eitaa logo
کانال خاطرات شهدایی.🌷🌷
293 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
57 فایل
شهدا را به خاک نسپارید به یاد بسپارید شهادت چشمه آب حیات است که شهید ازآن می نوشد و جاودانه می ماند با معرفی کردن کانال مارو دراین راه یاری کنید.....🌷🌷 https://eitaa.com/katrat👈ایدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ ☀️ 🔶فصل بيست و دوم 🔸قسمت٧٦ ترس هم همين طوره ترس در وجود زن‌ها يك عامل ايمني است وآسيب پذيري اون رو كم مي كنه. وجود اين ترس طبيعي باعث مي‌شه زن صحنه جنايت رو تا آخرين لحظه نگاه نكنه! و ممكنه در همين اخرين لحظه‌ها اتفاقات ديگه اي بيفته كه روند ماجرا رو تغيير بده. پس اين احتمال در مورد زنها بيشتره كه تحت تاثير احساساتشون قرار بگيرن و قسمتي از واقعيت رو متوجه نشن، يا اگه متوجه شدن، دلشون به رحم بياد و اون رو بزرگ كنن يا اين كه به علت تهديد و ارعاب، از گفتن واقعيت منصرف بشن. يادتونه كه يكي از اولين نكته‌هايي كه گفتيم اين بود كه نظام حقوقي خوب نظاميه كه واقعيت‌هاي وجودي و استعدادهاي مختلف افراد روبه رسميت بشناسه و اونها رو در وضع قوانينش مد نظر بگيره. درسته؟! ظاهرا راحله قانع شده بود كه ديگر بحث را كش نداد. و گرنه اين راحله اي كه من در اين دو _سه روز شناخته بودم تا قانع نمي شد، كوتاه نمي آمد. اما فهيمه كه همين چند دقيقه پيش طرف فاطمه بود و حرف‌هاي او را تاييد مي‌كرد، حالا برعكس شده! اين بار او بود كه سوال كرد: - همه حرف هايت قبول! ولي به نظر من مسئله ديه زن و مرد خودش به تنهايي نشون دهنده تبعيضه كه بين زن ومرد در قوانين اسلامي وجود داره. چون كه ديه زن نصف مرده؟ فاطمه با خونسردي سوال كرد: - خب به نظر تو چرا ديه زن‌ها نصف مردهاست؟ فهيمه چند لحظه مكث كرد. انگار ترديد داشت. كمي دماغش را خاراند و بلاخره تصميمش را گرفت. منتها لحنش هنوز قاطع نبود: - اگه ديه رو معادلي براي جبران از بين رفتن تمام يا جزئي از انساني بگيريم، اين نشون مي‌ده كه ارزش زن از لحاظ انساني نيمي از ارزش مردهاست. البته در قوانين اسلام! - براي اين كه درست يا غلط بودن ادعاي تو ثابت بشه، بايد مشخص بشه كه آيا پول ديه بر اساس ارزش انسانس و معنوي افراد مشخص شده يا نه؟ ادعاي ما اينه كه ديه، پول جان و معادل ارزش انسان نيست. - صرف ادعا كه فايده نداره. من هم خيلي چيزها ميتونم ادعا بكنم. - دليل هم دارم. دليل اول اين كه ديه زن و مرد تا يك سوم پول ديه كامل، كاملا با همديگه برابره، ولي اگر از يك سوم بگذره، تفاوت به وجود مي‌آد. در صورتي كه اگر بين جسم زن ومرد از لحاظ ارزش تفاوتي بود، بايد حتي در جزئي ترين مقدار ديه هم با همديگه فرق مي‌كردن. دليل دوم اين كه، ارزش يه عالم بيشتره يا جاهل؟ خود قرآن مي‌گه كساني كه مي‌دونن وكساني كه نميدونن با هم يكسان نيستن. يعني ازحيث ارزش انساني عالم وجاهل تفاوت هست. اين رو كه مطمئنيم. ولي آيا ديه عالم با يه فرد معمولي فرق داره؟ عوض فهيمه، عاطفه بود كه جواب داد. جواب داد كه نه، باز هم سوال كرد. از فهيمه پرسيد: - راستي فهيمه بگو ببينم انگشتت رو چند مي‌فروشي؟ فهيمه سر در نمي آورد: - يعني چي؟ - يعني اين كه تو گفتي ديه قيمت بدن يا جان انسان هاست ديگه! منم از انگشت تو خوشم اومده، خيلي باريك و سفيد و قشنگه. مي‌خوام بدم به عموم تا بذاره پشت ويترين طلا فروشي اش! حالا بگو ببينم از چند شروع كنيم كه نه سيخ بسوزه، نه كباب؟! ما تازه متوجه نكته ظريف وشوخي پر معناي او شديم. همه از اين معامله خنده شان گرفت. فقط خود فهيمه بود كه هنوز گيچ مانده بود. با حالتي كه انگار خيلي بهش برخورده است، به طرف بقيه برگشت: - اين كارها يعني چي؟ چرا مي‌خندين؟! مگه نمي بينين داريم معامله مي‌كنيم؟ چند دقيقه دندون سر جيگر بذارين تا ما كارمون رو بكنيم، بعد هر ديوونه بازي كه مي‌خواين در بيارين! تازه الان اول معامله است. بعد از انگشت هم ميخوام پايش رو بخرم، براي دايیم، كفاشي داره. البته پاهاي فهيمه براي كفش بچگانه خوبه. خنده بچه‌ها بيشترشد. حتي خود فهيمه هم پوز خندي زد. - راستی بچه‌ها شما هم اگه چيزي مي‌خواين رو در بايستي نكنين ها! درسته كه فهيمه گوشت درست وحسابي نداره. ولي اگه قصابي، چيزي توي فاميلتون باشه، هنوز گردن ودل وقلوش هست ها. اصلا چه طوره فهيمه رو حراجش كنيم. - وبعد دستهايش را به هم كوبيد وفرياد كشيد: - آي خونه دار وبچه دار، زنبيل رو وردار وبيار. بدو كه تموم شد. اينم آخريشه! حرف نداره. زبونش مال يه خانم دكتر بوده كه باهاش ميرفته مطب وميومده! بنا گوشش روبو. بچه اون دلش رو براي آقا بذار كنار! سميه با دست جلوي دهان عاطفه را گرفت. - دختر جون تو اگه اين حرف‌ها حاليت نيست، مردم عزادار چه گناهي كردن كه بايد توي محرم صداي نكره تو رو بشنون! هر چه عاطفه بيشتر دست وپا مي‌زد، بچه‌ها بيشتر مي خنديدند. بلاخره فاطمه گفت: - ميبينيد بچه ها، همين طنز ظريف عاطفه نشون داد كه هيچ چيزي نمي تونه معادلي باشه براي جبران ازدست رفتن يه انسان، يا اجزاش! پس درحقيقت ديه هم قصد نداره چنين كاري روبكنه. - پس دليل پرداختن ديه چيه؟ ادامه دارد.... •┈┈••✾•☀️•✾••┈┈• رمان های عاشقانه مذهبی بامــــاهمـــراه باشــید🌹
به ناز و عشوه ی حور و ملک نیازی نیست همینکه مست حسینیم عیشمان نوش است شبتون حسینی 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین‌جان بـاور‌ِمن‌اینـه‌که‌همیشـه‌تو‌زندگیمـی من‌عوض‌شدم‌ولی‌تو‌،حسین‌بچگیمی ☘☘☘
@madahi - حمید علیمی.mp3
4.95M
🎧 شور بسیار زیبا و دلنشین🖤 خوشا به حال زائرای کربلا ... 🎤 کربلایی حمید_علیمی ☘☘☘
+مادر: سلام پسرم چرا دیر کردی⁉️ _پسر: با دیگر رفقامون اومدیم میدونه که جونیه بچه ها هم تا بگو بخند کنن دیر میشه! +مادر: دیگه داشت چایی☕️ که برات ریخته بودم سرد میشد _پسر: مادر جان هنوز طعم چای های صبح های ام را می‌دهد، طعم عشق♥️ و... +مادر: دلم تنگ💔 نگاهت بود عزیزم، کاش هر روز بود تا تورا در رویا میدیدم. _پسر: مادر جان هر روز من، روز مادر است هر روزی که سر مزارم🌷 بیایی و با غبار قبرم را تمیز میکنی انگار مانند آخرین روز اعزام میشود که دست 💖 را بر سرم کشیدی. 🌷 🌹🍃صلوات
