📚برشی از یک کتاب: 💥کاسب ها هرگز دل به مشتری های عبوری و گذری نمی بندند بلکه هوای مشتری های ثابت را دارند و در میان جنس ها هر چه خوب تر باشد برای مشتری های ثابت خود می گذارند. 🔰و خدا مشتری ثابت و دائم است. ▪️و دنیا همان بازار است. ▫️و ما هم قرار است در این بازار به کسب فضیلت ها پرداخته و طهارت و پاکی بخریم؛ پس چه بهتر که هوای مشتری ثابت خود را که خداست داشته باشیم و فضیلت ها را برای او انجام دهیم و نه خوش آمد دیگران. 🔹درست همان کاری که حافظ می کرد و تنها هوای همان مشتری دائم خود را داشت. 🔸بنده ی پیر مغانم که لطفش دائم است ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست. 💥و بالاتر از حافظ؛ یوسف بود. 🔰یوسف چرا یوسف شد؟ 🔸🔹چون هوای مشتری ثابت خود را داشت نه زلیخا را؛ چون او مشتری موقت بود. 📚منبع: کتاب مثل شاخه های گیلاس؛ محمد رضا رنجبر 🥀کانال ایستگاه مطالعه🥀 https://eitaa.com/katab313

📚برشی از یک کتاب: خانواده ی حاج حمید در روستا زندگی می کردند و فاصله زیادی تا شهر داشتند. وسیله رفت و آمد هم به راحتی فراهم نبود. بنابراین خودش و پدرش برای خواستگاری با یک موتور آمدند. من یک خواهر بزرگتر از خودم داشتم. آن زمان رسم بر این بود که خواهر بزرگتر باید زودتر از خواهرهای دیگر ازدواج کند. پدرم برای اینکه این ازدواج سر نگیرد؛ برخلاف پدر و مادرها که در هنگام خواستگاری از خوبی فرزند خود صحبت می کنند؛ به آن ها گفت: پروین هنوز کوچیکه. حتی کارهای شخصیش رو هم خودش انجام نمیده. مثلا همین دیروز؛ مادرش لباس هایش را شسته. اینجور آدمی نمی تونه یه زندگی رو اداره کنه. حاج حمید که تصمیم خود را گرفته بود؛ قطعا سنگ های بزرگتر را هم بر می داشت. برای همین به پدرم گفت: این چیزا اصلا برای زندگی ما مشکل ساز نیست. من خودم توانایی شستن لباس هامون رو دارم. پدرش همان موقع گفت: این موضوع مهمی نیست و بلاخره خودش این کارها را یاد می گیرد. خانواده ام علاقه ی زیادی به حاج حمید داشتند. علاوه بر رابطه ی عاطفی و فامیلی؛ سجایای اخلاقی او و خانواده اش هم موضوع قابل کتمانی نبود و همین موضوع پدر و مادرم را به این وصلت راضی کرد. راوی: همسر شهید 📚منبع: کتاب ابومریم؛ ص 20 #خاطرات_شهدا #شهید_سید_حمید_تقوی_فر 🥀کانال ایستگاه مطالعه🥀 https://eitaa.com/katab313

📚برشی از یک کتاب: 💥ایستادن پشت سر علی 🔰بیعت با علی از ما چه می خواهد؟ 🔹از روز آغاز غدیر پرونده ای بزرگ به روی بشریت باز شده که در ابعاد مختلف مردم را مورد سوال قرار خواهد داد. 🔸آب گوارایی که در آن دشت سوزان برای روح های عطشناک در خم ریخته شد؛ همه را در برابر آن مسئول نمود و آخرین صحنه ابتلای الهی انسان را فراهم آورد. ▫️آنان که خبر از غدیر دارند در برابر آزمایش سنگین الهی باید یکی از دو راه را انتخاب کنند: ▪️اللهم وال من والاه... وانصر من نصره یا اللهم عاد من عاداه... و اخذل من خذله. 💥بنابراین بیعت با علی مصافحه با همه رنج هایی بود که برای ایستادن پشت سر این واژه ی سه حرفی باید کشید. 🔰گویا می یابیم که اگر ما که از عمق جان دلباخته غدیریم نباید فراموش کنیم که بیعت با دستان ید اللهی علی از فراسوی قرن ها از ما چه می خواهد؟ 🔸وظیفه ما در برابر میراث جاودانه غدیر چیست؟ 🔹فرزندان آینده ی غدیر از ما چه می خواهند؟ 📚منبع: کتاب حضور در غدیر؛ ص 59 #محمد_باقر_انصاری 🥀کانال ایستگاه مطالعه🥀 https://eitaa.com/katab313

