eitaa logo
کانال خاطرات شهدایی.🌷🌷🌷
297 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
57 فایل
شهدا را به خاک نسپارید به یاد بسپارید شهادت چشمه آب حیات است که شهید ازآن می نوشد و جاودانه می ماند با معرفی کردن کانال مارو دراین راه یاری کنید.....🌷🌷 https://eitaa.com/katrat👈ایدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
✍حیات قلب در گریہ است و آن ڪشتہ شد تا ما بگرییم و خورشید عشق را بہ دیار مرده قلب هایمان دعوت ڪنیم ... ☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 یکشنبه بود قرار بود شب ساعت⏰ ۸ حرکت کنیم ؛ ظهر بود هنوز گذرنامه نداشتم ویزا که هیچی . جلوی در اداره گذرنامه بودم حسین زنگ زد📞 +سلام داداش خوبی . نوکرم تو خوبی . +گرفتی گذرنامه رو  از صبح⛅️ استرس تو رو دارم داداش گفتن بیام اداره گذرنامه ، اونجاس . +باشه داداش گرفتی بهم بگو ان شاالله ردیف میشه باشه چشم قطع کرد رفتم تو خیلی شلوغ بود پرسیدم گفتن کلا صادر نشده باید بشینی شانست بزنه امشب بدن وگرنه فردا . . . بابغض😔 زنگ زدم حسین بهش گفتم نمیشه من بیام قسمت نشد شما برید حسین گفت : این چه حرفیه ما قرارگذاشتیم با هم بریم توکل داشته باش درست میشه اگه نشد فردا صبح میریم گفتم نه برنامه هاتون خراب میشه گفت نه نهایتش بچه ها رو راهی میکنیم من و تو با اتوبوس🚌 میریم دلم و گرم کرد . داخل جا نبود بشینم ایستاده بودم  ساعت شد ۶ عصر حسین پیام✉️ داد چه خبر ؟ گفتم داداش هنوز ندادن هر بیست دقیقه اسم ۱۰ نفر میخونن تحویل میدن گفت باشه داداش تا اینجا اومدی بقیشم ارباب ردیف میکنه گفتم دارم از استرس میمیرم گفت یه ذکر بهت میگم هر بار گیر کردی بگو من خیلی قبول دارم گره کار منم همین باز کرد ( آخه خودشم به سختی اجازه خروج گرفت ) گفتم باشه داداش بگو گفت تسبیح📿 داری ؟ گفتم آره گفت بگو🍃 (س)🍃 حتما سه ساله ارباب نظر میکنه منتظرتم قطع کردم چشممو بستم شروع کردم الهی به رقیه س الهی به رقیه س . . . ۱۰ تا نگفتم که یهو گفت این ۵ نفر آخرین لیسته📄 بقیش فردا توجه نکردم همینجور ذکر گفتم که یهو اسمم خوندن بغضم ترکید با گریه گرفتم😭 رفتم سمت خونه 🏡 حاضر بشم وقتی حسین رو دیدم گفتم درست شد اشک تو چشمش حلقه زد گفت 🍃 ♡🍃 . . . . . . . . 🌷 🌸
❁﷽❁ دمى با دوست(...✅...) بہ سر بردن دو صد دنیـا ، بـها دارد خـوشا آنڪہ در دنیـا رفیـق بامعرفت و با وفـا دارد سلام بر شهدا ☘☘☘ @katrat 🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میگویند🌷شهید حساب میشوی اگرمیخ گناه بر قلبت نکوبی... 🌷شهداخوب طبیبانی اند به آنها توسل کن... تاالتیام بخشند بالهای سوخته ات را... مثل🌷شهیدباش... سلام صبحتون شهدایی ✋ 🌷🌷🌷 @katrat
پےِڪدام نخودسیاه بفرستم دلـم را ؟! وقتےفقط بهانھ شش گوشھ |حُسیـن| راگرفتھ اسـٺ ؟! (علیه السلام)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توپ را در دستش گرفت آمد بزند که صدائی آمد. الله اکبر... ندای اذان ظهر بود. توپ را روی زمین گذاشت. رو به قبله ایستاد و بلند بلند اذان گفت. درفضای دبیرستان صدایش پیچید. بچه ها رفتند. عده ای برای وضو، عده ای هم برای خانه. او مشغول نماز شد. همانجا داخل حیاط. بچه ها پشت سرش ایستادند. جماعتی شد در حیاط. همه به او اقتدا کردیم. •|شهیدابراهیم‌ هادی
