eitaa logo
کشکول حکیم
151 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2.9هزار ویدیو
40 فایل
بِسمِ البَصیر برای آگاهی از ناب ترین رویدادهای مذهبی،فرهنگی،سیاسی،اقتصادی،پزشکی، ورزشی و... ما را دنبال کنید و هُوَ الخَبیر ارتباط با ما : @HAKIM_1530
مشاهده در ایتا
دانلود
📷 رسما وارد جنگ رسانه ای با شد 🔹مجله فرانسوی Franc-Tireur با انتشار کاریکاتور خشونت و توهین آمیز اهداف را در رابطه با سوزاندن شیعیان و پایان دادن به آن بطور کامل اشاره می کند این نشان می‌دهد غرب و برای کنترل بزرگترین مانع خود در برابر سلطه و و را و میداند. 🆔 @kashkul_hakim
«بی‌پناهی زنان» در وضعیت آزادی مردان؟ (مقایسه‌ای بین آمریکا و ایران) به جرأت می‌توان گفت که در آنچنان مزاحمتی از ناحیۀ آقایان نسبت به وجود ندارد، لیکن نبود مزاحمت به زنان در آمریکا مربوط به جاهایی است که چراغ روشن است و آنجا که چراغ قانون خاموش می‌شود (وقتی شب می‌شود، وقتی خلوتی پیش می آید، و وقتی به هر دلیلی ناامنی بوجود می آید) بی‌نظمی‌ها و تعرض‌ها به زنان شروع می‌شود. حفظ فاصله قانونی در صف (مثلا صف فروشگاه)، ممنوعیت قانونی لمس یکدیگر (don’t touch me)، خوف و هراس زنان از حضور در جاهای خلوت (مثلا زمانی که در اتوبوس شهری با یک مسافر مرد تنها می‌مانند) و یا واهمه از خروج شبانه از منزل به تنهایی، و همین‌طور قوانین شدید مجازات برای ارتباطات جنسی اساتید با دانشجویان دختر، همه به موجب تعرض‌های گوناگون و مزاحمت‌های جورواجور به زنان در وضعیت خلوت آمریکایی‌ها است. همین مزاحمت‌ها موجب شده است که زنان در آمریکا آن نقطه‌های خطر را درک ‌کنند و آنجا که حفاظ قانونی ندارند ریسک نکرده و حضور پیدا نکنند. به رغم همه این مراقبت‌ها از ناحیه خود زنان، و به رغم مرکزیت و مرجعیت و آسانی وکالت و شکایت‌ در آمریکا (حتی در امور بسیار جزئی)، هنوز «قانون» نتوانسته است نقطه‌های کور و گاه آشکار اجتماعی در آمریکا را پوشش داده و برای زنان لازم را ایجاد کند. در ایران برخلاف آمریکا، نه بر مبنای قانون، بلکه نوعا بر مبنای و شکل می‌گیرد و قانون در برقراری نظم اجتماعی از جمله نظم مناسبات انسانی بین زنان و مردان یا اصلا ندارد و یا بازدارندگی‌اش حداقلی و در نقطه‌های نزاع و دعواست. عدم بازدارندگی قانون آشکارا نه فقط در ساحت‌های سرباز (کوچه و خیابان) بلکه در فضاهای سربسته ای مثل دانشگاه‌ها، ادارات، و سازمان ها نیز هست که موجب بی نظمی‌های اخلاقی و حقوقی بین مردان (نه فقط پسران) و دختران می شود. حال آنچه که در ایران امروز و در شرایط پس از در حال رخ دادن است تعلیق سامانه‌های نظم اجتماعی درایران است، تضعیف قانون از یک سو (تضعیف پلیس) تضعیف اخلاق و انجام رفتارهای وقیح و مبتذل از سوی دیگر (فحاشی و توهین)، و تضعیف دین از دیگر سو (توهین به روحانیت)، آنهم البته در سکوت و تماشای بسیاری از (که نمی‌دانند چه رخ می‌دهد) و (که به خوبی می دانند چه