شب عملیات کربلای 5،گفت: من تا پای دژ بیشتر با شما نیستم.آنجا شهید می‌شوم.شما بر جنازه‌ام پا گذاشته و دژ را فتح خواهید کرد. 📎دقیقا همینطور شد. 🌷شهید 🌷 لشکر 41 ثارالله
❤️خشنودی قلب امام‌زمان (عج) چند روز پیش به قصد دیدار پدر و مادرم راهی شدم، بین راه نیت کردم که برای خشنودی قلب نازنین امام زمانم دست پدر و مادرم را بوسه بزنم... و چقدر خوشحال بودم که توانستم دل امام‌زمان (عج) را شاد کنم... 📚 قسمتی از دست نوشته های شهید محسن‌ در کتاب "سربلند"
° چنـد‌ وقتـی‌ستــ ڪه‌ مـا از‌ دیـدن‌ خنـده‌هـای دلـربایت رجـز‌هـای حیدریت و محـروم‌ شدیـم و‌ تـو‌‌ چنـد‌ وقتـی‌ست در‌ قهقهـه‌‌ی مستانـه‌ات "عنـد‌ ربهـم‌ یرزقـون" شـدی . . . . روزتوشهدایی🌷
⚘﷽⚘ ⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج ═══🌸🌿🌿🌸═══
💫 🍃با تو بودن گاه گاهی که مقدر میشود خیمه گاه سینه عاشق مسخر میشود 🍃بوی عطر سیب وقتی که می آید از حرم روح من در مثل کبوتر میشود 🌷اللهم ارزقنا توفیق زیارت
💠مدافع وطنی که آرزوداشت مدافع حرم شود! شهادت نصیب هرکسی نمیشود. پسرمن بعضی حرف هاراتنهابه مادرش میگفت، اوبه مادرش گفته بود:دوستدارم خادم امام رضاشوم. همچنین گفته بود:دوست دارم بروم وازحرم حضرت زینب دفاع کنم وشهیدمدافع حرم باشم، من دوستدارشهادت هستم. اوعاشق امام حسین بودودرمحرم وصفر برای تهیه وتدارک نذورات پیش قدم بود. مادرش رازی دردل داشت که تازمان شهادت حسین به کسی نگفته بود. او میگفت:حسین راشش ماهه باردار بودم که خواب دیدم گروهی ازاهل بیت امام حسین درآسمان بالای سرم می چرخند، همان لحظه ازخواب بیدارشدم وباخدا عهدکردم که اگر فرزندم پسرشدنام اورا حسین واگردخترشدفاطمه بگذارم.
▪️اربعین یعنےچهل منزل عزا ▪️اربعین یعنےشبےبےانتها ▪️اربعین یعنےغریبےبےکسے ▪️اربعین یعنےهمه دلواپسے ▪️اربعین یعنےچهل منزل سفر ▪️اربعین یعنےهمه خوف وخطر 🏴پیشاپیش فرا رسیدن سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) تسلیت باد
☀️ ☀ 🔸قسمت٧٧ - پس دليل پرداختن ديه چيه؟ - اين طور كه تا حالا علما مشخص كردن، حكم پرداختن ديه بر اساس چند حكمته كه معلوم نيست حكمت قطعي هم باشن يا نه. يعني ممكنه كه حكمت‌هاي ديگه اي هم باشن كه تا الان به فكر علماي اسلامي نرسيده و در آينده كشف بشه. به هر جهت، يكي از اين حكمت‌ها اينه كه ديه پوليه كه پرداخت مي‌شه تا قسمتي از لطمه وزياني روكه به خانواده وارد شده جبران كنه. يعني اگه يه فردي دست يا پا و يا چشمش رو از دست بده، اين آسيب او رو از كار كردن باز مي‌داره. در اثركشته شدن فرد هم ضربه اقتصادي ديگه اي به خانواده وارد ميشه كه ديه در حقيقت قصد داره اون ضربه رو جبران كنه. - خب! اما اين چه ربطي به تفاوت ديه مرد و زن داره؟ - تفاوتش اين جاست كه چون مرد، مسئول و نان آور خانواده است، يعني در حقيقت بار اقتصادي خانواده به دوش مرده، از كار افتادن يا از دست رفتن اون ضربه سنگين تري به خانواده وارد مي‌كنه. در حقيقت، ازدست رفتن زن بيشتر باعث لطمه عاطفي مي‌شه و از دست رفتن مرد باعث لطمه اقتصادي. اين با راحله بود كه پرسيد: - حالا اگه زني كار كنه وحتي مسئوليت نان اوري خانواده به عهده اش باشه، مثلا شوهر نداشته باشه، يا شوهرش از كار افتاده باشه. حالا با توجه به اين كه از دست دادن يه زن مساويه با از دست دادن نان اور خانواده، آيا ديه اون كامله؟ - نه خير. من كه گفتم، اين بحث جبران زيان اقتصادي وارد شده به خانواده، يكي از حكمت‌هاي پرداخت ديه است، علت قطعي كه نيست. پس ما تا وقتي علت قطعي شرعي حكم رو ندونيم، به شرف اون چيزي كه فكر مي‌كنيم علت حكمه، حق نداريم احكام روتغيير بديم. در ثاني، قانون براي عموم مردم وضع مي‌شه. نبايد براي موارد استثنايي قانون رو عوض كرد يا تبصره زد. قانون كه به اندازه تعداد افراد بشر، استثنا يا تبصره داشته باشه كه ديگه قانون نيست. فهيمه فكر كرد وگفت: - ببين به نظر تو اين مسخره نيست كه اگه پسر بچه ۹ ساله يه خانواده به قتل برسه، ديه اش كامله، ولي اگه مادر همين خانواده به قتل برسه، ديه اش كامله، ولي اگه مادر همين خانواده به قتل برسه، ديه اش نصف باشه. آخر زيان ازدست دادن اين بچه بيشتره يا مادرش؟! - فهيمه جان ما كه ديديم ديه به هيچ وجه معادل ارزش انساني فرد نيست. پس مطمئن باش دليلش اين نيست. ببين اين قضيه هم پيچيده تر از اين حرف هاست. بذار خودم برات يه مثال ديگه بزنم. آيا زيان از دست رفتن مردي كه حقوقش ماهي ۵۰ هزار تومانه با كسي كه در آمدش ماهي پانصد هزار تومانه. يكيه؟! - نه! - يعني اون كسي كه درآمدش ماهي پانصد هزار تومان بود، حالا اگه از دست بره خانوادش بيشتره زيان مي‌بينن ولي شارع مي‌گه كه ديه هر دوشون يكيه. چون اومده حد متوسطي رو در نظر گرفته كه بشه به بيشتر افراد جامعه تعميم داد. تازه در نظر گرفتن اين مقدار متوسط هم براي توانايي بالقوه افراده. چون ممكنه همان پسر بچه اي كه در ۹سالگي از دست رفت، اگه بزرگ مي‌شد، سرمايه دار دنيا مي‌شد. وهمين طور بر عكس، اون كسي كه الان ماهي پانصد هزار تومان درآمدشه، ورشكست بشه و چند ماه بعد خانه نشين بشه پس دين توانايي بالقوه جنس رو در نظر مي‌گيره. وچون به خاطر تفاوت در استعداد زن ومرد، توانايي شون براي فعاليت‌هاي اقتصادي هم متفاوته، دين حد متوسط جنس مردها رو بيشتر از حد متوسط جنس زن‌ها تعيين كرده. عاطفه با عجله صحبت فاطمه رو قطع كرد: - راستي بچه‌ها يه چيز ديگه! ديه وقتي كه پرداخت مي‌شه، چه كسي اون رو دريافت مي‌كنه؟ سميه با اطمينان جواب داد: - معلومه ديگه! خانواده مقتول! عاطفه چشم هايش را به علامت تفكر كمي تنگ كرد: - يعني اين كه اگه مقتول مرد باشه، ديه اش به زن وبچه اش مي‌رسه واگه مقتول زن باشه، ديه اش به شوهر وبچه هاش مي‌رسه. پس در حقيقت اون زن وبچه هاش دو برابر اون مرد وبچه هاش ديه مي‌گيرن. فاطمه هم تاكيد كرد: - بله! يكي از اشتباهات ما همينه كه فكر مي‌كنيم ديه حق مقتوله و به همين علت فكر مي‌كنيم كه حق زنها ضايع مي‌شه. در صورتي كه مقتول كه مرده، ديگه حقي نداره. عاطفه با لحني جدي گفت: - در حقيقت همون وقت كه مرده، حقش رو گرفت! - به هر جهت اون حق خانواده شه. به همين علته كه وقتي خانواده زني كه به قتل رسيده اگه بخوان قاتل رو قصاص كنن وقاتل مرد باشد بايد نيمي از ديه رو بپردازن. چون خانواده قاتل در اثر از دست دادن نان اور خانواده شان، لطمه بيشتري نسبت به خانواده مقتول مي‌خورن. در صورتي كه آن ها گناهي نكردن وبايد حقشون روبگيرن. به نظر مي‌آمد ديگر حرفي براي گفتن نمانده، ( (يعني بچه‌ها قانع شده بودند؟! ) ) ولي انگار يك نفر بود كه هنوز هم مي‌خواست حرف بزند. راحله! ادامه دارد.... •┈┈••✾•☀️•✾••┈┈• رمان های عاشقانه مذهبی بامــــاهمـــراه باشــید🌹
☀️ ☀️ 🔶فصل بيست وسوم 🔸قسمت٧٨ - همه حرفهايت قبول فاطمه. ما هم قبول ميكنيم كه نظام حقوقي اسلام، يه نظام عادلانه اس! هيچ ظلمي هم به زنها نشده و به هر جنسي با وظيفه هايش و استعدادهايش حقوقي داده شده ولي... حرفش را قطع كرد. انگار مطمئن بود كه اين بار حق با اوست و بر خلاف اين كه به نظر مي‌رسيد بچه‌ها از بهانه جويي‌هاي راحله خسته باشند، منتظر بودند تا ببينند او چه چيزي در چنته دارد. بالاخره بچه‌ها به تنگ آمدند: - ولي چي؟ و راحله آخرين ضربه اش را وارد كرد: - اون خطبه اي كه از حضرت علي در نهج البلاغه آمده رو چي مي‌گي؟ همان كه در اون مي‌گن زن‌ها در عقل و ايمان و بهره‌هاي دنيوي نقص دارن! اولين بار بود كه چنين حرفي را از قول حضرت علي مي‌شنيدم. به همين دليل خيلي تعجب كردم. فهيمه و ثريا و عاطفه هم همين طور! ولي سميه خيلي تعجب نكرد و فاطمه هم همچنان خونسرد و آرام باقي ماند. فاطمه گفت: - خب! - آيا رد مي‌كني كه اين خطبه از حضرت علي است؟ مطمئن بودم كه الان فاطمه اين خطبه را رد مي‌كند يا دست كم مي‌گويد در سندش ترديدهايي وجود دارد. آخر اصلا با تصور من از حضرت علي جور در نمي آمد. اما فاطمه آن را رد نكرد. فاطمه: - خير! من از اونايي نيستم كه تا حرف عجيبي رو شنيدم، اون رو انكار كنم! شايد هم از خطبه‌هاي حضرت علي باشه! چون سيد رضي خودش حديث شناسه و اون رو در نهج البلاغه آورده. با اين جمله هم شروع كرده: ( (ان النساء نواقص الايمان الحظوظ و... ) ) نمي دانستم فاطمه چگونه قبول كرده است حضرت علي درباره زن‌ها اين حرف‌ها را گفته باشند. پس گفتم: - يعني مي‌خواي بگي خدا زن رو ناقص آفريده؟! اين كه همون حرف ارسطو شد كه خودت قبول نداشتي و مي‌گفت زن‌ها ناقص اند! - هنوز هم قبول ندارم! مشكل ما اينه كه فكر مي‌كنيم معناي نقص در عربي هم مثل فارسيه. - مگه فرقي هم داره؟! - بله! شما در فارسي منظورتون از نقص چيه؟ - معلومه! نقص يعني كمبود! - ولي در عربي معناش اين نيست. اگه به لغتنامه‌ها مراجعه كنين، نقص رو ( (خسران من الحظ) ) معني مي‌كنند. يعني كاهش در بهره برداري ( (يا خلاصه تر، به معناي كم بهره گيريه نه كمبود! ) ) - مگه چه فرقي داره؟! - ببين در روايات آمده: ( (اذا ثم العقل، نقص الكلام) ) يعني هر وقت عقل كامل شد، كلام كم مي‌شه. اين جا منظورش اين نيست كه هر كي عقلش كامل تره، كم تر مي‌تونه حرف بزنه! بلكه مي‌خواد بگه هر كس عقلش كامل مي‌شه، كم تر حرف مي‌زنه و اين با كمبود فرق مي‌كنه. - آخرش كه يكي مي‌شه! - نه اتفاقا! مثلا اگه اردوي ما ۷۰۰۰۰۰ تومان هزينه داشته باشه و بودجه مون ۵۰۰۰۰۰ تومان باشه، ما فارسي زبان‌ها مي‌گيم، نقص و كمبود داريم. ولي در عربي برعكسه! يعني اگه ۷۰۰۰۰۰ تومان بودجه داشته باشيم فقط ۵۰۰۰۰۰ تومانش رو خرج كنيم، اينجا عرب مي‌گه ناقصه! يعني كمتر از بودجه بهره گرفته! راحله با لحني تند پرسيد: - بالاخره اين نواقص العقول يعني چه؟ - يعني نوع زنان كمبود عقل ندارند، بلكه از عقلي كه خداوند به طور يكسان در اختيار زن و مرد قرار داده، كمتر استفاده مي‌كنند! سميه پرسيد: - چي شده كه كمتر استفاده مي‌كنند؟ - به خاطر اين كه خداوند همراه نعمت عقل به زن و مرد، نعمت عواطف رو هم عنايت كرده و بارها ديده شده چه در مرد و چه در زن، عقل و عاطفه در برابر هم قرار گرفته اند، كه گاهي بايد ميدان را به عقل داد و گاهي به عواطف. ولي نوع زنان چون از عواطف سرشار برخوردارند و اين هم بخاطر نقش تربيتي و محبتي است كه به زن داده اند، باعث شده در تقابل عقل و عاطفه، عموما زنان طرف عاطفه رو گرفته و كمتر از عقل بهره بگيرن. از يك جنبه ديگه هم حضرت علي مي‌فرمايند كه عقل دو قسمته: عقل طبيعي و عقل تجربي. عقل تجربي قسمتي از عقله كه شخص بايد پرورش بده. حالا اون چيزي كه زن‌ها معمولا از اون كمتر بهره برداري مي‌كنند، شايد همين عقل تجربيه. چرا كه زن‌ها بيشتر وقتشون در خونه مي‌گذره و كمتر در ارتباطات اجتماعي هستند، تجربه كمتري در تدابير اجتماعي دارند. لذا از اين نظر هم كمتر از عقل تجربي شون بهره مي‌گيرند. البته مي‌بينيم كه قابل رفعه. راحله هنوز معترض بود. - اگه قابل رفعه چرا حضرت علي كل زن‌ها رو مورد خطاب قرار داده اند؟ ادامه دارد.... •┈┈••✾•☀️•✾••┈┈• رمان های عاشقانه مذهبی بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🕊🍂🕊🍂 🖋 اجر کسانی است که مدام در زندگی خود در حال درگیری با نفس اند. و زمانی که نفس سرکش خود را رام نمودند، خداوند به مزد این جهاد اکبر را روزی آنها خواهد کرد. 🌹شبتون شهدایی🌹
{🌹}•° ازآݩ↜زمانےڪه‌نگاهمـოε به‌نگاه ‌•›تـღـو گره‌خورد•🌱 تمآم آرزویم↶ •||ایݩ‌شد دنیا راازقابـ چشم‌هایی توببینم••°🥀 هماݩ•›چشم هایی∞ڪه غیر از خــدا•›📿 را ندید||• ☘☘☘☘
فرقی نمیکند ... شلمچه... حلب ... موصل ... قدس... یا کوچه پی کوچه های تهران! بسیجی ☝️ سهمش دویدن پابه پای انقلاب و امام زمان است. 👌👌 ☘☘☘