☕️گویند سلام صبح 🌼طلایی ترین کلید برای ☕️ورود به تالار قلبهاست 🌼پس صمیمیترین سلام ☕️تقدیم به شما عزیزان 🌼صبح زیباتون بخیر ☕️دلتون شاد 🌼لبتون خندون ☕️تنتون سالم. سلام روزتون پراز اتفاقات خوب🌼

📚برشی از یک کتاب: دو روز بعد از خواستگاری؛ حاج حمید به خانه ی ما آمد و با اجازه خانواده خواست تا با من صحبتی داشته باشد. همین طور که سرش پایین بود شروع به صحبت کرد: شغل من ایجاب می کنه زمان زیادی رو نتونم پیش شما باشم و ممکنه شما سختی های زیادی رو متحمل بشوید. ولی مطمئن باشید من قدر شناس زحمات شما هستم. اگر زندگی با من برای شما سخته؛ با وجود علاقه ی زیادی که به شما دارم مجبور به انتخاب این زندگی سخت نیستید. راوی: همسر شهید 📚منبع: کتاب ابومریم؛ ص 21 #خاطرات_شهدا #شهید_سید_حمید_تقوی_فر 🥀کانال ایستگاه مطالعه🥀 https://eitaa.com/katab313

📚 برشی از یک کتاب: 💥غدیر کوثر اسلام است 🔰چه معانی دقیقی در غدیر نهفته است؟ 🔸غدیر فقط برای دیروز و امروز نیست بلکه تا دورترین فرداها را زیر پرچم بلند خود گرفته است؛ و چه زیباست که از نقطه ی تلاقی نبوت و امامت کوثری جوشیده که تا پایان هستی در جریان خواهد بود. 🔹غدیر را باید روز ضمانت و بیمه ابدی اسلام نامید؛ و برای این مهم شادی به راه انداخت. ▪️غدیر روزی است که کوثر الهی خود را نشان داد و معنای خیر کثیر بر همه روشن شد. ▫️سخنان پیامبر در غدیر ولایت علی را همراه با مفاهیم حساسی آورده که هیچ حدیثی مانند آن نیست. 🔰آنجا مولی بودن علی بر مولی بودن پیامبر مترتب گردیده؛ و این گویای همه چیز است؛ چرا که اهل بیت مثل قرآنند و امامت مانند نبوت منصب الهی است و با دستور خاص خداوند اعلام می شود. 💥اینجاست که راهی جز رجوع اعتقادی و عملی به غدیر باقی نمی ماند. 📚کتاب حضور در غدیر؛ ص 60 #محمد_باقر_انصاری 🥀کانال ایستگاه مطالعه🥀 https://eitaa.com/katab313

📚برشی از یک کتاب: وضعیتِ بعد از #عاشورا در میان شیعیان و معتقدان به خط #امامت، وضعیت عجیبی بود. وحشی گریِ مزدوران اموی و کاری که با خاندان پیغمبر چه در #کربلا و چه در کوفه و چه شام انجام دادند، همه مردمِ علاقه مند به خط #امامت را مرعوب کرد. البته می دانید که زُبدگان از اصحاب امام حسین در ماجرای #عاشورا و یا در ماجرای توّابین به شهادت رسیدند، اما آن کسانی که باقی مانده بودند آن قدر جرأت و شهامت که اجازه بدهد در مقابل قدرت سلطه ی جبارِ یزید و سپس مروان بتوانند حرف #حقِ خودشان را بزنند نداشتند. یک جمع مؤمن اما پراکنده، بی تشکیلات، مرعوب و در حقیقت از راه امامت عملاً منصرف شده، این میراثی بود که از جمع #شیعه برای امام سجاد باقی ماند. 📚منبع: کتاب انسان 250 ساله، ص198 🥀کانال ایستگاه مطالعه🥀 https://eitaa.com/katab313

✍️ *سخن امام خمینی ( ره ) قسمت ۱۱۸* 🔸باید برای آزادی قدس از مسلسل های متکی بر ایمان و قدرت اسلام استفاده و بازی های سیاسی را که از آن بوی سازشکاری و راضی نگه داشتن ابرقدرت ها به مشام می رسد کنار گذاشت. 📚 *صحیفه نور،جلد ۱۵،صفحه ۷۴*