ر🍃🌸 #شهید_نوشت✍ •°|دستش رو محڪم گرفتم گفتم: بحثو عوض نڪن این سوختگے دستت چیہ هادی؟! خنــدید سرشو پایین انداخت و گفت: یہ شب شیطون اومد سراغم منم اینجورے ازش پذیرایے کردم!|•° #شهید_هادی_ذوالفقاری|•🌈 #شهید_مدافع_حرم|▪🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اولین قبری که بعد از ظهور شکافته می شود قبر کیست؟ امام صادق علیه السّلام می فرماید: «اولین کسی که قبر او شکافته می شود و به سوی دنیا باز می گردد، حسین بن علی علیه السّلام است.» و در جای دیگر می فرماید: «نخستین فردی که به دنیا باز می گردد، حسین بن علی است پس حکومت می کند تا وقتی که در اثر پیری ابروان او بر چشمانش می افتد.» که اشاره به طولانی بودن حکومت امام حسین علیه السلام در عصر رجعت است. جابر نیز از امام باقر علیه السّلام نقل می کند که امام حسین علیه السّلام در روز عاشورا، پیش از شهادتشان، به تفصیل درمورد رجعت خود و یاران خود سخنانی فرمودند: «بشارت باد شما را به خدا قسم اگر این قوم ما را بکشند، ما نخستین کسانی هستیم که نزد پیامبرمان باز می گردیم و تا مدتی که خدا بخواهد توقف خواهیم کرد، آن گاه من اولین کسی هستم که قبرش شکافته می شود و ناگهان از قبر خارج می شوم، در حالی که امیر المؤمنین علیه السلام هم نیز از قبرش خارج شده و مهدی(عج) ما نیز قیام نموده است.» در این روایت، رجعت امام حسین و امیر المؤمنین علیهما السّلام همزمان با قیام حضرت مهدی (عج) بیان شده است. در روایت دیگر امام صادق علیه السّلام می فرماید: «امام حسین علیه السّلام همراه با شهدای کربلا و هفتاد پیامبر، بازگشت می نماید. رو می آورند به سوی دنیا .. امام حسین علیه السلام همراه با کسانی که با وی به شهادت رسیده بودند و همراهی می کنند ایشان را هفتاد پیامبری که با موسی بن عمران علیه السلام مبعوث شدند. آن وقت حضرت قائم(عج ) انگشترمبارکشان را به ایشان می سپارند.» ☆منابع:: * میزان الحکمه، ج ۴، ص ۵۸، ش ۶۹۳۲، * معجم احادیث المهدی، ج ۵، ص ۳۲۸، ش ۱۷۶۶٫ بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۶۱، حدیث ۵۲٫  معجم احادیث المهدی، ج ۳، ص ۸۹، ش ۱ . ""غفرالله لنا ولکم "" ""اللهم عجل لولیک المظلوم الغریب الفرج "" التماس دعا,
از یِکی پرسیدم: ان شاالله اگه بخوام برم کربلا باید چه کارهای اداری رو انجام بدم؟؟؟؟ گفت:اول میری پاسپورتتو از اِمام رِضا(ع) میگیری، +بعد میدی به حضرت (س) پاراف میکنه... +بعد ميدی به حضرت (ع) امضاء ميکنه +بعد از اون میبری دبیرخونه حضرت (س) ثبت میڪنه وآخرین مرحله ممهور به مهر حضرت (س) میشه و تمام . . . گفتم راهی نداره که زودتر انجام بشه؟!! گفت چرا یه راه وجود داره اونم اینه که بری در خونه حضرت (س) رو بزنی و با ايشون صحبت کنی....😭 گَر دُخترکی پیشِ پِدر ناز کند گره ی کَربُ و بَلای همه را باز کند ...🖤😔😔😔
