eitaa logo
كشكول جودی
164 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
52 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم . کشکول مطالب روز ، آموزنده ، ادبی ، روانشناسی ، تربیتی ، حقوقی ، علمی ، اخلاقی ، عرفانی
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ مرگ ناگهان می آید ⭕️ 🔶 المَوتُ يَأتيكُم بَغتَةً، فَمَن يَزرَع خَيرا يَحصِد غِبطَةً، ومَن يَزرَع شَرّا يَحصِد نَدامَةً 🔺 مرگ ، ناگهان به سراغ شما مى آيد . پس هر كه نيكى بكارد ، سعادت دِرو مى كند و هر كه بدى بكارد ، ندامت دِرو مى نمايد 👌 🍃 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 🍃 تحف العقول صفحه489 @KashkulJudy
⭕️ نزدیک ترین غایب ⭕️ 🔰 لا غائبَ أقرَبُ مِن المَوتِ 🔸 هيچ غايبى نزديكتر از نيست✔️ 🍃 امیرالمومنین علیه السلام 🍃 📖 ميزان الحكمه جلد11 صفحه92📖 @KashkulJudy
💠 اهمیت نماز ✍ رسول الله صلی الله علیه و آله می فرماید : شفاعتم فردای قیامت نصیب کسی نمی شود که نماز واجبش را به تاخیر می اندازد. حضرت عزرائیل سلام‌الله علیه،‌ شبانه‌ روز پنج بار به هر خانه نگاه می‌کند، پیامبر اکرم فرمودند: این پنج بار در اوقات پنجگانه نماز است تا ببیند آنها در موقع نماز، چه می‌کنند. هر خانه که در آن به نماز، در پنج وقت خود اهمیت داده شود، حضرت عزرائیل شهادتین را تلقین صاحب آن خانه می‌کند! خود حضرت عزرائیل شهادتین رو تلقین میکنن !!! 📚 امالی طوسی ، ج ۱ ، ص ۴۴۰ ‌‌‌‌ @KashkulJudy
🌷 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : 🍀 آنکه پیشانی مادرش را ببوسد ، از آتش دوزخ در امان است . 📚 نهج الفصاحه ، حدیث 2917 @KashkulJudy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 تولد انسان روشن شدن کبریتی است و مرگش خاموشی آن! بنگر در این فاصله چه کردی؟ گرما بخشیدی .....!؟ یا سوزاندی ......؟!! @KashkulJudy
@KashkulJudy 🌸🍃🌸🍃 روزی ابن سینا از جلو دکان آهنگری می گذشت که کودکی را دید. آن کودک از آهنگر مقداری آتش می خواست. آهنگر گفت: ظرف بیاور تا در آن آتش بریزم. کودک که ظرف همراه نداشت، خم شد و مشتی خاک از زمین برداشت و در کف دست خود ریخت. آن گاه به آهنگر گفت: آتش بر کف دستم بگذار. ابن سینا، از تیزهوشی او به شگفت آمد و در دل بر استعداد کودک شادمان شد. پس جلو رفت و نامش پرسید. کودک پاسخ داد: نامم بهمن یار است و از خانواده ای زرتشتی هستم. ابن سینا او را به شاگردی گرفت و در تربیتش کوشید تا اینکه او یکی از حاکمان و دانشمندان نام دار شد و آیین مقدس اسلام را نیز پذیرفت. بهمنیار را مفسر فلسفه ابن سینا و مروّج فلسفه در قرن پنجم دانسته‌اند. او کتاب التعلیقات ابن سینا را جمع آوری کرده و در" التحصیل" فلسفه او را شرح کرده است.  ابن سینا در نامه‌ای به بهمنیار او را به دلیل اهتمام به تحصیل علم تحسین کرده است.  @KashkulJudy
💠 نان مان در روغن است ▫️مرحوم مامقانی تا برایش ثابت میشد کسی سید است، خودش در ماه چند بار می آمد و به او رسیدگی میکرد و نانش در روغن بود.ما هم اگر اسممان در دفتر حضرت حجت باشد نانمان در روغن است. او بنده پروری را میداند. 📚حضرت حجت،بیانات و اشارات آیت الله بهجت،ص۱۸۲ @KashkulJudy
﷽ گلایه امام زمان(عج) از شیعیان😭 مرحوم آیت الله مجتهدی: یک روز در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان به شدت گریه می کنند. وقتی علت را از ایشان سؤال کردم، فرمودند: «یک لحظه امام زمان (عج) را دیدم که به پشت سر من اشاره کرده و فرمودند: آقای مدنی! نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز سریع می روند دنبال کار خودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمی کنند. انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است! و من از گلایه حضرت به گریه افتادم» @KashkulJudy
@KashkulJudy پرهیز از غضب 🔥 مردی خدمت پیامبر رسید و عرض کرد: یا رسول الله! مرا چیزی بیاموز که باعث سعادت و خوشبختی من باشد. حضرت فرمود: «برو و غضب نکن و عصبانی مباش!» مرد گفت: همین نصیحت برایم کافی است. سپس نزد خانواده و قبیله اش بازگشت. دید پس از او حادثه ناگواری رخ داده است؛ قبیله او با قبیله دیگر اختلاف پیدا کرده و مقدمه جنگ میان آن دو آماده است و کار به جایی رسیده که هر دو قبیله در برابر یکدیگر صف آرایی کرده، اسلحه به دست گرفته اند و آماده یک جنگ خونین هستند. در این حال، مرد برانگیخته شد و بی درنگ لباس جنگی پوشید و در صف بستگان خود قرار گرفت. ناگاه اندرز پیامبر اکرم(ص) که فرموده بود: غضب نکن، به خاطرش آمد. فوری سلاح جنگ را بر زمین گذاشت و به سوی قبیله ای که با خویشان او آماده به جنگ بودند، شتافت و به آنان گفت: مردم! هرگونه ضرر و زیان مثل زخم و قتل...که از جانب ما به شما وارد شده و علامت ندارد (ضارب و قاتلی معلوم نیست)، به عهده من است و من آن را به طور کامل از مال خود می پردازم و هرگونه زخم و قتل که ضارب و قاتلش معلوم است، از آنها بگیرید. بزرگان قبیله پیشنهاد عاقلانه او را شنیدند، دلشان نرم شد و شعله غضبشان فرو نشست و از او تشکر کردند و گفتند: ما هیچ گونه نیازی به این چیزها نداریم و خودمان به پرداخت جریمه و عفو و گذشت سزاوار هستیم. بدین گونه، با ترک غضب، هر دو قبیله با یکدیگر صلح و آشتی کردند و آتش کینه و عداوت در میانشان خاموش گردید. 📜 داستان های بحارالانوار ، قم ، دارالثقلین ، 1377 ، ج 3 ، ص277 @KashkulJudy