینید؟ 🥀 فرمود: نمازی كه زبان را از سخن زشت نبندد و خوی آدمی را نیكو نگرداند، نیست. او اهل دوزخ است، نه اهل نماز. (بحار الانوار، ج71، ص 394) 📚 رضا بابایی ؛ نماز در حكایت ها و داستان ها ؛ ص 30. 🍋 به نقل از مرکزتخصصی‌نماز 🕋 🆔 @qomirib
🔸 🌼 خجالت از شهیدان 🌼 🌳 می‌گفت می‌خواهم چیزی بگویم فقط به فرمانده مان نگویید. بچه اصفهان و از سربازهای ارتش بود می گفت : «حس کنجکاوی هم باعث شد وارد میدان مین شوم وسط میدان یک جمجمه دیدم از وقتی آن جمجمه را دیده‌ام شبها خواب ندارم فکر می‌کنم از بچه‌های خودمان باشد و الان خانواده‌اش منتظر هستند» 🌳 رفتیم تا کنار جمجمه رسیدیم پیکری همان جا افتاده بود که مقداری خاک روی آن نشسته بود را کنار زدیم و پیکر را روی برانکارد گذاشتیم. 🌳 قصد بازگشت داشتیم که با خود گفتم حالا که موقعیتی پیش آمده خوب است جستجو کنیم شاید پیکر دیگری هم پیدا شد شود. 🌳 جلوتر زیر یک درخت شهیدی افتاده بود با یک بی‌سیم و آن سوتر شهیدی دیگر و.... 🌳 آن روز هفت شهید از شهدای ارتش پیدا شد همان سرباز مثل باران بهاری اشک می‌ریخت. تاب نیاوردم به سمتش رفتم تا دلداریش بدم گفت: «آقا وقتی دیدم هر هفت شهید مهر و تسبیح داشتند از خودم خجالت کشیدم من خیلی وقت‌ها در خواندن کوتاهی می کنم از امروز دیگر همه نمازهایم را سر وقت می خوانم.» 📚 کتاب تفحص ، نوشته رضا مصطفوی ، صفحه 56. 🍋 به نقل از مرکزتخصصی‌نماز 🕋 🆔 @qomirib