eitaa logo
کانال خاطرات شهدایی.🌷🌷
294 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
57 فایل
شهدا را به خاک نسپارید به یاد بسپارید شهادت چشمه آب حیات است که شهید ازآن می نوشد و جاودانه می ماند با معرفی کردن کانال مارو دراین راه یاری کنید.....🌷🌷 https://eitaa.com/katrat👈ایدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
خورشید ، بزرگ ترین مؤذن صبح است و ، والاترین مکبر آزادگی ؛ و کدام تکبیر ، رساتر و فراگیرتر از شهادتینی که در بی تعلق ترین ثانیه های زندگی بر زبان شهید جاری می شود؟! آری! رهایی ، محصول دل سپردگی مردان جهاد ، به عالمی فراتر از خاک است ؛ محصولی که توازن عقل های زمین را درهم می شکند. ، پس سلام بر شهدا که ایستاده می میرند.... « اللهم عجل لولیک الفرج » 🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشا آنان که با عزت زِ گیتی، بساطِ خویش برچیدند و رفتند زِ کالاهای این آشفته بازار را پسندیدند و رفتند 💐شهدارایادکنیم باذکرصلوات 💜🕊💜
را ترک کن... یکی از آقایان خواب دیده بود که برآورده شدن حاجتت به دست فلانی است. به نزد او می رود و می گوید: ابتلا به هم و غم داشتیم، ما را نزد شما فرستادند. او با خونسردی جواب می دهد: به ما هم گفتند، اگر حاجتت را به ما عرضه داشتی بگوییم که، آن را ترک کن، گرفتاری دنیایی تو رفع می شود. منبع: در محضر آیت الله بهجت،ج۲ ،ص۳۵۶.
🍃 *﷽ 🍃 🔸 این سخنان استاد شهید مطهری، گمشده ی این روزهای ما ؛ 👇 "در مقابل بیماری ها، سیل ها، اضطراب ها و احساس بی‌پناهی‌ها، نقش علم‌ و ایمان چیست؟! 👈 هم علم به انسان امنیّت می‏‌بخشد و هم ایمان ... 👈 علم ، امنیّت بیرونی می‌دهد و ایمان امنیت درونی! 👌 علم در مقابل هجوم بیماری ها، سیل ها، زلزله‏‌ها، طوفان ها ایمنی می‌دهد و ایمان در مقابل اضطراب ها، تنهایی‌ها، احساس بی‌‏پناهی‌ها، پوچ‌‏انگاری ها... 👈 علم جهان را با انسان سازگار می‌کند و ایمان انسان را با خودش..." 📚 *کتاب انسان و ایمان* ؛ ص۲۳ اللهــم عجــل لولیـک الفــرج                🌼🍃🌺🍃🌼 🌺ظهور امام_زمان(عج) صلوات دعای فرج *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
fᷫaⷶeͤzᷦeͤhͪ🦋: ﴾°•.🦋﴿ معامله ے پرسودے است:}° شهادت🤲🏻🌱/:♡ ° فانے مے دهے و . . . و باقے مے گیرے ! جسم مے دهے و . . . و جان مے گیرے ! • چہ لذتے دارد؛ نظر ڪردن بہ"وَجہُ الله”🌕✨ شهادت لیاقت مي خواهد✿↻ ڪاش لایق بودیم:)🍁• :)) 🌷
🕊🍃°•|کتاب پا برهنه در وادی مقدس |°• ♥زندگينامه و خاطرات اين شهيد عارف در كتاب پابرهنه در وادي مقدس به رشته تحرير درآمده است و در قسمتي از اين كتاب مي خوانيم: 🔹 'آقـا حميد قصه ما، جوون بـود و بـا كله اي پـر از بـاد،  لات هـاي محله كلي ازش حساب مي بردنـد.  خلاصه بزن بهادري بود بـراي خودش.   يه روز مادر ايـن آقـا حميد، ايـشون رو از خونه بيرون انداخت و گفت: بـرو ديگه پـسر ِمـن نيستـي، خستـه شـدم از بـس جـواب كـارات رو دادم ... همه همسايه هـا هـم از دستش كلافـه شـده بودنـد ... تا اينكه برادرش شهيد شد و حميد تحت تاثير پيكر برادر ...  