eitaa logo
کانال خاطرات شهدایی.🌷🌷
294 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
57 فایل
شهدا را به خاک نسپارید به یاد بسپارید شهادت چشمه آب حیات است که شهید ازآن می نوشد و جاودانه می ماند با معرفی کردن کانال مارو دراین راه یاری کنید.....🌷🌷 https://eitaa.com/katrat👈ایدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهیدانه رو ڪرد بہ سوریہ و گفت: بیــا عـــروسڪ هام مال تو حالا داداشم رو پس میدی؟♥️ #حنین_خواهر_شهید_مشلب🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 مناسبتی درک نشده (قسمت اول) 🌹23 روز تا "روز انفاق" 🌹23 روز تا عیدالله الاکبر غدیرخم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 مناسبتی درک نشده (قسمت دوم) 🌹20 روز تا "بزرگترین عید خدا" 🌹20 روز تا عیدالله الاکبر غدیرخم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠🍃💠🍃💠 مادر شهید مهدی یاغی: یک بار در خواب دیدم که داشت کار میکرد ، متوجه نشدم در خواب که شهید شده بهش گفتم مامان داری چه کار میکنی؟ گفت: مامان داریم خودمان را آماده میکنیم که قدس را آزاد کنیم. 🌷شهید مدافع حرم مهدی یاغی منبع: ایتا حافظان امنیت 📚موضوع مرتبط:
YEKNET.IR - zamine - 98.04.18 - meysam motiee.mp3
11.16M
⏯ #زمینه احساسی #شهدا 🍃همچنان بر شانه ها می آیند یاران ما 🍃تا گره با دست خود بگشایند از جان ما 🎤میثم #مطیعی 👌بسیار زیبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با سلام خدمت اعضای محترم کانال لطفا دوستان خود را دعوت کنید تا از مطالب ارزشمند شهدا استفاده کنند و شما هم در این ثواب سهیم باشید تا مکتب جبهه خوب معنا نشود بار دگر، آن روحیه پیدا نشود یاران به جا مانده مراقب باشیم خون شهدا فرش ره ما نشود کانال خاطرات شهدایی 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/katrat 🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰روایتی متفاوت از یک مـادر شهید؛ مـن مظلوم ترین مـادر شهید هستم ... منافقین من و فرزندانم را اسیر کردند. من تنها مادر شهیدم که منافقین بچه ام را جلویم سر بریده اند.. شکم بچه ام را پاره کردند و جگرش را درآوردند .. با ساتور بدن بچه ام را قطعه قطعه کردند و من ۲۴ ساعت با این بدن تنها ماندم و خودم با دستم قبر کندم و کفن کردم و دفن کردم. 🌷شهید یوسف داورپناه🌷 ولادت: ۱۵ تیر ۱۳۴۴ ،کرمان شهادت: ۵ شهریور ۱۳۶۲ کردستان (پیرانشهر) 📎هدیه به روح شهید بزرگوار صلوات
.: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بـه مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: ای عـلی جـان را بخـوان کـه در آن ده اثر است هر که آن را قرائت کند: ۱- اگر گرسنه باشد ، سیرگردد ۲- اگر تشنه باشد ، سیراب گردد ۳- اگر عریان باشد ، پوشانیده گردد ۴- اگر عزب باشد ، کند ۵- اگر ترسان باشد ، امنیت یابد ۶- اگر مریض باشد ، عافیت یابد ۷- اگر زندانی باشد ، نجات یابد ۸- اگرمسافر باشد ، در سفرش یاری شود ۹- نزد میت خوانده نمی شـود مگر اینکه بر او آسان گیرد ۱۰- اگر گمشده داشته باشد ، گمشده اش را پیـدا کند. ﺍﻟﻤﺼﺒﺎﺡ ﮐﻔﻌﻤﯽ، صفحه۱۸۲ https://eitaa.com/alvane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هم_اکنون 🇮🇷🇮🇶کمک افسران عراقی به نیروهای تفحص شهدا جهت کشف پیکرهای شهدای دوران دفاع مقدس کاوش در غرب جزیره مجنون جنوبی عراق و کشف پیکر مطهر یک شهید 😔😢🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ گفتم دنیا رو بدون تو نمیخوام گفت مامان از من دِل بکن ، آخرتت رو آباد میکنم... گفتم از این حرفها نزن... گفت اون دنیاجواب حضرت زینب(س)رو میدی؟؟؟ دیگه جوابی نداشتم....😔 شهید #سید_مصطفی_موسوی🌷 📎یادش_باصلوات 📎اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب الشهدا ؟ روزها از پس هم میگذشت و ما فقط منتظر خبری از سپاه بودیم حسنا اومده پیش مامان چون وضعش خیلی اضطراری بود سه ماهی از شنیدن خبر شهادت و اسارت میگذره من و زینب خونه مادر بودیم که گوشیم زنگ خورد -الو بفرمایید آقای حسن پور:سلام خانم حسینی ببخشید مزاحمتون شدم -سلام آقای حسن پور مراحمید خبری شده؟ آقای حسن پور: بله خوشبختانه بالاخره مذاکرات ما با داعش به نتیجه رسید و حدود ۲۵روز دیگه شهدا وارد ایران میشن بعد از معاینه یعنی حدود ۵روز بعدش وارد شهر میشن و مراسم تشیع و تدفین انجام میشه -‌خیلی ممنونم آقای حسن پور اجرتون با امام حسین گوشی قطع کردم حسنا:آجی خبری شده ؟ -با گریه گفتم اوهوم حسین ۳۰روز دیگه خونه است حسنا:وای خدایا شکرت 😭 اشکاش جلوی حرف زدنشونو گرفت بدنش شل شدو روی مبل افتاد ترسیدم دوییدم سمتش -‌حسنا جان خوبی؟ با چهره ایی که از درد توهم رفته بود جوابمو داد:‌نه آجی -بریم دکتر حالش وخیم بود سریع رسوندمش به محض ورود رفتم داخل بیمارستان و به همراه چندتا پرستار برگرشتم بلافاصله حسنا رو بردن اتاق عمل اشکام کنترل پذیر نبودن و بی مهابا جاری میشدن خدایا این مادرو بچه رو نجات بده خدای تو رو به حضرت زینب نجاتشون بده دونه های تسبیحو روی هم انباشته میکردم و ذکر یازینب کبری رو زیر لب زمزمه میکردم 😢 بالاخره دکتر بعد ۱:۳۰از اتاق عمل خارج شد سراسیمه به سمتش رفتم _اقای دکتر حالش چطوره؟ دکتر:هر دوشون خوبن _خدایا شکرت اهی کشیدمو گفتم حسین جان کاش بودی و پسرکوچولوتو میدید😭 دکتر کنجکاوانه پرسید :ببخشید میشه بپرسم پدرشون چیشده؟ با بغضی که گلومو چنگ میزد گفتم:برادرم شهید شده _متاسفم حلالم کنید😔 اون شب خیلی برا همه سخت بود مخصوصا حسنا که حالا باید بدون سایه سرش،مردخونش اسم بچه مظلومشو انتخاب کنه حسنا به یاد همسر شهیدش اسم پسرش گذشت حسین روزها رو میشمردیم تا ۳۰روز بشه نویسنده :بانو....ش تو ضمانت نکنی در شبِ قبرم چه کنم بارِ عصیانِ مرا جز تو کسی ضامن نیست! بامــــاهمـــراه باشــید🌹
بسم رب الشهدا ؟ بالاخره روز سی ام رسید چون تعداد پیکرها بالابود و شوک شدیدی به شهر بود ۱۳پیکر باهم وارد شهر شدن و پیکرها هم باهم اومدن معراج الشهدا من،زینب،مامان، حسنا و سید(شوهرخواهرم) رفتیم معراج الشهدا -حسنا جان شما برو باحسین حرفاتون بزنید ماهم میایم حسین هم ببر پیش باباش😞 حسنا:رقیه آجی میشه شماهم بیایی حسین رو سینه پدرش قرار دادیم حسناهم شروع کرد با برادرم حرف زدن اونشب به همسرا و مادرای شهدا اجازه دادن بمونن پیش شهیدشون حسنا و مادر و حسین هم موندن پیش داداش روز تشیع مردم همه اومده بودن هرکس حسنا میدید اشک میرخت اما حسنا مثل یه شیرزن قطره اشکی نریخت میگفت اشکامو بمونه تو تنهایی