وقتی بمباران شیمیایی شد ماسکش را به یکی از رزمنده‌ها داد! در بیمارستان از شدت تشنگی روی کاغذ نوشت: جگرم سوخت آب نیست؟! و بعد به شهادت رسید!…. شهید نعمت الله ملیحی @katrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صد سال ره مسجدو میخانه بگیری عمرت به هدر رفته اگر دست نگیری !بشنواز پیر خرابات تو این پند هر دست که دادی به همان دست بگیری هزار بار هم ببینید کم دیدید !!🌹 @katrat🌹🌹
دختر شیعه زاده ای هستم... @katrat
🔴چرا گاهی بی دلیل دلمان میگیرد؟ ✅جابر جُعفي مي گويد: در محضر امام باقر (علیه السلام) بودم، ناگهان دلم گرفته شد، از امام باقر (علیه السلام) پرسيدم: 🔆یابن رسول الله! گاهي بدون مقدمه و بی دلیل اندوهگين مي شوم، به گونه اي كه اثرش در چهره ام آشكار مي گردد، بي آنكه مصيبتي به من برسد يا چيز ناراحت كننده اي به سراغم آيد، ❓رازش چيست؟ 🌹امام باقر (علیه السلام) فرمود: آري اي جابر! خداوند انسانهاي با ايمان را از سرشت بهشتي بيافريد و نسيم روح خويش را در بين آنها جاري نمود. ✳️به همين خاطر مؤمن برادر مؤمن است، روي اين اساس، اگر در شهري به يكي از ارواح مؤمنان آسيبي برسد، روح ديگر نيز اندوهگين مي شود، زيرا بين روح هاي مؤمنان، ارتباطي وجود دارد.. 💐امام باقر علیه السلام با اين بيان، آموخت كه اگر انسان از ناراحتي مؤمنان ديگر، ناراحت نشود، در ايمان او نقص و نارسائي وجود دارد، پس مؤمنان بايد به گونه اي باشند كه از ناراحتي هم با خبر شده و در رفع آن بكوشند. 📘اصول کافی، باب اخوة المؤمنين … حديث 2، ص 166 - ج 2.
نشانے عاشقی _قسمت پنجم‌  چترم رو از پشت چوب لباسی برمیدارم. برای بار دوم از پشت پنجره خیابون رو نگله میکنم.بارون به شدت میباره.چی میشد دانشگاه روتعطیل میکردن؟؟ازحرف خودم خندم میگیره... مگه مدرسه اس آخه؟ با اینکه بعد از اون روز چن بار دیگه هم بصیری رو دیدم اما باز ازش خجالت میکشم و خودم رو بهش مدیون میدونم.از خون خارج میشم وبه سمت دانشگاه راه میفتم... وارد کلاس میشم.چندتا از بچه ها بهم خیره میشن و دوباره روشون روبرمیگردونن بصیری هم آخرکلاس کنار دوستاش نشسته.به سمت نیمکتم به راه میفتم. یکی از دخترا با خنده میگه ــ مژدگونی بده خانوم غفوریان با علامت سوال نگاهش میکنم ــ کار شما وآقا نیما اول شده لبخند کوچکی میزنم و ب بصیری تک نگاهی میزنم اونم نگاه گذرایی به من میندازع و روش رو برمیگردونه انگار همه چیز  واروو شده به جای اینکه من چشام درویش کنم اون سرش رو میندازه پایین... نویسنده یاسمــین مهرآتین نشانے عاشقی قسمت_شیشم وسایلم رو جمع میکنم و از کلاس بیرون میام هنوز به محوطه دانشگاه نرسیدم که با صدایی از پشت سر متوقف میشم ــ خانوم غفوریان؟ برمیگردم بصیریه!با لبخند میگه ــ خوبید؟ با علامت سوال بهش خیره میشم؟ سرش رو پایین میندازه و میگه ــ میخواستم در مورد یه موضوع مهم باهاتون صحبت کنم ــ بفرمایید؟ کمی سرش رو میخارونه ــ راستش میخواستم بگم که... یعنی.. نگاهی به ساعتم میندازم ــ میشه سریع تر امرتون رو بگید؟ ــ بله... ــ خب....؟ ــ بامن ازدواج میکنی؟ چشمام از زور تعجب گرد میشه به سختی آب دهانم رو قورت میدم و صدای خس خس گلوم رو به وضوح میشنوم دوست ندارم حتی یک کلمه هم حرف بزنم روم رو ازش برمیگردونم که برم اما حرف دومش بدتر از دفعه قبل میخکوبم میکنه ــ شما که اینقد ادعای دین و ایمانتون میشه پیامبر خودتون گفته که اگه جوانی سربه راه اومد خاستگاری و جواب نه دادید بعد از اون اگه جوونه به هر راه خلافی کشیده بشه شمام تو جرمش شریکید پس اگه جوابتون منفی باشه گناهای من پای شمام نوشته میشه برمیگردم تا جواب دهان سوزی بهش بدم اما قبل از اینکه کلمه ای از دهانم بیرون بیاد به سرعت نور ازم دور میشه نویسنده یاسمین مهرآتــین
