eitaa logo
𝕂𝕕𝕣𝕒𝕞𝕒 𝕧𝕚𝕓𝕖🇵🇸
2.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
2 فایل
~یجا واسه زندگی کردن با وایب کیدراما~ چنل ناشناس: https://eitaa.com/mohafezkdramavibe ناشناس: https://daigo.ir/secret/3484662 #تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی #تابع_قوانین_ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
هی‌ته جوری عاشق میونگ‌هی شده بود که حتی موقع دیدن آلبوم عکسای سوریون چشماش دنبال نشونی از میونگ‌هی می‌گشت~
تقدیم بهت و معذرت بابت تاخیر🙃♥️ @rozmareginj
چرا یه نفرم پیدا نمیشه وقتی میخواد یه چیزی به هی ته بده، درست بهش تقدیم کنه و براش پرت نکنه؟
همونطور که پدر هی‌ته اونو آزار داد و رهاش کرد و این نامادریش بود که به کمکش اومد، مادر واقعی سوهو هم اونو رها کرد که بمیره و این پدرخوانده‌ش بود که سعی داشت نجاتش بده
از اون نگاها که حواسش نیس🥺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
Sad Confessions in Kdrama به ترتیب: : آسیب نبین، چون منم آسیب می‌بینم : تمام درد و ناراحتیت رو رو از بین میبرم. نگران نباش، همشون رو از بین میبرم. : میدونم آخرش باعث میشم درد بکشی، اما میخوام که با تو باشم، میخوام که کنارت باشم : میشه فقط، دوسم داشته باشی؟ : لطفا به دوست داشتم ادامه بده، نرو و همچنان دوسم داشته باشه
اون ماه می برای میونگ‌هی بدون هی‌ته نگذشت ولی همه ماه های می بعدی برای هی‌ته، بدون میونگ‌هی سپری شدن
درسته حافظه‌ی هی‌ته یکم بد شده بود اما کلمه به کلمه‌ی حرف‌های میونگ‌هی رو به یاد داشت!
عمر با هم بودن اونا انقدر کوتاه بود که هنوز همدیگه رو «میونگ‌هیا» و «هی‌ته‌یا» هم صدا نزده بودن...
خود میونگ‌هی هم فکرشو نمی‌کرد قراری که بخاطر مهاجرت و تحصیل توی آلمان میره، یه دلیل برای موندن بهش بده!
ترس از اینکه سوریون بخواد هی‌ته رو نگه‌داره نمی‌گذاشت دلمون با اون شخصیت دوست‌داشتنی صاف بشه!
ما که فقط چند دقیقه از ۴۱ سال زندگی هی‌ته رو دیدیم، برامون انقدر دردناک بود، نمیشه درک کرد که خودش اون سال‌ها رو با چه دردی گذرونده بود!
بابای میونگ‌سو شاید به نظر بقیه بچه‌ها خنده‌دار بود، ولی برای جونگ‌ته چنین پدری آرزو بود!
سوریون نمی‌دونست تموم روش هایی که برای به هم زدن قرار به میونگ‌هی یاد داده بود، فقط هی‌ته رو عاشق تر میکرد.
میونگ‌هی تو قرار اول همه سعی‌اش رو کرد که هی‌ته رو از خودش برونه ولی درنهایت هی‌ته عاشق تک‌تک رفتاراش شد!
میونگ‌هی و هاری، دخترایی که بجای دوستشون سر قرار رفتن و برخلاف تلاششون طرف مقابل عاشقشون شد!
هی‌ته هم از اون آدم‌ها بود که غم و دردشو فقط بالشت زیر سرش میدونست
مصداق بارز تو زمان حال زندگی کردن هی‌ته‌ای بود که فقط دوست داشت تا آخر ماه می با میونگ‌هی قرار بگذاره