روزي از روزهـا يـك راننـده كـاميون  بهش ميگه حميـد تـو نمي خواي آدم شي ؟؟! بيـا بـا من بريم جبهه، حميـد ميگه اونجـا من رو راه نميدن با اين سابقه، راننده به حميد مي گه تو بيا و ناراحت نباش ...   🔹سيد حميد ما مدتي بعد بر مي گرده رفسنجان، اولين جـا هم ميره پيش دوستـاش كـه سر كوچه بودن !! ميگه بچه هـا من دارم ميرم جبهه !! شماها هم بيائيـد!! ميگه بچـه هـا خاك بر سر من و شماهـا؛ پاشيم بريم  ناموسمـون در خطـره...! اومد خونـه از مادر حلاليـت طلبيـد و خداحافظي كرد و رفـت ... بـه جبهـه كـه رسيد كفشاشـو داد به يكي و ديگـه تو جبهه كسي اونـو با كفش نـديـد، مي گفت: اينجا جايي كه خون شهدامـون ريخته شده. معروف شــد به «سيد پا برهنه» منبع: سایت ایرنا   📚موضوع مرتبط:
.•°ُ♥️ُ .•° دل بسته خدایۍهستم ڪه درهرحالے دارمش؛^_^
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمـــــان به قلم⇦⇦🍁بانو.میـــــم.سیـــــڹ🍁 قسمٺـ اول: کنار باغچه ی کوچک حیاط مادربزرگ نشستم و به گل های توی باغچه نگاه میکنم عمیق توی فکرم!!! دلم حال و هوای بچگی رو کرده همون وقتها که با زینب دور حیاط میدویدیم و سر به سر پدر بزرگ میذاشتیم...خدارحمتش کنه...عجب مرد خوبی بود!! تو فکر بودم که یهو صدای در حیاط اومد!بلند شدم چادمو سرم کردم صدامو صاف کردم و گفتم : -کیه؟؟ یه صدای آشنا از پشت در گفت: -نذری آوردم. رفتم سمت در یواش درو باز کردم یک دفعه میخ کوب شدم. دو طرف سرمون رو انداختیم پایین.ته لبخندی زدم و گفتم: -سلام علی آقا...شمایین... سینی آش هارو توی دستش جابه کردو گفت: -بله حال شما؟؟ گفتم: -الحمدلله...نذری بابت؟؟ -سال پدربزرگم هست... -آخی...خدارحمتشون کنه.روحشون شاد... -خدا رفتگان شمارو هم بیامرزه. بعد کاسه ی آشو گرفت روبه روی من و گفت: - بفرمایین. از روی سینی کاسه آشو برداشتمو گفتم: -متشکرم. -نوش جان. سرمو آوردم بالا دیدم بنده خدا سرش هنوز پایینه خندم گرفته بود.باتشکر مجدد درو بستم.همین که برگشتم مادربزرگ رو روبه روم دیدم!دستشو گذاشت روی کمرش گفت: -کی بود مادر؟؟؟ شونه هامو انداختم بالاو گفتم: -هیچی نذری آورده بودن. عینکشو جابه جاکردو گفت: -پسر مهناز خانم بود؟؟ سرموانداختم پایین گفتم: -بله پسر مهناز خانم... مادر بزرگ تا دید سرمو انداختم پایین برگشت گفت: -حالا چرا ایستادی بیا داخل که حسابی هوس آش کردم... رفتیم داخل و مادربزرگ که مشغول کارش بود شروع کرد تند تند از علی تعریف کردن!!!منم توی آشپز خونه بودم و مشغول ریختن آش ها توی بشقاب... مادر بزرگ داد زد: -زهرا جان!!این پسر مهناز خانمو که یادته از اول آقا بود...خیلیییی پسر گلیه... جوری وانمود کردم که انگار چیزی نشنیدم گفتم: -مادرجون!!این لیوان گل دار هارو تازه خریدی؟ -آره مادرجون قشنگه؟؟؟ -آره خیلی قشنگه. -اینارو پسر مهناز خانم از بازار برم گرفته! یه نفس عمیق کشیدم و مادربزرگ هم شروع کرد به صحبت کردن راجع به ادامه ی حرف هاش... -خیلی آقاست.همیشه کارهای منو انجام میده. باز خواستم بحثو عوض کنم گفتم: -مادر جون یادش بخیر.پدرجون خیلی آش رشته دوست داشت. -آره مادر خدارحمت کنه پدربزرگتو. دست مهناز خانم و پسرش درد نکنه.