eitaa logo
كشكول جودی
165 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
52 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم . کشکول مطالب روز ، آموزنده ، ادبی ، روانشناسی ، تربیتی ، حقوقی ، علمی ، اخلاقی ، عرفانی
مشاهده در ایتا
دانلود
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🪐 توسل به امام زمان معجزه می‌کنه فقط باید باور کنی همه کاره عالم اوست. ___________________________________ https://eitaa.com/KashkulJudy
فواید عسل برای دستگاه گوارش🍯 ◽️عسل ماده‌ای مرکب از قندها، گرده گیاهان، پروتئین‌ها و اسیدهای آمینه است که توسط زنبورعسل از شهد گیاهان به وجود می‌آید. ◽️در این میان آنزیم ها از مهمترین اجزاء پروتئینی عسل محسوب می شوند به دلیل نقش آنزیم ها درتعیین خواص فیزیکو شیمیایی و همچنین ویژگی های درمانی عسل مطالعات زیادی بر روی آنزیمهای موجود در عسل صورت گرفته است و ویژگی‌ها و منشأ این آنزیم ها را مورد بررسی قرارداده اند. ◽️عسل با داشتن ترکیبات و ویژگی های منحصر به فرد نه تنها به عنوان یک ماده غذایی ارزشمند بلکه همچنین به عنوان یک دارو مورد استفاده بوده است و انسان آن را در درمان بسیاری از بیماری از جمله آب مروارید ، زخم معده و ترمیم زخم مورد استفاده قرار داده است. از بین عملکرد های دارویی عسل ، ترمیم زخم از اهمیت ویژه ای برخوردار است. 🍏https://eitaa.com/KashkulJudy
🔴غلظت خون 👈غلظت خون سرد ❄️‌ غلظت خون گرم 🔥 👈که در اولی زیادیِ سوداست و در دومی زیادی دَم است 🔴 🔥 🔻غلظت خون پرخونی است که به علت حرارت، خون می سوزد و معمولا در بهار ایجاد می شود و عوامل دیگر هم در سوختن خون و ایجاد سودا و درنتیجه غلظت خون نقش دارند مثل مصرف فلفل، ادویه، سیر، پیاز مخصوصا در فصل بهار؛ از علائم آن خواب آلودگی در روز است☝️ 🎈 🔻مصرف سردی ها و مواد کارخانه ای 🔻ترس شدید و ناگهانی 🔻 عدم تحرک از علائم آن خواب رفتن و گزگز دست و پا، سرگیجه موقع بلند شدن، سردردها، تپش قلب، خون تیره، درد ماهیچه مخصوصا از زانو به پایین و هنگام خوابیدن یا عدم فعالیت. این علائم در فصل پاییز بیشتر می شود☝️ 🖌دیگر عوامل موثر در غلظت خون ❌فشار عصبی❌استرس واضطراب‌❌ترس ناگهانی 💎❥✿●•❥༅ 💆‍♂https://eitaa.com/KashkulJudy 💎❥✿●•۰▬۰▬۰▬۰▬▬▬❥༅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖کمبود خواب با بدن چه می‌کند؟ پیری زودرس و سکته مغزی از عوارض کمبود خواب به حساب می‌آید. ┅❅❈❅┅ 🆔 https://eitaa.com/KashkulJudy
آموزنده پس از شهادت مولا امیرالمومنین على عليه السلام و تسلط مطلق معاوية بن ابى سفيان برخلافت اسلامى ، خواه و ناخواه ، برخوردهايى ميان او و ياران صميمى امیرالمومنین على عليه السلام واقع مى شد. همه كوشش معاويه اين بود تا از آنها اعتراف بگيرد كه از دوستى و پيروى مولا على علیه‌السلام سودى كه نبرده اند، سهل است همه چيز خود را در اين راه نيز باخته اند. سعى داشت يك اظهار ندامت و پشيمانى از يكى از آنها با گوش خود بشنود، اما اين آرزوى معاويه هرگز عملى نشد. پيروان مولا امیرالمومنین على علیه‌السلام بعد از شهادت آن حضرت ، بيشتر واقف به عظمت و شخصيت او شدند. از اين رو بيش از آنكه در حال حياتش فداكارى مى كردند، براى دوستى او و براى راه و روش او و زنده نگهداشتن مكتب او، جرات و جسارت و صراحت به خرج مى دادند. گاهى كار به جايى مى كشيد كه نتيجه اقدام معاويه معكوس مى شد و خودش و نزديكانش تحت تاثير احساسات و عقايد پيروان مكتب امیرالمومنین على علیه‌السلام قرار مى گرفتند. يكى از پيروان مخلص و فداكار و با بصيرت مولا امیرالمومنین على علیه‌السلام ، ((عدى پسر حاتم )) بود. عدى در راس قبيله بزرگ طى قرار داشت . او چندين