اینجا اشک بریزم دشمن شاد میشه همه ما که همسرامون شهید یا اسیر بودند تو اوج جوانی بودیم به نظر طول دوره زندگی مهم نیست این مهم که همسفر زندگیت بهشتی باشه مراسم تشیع شهدا به عالی ترین نوع پایان یافت تو مراسم سردار محمودی دیدیم منو فرحناز رفتیم جلو از تبادل اسرا پرسیدیم گفت حداقل تا شش ماه نمیشه کلا حرف تبادل زد 😩 نویسنده بانو...... ش تو ضمانت نکنی در شبِ قبرم چه کنم بارِ عصیانِ مرا جز تو کسی ضامن نیست! بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖇مناجات_شهیـــــد خداوندا فقط می‌خواهم شهید شوم شهیـــــدِ راہ تـــــو خدایـــــا مرا بپذیر و در جمع شهـــــدا قرار بده خداوندا روزی شهــــادت می‌خواهم ڪہ از همہ چیز خبری هست الا شهـــــادت.... اَللّهُمَّ‌ارْزُقْنا‌تَوْفِیقَ‌الشَّهادَةِ‌فِی‌سَبِیلِکَ ســـــردار #شهیداحمـــدکاظمــــی #شبتون‌شهدایی🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاامیرالمومنین((علیه السلام)): خنده زیبای شهید 🌷🌷🌷🌷🌷 ✅شهید بزرگوار محمدرضا حقیقی از شهیدان با اخلاق و دوست داشتنی و همیشه خندان مسجد امام موسی ابن جعفر (ع) کوی انقلاب اهواز بود که اینک بواسطه این معجزه الهی در تمام کشور شناخته شده است . 🍃وقتی صلوات مردمی که برای تشییع پیکر شهید خندان اهوازی محمدرضا حقیقی آمده بودند تمام شد ، پیکر شهید به آرامی از داخل تابوت درون قبر قرار داده شد. لحظاتی بعد محمد رضا آرام تر ازهمیشه درون قبر خوابیده بود. 🍃تا این لحظه همه چیز روال عادی خود را طی می کرد. اما هنوز فرازهای اول تلقین تمام نشده بود که عموی شهید فریاد زد: «الله اکبر! شهید می خندد!» 🍃او که خم شده بود تا برای آخرین بار چهره ی پاک،آرام ونورانی محمد رضا را ببیند، متوجه شده بودکه لب های محمد رضا در حال تکان خوردن است و دو لب او که به هم قفل و کاملاً بسته شده بود ، درحال باز شدن و جدا شدن است و دندان های محمدرضا یکی پس از دیگری در حال نمایان و ظاهرشدن است. 🍃عموی او می گفت: ابتدا خیال کردم لغزش حلقه های اشک در چشمان من است که باعث می شود لب های شهید را در حال حرکت ببینم، با آستین، اشک هایم را پاک کردم و متوجه شدم که اشتباه نکردم. لب های او در حال باز شدن بود و گونه های او گل می انداخت. 🍃پدرومادر شهید را خبر کردند.آن ها هم آمدند و به چهره ی پاک فرزند دلبندشان نگریستند. اشک شوق از دیدن چنین منظره ای به یک باره بار غم و رنج فراق محمدرضا را از دل آن ها بیرون آورد. مادرش فریاد زد: «بگذارید همه بیایند و این کرامت الهی را ببینند» 🍃تمام کسانی که برای تشییع پیکر شهید به بهشت آباد اهواز آمده بودند، یکی پس از دیگری بالای قبر محمدرضا آمده و لبخند زیبای او را به چشم دیدند. 🍃روی قبر را پوشاندند، درحالی که دیگر آن لب ها بسته نشد و تبسم شیرین و لب های باز شده ی شهید باقی بود. 🍃دست نوشته ی شهید در دفترچه ی یادداشت: روی بنما و وجود خودم از یاد ببر خرمن سوختگان را گو همه باد ببر روز مرگم نفسی وعده ی دیدار بده وانگهم تا به لحد خرم و دلشاد ببر 🍃این سخن شهید در خصوص تبسم لحظه ی تدفین است که پس از شهادت در خواب به مادر می گوید: مادرم! آن چه را که شما فکر می کنید در دنیا و آخرت بهتر از آن نیست، مشاهده کردم. شادی روح شهدا صلوات