‍ ♡هوالعشق♡ یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد* وهب* را که میشناسی؟ از او که می خواندم، پیش از خودش همسرش را می ستودم‌. را، را، عمق عشقش را. مگر نه اینکه ، خلاصه می شود در رضای معشوق آنگاه که دل ، می تپید برای ، برای لبیک و برای وصال، دختری دلداده، بندهای دلبستگی را از روحش می شکافت و مردش را به آغوش پر ارج دلدار حقیقی می‌سپرد. و من در این اندیشه ام که چه بسیار وهب ها و ها*، در فراسوی مرزهای عشق، روح هایشان را به یکدیگر پیوند می زنند و جان‌نثاری می کنند بهر حق. و من در این اندیشه ام که بانو*، آنگاه که به پیشواز مردش می رفت، قلبش حامل چه احساسی بود؟ آنگاه که با رزهای سرخی که عشق از آنها می چکید و معجری سپید که از سرور سپیدبختی یارش به سر داشت، به پیشواز مالک قلبش می رفت، به چه می اندیشید؟ آنگاه که برای آخرین بار، انگشتان لرزانش را روی پوست تهی از گرمای "او" میکشید، چه از ما می خواست؟ چیزی جز تداوم راهی سرخ که سرشار از خون وهب ها و ها* است؟ بیا هر گونه که می توانیم، با و مال و و قلم، جهان را مهیای آمدن گردانیم. بیا برخیزیم و گوییم پ.ن: *جناب حافظ *وهب بن وهب که در برخی منابع از او به وهب بن عبدالله کلبی یاد شده‌است، جوانی (مسیحی) مذهب بود که در مسیر حرکت (ع) به سوی کربلا به دست وی آورد و در روز عاشورا در کربلا  شد. *همسر وهب که همچون او در مسیر کربلا به اسلام گروید. *بانو سمیه یل هیکل همسر شهید فرهنگی والا *شهید وحید فرهنگی والا 🕊به منا
کآن روز قلم از بی ادعایی و دلدادگی برای کاغذ گفت ، گفت و گفت تا به خط سرخ رسید. اما اینبار همان قلم قصه زمینی شدن همان سرباز را برای کاغذ روایت میکند از ۳۶ سال پیش میگوید از پانزدهمین روز که در گیر و دار جنگ سرباز ما متولد شد از قاعده عاشقی میگوید همان چهار حرف که مریدانش معنای عشق را در او پیدا میکنند، (ع). قاعده ای که دیکته هرشب سید و ذکر روی لب هایش بود... میگوید که در مکتب حسین(ع) شد ، با غیرت گونه قد کشید و زیر سایه سرباز امام شد... میگوید و همه را خط به خط ، بند به بند روی کاغذ حک میکند و کاغذ خط به خطش را که نه! حرف به حرفش را از بر میشود و قلم خوش رقصی میکند تا حرف های آخرش را روی سینه کاغذ بنشاند: از حرم تا زینبیه به قاعده یک یا حسین(ع) میشود طی‌الارض کرد! درست مثل تولدت مبارک بسیجی 🕊به مناسبت سالروز تولد 📅تاریخ تولد : ۱۵ مهر ۱۳۶۳ 📅تاریخ شهادت : ۱۰ تیر ۱۳۹۲ 🥀مزار شهید : اهواز
🕊🕊 🖋 شهید بین فامیل خیلی مظلوم بودن، شجاعتشون زبان زد بود همیشه به ورزش و سلامتی تاکید داشتن مثل کوهنوردی بی ادعا بود اهل خودنمایی نبود دل صاف و روح بزرگی داشت تلاش و زرنگیِ خاصی تو کارها داشتن درکل تدبیر و مدیریت خوبی داشتن. مهربان، دلسوز، احترام به بزرگترها مخصوصا به مادر، شجاع، صبور، ولایتمدار، اهل تلاش و کوشش، مسولیت پذیر، شوخ و خوش اخلاق، نماز اول وقت، اطاعت از رهبر، باتقوا، ورزشکار، باهوش، باحیا، کمک به نیازمندان در خفا، عاشق اهل بیت، اطاعت از رهبری 🎙راوی: همسر گرامی شهید