پسر داشت . خودش و پسرانش و قبيله اش سرباز فداكار‌ مولا امیرالمومنین على علیه‌السلام بودند. سه نفر از پسرانش به نام ((طرفه )) و ((طريف )) و ((طارف )) در صفين در ركاب مولا امیرالمومنین على علیه‌السلام شهيد شدند. پس از سالها كه از جريان صفين گذشت و مولا امیرالمومنین على عليه السلام به شهادت رسيد و معاويه خليفه شد، تصادفات روزگار، عدى بن حاتم را با معاويه مواجه كرد. معاويه براى آنكه خاطره تلخى براى عدى تجديد كند و از او اقرار و اعتراف بگيرد كه از پيروى مولا امیرالمومنین على علیه‌السلام چه زيان بزرگى ديده است به او گفت : اين الطرفات : پسرانت طرفه و طريف و طارف چه شدند؟ او گفت : ((در صفين ، پيشاپيش مولایشان على بن ابيطالب ، شهيد شدند)). معاویه گفت على انصاف را در باره تو رعايت نكرد. عید گفت ((چرا؟)) معاویه گفت چون پسران تو را جلو انداخت و به كشتن داد و پسران خودش را در پشت جبهه محفوظ نگهداشت . عدی گفت ((من انصاف را در باره على رعايت نكردم )) معاویه گفت (چرا؟)) عدی گفت (براى اينكه او كشته شد و من زنده مانده ام ، مى بايست جان خود را در زمان حيات او فدايش مى كردم )). معاويه ديد منظورش عملى نشد. از طرفى خيلى مايل بود اوصاف و حالات على علیه‌السلام را از كسانى كه مدتها با او از نزديك به سر برده اند و شب و روز با او بوده اند بشنود. لذا از عدى خواهش كرد، اوصاف مولا على را همچنانكه از نزديك ديده است برايش بيان كند. عدى گفت :مرا معاف بدار. معاویه گفت حتما بايد برايم تعريف كنى . عدی گفت (به خدا قسم ، مولا على بسيار دورانديش و نيرومند بود. به عدالت سخن مى گفت و با قاطعيت فيصله مى داد. علم و حكمت از اطرافش مى جوشيد. از زرق و برق دنيا متنفر بود و با شب و تنهايى شب مانوس بود. زياد اشك مى ريخت و بسيار فكر مى كرد. در خلوتها از نفس خود حساب مى كشيد و بر گذشته دست ندامت مى سود. لباس كوتاه و زندگى فقيرانه را مى پسنديد. در ميان ما كه بود مانند يكى از ما بود. اگر چيزى از او مى خواستيم مى پذيرفت و اگر به حضورش مى رفتيم ما را نزديك خود مى برد و از ما فاصله نمى گرفت . با اين همه آنقدر با هيبت بود كه در حضورش جرات تكلم نداشتيم و آنقدر عظمت داشت كه نمى توانستيم به او خيره شويم . وقتى كه لبخند مى زد دندانهايش مانند يك رشته مرواريد آشكار مى شد. اهل ديانت و تقوا را احترام مى كرد و نسبت به بينوايان مهر مى ورزيد. نه نيرومند از او بيم ستم داشت و نه ناتوان از عدالتش نوميد بود. به خدا سوگند! يك شب به چشم خود ديدم در محراب عبادت ايستاده بود در وقتى كه تاريكى شب همه جا را فرا گرفته بود اشكهايش بر چهره و ريشش ‍ مى غلطيد، مانند مار گزيده به خود مى پيچيد و مانند مصيبت ديده مى گريست . مثل اين است كه الا ن آوازش را مى شنوم ، او خطابه دنيا مى گفت : اى دنيا متعرض من شده اى و به من رو آورده اى ؟ برو ديگرى را بفريب (يا هرگز فرصتى اين چنين تو را نرسد) تو را سه طلاقه كرده ام و رجوعى در كار نيست ، خوشى تو ناچيز و اهميتت اندك است . آه !آه ! از توشه اندك و سفر دور و مونس كم )). سخن عدى كه به اينجا رسيد، اشك معاويه بى اختيار فروريخت . با آستين خويش اشكهاى خود را خشك كرد و گفت :خدا رحمت كند ابوالحسن را! همين طور بود كه گفتى . اكنون بگو ببينم حالت تو در فراق او چگونه است ؟ عدی گفت (شبيه حالت مادرى كه عزيزش را در دامنش سر بريده باشند)). معاویه گفت آيا هيچ فراموشش مى كنى ؟ عدی گفت ((آيا روزگار مى گذارد فراموشش كنم ؟)) 📚الكنى والالقاب ، ج 2، ص 105، نقل از كتاب المحاسن والمساوى ابراهيم بن محمد بيهقى از اعلام قرن سوم هجرى . https://eitaa.com/KashkulJudy
