eitaa logo
کانال خاطرات شهدایی.🌷🌷🌷
294 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
57 فایل
شهدا را به خاک نسپارید به یاد بسپارید شهادت چشمه آب حیات است که شهید ازآن می نوشد و جاودانه می ماند با معرفی کردن کانال مارو دراین راه یاری کنید.....🌷🌷 https://eitaa.com/katrat👈ایدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
این قسمت مجروحیت 🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🌸🌺🌸🌺 🌸🌺 یک سال قبل از شهادتش در یکی از درگیری های جنوب حلب از ناحیه دست مجروح شد و برای مداوا به بیمارستان نبطیه لبنان انتقال داده شد. آسیب دیدگی عصب دستش در اثر این جراحت باعث از کار افتادن انگشت کوچک درست راستش شد.وقتی خبرش را شنیدم،چون میزان و عمق مجروحیتش را نمی دانستم بسیار نگران بودم و فکر هایی به ذهنم خطور می کرد که از تکرار آن وحشت دارم.بعد که متوجه شدم که فقط انگشتش آسیب دیده، کمی خیالم راحت شد.برای خودش مهم نبود و این جراحت را اصلا جدی نگرفت و می گفت: در مسیر مجاهدت در راه خدا و دفاع از حریم اهل بیت (علیه السلام) در روحیه ی او هیچ خدشه ای وارد نشد وعطش و اشتیاقش برای شهادت افزون تر شد.بعد از بهبودی دوباره همراه سایر رزمنده های حزب الله راهی سوریه شد
از مرخصی برگشته بودیم اهواز. #احمد_کاظمی تماس گرفت:  #مهدی می‏خام ببینمت.  قرار گذاشتند و هر دو سر #قرارشان آمدند.  دیدار دو یار دیدنی بود تا شنیدنی و نوشتنی. شاید نتوان آن لحظات را با هیچ بیان و قلمی گفت و نوشت. انگار سالهاست که همدیگر را ندیده ‏اند. دست در گردن هم کردند. #احمد _آقا مرتب می‏گفت: #مهدی_خیلی_دلم_برات_تنگ_شده_بود. خیلی دلم گرفته بود برای دیدنت ثانیه شماری می‏کردم تا ببینمت دلم باز بشه…».  علاقه این دو به یکدیگر، به قدری محکم بود که بیشتر وقت‏ها می‏شد یکی را در کنار دیگری یافت. #احمد_آقا_و_آقا_مهدی به قدری به سنگرهای همدیگر رفت و آمد می‏کردند که #احمد_کاظمی بیشتر #بچه_های_لشکر_عاشورا را به نام می‏شناخت و #آقا_مهدی هم چنین بود. در بیشتر عملیات‏ها اصرار داشتند که #احمد_و_مهدی کنار هم باشند… کنار هم بجنگند و…  #روحشان_شاد_و_یادشان_گرامیباد
‍ خاطرات #شهیداحمدمشلب در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚 این قسمت: نحوہ شهادت🥀 🗣راوی:سیده سلام بدرالدین(مادر شهید) . 🔸 بہ گفتہ دوستانش شب آخر ظرف🍜🍴🍽 غذاے همرزمانش را شست،🚰 ‌نماز شب خواند و بعد از یڪ راهپیمایے طولانے در منطقہ صوامِع در اِدلَب 🗺ڪہ بسیار حساس و استراتژے بود،‌ مورد حملہ تڪفیریان قرارگرفتند💣. درگیرے بسیار شدید بود و در یڪ لحظہ #احمد از ناحیہ سر و پا به شدت مجروح شدہ و در اثر شدت جراحت بہ شهادت رسید🥀. 🔹 #احمد شهادت را با همہ شیرینے و حلاوتش چشید، ‌باهمہ ے لذتش درڪ ڪرد و آن را در آغوش ڪشید. او از سوریہ🇸🇾 بہ آسمان🌉 پل زد ...دنیا🌏 را بہ اهلش وا گذاشت و بال در بال ملائڪ🕊 بہ شوق دیدار حضرت اباعبداللہ علیہ السلام ، حضرت زینب سلام اللہ علیها، ‌و دوستان شهیدش بسوے حق پر ڪشیدند و روزے در رڪاب امام زمان عجل اللہ تعالے فرجہ الشریف با سپاهے ازشهیدان خواهدآمد و انتقام سیلے مادرش را خواهد گرفت...🔸 . #خاطرات_شهیداحمدمشلب #نحوه_شهادت #راوی_مادرشهید #ملاقات_در_ملکوت
🌹 🌷 💠خاطره شهید حاج قاسم سلیمانی از سردار شهید حاج احمد کاظمی🌷 🔰هیچ ای، هیچ خلوتی، جلسه رسمی، جلسه دوستانه، جلسه خانوادگی، مسافرتی وجود نداشت🚫 كه او باكری و خرازی و همت و این شهدا🌷 را نكند. 🔰هیچ نمازی📿 ندیدم، كه احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نكند😭 وپیوسته این ذكر:⇜«یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی » ورد زبان بود و بعد گریه می كرد. 🔰از دست دادن احمد همه را ناراحت كرد😔 اما آن چیزی كه بچه های جبهه با احمد بودند و با رفتن او غمگین شدند این بود كه، احمد رفتارهای جنگ بود✊ تداعی خلوص، صفا، پاكی، صداقت بود. 🔰وقت سخن با احمد ناخودآگاه آدم را به یاد می انداخت💭 به یاد 🌷 می انداخت حیای احمد آدم را به یاد آن انسان پر از جنگ می انداخت. 🌷 💯
رمز پـرواز یا_زهــــراست 🕊 و دستگیرے حضرت مادر ڪه زهرایی‌ها را مادرانه می‌خرد با نشـانے به پهلــــو و آازو ...🥀 ✍ ...۴ بعد از اینڪه از پهلو تیر می‌خوره ، خودش را یک ڪیلومتر میڪشه عقب ؛ ۱۰ روز در بیمارستان‌ حلب بسترے میشه ، و ڪلیه هاشو از دست میده شب آخــرے مے گفت : قربون برم چے ڪشیده ؛ وتا لحظه آخر زیارت عاشورا می‌خوند.. و برادر شهیدش به فاصله ۳۰سال هر دو شبِ شهادت حضرت زهرا (س) شهـید شدن ... برادر این شهید عزیز در به شهادت رسیده است . ◻️تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۱۲/۰۳ ◻️محل شهادت : سوریه 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