کارشون خیلی درسته. دندون هامو محکم فشار دادم رو هم و ظرف هارو گذاشتم توی سینی و رفتم پیش مادر بزرگ... ادامه دارد...❤ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 متن بالا نوشته ی : 🍁بانــــــــــو.میـــــم.سیــــــــــڹ🍁 رمان های عاشقانه مذهبی بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرگاه شب جمعه، شهــــدا را یاد کردید آنها شما را نزد اباعبدالله الحسـیـن علیه السلام یاد میکنند باز آئینه آب و سینی و چای و نبات باز پنجشنبه و یاد شهیدان با صلوات نثار ارواح طیبه شهدای والامقام فاتحه مع صلوات
هدایت شده از کانال عطرشهدا
سلام وعرض ادب واحترام خدمت شما بزرگواران گرانقدر .خوشحال میشیم به گروه وکانال ما بپیوندید ومارا با حضور سبزتان ومطالب مفیدتان یاری بفرمایید باتشکر 🌼🍁🌼🍁🌼🍁🌼🍁🌼🍁🌼 https://eitaa.com/coousar1399 کانال کوثر 🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/3014721558Cd11a6dfd32 گروه کوثر 🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَحَسْبُه 🌸و کسیکه برخدا توکل کند، خدا برایش کافی است. 🌸 الهی با توکل به اسم اعظمت روزمان را آغاز می کنیم . 🌸 الهی به امید تو نه خلق روزگار
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح 🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد 🌹اَلسلام علَی الْحسَیْن 🌹وعلی علی بْن الْحسین 🌹وعلی اولادالحسین 🌹وعلی اصحاب الحسین سلام صبح بخیر
تابه کی هجر و غريبي وفراق و انتظار جلوه کن بر آشنايت يا اباصالح بيا کي رسد لطف پيامت برهمه خلق جهان کی رسد بانگ ندايت يا اباصالح بيا الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج ✋حضرت خورشیدسلام⭐️
دلم گرفته از این جمعه های تكراری دلم گرفته از این انتظار اجباری چه قدر ندبه بخوانم! چرا نمیایی؟ چه دیده ایی كه از این دل شكسته بیزاری!؟ به رسم وفای هرجمعه میخوانیم دعای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘ *بسم رب الشهدا*🕊 دل ڪه هوایی شود، پرواز است ڪه آسمانیت می ڪند و اگر بال خونیـن داشته باشی دیگر آسمــان، طعم ڪربلا می گیرد دلها را راهی ڪربلای جبهه ها می کنیم و دست بر سینه، به زیارت "شهــــــداء" می رویم... *بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم* *اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ* *اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ* *اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ* *اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ* *اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ* *اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ* *اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ* *اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم*
من به خاطر گناهانم دعایم بالا نمیرود اما دعای شما که رد خور ندارد ای شهید  برای ما هم دعا کن...یک دانه ز تسبیح نمازسحرت را  یک بار به نام من محتاج بینداز توبه وتوسل شهیدمحسن حججی🌷 صبحتون شهدایی 🕊🌷🕊