رخ می دهد)، به کلی پایۀ نظم اجتماعی و را ویران می‌کند و آنها را از این پس آسیب‌پذیرتر و برای که مصرانه در پی کشف زنان و گاه غصب زنان و حظ از آنها هستند بی‌پناه می گذارد. امروزه کسانی که به آسانی می‌کنند، به دیگران می‌کنند، و و از سر می‌کشند و گاه به در خانه نیز تعرض می‌کنند (مورد مهاباد)، همین جماعت و عقبه‌های فکری آنها، فردا با همین کارهای دیگری خواهند کرد. بدین سان اشتباه است که ما دو وضعیت متفاوت و را با هم مقایسه کنیم، و پیامدهای را در این دو بستر متفاوت، یکی تلقی کنیم. آمریکا از قوانین و ضمانت‌های اجرایی بسیار صُلبی برخوردار است که در وضعیت بی‌اخلاقی می‌تواند حقی از را تأمین نماید، ولی نظم اجتماعی ایران، نظم فرهنگی، اخلاقی و دین‌بینان است و در نبود اخلاق و دین، امکان تأمین حقوق از دست رفتۀ زنان و دختران از مسیرهای قانونی نوعا میسر نخواهد بود. 🆔 @kashkul_hakim
💠 استشفای اجنه به مرحوم 🔻 مرحوم آیت‌الله سید عبدالکریم کشمیری -خدا رحمتشان کند- وقتی به ایران آمده بود، خیلی به شخصیّت مرحوم آیت‌الله سید مرتضی کشمیری، مُعجب بود؛ کما اینکه آیت‌الله‌العظمی سیستانی هم الآن همین‌طور هستند و دیدم که در نجف، مدرسه‌ای به نام ایشان ساخته‌اند. 🔸 آن زمان، مرحوم آیت‌الله سید عبدالکریم کشمیری نقل می‌کرد که شخصی از تجّار نجف، خدمت میرزای بزرگ شیرازی، یعنی‌ میرزای دوّم رفت و عرض کرد که من می‌خواهم سید مرتضی کشمیری را به زیارت دوره ببرم. مرسوم بوده است که وقتی می‌خواستند آقایان را به زیارت ببرند، از آقا و مرجعِ وقت، اذن می‌گرفتند. 🔹 جناب میرزا فرموده بود که این قوم و قبیله، با دیگران فرق می‌کنند و حسّاس هستند. اگر می‌توانی به خدمتش قیام کنی، او را ببر و الا نزدیک نشو. تاجر گفته بود که پای کار می‌ایستم و می‌خواهم ایشان را به زیارت دوره ببرم. ایشان هم اجازه داده بود. از میرزای بزرگ، اجازه گرفته بود و ایشان را برده بود. 🔸 پس از یکی-دو روز که رفته بودند، روزی عصر وارد یک مضیف می‌شوند. تاجر می‌بیند که عمامه‌ی سید مرتضی کشمیری، غبار آلود شده است و می‌گوید که آب بیاورند و عمامه‌ی سید را می‌شوید و روی همان پشت بام، روی بند، پهن می‌کند. 🔹 در عراق، لک‌لک هست و همین‌طور که عصر روی پشت‌بام نشسته بودند، می‌بینند که لک‌لکی آمد و وسطِ عمامه را گرفت و برد. این تاجر، خیلی متأثّر می‌شود به خاطر سفارشی که میرزا کرده بودند، می‌ترسد. 🔸 به سید مرتضی کشمیری می‌گوید که آقا! ناراحت نشوید و به اوّلین شهری که برسیم، من خودم یک عمامه‌ی خوب برایتان می‌گیرم. مرحوم سید مرتضی کشمیری می‌فرمایند که این‌ها، مؤمنینِ جن بودند و بیماری داشتند. عمامه را برای استشفا بردند و برمی‌گردانند. همان‌طور که نشسته بودند، همان لک‌لک آمد و عمامه را آورد... 🔹 ببینید چه نگاهی به عمامه می‌کرده‌اند! آن محتوا، چه شخصیّتی به آنان می‌داده است! اصلاً‌ نگاهشان چطور بوده است؟ 🆔 https://eitaa.com/kashkul_hakim