سلام، صبح یکشنبه شما بخیر و شادی مهربانی لطف پروردگار است مهربانی شادی تو دلهاست و تنها هدیه ی ارزشمندی که نیاز به بسته بندی ندارد مهربانیست خوشی های روزگار تقدیم به قلب مهربون شما💖 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌

📚برشی از یک کتاب: 💥بچه که بودیم وقتی انگشتری به دست می کردیم و بیرون نمی آمد به بزرگ تر ها نشان می دادیم و آن ها هم خیلی سریع انگشت و انگشتری را با کف صابون نرم می کردند و آن وقت راحت بیرون می آوردند. 🔰ما باید همان جا یاد می گرفتیم که نرمی و نرمش و مدارا راه حل مشکلات و کلید پیروزی است. یعنی همان چیزی که علی (ع) می فرمود:🔻 🔹🔸نرم خویی و ملاطفت کلید پیروزی است. 📚منبع: کتاب مثل شاخه های گیلاس؛ محمد رضا رنجبر 🥀کانال ایستگاه مطالعه🥀 https://eitaa.com/katab313

📚برشی از یک کتاب: اولین بخش افتخار آمیز زندگی امام چهارم بخش #اسارت اوست. امام سجاد در حال #اسارت و بیماری، همانند قهرمانی بزرگ با گفتار و رفتارش، در این فصل حماسه می آفریند. در این دوران، #امام وضعیتی به کلی متفاوت دارد با آنچه که در دورانِ اصلی زندگی او مشاهده خواهید کرد. در آن دوران اصلی، بنای #امام بر کارِ زیربناییِ ملایم، حساب شده و آرام است؛ که گاهی حتی ایجاب می کند با عبدالملک مروان هم در یک مجلس بنشیند و با او رفتاری معمولی و ملایم داشته باشد. اما در این فصل #امام را به صورت یک #انقلابی پر خروشی می بینید که کمترین سخنی را تحمل نمی کند و در برابر چشم همه، پاسخ های دندان شکن به دشمنانِ مقتدر خود می دهد. 📚منبع: کتاب انسان 250 ساله، ص200 🥀کانال ایستگاه مطالعه🥀 https://eitaa.com/katab313

📚برشی از یک کتاب: شرط حاج حمید یک زندگی ساده بود. جالب اینجاست که این سادگی را تا آخر عمر حفظ کرد و هیچ چیز نتوانست او را تغییر دهد؛ چه زمانی که یک پاسدار ساده بود و چه آن زمان که به عنوان یک درجه دار مطرح شد. حمید پیشنهاد داد که مراسم عروسی در سپاه و با مهمانان کم برگزار شود. من هم پذیرفتم. خرید ازدواجمان بسیار ساده و معمولی بود؛ یک حلقه؛ یک مقنعه و یک شلوار کبریتی کرم رنگ و یک پیراهن سبز. این چند قلم؛ همه خرید ما برای ازدواج بود. برای عروسی هم همان ها را پوشیدم. روز عروسی؛ خودش و پدرش با یک پیکان دنبال ما آمدند و به سمت محل برگزاری مراسم رفتیم. آقای شمخانی آن زمان فرمانده سپاه اهواز بود که در مراسم عروسی چند دقیقه ای سخنرانی کرد. خاطرم هست که ما را به پیروی از حضرت علی(علیه السلام) و حضرت زهرا( سلام الله علیها) سفارش کرد. حاج صادق آهنگران و مرحوم حسین پناهی هم یک تئاتر طنز به نام مرشد و بچه مرشد اجرا کردند. آقای آهنگران نقش مرشد و مرحوم پناهی نقش بچه مرشد را ایفا کردند. آقای جمال پور هم در آن تئاتر مسئولیتی به عهده داشت. شاید تصور آن شرایط برای بسیاری از جوان های امروز سخت باشد؛ اما حاج حمید به زندگی ساده و دوری از تجملات اعتقاد داشت و همیشه به همین سبک زندگی پایبند بود. راوی: همسر شهید 📚منبع: کتاب ابومریم؛ ص 22 #خاطرات_شهدا #شهید_سید_حمید_تقوی_فر 🥀کانال ایستگاه مطالعه🥀 https://eitaa.com/katab313