فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سالگرد_ازدواج_پدرو_مادر_امت
در هبوتی نجیب سر میکرد
در سکوتی عجیب سر میکرد
گرچه بر کار خویش یکدله بود
کار او بر مدار حوصله بود
مصطفی گفت: صحبتی داری؟
به گمانم که حاجتی داری!
مرتضی گفت: یا رسول الله
تو که هستی ز قلب من آگاه
کودکی بودم و جوان شدهام
پهلویت بوده پهلوان شدهام
سخنت بوده است گفتارم
سیرهات بوده است رفتارم
وقت آن است فکر یار کنم
همسری خوب اختیار کنم
در وجودم تمام همهمه است
رونق زندگیم فاطمه است
آیهی "انّما" شکوفا شد
گل لبخند مصطفی وا شد
گفت احمد که حُسن خاتمه است
حرف آخر کلام فاطمه است
پیک جان جای کوثرش آمد
مصطفی پیش دخترش آمد
گفت با او کلام دلبر را
میشناسی تو خوب حیدر را
ای یگانه حبیبهی ازلی
راضی استی به ازدواج علی؟
عرق شرم بر جبینش بود
دست بیعت در آستینش بود
در هبوتی نجیب سر میکرد
در سکوتی عجیب سر میکرد
"یاعلی" ذکر هر قنوتش بود
یک جهان حرف در سکوتش بود
احمد از پیش کوثرش برخواست
بانگ الله اکبرش برخواست
سائل از خاکبوسیاش میگفت
از لباس عروسیاش میگفت
تا رسیدند جان و جانانه
جا گرفتند کنج یک خانه
رو به محراب راز آوردند
هر دو با هم نماز آوردند
لیف خرما اگر چه فرش شده
با شما خانه مثل عرش شده
اصلاً این خانه خالیاش بهتر
آب زمزم زلالیاش بهتر
رونق خانهی علی زهراست
جان و جانانهی علی زهراست
خانه خالی ولی صفا دارد
مروه هم رو به این سرا دارد
خانهای همطراز عرش خدا
قبلگاه نماز عرش خدا
خانهای دلگشاتر از عالم
خانهای "هل اتی" تر از حاتم
خانهای جانْ پناه مظلومان
خانهای دلنواز محرومان
https://eitaa.com/kashkoulesheikh