نشانے عاشقی _قسمت هفتم  جلوی چشمای متعجب مامان و روناک با عصبانیت در اتاقم رو بهم میکوبم.چادرم رو درمیارم و روی چوب لباسی میزارم .آخه یه آدم تا چه حد میتونه نفهم باشه اِاِ پسره یِ  ... لا اله الله آخه آدمم اینقد بی شرم و حیا یه ذره توروش میخندی پسرخاله میشه.روی صندلیم میشینم و لبتابم رو باز میکنم.دلم میخود بدونم این پسره اون حدیثو از کجا پیدا کرده... اگه ولش کنم فردا برام کلاس ازدواج به شیوه ی پیامبران میذاره.شروع به سرچ کردن میکنم تا بلاخره حدیثی رو که گفته بود پیدا میکنم.هه خوب بلده از چه دری وارد بشه... حرفی که زد مثه بختک افتاده روی مغزم.آروم و قرار ندارم گل های نرگس رو از توی گلدون برمیدارم برش رو به اعماق ریه هام میفرستم از پنجره به حیاط خیره میشم . تمام روزهایی که با بصیری بودم رو دوره میکنم. خدایا طی این روزا چه خطایی کردم که اون به خودش اجازه داده.... گل رو سر جاش میزارم کمی توی اتاق قدم میزنم.آخر سر به سمت چادر مشکیم میرم.همون چادری که یکی از خادم های حرم حضرت معصومه بهم هدیه داد همون چادری که به واسطه اش زندگیم  تغییر  کرد یاد اون روزا میفتم.یاد اون خانوم تقریبا سی ساله ای که تو صحن کنارم نشست. یادمه اون روز روزِ تولد حضرت معصومه  بود.اون خانوم یک هدیه که اون رو با کاغذ کادویی آبی جلد گرفته بود و گله قرمزی که رنگ آبی کاغذ رو میشکست دستم داد یه پلاستیک پر از این هدایا داشت با تعجب بهش خیره شدم خندید و گفت اینم هدیه ی خانوم معصومه حتی کاغذ کادوش روهم نگه داشتم. بزرگترین هدیه ی زندگیم... زندگی دوباره ای بود که اون خادم به من هدیه داد.البته بهتره بگم خانوم حضرت معصومه این هدیه رو به من داد یعنی منم میتونم زندگی دوباره رو به بصییری هدیه کنمـ؟ نویســنده یاســمین مهرآتین
نوشت: ما که رفتیم با دلی سوخته و‌چشم داغدار کربلا ‌ندیده... تو اما ای برادر! مسافر #کربلا اگر شدی جای من به مولا سلامی برسان... ای‌ شهید! توخود زائر حسینی سلام ‌مارا هم به ارباب برسان... 🕊🕊
خبر دادند که رفتی پر کشیدی می جام جنون را سر کشیدی حسین جان تو آخر عاشقانه شهادت را به جان در بر کشیدی شبتون شهدایی⭐️ ☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ حسیـــن جان...❤️ هر روز،صبح زود، زیارٺ ڪنم تو را تا روبروے گنبدتان مےدهم سلام هرجاڪه صحبٺ ازتو شدوذڪرخیرتو دستم بہ سینہ،عرض ادب ڪردم،احترام ⚘السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ ⚘وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ⚘وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ ⚘وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن #ارباب‌سلام‌ازراه‌دورمارا‌بپذیر ☘☘☘