❤️🌸🌸❤️ حاج آقای دشتی مترجم نهج البلاغه به آیت‌الله مرعشی گفتند: آقا دعا کنید ما در هزینه ی چاپ این کتاب دچار مشکل هستیم، آیت‌الله مرعشی نجفی فرمودند: آقای دشتی حکایت علی مَرده را شنیدی؟ شخصی بود در اصفهان، اوضاع مالی داغون...، یه خونه‌ی کوچک که دو تا اتاق داشت. به همسرش گفت: بیا یکی از این اتاقها را خالی کنیم اتاق دوم را بکنیم محل پرورش مرغ و خروس پذیرفت، قرار شد کف اتاق را بکنند تا قفسه بگذارند تعداد بیشتری مرغ و خروس جا بگیرد. مقداری کند دید چیزی برق میزند نگاه کرد دید الماسی از دل خاک آمد بیرون. سریع رفت بازار زرگرهای اصفهان، گفت این را کسی میخرد؟ گفتند: این خیلی قیمتی است این را فقط باید ببری بغداد آنجا از تو میخرند. آمد وارد عراق شد چون محب امیرالمؤمنین بود گفت اول بروم نجف عرض ارادت کنم بعد بروم دنبال فروش الماس. روز آخر که می‌خواست خداحافظی کند و برود سمت بغداد دید خادم حرم دارد صدا میزند: (آن زمان حرم ضریح نداشت) ایها الناس، شیعیان مولا، کمک کنید مولا ضریح ندارد. این بنده‌ی خدا به عبارت ما امروزی‌ها جوگیر شد گفت: ما که یک عُمر نداشتیم از این به بعد هم نداشته باشیم. خادم را صدا زد الماس را داد به خادم و گفت: این خیلی قیمتی است ضریح را درست کنید و به همه‌ی کارهای حرم برسید همه را جواب میدهد خادم خوشحال رفت. این شخص نشست گوشه‌ی حرم، دیگر کاری نداشت بکند. یک لحظه پشیمان شد با خود گفت: عجب کاری کردم، کاش می‌فروختم و مقداری را می‌دادم حالا جواب زن و بچه را چه بدهم... در همین حالت که بوده به خواب فرو می‌رود در عالم خواب می‌بیند: آقا امیرالمؤمنین از داخل آن قبر که صندوق چوبی داشت آمدند بیرون و لاله گوشش را گرفتند و سه بار فرمودند: حاجی الماسی (علی مَرد است) زیر بار منت نامرد نمی‌رود شخص از خواب بیدار شد و پشیمان شد... عرضه داشت: آقاجان غلط کردم نفهمیدم همه ی زندگیم فدای شما. یک مرتبه دید پلیس وارد حرم شده و او را گرفتند، ترسید، فکر کرد اتفاق بدی افتاده! پرسید: چه شده؟ گفتند: ما اصفهان دنبالت می‌گشتیم؛ تلگراف زدیم گفتند آمدی نجف، آمدیم دنبالت؛ یک عموی بسیار پولدار داشتی در هندوستان از دنیا رفته وارثی ندارد جز تو، دنبالت میگردند بری اموال را تحویل بگیری. با خود گفت: من نیم ساعت پیش الماس را دادم؛ این تلگراف بیشتر از بیست روز است دست به دست دنبال تو است اصلا قبل از اینکه الماسی پیدا کنی علی علیه السلام فکر تو را کرده است. رفت هندوستان مال و اموال را تحویل گرفت؛ آمد در اصفهان بازار زرگری راه انداخت که مشابهش نبود در آن اطراف، اسمش را هم به برکت خطاب امیرالمؤمنین گذاشت: (حاجی الماسی) آقای مرعشی فرمودند: آقای دشتی برای امیرالمؤمنین کار می‌کنید، نگران نباشید؛ «علی مَرد است». 🔶 https://eitaa.com/KashkulJudy
🕊پند هفتگانه 🌪مؤمن کسی است که: کسبش حلال اخلاقش خوب قلبش سالم باشد و زیادی سخن را نگه دارد مردم از شرش در امان باشند وخود درباره دیگران انصاف دهد https://eitaa.com/KashkulJudy
🔰 اصول مهم درزندگی 🔰 🌷 چه دلمون بخواد چه نخواد، خدا یه وقتایی دلش نمیخوادما چیزی که دلمون میخواد رو داشته باشیم. 🌷 هیچوقت خودتو صد در صد خرج کسی نکن هرجا دلت شکست، خودت تیکه هاشو جمع کن! تا هر کسی منت دستای زخمیشو سرت نذاره... 🌷 تنهاییت را پیش فروش نکن! فصلش که برسد، به قیمت میخرندت. 🌷 این خیلی مهمه که وقتی از زندگی کسی رد میشی،رد پای قشنگی از خودت به یادگار بذاری. 🌷 "دوستت دارم" حرف ساده ایست، هم گفتنش آسان است، هم شنیدنش... اما.فهمش ساده ترین دشوار دنیاست ! 🌷 همیشه آنقدر خوب باش که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران، گرفتن خودت از آنها باشد. https://eitaa.com/KashkulJudy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا