eitaa logo
کانال خاطرات شهدایی.🌷🌷🌷
299 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
57 فایل
شهدا را به خاک نسپارید به یاد بسپارید شهادت چشمه آب حیات است که شهید ازآن می نوشد و جاودانه می ماند با معرفی کردن کانال مارو دراین راه یاری کنید.....🌷🌷 https://eitaa.com/katrat👈ایدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 کمک به خ ! ●به فقرا و حاشیه‌نشین‌های قرچک و ورامین خیلی کمک می‌کرد. ظرف و ظروف و روغن و خوار و بار ( ارزاق ) را بسته‌بندی می‌کرد و پشت نیسانش می‌گذاشت و شب‌ها به خانه فقرا و ایتام می‌برد و به آنها می‌داد. مقدار از درآمدش را بدون اینکه کسی بداند به خیریه کمک می‌کرد. ●بعد از شهادت تماس گرفتند که فلانی هرماه مبلغی کمک می‌کردند، اما این ماه پولی واریز نشده که پدرش گفت پسرم شهید شده است. ● عادت نداشت کارهای خیری را می‌کند را برای کسی توضیح دهد. فقط یک بار آجیل عید را از هر چیز دو بسته خریده بود و داخل سری دوم یک کاغذ انداخته و نوشته بود«خ» وقتی تعجب مرا دید ، گفت : « این‌ها برای خیریه است .» ● سه روز بعد هز شهادتش از آسایشگاه کهریزک تماس گرفتند و جویای حال مهدی شدند وقتی گفتیم شهید شده با ناراحتی گفتند که ماهی ۶۰۰ هزار تومن به آسایشگاه کمک می‌کرد. به نقل از همسر و مادر شهید | کتاب؛ بابا مهدی 📎 ۱۶ آذرماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم مهدی قاضی‌خانی گرامی باد .... 🕊🌹
🍀در خواستگاری از شغلش گفت و از سختی هایی که ممکن است به جهت شغلش داشته باشیم، و مهمترین چیزی که گفت این بود که دوست دارم همسر آینده من راضی و راز دار باشد، اگر گاهی نان شب نداشتیم بخوریم، کسی نباید بفهمد و اگر برایمان مائده آسمانی از آسمان آمد هم کسی نباید بداند و باید به آن چیزهایی که داریم راضی باشیم و همیشه شکر گذار... 🍀بعد از صحبتهایش فهمیدم که معرفتش خیلی بیشتر از آن چیزی هست که همیشه از خدا میخواستم. مهریه ام ۱۱۴ سکه و یک جلد قرآن کریم بود. روح الله خوش اخلاق و شوخ طبع بودند، دائم الوضو و دائم الذکر بودند، شبها قبل از خواب سوره واقعه می‌خواندند و صبح ها دعای عهد ایشان ترک نمیشد، به نماز اول وقت و جماعت و به نماز جمعه اهمیت زیادی می‌دادند، عاشق و مطیع امر رهبری بودند.   🍀یکی از چیزهایی که خیلی بدش می‌آمد غیبت کردن بود، روی چشم و هم چشمی و سنتهای غلط حساس بود، اگر مهمانی میرفتیم که چند نوع غذا داشتند، ناراحت میشد و می‌گفتند: با یک نوع غذا هم سیر می‌شدیم. وقتی چیزی می‌خرید توجه می‌کرد که فروشنده فرد مومن و حلال خور باشد، از فروشنده بی‌حجاب خرید نمی‌کرد، هر چند ارزانتر هم میفروخت، در مورد خمس خیلی دقت داشت، تاریخ خمسی مشخص داشت ؛ وقتی به کسی قرض میداد سعی میکرد کسی متوجه نشود، حتی من. 🍀زندگی نامه شهدا را میخواند و دوست داشت خودش و زندگیش را شبیه شهدا بکند، هر وقت شهیدی می آوردند، دوست داشت باهم و همراه محمد رسول در مراسمات شرکت کنیم، و به شوخی میگفتند: دفعه بعدی دیگه نوبت من هست که بروم. 🌷 🕊
●مصطفی می جنگید و جنگ‌ها برایش همه یا هیچ بود. این نبود که حالا میجنگم و یک جایی کوتاه می آیم. مصطفی می جنگید تا به هر آنچه که معتقد بود در مجموعه ای که در آن خدمت می کند برسد. نرسیدن در مرام او نبود. می جنگد حتی به قیمت آنکه از مجموعه اخراج شود. برای همین مصطفی از روزی که من یادم هست در معرض اخراج بود. ‌● می جنگید و هی می آمد بالاتر. میدانید برای چه؟ برای اینکه جنگ همه یا هیچ می کرد و همه را بدست می آورد. وقتی من و مصطفی با هم آشنا شدیم او یک کارشناس جزء بود. غیر از خدا هم هیچ کس را نداشت. 🌷
💕معرفی شهید💕 خدایاعاشقم کن🌷✨🌿 امیر حاج امینی بیسیم‌چی گردان انصار لشگر ۲۷ در سال ۱۳۴۰ دیده به جهان گشود.امیر حاج امینی از جمله دلاورمردان عرصه دفاع مقدس است. وی در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید. وصیت نامه شهید امیر حاج امینی: سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او. بعد از مدت‌ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می‌دهد، برای رهایی از این زجر، به این نتیجه رسیده‌ام و آن در این جمله خلاصه می‌شود: خدایا! عاشقم کن. شادی ارواح پاک شهداصلوات🌺💥 متولد:۱۳۴۰ شـهادت :۱۳۶۵/۱۲/۱۰ مـحل شـهادت :شلمچه عـملیـات :کربلای۵ مزار:بهشت زهرا.قطعه۲۹،ردیف۶۰ 🕊
هرشب خواب تشییع جنازه عظیمی را می‌دیدم که شهیدش حسین نبود؛ اما این خواب هرشب تکرار می‌شد. 😔 تا اینکه روزهای آخر خواب دیدم یکی از شهدا خودش را «حسین بواس» معرفی کرد. او لباس‌های حسین را برایم آورده‌بود. بیدار که شدم نامش را سرچ کردم. دیدم بله یکی از شهدای خانطومان است.😭 آنقدر استرس داشتم که شب‌ها گوشی موبایل را روی قلبم می‌گذاشتم که نکند حسین پیام بدهد و من نفهمم. روز مادر و تحویل سال باهم حرف زدیم و تبریک گفت. مدام می‌گفت نگران نباش. اما آخر خبر شهادتش را خودم در همین کانال‌های تلگرامی خواندم.»💔 بروایت مادر شهید شهید مدافع حرم حسین معز غلامی🌹 🕊
🕊 ✨انتقام از ۷۵۰ داعشی 🍃عقیل شیبک عضو فعال بسیج و مرزبان بود. در نصرت‌آباد خاش و دلگان سیستان و بلوچستان مرزبانی و خدمت می‌کرد. علاقه‌ی زیادی به جهاد داشت و از سال۱۳۹۲ برای اعزام به سوریه در سپاه پاسداران نام‌نویسی کرد. سه‌سال منتظر بود که راهی شود. 🍃بعد از کلی تلاش، ۱۴فروردین۹۵ برای اولین‌بار به سوریه اعزام شد و تنها یک هفته بعد، ۲۱فروردین، در اولین روز عملیات به شهادت رسید. در آن یک هفته، هم خیلی شوخی می‌کرد و هم خیلی بی‌تاب بود، می‌گفت: "ما نیامده‌ایم که در اینجا بخوریم و بخوابیم، پس کِی ما را به جبهه می‌فرستند؟" 🍃در جوابش گفتیم: اینقدر بی‌تابی نکن! باید از بالا دستور برسد که بچه‌های سیستان و بلوچستان چه زمانی برای جنگ بروند. شهید حسینعلی کیانی و عقیل شیبک جزو نفرات آخر بودند و اصلا قرار نبود این دو را اعزام کنند؛ چون اصلاً جا نداشتند. 🍃این دو نفر هم به فرمانده خود گفتند: "اگر ما را نفرستی، تو را به بی‌بی زینب سلام‌الله‌علیها واگذار می‌کنیم!" فرمانده‌شان گفت: وقتی این حرف را زدند، دهانم بسته شد و گفتم شما دونفر هم اعزام شوید. این دونفر به عنوان آخرین نفرات رفتند و به عنوان اولین نفر از شهدا هم برگشتند. 🍃صبحِ همان شب که شهید حسینعلی کیانی، عقیل شبیک و چندنفر دیگر در خان‌طومان به شهادت رسیدند، با اینکه خسته بودیم اما استراحت نکردیم و برای این شهدا عزاداری کردیم و قسم خوردیم که دفعه‌ی بعد، یا کشته می‌شویم و یا انتقام خون شهدا را می‌گیریم. ما موفق شدیم شب بعد، انتقام خون شهدا را با به هلاکت‌رساندن حدود ۷۵۰ داعشی بگیریم و ضربه‌ی محکمی بر پیکره تکفیری‌ها وارد سازیم. ✍راوی:همرزم شهیدان 🕊
🔰 نوعروس شهید مدافع حرم که ده روز پس از جشن ازدواج فقط چهار روزش را با هم زندگی کردند و عازم سوریه شدند ،از خوابش می گوید؛ چندبار خواب ایشان را دیدم.. یک بار از ایشان پرسیدم شفاعتم را می کنید؟ مهربانانه نگاهم کردند و گفتند: « بله، حتماً شفاعت شما را می کنم.» یک بار دیگر هم در عالم خواب پرسیدم: هنوز هم مرا دوست دارید؟ گفتند: « بله، هنوزم دوستتان دارم و دلتنگ تان می شوم.» 🌷شهید هادی شجاع🌷 ولادت: ۱۳۶۸/۰۸/۲۳ ،تهران شهادت: ۱۳۹۴/۰۷/۲۸ ،سوریه .....🕊🌷
💞امام حسین علیه السلام: " سرتورا میبرند اما درد ندارد...."‼️ قبل از  شهادتش در خواب دیده بود که سرش بریده می‌شود.او بیدار می‌شود و مجدداً به خواب می‌رود که این بار امام حسین(علیه السلام) را در خواب می بیند که می‌فرماید: «عزیز من! سر تو را خواهند برید همانطور که بر سر من در واقعه کربلا گذشت. اما دردی حس نخواهی کرد، چون فرشتگان از هر طرف تو را دربر خواهند گرفت» . چندی بعد، خوابش تعبیر شد و همانگونه که در خواب دیده بود به دیدار مولایش امام حسین(علیه‌السلام) شتافت... شهید بی سر 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید علی خلیلی: تنها راه رسیدن به سعادت ؛ فقط بندگی خداست...❤️ ⭕️ تاریخ شهادت:۱۳۹۳/۱/۰۳ ✨ سـالروز شـهادت شـهید عـلی خـلیلی گرامـی بـاد ✨ شادی روحش صلواتی بفرستیم💞
●روزی که اومدن خواستگاری گفت که نظامیه من خودم از خدا همسر نظامی خواسته بودم و همیشه دلم میخواست که همسرم نظامی باشه با شغلش مشکلی نداشتم ولی با سوریه رفتن و پیگیری شدیدش کمی مشکل داشتم.میدونستم که اول و آخرش شهید میشه ولی عاشق بودم دلم نمیخواست به این زودی بره حتی بعد عقد بهم گفت:"بانو جان..!؟ ●باید برم سوریه بیتاب شدم...گریه کردم و نذاشتم که بره ولی مطمئن بودم و میدونستم که یه روزی واسه دفاع میره اطمینانم وقتی بیشتر میشد که اشکاشو تو سوگ مدافعان حرم میدیدم اشکهای مردی که ندیده بودم جز برای ائمه علیهم‌السلام جاری شه عروسیمون فصل سردی بود اسفند ۹۲ فردای عروسی واسه ماه عسل رفتیم مشهد و خودمونو سپرد دست امام رضاعلیه‌السلام روزای خوبی بود کنار حوض‌ها میشِستیم و خیره میشدیم ●به ضریح مبارک میدونم که تو همون نگاها هم شهادت میخواست بعد زیارت تو هوای سرد و یخبندون اسفندماه میرفتیم بستنی‌فروشی و بستنی قیفی میخوردیم و میگفتیم و از ته دل میخندیدیم..تو کارای خونه هم کمک‌ حالم بود و هیچ وقت اخم و داد و بی‌دادشو ندیدم درست مثه یه گل ازم حمایت میکرد عشقمون شهره ی خاص و عام بود الآن که صبر زینبی دارم شک ندارم که خدای بزرگ و امام حسین علیه‌السلام خودشون کمکم کردن تا تحمل کنم... ✍راوی: همسر شهید 📎 پ ن: شهید حادثه تروریستی مجلس شورای اسلامی سال ۱۳۹۶