eitaa logo
ثامن کلارآباد
15 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
5.8هزار ویدیو
341 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺دولت و ملت عراق در راهپیمایی اربعین امسال سنگ تمام گذاشته‌اند اباذری سخنگوی ستاد اربعین: 🔹از ماه‌ها قبل که به همراه سفیر جمهوری اسلامی ایران و به عنوان نماینده ایران در جریان مذاکرات اربعین ۱۴۰۱ با نخست وزیر و وزیر کشور عراق بودم، دولت عراق برای استقبال از زائران ایرانی از هیچ کوششی دریغ نکرد و تمامی درخواست‌های ما را همدلانه مورد پذیرش قرار داد. 🔹زبان ما در برابر دولت و مردم عراق بابت میزبانی زائران اربعین باید زبان شکرگزاری باشد و نباید بی‌توجهی به ظرفیت‌های واقعی موجود و نیز برخی ناهماهنگی‌ها را به پای ناتوانی یا کم کاری آنان بگذاریم.👌
حاضرى همچين خونه ايى رو در اختيار كسى كه سر تا پا خاكيه بزارى ؟
نامش ابوعلی ودر نجف با التماس ما را به خانه‌اش برد،خانه‌ای ساده ودر کوچه‌های خاکی کم برایمان نگذاشت،بعدظهر که خوابیدیم بچه‌هایش را برمیداشت و در کوچه‌ها و خانه همسایه میرفت تا ماراحت بخوابیم،همسرش معلول بود ولی بهترین غذاها رابرای مامیپخت وما همچنان متحیر از مهمانوازی عراقی‌ها... 🗣رضا عبدی پور
تعجب یک آمریکایی در مسیر اربعین: سخاوت مردم حیرت آور است، در تمام مسیر، عراقی ها آب، چای، قهوه، غذا، اسکان (اغلب در خانه های خود) را عرضه می کنند.ایثار محض،اگر شبیه این رو در غرب دارید به من نشان بدین! حالا بودجه بگیراشون میگن همه دارن تو عراق تلف میشن!
سلام یوسف زینب ، سلام ای نوحم هنوز بی کفنی ای شهید مذبوحم؟! خبر رسید برایم که بوریا شده ای اسیر تابش خورشید کربلا شده ای پس از تو بار امامت به روی دوشم بود صدای قهقه ی شمر توی گوشم بود تو عاشقم شدی و من هم عاشق تو شدم تو دین من شدی و من مبلغ تو شدم به قاب شام کشیدم حماسه برگشتم اگرچه پیر شدم من خلاصه برگشتم چهل شب است برادر ، غریب و تنهایم چهل شب است که من کعبة الرزایایم به زخم قلب عزادار من نمک زده اند حسین چشم تو روشن مرا کتک زده اند میان آتش خیمه عقیله سوخت حسین غروب روز دهم یک قبیله سوخت حسین همینکه سنگ تراشیده خورد بر سر تو تو ضعف کردی و ناله کشید خواهر تو هنوز لحظه ی افتادن تو یادم هست جدال بر سر پیراهن تو یادم هست هزار چکمه ز رویت عبور میکردند مرا به زور لگد از تو دور میکردند تن تو پیش نگاهم بدون رخت شد و سر تو بسته به یک شاخه ی درخت شد و به جای آب و غذا غصه ی تورا خوردم محله ی خودمان سنگ بی هوا خوردم به صبر امر نمودی اگر خموش شدم سوار مرکب بی پرده و چموش شدم محله های شلوغ یهود را دیدم شراب خوردن قوم حسود را دیدم به روی تخت نشست و به رتبه ام خندید چقدر در وسط حرف و خطبه ام خندید مرتبا به دهان تو چوب میکوبید به گریه هرچه که گفتم نکوب میکوبید بنفشه رفتم از اینجا و لاله برگشتم مرا ببخش بدون سه ساله برگشتم رضا قربانی @rozeh_1